گفتار مامون عباسی و اثبات ولایت امیرالمومین

07:21 - 1393/12/16
چکیده: در کتب تاریخی نقل شده زمانی‌که مامون عباسی می‌خواست حکومت و خلافت را به امام رضا(علیه‌السلام) واگذار کند، مورد اعتراض و انکار بنی‌عباس و بزرگان و اشراف قوم خود قرار گرفت؛ وی در پاسخ به این اعتراض‌ها نامه‌ای به آن‌ها نوشت و در این نامه به اثبات امامت و خلافت بلافصل امیرالمومنین و دیگر ائمه اطهار و امام رضا(علیهم‌السلام) به حدیث غدیر استناد کرد.
اميرالمومنين

رهروان ولایت ـ در کتب تاریخی نقل شده زمانی‌که مامون عباسی می‌خواست حکومت و خلافت را به امام رضا(علیه‌السلام) واگذار کند، مورد اعتراض و انکار بنی‌عباس و بزرگان و اشراف قوم خود قرار گرفت؛ وی در پاسخ به این اعتراض‌ها نامه‌ای به آن‌ها نوشت و در این نامه به اثبات امامت و خلافت بلافصل امیرالمومنین و دیگر ائمه اطهار و امام رضا(علیهم‌السلام) به حدیث غدیر استناد کرد. ما در این‌جا آن عبارت را نقل می‌کنیم:

او نوشت: «...و چون ابوطالب وفات يافت، قريش خواستند پيغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بكشند، به همین خاطر پيامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به سوى انصار در مدينه مهاجرت کرد، و احدى مانند على بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) نسبت به پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جان‌فشانی نکرد، چون على با بذل جان خود او را حفظ كرد، و در فراش و خواب‌گاه او خوابيد، از آن به بعد پيوسته در اطراف و جوانب محل‌هایى كه هجوم دشمن بر پيامبر(صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله) از آن‌جاها بود، چنگ مى‏‌زد، و بدان جاها مى‏‌پيوست و با شجاعان روزگار براى جنگ تن به تن و مقاتله رو در رو، پياده مى‏‌شد و دست به گريبان بود و از جنگ و مقاتله با حريف نمى‏‌ترسيد و پشت نمى‏‌كرد و نيز از برخورد با يك لشگر فرار نمى‏‌كرد و به عقب نمى‏‌رفت و پشت نمى‏‌كرد.
قلبش محكم و استوار بود، از هيچ حادثه‏‌اى منفعل نمى‏‌شد و هيچ ضعف و سستى در او رخنه نمى‏‌كرد، بر جميع اصحاب رسول خدا(صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله) ریاست داشت و هيچ‌يك از صحابه بر او ولایت نداشتند.
از تمامى مردمان، شدّت و فشار و كوبندگی‌اش بر مشركين، بيشتر بود، و جهادش در راه خدا عظيم‏‌تر بود، و در دين خدا فقيه‏‌تر بود، و در قرائت كتاب خداى قوى‏‌تر، و به مسائل حلال و حرام عارف‏‌تر بود؛ او صاحب ولايت در غدير خمّ، و صاحب گفتار پيغمبر خدا(صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله) «أنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إلّا أنَّهُ لَا نَبِىَّ بَعْدِى» بود.[1]

 

-------------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. ينابيع المودة، چاپ اول، اسلامبول ص 484؛ الغدير، ج 1، ص 212. «فلمّا قبض حكم بالنّبىّ صلّى اللّه عليه و آله القوم ليقتلوه، فهاجر إلى المدينة إلى القوم الأنصار، و لم يقم معه صلّى اللّه عليه و آله أحد كقيام علىّ بن أبيطالب، فإنّه وقاه بنفسه، و نام فى مضجعه، ثمّ لم يزل بعد متمسّكا بأطراف الثّغور، ينازل الأبطال، و لا ينكل عن قرن، و لا يولّى عن جيش، منيع القلب، يؤمّر على الجميع، و لا يؤمّر عليه أحد، أشدّ النّاس وطأة على المشركين، و أعظمهم جهادا فى الله، و أفقههم فى دين الله، و أقرأهم لكتاب الله، و أعرفهم بالحلال و الحرام، و هو صاحب الولاية فى حديث غدير خمّ و صاحب قوله صلّى اللّه عليه و آله: أنت منّى بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبىّ‏ بعدى».

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 6 =
*****