رهروان ولایت ـ مهدی عباسی سومین خلیفه عباسی، روزی در محضر امام موسی بن جعفر(علیهالسلام) نشسته بود، ابویوسف (كه از دانشمندان مخالف اهل سنت بود) نیز در آن مجلس حضور داشت، به مهدی رو كرد و گفت: اجازه میدهی سوالهایی از موسی بن جعفر(علیه السلام) بپرسم كه از پاسخ آنها درمانده شود؟
مهدی عباسی گفت: بله، اجازه میدهم.
ابویوسف به امام كاظم(علیهالسلام) گفت: اجازه میدهید سوال كنم؟
حضرت فرمود: هر سوالی داری، بپرس.
او گفت: كسی كه در مراسم حج، اِحرام بسته، آیا جایز است زیر سایه برود؟
حضرت فرمود: نه، جایز نیست.
او گفت: اگر خیمهای در زمین نصب كند و برای استراحت، زیر آن برود جایز است؟
حضرت فرمود: آری، جایز است.
او گفت: بین این دو سایه چه فرقی است كه در اولی جایز نیست، ولی در دومی جایز است؟
حضرت فرمود: در مساله زنی كه عادت ماهیانه داشته، آیا نمازهای آن ایام را باید قضا كند؟
او گفت: نه.
حضرت فرمود: آیا روزهای كه در آن ایام نگرفته چطور، باید قضا كند؟
او گفت: آری.
حضرت فرمود: به من بگو، بین این دو، چه فرق است كه در مورد اولی (نماز) قضا لازم نیست، ولی در مورد دومی (روزه) قضا لازم است؟
او گفت: دستور چنین آمده است.
حضرت فرمود: در مورد كسی كه در احرام حج است نیز دستور چنان آمده است كه گفته شد.
ابویوسف از این پاسخ دندان شكن، شرمنده و خجالت زده شد.
مهدی عباسی به او گفت: میخواستی كاری كنی كه موجب سرشكستگی امام شود، ولی نتوانستی.
ابو یوسف گفت: «رَمانِیَ بِحَجَرٍ دامِغٍ: با سنگِ خرد كننده مرا ترور كرد».[1]
-----------------------------------------------------
پینوشت
[1]. عيون أخبار الرضا، ج 1، ص 78.
نظرات
ای جانم به به به امام عزیزم احسنت به امام شیرین تر از جانم.