چکیده: این که امام حسین(عليهالسلام) بیش از دو دختر داشته، نقل متعدد موجود است، پس امکان نفی وجود حضرت رقیه را نداریم. از سوی دیگر طبق نقل برخی از مقاتل مانند مقتل ابی مخنف، امام حسین(عليهالسلام) روز وداع رقیه را مورد خطاب قرار داده است. بنا بر این قرائن و شواهدی که ذکر شد، قرائن وجود حضرت رقیه، بیشتر است و باید وجود ایشان را پذیرفت.
رهروان ولایت ـ یکی از بحث های تاریخی مورد اختلاف در بین مورخین راجع به قضیه کربلا، این است که آیا امام حسین(عليهالسلام) دختری به نام «رقیه» داشته است یا خیر؟
دختران امام حسین(عليهالسلام) در کتب تاریخی:
برخی از علمای شیعه مانند «شيخ مفيد» و «مرحوم طبرسی» تنها دو دختر به نامهای سكينه و فاطمه برای امام حسين(عليهالسلام) ذكر كردهاند.[3] اما «ابن شهر آشوب» [4] و «محمّد بن جرير طبری» شيعی[5] سه دختر به نامهای سكينه، فاطمه و زينب را براي آن حضرت برشمردهاند.
در ميان محدّثان قديمی، تنها «علي بن عيسی اربلی» صاحب كتاب «كشف الغمّه» به نقل از كمال الدين گفته است كه امام حسين(عليهالسلام) شش پسر و چهار دختر داشت؛ ولی او نيز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زينب، سكينه و فاطمه را نام میبرد.[6] احتمال دارد، چهارمی همان رقيه باشد، به ويژه كه عمادالدين طبري از مورخان قديم(قرن هفتم) در كتاب معروف خود«كامل بهايی» نقل میكند: «امام حسين(عليهالسلام) دختری داشت، چهار ساله. در آن زمان كه اهل بيت(عليهمالسلام) در شام بودند، وی شبی پدر را در خواب میبيند و چون بيدار میشود، بهانه پدر را میگيرد. سر مقدس پدرش را نزد او میآورند. چو سر پدر را به آن صورت مشاهده میكند، به شدت ناراحت شده و بعد از چند روز، از دنيا میرود».[7] اگر چه او نيز نامی از رقيه نبرده است، ولی به احتمال قوی منظور او همان است.
«علامه حائری» در كتاب «معالیالسبطين» مینويسد: بعضی مانند «محمّدبن طلحة شافعی» و ديگران از علمای اهل سنت و شيعه مینويسند: «امام حسين(عليهالسلام) دارای ده فرزند، شش پسر و چهار دختر بوده است. سپس مینويسد: دختران او عبارتند از: سكينه، فاطمه صغری، فاطمه كبری، و رقيّه. آنگاه در ادامه میافزايد: رقيّه پنج سال يا هفت سال داشت و در شام وفات كرد».[8]
دلایل عدم ذکر نام رقیه در بعضی کتب قدیمی:
1. کم توجهی به ثبت و ضبط جزئيات و رویدادهای غیر مهم
2. فشار حکومت بر سيرهنويسان: فشار حکومت بر سيرهنويسان و وارد کردن اغراض سياسی خود در نوشتهجات، يکي از دلائل مهم حقيقت پوشی تاريخی است.
3. نابودی منابع تاريخي: به دليل تاخت و تازهای دوران مغول و غیر آنان، بسياری از منابع اصيل تاريخی چه سنی و شیعه يا به تاراج رفته و يا در جريان کتابخانه سوزیهای بزرگ نابود شدند.
شواهد وجود رقيه :
سه شاهد قوی بر اثبات وجود ايشان در تاريخ ذکر شده است.
1ـ گفتگويی که بين امام و اهل حرم در آخرين لحظات نبرد امام حسین(عليهالسلام) هنگام مواجهه با شمر، رخ داده است. امام رو به خيام کرده و فرمودند: «اَلا يا زِينَب، يا سُکَينَة! يا وَلَدي! مَن ذَا يَکُونُ لَکُم بَعدِي؟ اَلا يا رُقَيَّه وَ يا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِيعَةُ رَبِّي، اَليَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ: ای زينب، ای سکينه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی میماند؟ ای رقيه و ای امکلثوم! شما امانتهاي خدا بوديد نزد من، اکنون لحظه ميعاد من فرارسيده است».[9]
2ـ در سخني که امام حسین(عليهالسلام) برای آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان میفرمايد، آمده است: «يا اُختَاه، يا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ يا زَينَب وَ اَنتِ يا رُقَيّه وَ اَنتِ يا فاطِمَه و اَنتِ يا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَيَّ جَيباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَيَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَليَّ هِجراً: خواهرم، ام کلثوم و تو اي زينب، تو ای رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد[و به ياد داشته باشيد] هنگامیکه من کشته شدم، برای من گريبان چاک نکنید و صورت نخراشيد و سخن ناروایی مگوييد.[10]
3ـ سيف بن عميره از اصحاب امام صادق(عليهالسلام) در شعری دوبار نام حضرت رقيه را آورده است.[11]
در نتیجه: از سویی این که امام حسین(عليهالسلام) بیش از دو دختر داشته است، نقلهای متعددی دارد، پس امکان نفی وجود حضرت رقیه را نداریم. از سوی دیگر طبق نقل برخی از مقاتل مانند مقتل ابی مخنف، امام حسین(عليهالسلام) روز وداع رقیه را مورد خطاب قرار داده است.
بنا بر این قرائن و شواهدی که ذکر شد، قرائن وجود حضرت رقیه، بیشتر است و باید وجود ایشان را پذیرفت.
---------------------------------------------------------------
برای مطالعه به کتب زیر مراجعه فرمایید:
1. حضرت رقیه/ حاج شیخ على فلسفى.
2. حضرت رقیه/ محمّد کامرانى اقدام.
3. حضرت رقیه چاووش کربلا/ سیّد مجتبى موسوى زنجانى رودى.
پینوشت
[1]. الارشاد، ج2، ص343.
[2]. کشف الغمة في معرفة الائمة، ج2، ص216 ؛ اعلام الوري بأعلام الهدي،ص251.
[3]. الإرشاد ، ج2، ص135؛ اعلام الوري بأعلام الهدي، ج1، ص478.
[4]. مناقب آل أبي طالب، ج4، ص77.
[5]. دلائل الإمامة، ص181.
[6]. كشف الغمة، ج1، ص581.
[7]. كامل بهائي، ص523.
[8]. معالي السبطين، ص256.
[9]. موسوعة کلمات الامام الحسين (عليهالسلام)،جمعي از نويسندگان،ص 511، به نقل از ابی مخنف.
[10]. اللهوف علي قتلي الطفوف، ص 141؛ اعلام الوري، ص 236.
[11]. سیاهپوشی در سوگ ائمه نور، همان، ص 320، به نقل از المنتخب طریحی.