چکیده:ابن تیمیه حرانی بنیانگذار فکری وهابیت، یکی از دشمنان اصلی اهل بیت(علیهمالسلام)، به خصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) است. او از علی(علیهالسلام) چنان بغض و کینهای دارد، که شدیدترین تهمتها و افتراها را نسبت به ایشان داشته و از هیچ دروغ و دشنامی ابا و شرم نکرده است.
«ابن تیمیه حرانی» بنیانگذار فکری وهابیت، یکی از دشمنان اصلی اهل بیت(علیهمالسلام) به خصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) است. او از امیرالمومنین(علیهالسلام) چنان بغض و کینهای دارد، که شدیدترین تهمتها و افتراها را نسبت به ایشان داشته و از هیچ دروغ و دشنامی به حضرت ابا و شرم نکرده است.
عداوت و بغض و کینه ابن تیمه تا به جایی است که ابن ملجم مرادی قاتل امیرالمومنین(علیهالسلام) را عابدترین انسانها و دارای مقام علمی معرفی میکند.[1] در حالی که خود حضرت از پیامبر اکرم(صلّياللهعليهوآله) نقل میکند که : «پيامبر راستگو به من خبر داد كه منرا شقىترين انسانهاى اين امت به شهادت خواهد رساند» .[2]
او بیشرمی و بیحیایی را به سرحد کمال رسانده و حتی در ایمان و عدالت امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز شک میکند و خطاب به شیعیان میگوید: «اگر به شما(شیعه) بگويند که دليل بر ايمان علي(علیهالسلام) و امام بودن او و عدالت او چيست، دليلی نخواهيد داشت».[3]
این خباثت و دشمنی آشکار ابن تیمیه در حالی است که به اعتراف بسیاری از علمای اهل سنت، آیۀ «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُون[المائده / 55] ولىّ شما ، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند،همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند». در شأن علی بن ابی طالب(علیهالسلام) نازل شده است.
قاضي عضد الدين الإيجی و سعد الدين تفتازانی ادعای اجماع میکنند که این آیه در حق امیرالمومنین(علیهالسلام) نازل شده است.[4]
اثبات ولایت و جانشینی حضرت به واسطه این آیه بماند؛ حداقل این آیه ایمان امیرالمومنین(علیهالسلام) را که اثبات میکند. حال سوال این است که چرا ابن تیمیه با این وجود، در ایمان علی(علیهالسلام) شک میکند و حتی آن را بدون مدرک و سند میخواند؟ آیا این از بغض و کینه و حسادت او سرچشمه نمیگیرد؟
لجاجت و عناد ابن تیمه به اینجا ختم نمیشود و بعد از زیر سوال بردن ایمان حضرت به دنبال زیر سوال بردن مقام علمی و عدالت حضرت در قضاوت است.
ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنه» مینویسد : «آن چه مشهور است على(علیهالسلام) علم را از ابوبكر فرا گرفته است».[5] و در رد حدیث پیامبر اکرم(صلّياللهعليهوآله) که فرمود: «من شهر علم هستم و علی در آن است» میگوید:« ضعيفتر و سستتر از آن است که گفته شود، و لذا در زمره احاديث جعلي شمرده شده است، گرچه آن را ترمذی روايت كرده، ولی ابن جوزی آن را ذكر كرده و بيان نموده كه تمام طرقش جعلی است و دروغ بودن آن، از خود متن نيز شناخته میشود».[6]
این در حالیست که «سیوطی» درباره این حدیث میگوید: «اين حديث با تمام طرقش به درجه حسن منتهی میشود كه قابل احتجاج به آن است. و لذا ضعيف نمیباشد تا چه رسد به اينکه جعلی باشد».[7]
ابن حجر نیز میگويد:«برای اين حديث در مستدرك حاكم طرق بسياری نقل شده، و سزاوار نيست كه بر آن اسم وضع و جعل اطلاق شود».[8]
در علم امیرالمومنین(علیهالسلام) همین یک روایت بس است که ابن عباس میگوید: «قسم به خدا به علی بن ابیطالب(علیهالسلام) نُه دهم علم داده شده بود و قسم به خداوند که او در يک دهم باقی با شما شريک است».[9]
همچنین ابن تیمیه درباره قضاوت علی(علیهالسلام) میگوید:«این حدیث رسول خدا(صلّياللهعليهوآله): «علي در قضاوت از تمام شما برتر است» درست نيست و سندی ندارد که بتوان به آن استدلال کرد؛ هيچ کس آن را در کتابهای سنن مشهور نقل نکرده است، و نه در کتابهای مسند، نه با سندی صحيح و نه ضعيف، و تنها آن را کسی روايت میکند که به دروغگويی معروف است».[10]
جالب این است که ابن تیمه حتی صحیح بخاری را نیز ندیده که در آن آمده «عمربن خطاب» میگوید: «بهترين خواننده(قرآن) در بین ما «أبی» است و قاضیترين ما علی(علیهالسلام) است».[11]
حال با این مطالب باید از خود وهابیون سوال کرد که حکم کسی که چنین تهمتها و دروغهایی که به بهترین صحابه پیامبر اکرم(صلیاللهعليهوآله) نسبت میدهد، چیست؟ آیا میشود او را مسلمان خواند؟ آیا خود او متهم به کفر و قتل نیست؟ پس چرا او را همچون خدا در روی زمین میپرستید و حکم او را حکم خدا میپندارید؟!
______________________________________________
پینوشت
[1]. منهاج السنة النبوية، ج 5 ، ص47 .، ناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، چاپ اول 1406 هـ .
[2]. مسند أبي يعلى ، ج 1 ، ص431؛ المعجم الكبير ، الطبراني ، ج 8 ، ص38 ؛ كنز العمّال ، المتقي الهندي ، ج 13 ، ص192؛ تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 42 ، ص543.؛ مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص136.
[3]. منهاج السنّة ،ج4 ، ص386.
[4]. المواقف في علم الكلام ، ص 405 . شرح المقاصد في علم الكلام ، ج 5 ، ص270.
[5]. منهاج السنّة ، ج 5 ، ص513
[6].همان، ج 4، ص 138؛ مجموع فتاوي، ج 4، ص 410.
[7]. اللآلي المصنوعة، ج 1، ص 334.
[8]. لسان الميزان، ج 2، ص 123.
[9]. الاستيعاب ،ابن عبد البر ،ج 3، ص 1104؛ أسد الغابة ،ابن الأثير، ج 4، ص 22 ؛ سبل الهدى والرشاد، الصالحي الشامي، ج 11 ،ص 289؛ ينابيع المودة لذوي القربى ، القندوزي، ج 1، ص 213 ؛ تفسير الثعالبي ، ج ، ص52؛ تهذيب الأسماء واللغات ، ج1 ، ص317 .
[10]. منهاج السنّة ، ج 7 ، ص512 .
[11]. صحيح البخاري ، ج 5 ، ص149، كتاب التفسير ، باب قوله تعالى : ما ننسخ من آية أو ننسها.
نظرات
سلام خواهشا با ذکر سند و صفحه... مطلب بزارید تا مطلب کامل رو بشه دید چون الان طبق نوشته شما نمیشه استدلال کرد که ایمان علی رو انکار کرده بلکه خواسته دلیل شیعه رو برای ایمان و عدالت علی بدونه،ابن تیمیه کی هست که محبوب و مولای خودش علی رو بی ایمان بدونه؟
با سلام و احترام
تمام مطالبی که به کسی نسبت داده شده با ذکر سند و شماره صفحه میباشد. نکته دیگر در مورد این جمله ابن تیمیه این است با کمی تامل این جسارت و بی ادبی این تیمیه در کتاب منهاج السنّة ،ج۴ ، ص۳۸۶. نسبت به امیرالمونین را مشاهده مینمودید.
او میگوید اگر به شیعه بگویند دلیلی بر ایمان و عدالت حضرت بیاورند، دلیلی ندارند، حال کجای آن از دلایل ایمان سوال میکند؟ بلکه اقرار بر عدم دلیل دلیلی بر ایمان و عدالت حضرت علی(علیه السلام) وجود ندارد؟ و این یعنی اقرار به بی ایمانی و بی عدالتی حضرت . که اینها فقط نمونه های کوچکی از توهین ها و جسارتهای او به مولاجانمان است.
در صورت نیاز به ارائه مدارک بیشتر در این مورد بفرمایید تا ارسال کنم.