چکیده: جنگ احد یکی از غزوههای مشهور رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بود که در دامنه کوه احد، در ۴ کیلومتری شمال مدینه و در پانزده شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد.
جنگ احد یکی از غزوههای مشهور رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بود که در دامنه کوه احد، در ۴ کیلومتری شمال مدینه و در پانزده شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد. قریش به تلافی شکست در جنگ بدر و خونخواهی کشتگان خود با سه هزار مرد جنگی و دویست اسب و هزار شتر، به همراه جمعی از زنان از جمله هند جگرخوار، به قصدجنگ بامسمانان راهی مدینه شدند.
جنگ احد درنهایت با تلفات زیاد مسلمانان و پیروزی کفار بهپایان رسید، پیامبر اسلام (صلیالله علیه و اله) در این نبرد افرادی چون عموی خود حضرت حمزه را از دست داد که به فرموده خود آن حضرت، از بهترین عموهای ایشان بود.«خَیْرُ إِخْوَانِی عَلِیٌّ وَ خَیْرُ أَعْمَامِی حَمْزَة [۱] بهترین برادران من علی علیه السلام و بهترین عموهای من حمزه علیه السلام است»
چرا جنگ احد با چنین سرانجامی بهپایان رسید؟ چرا جنگی را که مسلمانان با رشادتهای حضرت علی (علیه السلام) به پیروزی رسیده بودند، با چنین سرنوشتی روبرو شد؟
قرآن یکی از مهمترین عوامل پیروزی درصحنه نبرد را ایمان به خدای متعال معرفی میکند. از همین روست که به طالوت دستور میدهد تا قبل از شروع جنگ ایمان سپاهیان خود را در بوته آزمایش قرار دهد تا سره از ناسره جدا شوند.
« فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّـهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِینَ [بقره/۲۴۹] هنگامیکه طالوت (به فرماندهی لشکر بنیاسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شمارا بهوسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامیکه او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ وعدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (جالوت) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و بهروز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که بهفرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان است.»
تأثیر ایمان در مبارزه و جهاد از این آیه شریفه آنجا آشکار میشود که همان گروهی که بهاندازه مشتی آب نوشیده بودند و این نشان از ضعف ایمان آنها بودند هنگامیکه لشکر دشمن را دیدند ترسیدند و گفتند که ما طاقت مبارزه با این لشکر را نداریم و شکست خواهیم خورد، اما کسانی که به وعدههای الهی یقین داشتند و از آب نهر هیچ ننوشیدند با اطمینان گفتند که اگر خدا بخواهد گروه کم را بر گروه زیاد غلبه خواهد دادو پیروزی را نصیب آنها خواهد کرد.
درواقع میدان مبارزه و جهاد یکی از محکهای ایمان افراد است. کسانی که ادعای آنها گوش فلک را کر میکند در این میدان است که سنجیده میشوند و میزان ایمان آنها مشخص میشود.
در جنگ احد، افرادی که پیامبر اسلام (صلیالله علیه و اله) بهعنوان نگهبان تنگه قرارداد و از آنها خواست تا تحت هیچ شرایطی محل نگهبانی خود را ترک نکنند، بهمحض دیدن غنائم، نگهبانی از تنگه را رها کردند و در پی دنیا روانه شدند و اطاعت از پیامبر خدا را که همانا اطاعت از خداست و تابعی از ایمان افراد است فراموش کردند، همین امر باعث شد تا دشمن از این فرصت استفاده کرده و از پشت به مسلمانان حمله کند. میزان ایمان افراد در این صحنه نبرد میتوانست نتیجه جنگ را تغییر دهد همانگونه که این اتفاق نیز افتاد.
از سوی دیگر افرادی که نفاق آنها بعد از وفات پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) برای همگان آشکار شد تا جان خود را درخطر دیدند پا به فرار گذاشتند و فرمانده خود را در وسط میدان کارزار تنها گذاشتند.
در این میان وجود سلاحهای پیشرفته هرچند زیاد باشد، باوجود عدم ایمان افراد نمیتواند کارساز باشد و پیروزی را به ارمغان آورد، مانند جنگهای ۳۳ روزه یا ۲۲ روزه رژیم غاصب اسرائیل که سرتاپا مسلح بود ولی عاقبت در عین داشتن انواع سلاحهای پیشرفته نتواستند در مقابل تعداد اندک نیروهای حزبالله مقاومت کنند و در مقابل ایمان لشکر اسلام زانو زدند و شکست را با ذلت و خواری پذیرفتند.
نتیجه
ماجرای «احد» مسئلهی «بهشت درگرو جهاد و پایداری» را به نمایش گذارد و عملاً تفهیم کرد که ایمان زبانی و پشتهماندازی در مقام گفتار سودی ندارد، بلکه باید ایمان با کردار و ثبات در میدان نبرد همراه گردد، چنانکه میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرینَ [آل عمران/۱۴۲] آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادّعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد، درحالیکه خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!»
افرادی که تا پیش از فرارسیدن میدان جهاد و مبارزه ادعای ایمان آنها همهجا را پرکرده و دائما آرزوی شهادت میکنند در میدان نبرد، ایمان آنها سنجیده میشود که چه اندازه در مقام عمل پای بند به ایمان خود هستند؛ همانگونه که تا پیش از جنگ احد عدهای از همین کسانی که فریفته دنیا شدند و فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند آرزوی شهادت میکردند. خداوند در قرآن کریم پرده از نفاق، دورویی و ضعف ایمان اینگونه افراد برداشته و میفرماید:«وَلَقَدْ کُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَونَ [آل عمران/۱۴۳] و شما مرگ (و شهادت درراه خدا) را، پیش از آنکه با آن روبهرو شوید، آرزو میکردید؛ سپس آن را با چشم خود دیدید، درحالیکه به آن نگاه میکردید (و حاضر نبودید به آن تن دردهید! چقدر میان گفتار و کردار شما فاصله است؟!)»
-------------
پینوشت
۱. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۶۱