چه اقداماتي جهت باهوش شدن كودكان بايد انجام داد؟

13:55 - 1394/05/17

چکیده: محيط مناسب براي رشد ذهني كودك بايد داراي دو خصوصيت آرامش و ايمني باشد. آرامش كودك مستلزم سكوت و رفت و آمد اندك نيست. بلكه مقصود اين است كه عوامل به وجود آورنده اضطراب و اشتغال هاي ذهني بدون فايده را بايد كاهش داد. گاهي بازي هاي شلوغ در مهماني و سر و صداهاي كودكانه ضرري براي آرامش ذهني كودك ندارد

بنده يك بچه چهار ساله دارم كه مي خواهم بچه باهوشي بشود چه اقداماتي جهت باهوش شدن كودكان بايد انجام داد؟

پاسخ:

در پاسخ به سوال شما برادر گرامي، پس از يك مقدمه كوتاه در مورد افزايش هوش كودكان، مطالبي را در مورد پرورش هوش كودك در خانواده عرض مي كنم اميد كه قابل استفاده باشد.

آيا افزايش هوش ممكن است؟در مورد اين كه اساساً هوش به هر (ضريب هوشي، IQ) افراد را مي توان پس از تولد افزايش داد، بحث هاي زيادي صورت گرفته است. برخي از دانشمندان معتقدند تيزهوشي، در محيط مناسب خصوصاً در سال هاي اول زندگي قابل پرورش است، و برخي در مقابل بر اين عقيده پافشاري مي كنند كه هوش امري مادر زادي است و در هر شرايطي از تولد تا مرگ ثابت مي ماند به گونه اي كه با يك تست هوش كه در كودكي اجرا مي شود، مي توان ضريب هوشي فرد در بزرگسالي اش را پيش بيني نمود.(1) آن چه مسلم است اين كه محيط رشد يافتن (خانه، مدرسه، اجتماع) تأثير تعيين كننده اي در شكوفا شدن يا فاسد شدن استعدادهاي ذاتي كودكان دارد. شواهد بسياري وجود دارد كه اثرگذاري محيط خانه بر نمره هوشبهر كودكان را تأييد مي كند.(2) علاوه بر اين، تحقيقات انجام شده طي ساليان دراز نشان مي دهد كه برنامه هاي مهد كودك ها و دوره هاي آمادگي موجب بهبود هوش و پيشرفت تحصيلي كودكان مي شود.(3) در اين مورد نكاتي كه به نظر مي رسد مهم است در ضمن چند شماره ارائه شده است:
1. ارتباط كلامي در خانواده: به گفته برخي از زبان شناسان، نحوه ارتباط كلامي در خانواده مي تواند تأثيرات مثبت يا منفي بر رشد تفكر كودك بر جا بگذارد.(4) مي توان گفت تأثيرگذارترين مسأله در رشد توانايي هاي شناختي و هوشي كودك در خانواده، مسأله ارتباط كلامي اعضاي خانواده است. نحوه ارتباط گفتاري اعضاي خانواده با يكديگر و با كودك چگونه باشد تا بتواند تأثير مثبت داشته باشد؟ به طور خلاصه مي توان گفت افرادي كه در برخورد با كودكان از لحاظ زباني غني هستند، از اين ويژگي ها برخوردارند:
الف: در بيان مقصود خود از كلمات متفاوت و بيشتري استفاده كنيد. براي توضيح مسائل به جملات كوتاه يا تك كلمه ها اكتفا نمي كنند و براي حل مشكلاتي كه بين افراد خانواده پيش مي آيد، به صحبت كردن و بيان مشكل مي پردازند.
ب: به كودك اجازه مي دهند جمله خود را هر چند طولاني و مشكل باشد به اتمام برساند و اجازه اظهار نظر در بسياري مسائل را به او مي دهند. كمتر از تعبيرهايي هم چون « فضول»، «به تو چه مربوط»، «حرف نزن» و .... به ندرت استفاده مي كنند. گاهي از كودك مي خواهند در مورد مساله اي صحبت كند يا اتفاقي را (مثلاً يك مهماني) را تعريف نمايد.
ج: حرف هاي غير واقعي و خيال پردازانه كودك را زود تخطئه يا تمسخر نمي كنند. در عين حال كه خود را احمق جلوه نمي دهند، از برچسب زدن به كودك خود (دروغگو، حقه باز، خيالاتي، ....) اجتناب مي كنند چرا كه كودك نياز دارد كه تصور و خيال پردازي خود را رشد بدهد و براي پرورش قدرت ذهني خود بازي هاي زباني زيركانه بزرگ تر ها را امتحان كند.
2. امكانات رشد در خانه: امكاناتي كه براي رشد توانايي تفكر و شناخت كودك در درون خانواده مورد نياز است، منحصر به طبقات بسيار مرفه نيست. علاوه بر اين، برخي از امكانات رفاهي و اطلاعاتي كه خانواده هاي طبقات بالاتر در اختيار كودكان خود قرار مي دهند، به خاطر استفاده افراطي كه از آن ها صورت مي گيرد، اثر پرورشي و آموزشي معكوس دارد. مواردي را مي توان به عنوان امكانات مادي و رواني بر شمرد كه براي رشد ذهني كودك مي تواند تأثير مثبت داشته باشد.(5)
الف: وجود انواع كتاب ها در خانه و در دسترس كودك: كتاب هاي داستان، اطلس جغرافيايي (يا نقشه هاي كشوري يا استاني)، شعر هاي كودكان، قرآن كريم (يا كتاب مقدس ديني كه خانواده به آن معتقد است)، مجلات كودكان، و .... كتاب خواندن براي كودك از هر نوع كه باشد اگر همراه با اشتياق وعلاقه از طرف والدين و خود كودك انجام شود، گستره اطلاعات ذهني كودك را توسعه مي دهد. اطلاعات حتي اگر به صورت ناقص و كلي باشد، مواد لازم براي پرورش فكري او را فراهم مي آورد. اكنون مهم اين است كه كودك مواد لازم براي فكر كردن را در اختيار داشته باشد تا بتواند شيوه تفكر و استدلال را بياموزد نه اين كه تفكر او حتماً نتيجه درست بدهد. هر تصوير، كلمه، تعبير، يا جمله جديد، به رشد او كمك مي كند. به تدريج مي توان كودك را با حروف يا كلمات نيز آشنا نمود (مثلاً زير كلمه «آب» در اين صفحه خط بكش) تا احساس بيگانگي او با نوشته به تدريج برطرف شود.
ب: برخي از بازي هاي دستي و فكري كه توان طراحي و نقشه ريزي كودك را پرورش مي دهد. بسياري از اسباب بازي هاي گران قيمت موجود در بازار تنها براي كودك هيجان انگيز و سرگرم كننده است و اگر اثر زيان باري نداشته باشد، اثر رشد دهنده اي هم ندارد. در حالي كه بازي براي كودك نوعي تجربه مينياتوري شبيه دنياي واقعي كار، خانواده، و روابط اجتماعي است و زمينه ذهني او را براي تفكر صحيح و نيز شيوه برخورد مناسب با دنياي عيني در آينده، شكل مي دهد. والدين مي توانند در برخي بازي ها با كودك همراهي كنند به شرط اين كه پيوسته برتري توانايي هاي خود را به رخ او نكشند و البته مقهور زرنگي هاي او نيز نشوند. بازي هاي رايانه اي در حد بسيار محدود مي تواند به نوعي تنوع طلبي و كنجكاوي كودك را ارضا كند اما وابستگي به اين بازي ها كه در صورت بي احتياطي بسيار زود اتفاق مي افتد مي تواند بسيار مضر باشد. تلويزيون نيز اگر به صورت محدود با ضابطه مورد استفاده قرار گيرد مي تواند هم در دادن اطلاعات جديد و هم آشنايي كودك با دنياي واقعي مفيد باشد. اما بايد توجه داشت كه بسياري از برنامه هاي تلويزيون، حتي برخي از برنامه هايي كه ظاهراً آموزنده به نظر مي آيند، نه تنها آموزنده نيست بلكه از جنبه هاي متفاوتي براي كودك زيانبارند. تشخيص اين موارد به عهده والدين است كه برنامه ها را با دقت ببينند و اطلاعات خود در مورد رسانه ها را از راه مطالعه كتاب هايي كه در اين زمينه وجود دارد افزايش دهند.
تجربه هاي جديد از قبيل گردش هاي كوتاه يا مسافرت ها هر چند اندك مي تواند دنياي ذهني كودك را پرورش دهد به شرط آن كه دغدغه خوردن و خريدن، همه فضاي ذهني كودك را پر نكرده باشد و در جريان اين تجربيات جديد، برخورد والدين به هر گونه اي باشد كه كودك همراه با احساس ايمني و آرامش را سپري نمايد. برخي تجربه هاي به ظاهر بي اهميت، مي تواند براي كودك بسيار آموزنده باشد. مثلاً مشاهده عمليات خاك برداري يك ساختمان، تعويض كابل هاي تلفن، مشاهده و مشاركت در كارهايي كه مادر در خانه انجام مي دهد، مشاهده و پرسش و پاسخ كودك در جريان تعمير يك وسيله منزل كه پدر به آن مشغول شده است، و .....
3. وضعيت رواني كودك در خانه: بي شك وضعيت رواني كودك در خانواده مي تواند تأثيرات تعيين كننده اي بر چگونگي رشد او هم از نظر جسمي و هم از نظر ذهني و شناختي داشته باشد. در اين زمينه توجه به نكات ذيل مي تواند سودمند باشد:
الف: براي رشد متناسب و سريع جنبه هاي ذهني كودك لازم است كه در حد توان، از گرفتار شدن كودك به آشفتگي ها و ناهماهنگي هاي ذهني و رواني جلوگيري كرد. اگر گفتار ما با آنچه در رفتار نشان مي دهيم، متفاوت باشد (مي گوييم نبايد فحش داد ولي در حضور كودك به ديگران يا به او ناسزا بگوييم)، يا اگر موضع گيري هاي افراد بزرگسالي كه با كودك سر و كار دارند و نقش الگو يا مرجع خوب و بد و بايد و نبايد قرار مي گيرند، با هم مختلف باشد (مثلاً پدر مي گويد شب نبايد دير خوابيد و مادر بگويد اشكال ندارد)، اين ها باعث ناهماهنگي هاي شناختي و آشفتگي هاي ذهني كودك مي شود كه در نتيجه ساختارهاي ارزش گذاري، تفكر، و شيوه استدلال را در ذهن او به هم مي ريزد و از رشد توانايي هاي او در اين زمينه ها جلوگيري مي كند. ناهماهنگي هاي شناختي در بزرگسالي ممكن است بر انگيزنده تفكر و تلاش ذهني بيشتر باشد. اما در كودك به خاطر ضعف اطلاعات و شناختي كه دارد، در غالب موارد تنها موجب هدر رفتن انرژي و كند شدن رشد شناختي مي شود.
ب: محيط مناسب براي رشد ذهني كودك بايد داراي دو خصوصيت آرامش و ايمني باشد. آرامش كودك مستلزم سكوت و رفت و آمد اندك نيست. بلكه مقصود اين است كه عوامل به وجود آورنده اضطراب و اشتغال هاي ذهني بدون فايده را بايد كاهش داد. گاهي بازي هاي شلوغ در مهماني و سر و صداهاي كودكانه ضرري براي آرامش ذهني كودك ندارد اما مشاهده مادري كه به خاطر شنيدن يك حرف نادرست از پدر قهر كرده است همه آرامش دروني كودك را به هم مي ريزد. مقصود از ايمني رواني در خانه اين است كه كودك، هيچ وقت خود را يك فرد اضافي يا بي اهميت در خانه تصور نكند و هميشه مطمئن باشد كه والدين او را دوست دارند و محبت خود را از او دريغ نخواهند كرد. البته متناسب بودن برخوردهاي عاطفي در مواردي كه كودك كار خوب يا بدي را انجام مي دهد لازم است. چرا كه در غير اين صورت، وي دچار نوعي آشفتگي رواني مي شود كه ناشي از بي معنا شدن خوب و بد و دوست داشتن و نداشتن در روابط خود با والدين مي شود. اين كودكي است كه به اصطلاح لوس شده است يعني نظام ارزش و خوب و بد و اهميت به نظر ديگران در ذهن او مختل شده است. مورد ديگري كه باز در مقابل ايمني عاطفي قرار دارد، وابستگي بيش از حد كودك به والدين خصوصاً به مادر است. مادرهايي كه بيش از حد كودك را به خود وابسته بار مي آورند، از رشد توانايي هاي رواني و ذهني كودك كه لازمه اش احساس ايمني توأم با استقلال است جلوگيري مي كنند. به طور خلاصه مي توان گفت: «كودكان نبايد بيش از اندازه به والدين وابسته باشند، اما بايد بدانند كه مورد علاقه و قبول والدينشان قرار دارند.»(6)

پاورقی:

1. سید عباس زاده، میر محمد، آشنایی با تعلیم و تربیت کودکان تیزهوش، انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه ارومیه، بهار 1372، ص 110.
2. گیج نیت ال، و دیوید سی، برلاینز. روان شناسی تربیتی، ترجمه خوی نژاد، غلام رضا، و همکاران، نشر پاژ، موسسه انتشارات حکیم فردوسی، مشهد، چاپ اول، 1374، ص 161.
3. گیج، همان، ص177.
4. همان، ص 168.
5. ارلیچ، ویرجینیا زی، کودکان تیز هوش، ترجمه کلانکی، اکرم، انتشارات الهدی، چاپ اول، تهران 1371، ص 158.
6. آمابلی، ترزا ام، شکوفایی خلاقیت کودکان، ترجمه قاسم زاده، حسن، و عظیمی، پروین، نشر دنیای نو، تهران، 1377، ص 116.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.