حرف ناحق است که حرف زور است

15:14 - 1394/07/29

چکیده:امام حسین (علیه السلام) برای برچیدن حکومت ناحق یزید قیام کرد تا بدین وسیله دین جدش را زنده نگه دارد.

امام حسین (علیه السلام)

آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در  انگیزه قیام به حق و حرکت اصلاح طلبانه اش می فرماید: «اللّهمّ انّك تعلم انّه لم يكن الّذى كان منّا تنافسا في سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لكن لنردّ المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك ....» [1]بار خدايا، تو خود مى‏دانى كه آنچه از سوى ما اظهار و انجام مى‏شود، نه براى رقابت در قبضه قدرت و به دست آوردن پست و مقام است و نه به انگيزه دست‏يابى به ثروت و دارايى اين دنيا؛ بلكه هدف اين است كه نشانه‏هاى دين راستين و نجات بخش تو را به جايگاه خود بازگردانيم و شهر و ديار بندگانت را از تباهى و بيداد و فريب اصلاح كنيم تا بندگان ستمديده‏ات به نعمت امنيت و آسايش برسند و به آزادى و حقوق اساسى و انسانى خويش نائل آیند».
از این سخن سید و سالار شهیدان، به خوبی انگیزه خدایی بودن قیام آن حضرت را می شود نتیجه گرفت.

امام حسین (علیه السلام) ، زیر بار حرف زوری نرفت که ناحق بود.
 خیلی از مردم که ارادتی هم به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) دارند؛ هر جا حرف حق و ناحق به میان می آید و یا حقشان ضایع می شود؛ می گویند: ما باید مثل فرزند رسول خدا که برای احقاق حق کشته شد و ...؛ باشیم. در حالی که وقتی قضیه برعکس شود و حق کسی را (حتی دانسته)  ضایع کنند، این حق را به طرف مقابل نمی دهند که بگوید: من هم باید مثل امام حسین (علیه السلام) زیر بار ظلم نروم.
کسانی که شاید به غیبت نمودن دیگران عادت دارند و اینچنین در حق دیگران ظلم روا می دارند؛ ولی وقتی از آنها غیبتی بشود؛ می گویند: خدا دوست ندارد کسی حق دیگران را ولو به غیبتی ضایع کند، من از انسانهای غیبت کننده پشت سر دیگران خوشم نمی آ ید و از این قبیل حرفها،یا اینکه گاهی انسان نصیحتی از کسی (حتی والدین و بزرگترهای فامیل، چه برسد به دیگران) می شنود ولی چون با او میانه ای ندارد،و یا با منافعش جور در نمی آید؛ می گوید: انسان نباید زیر حرف زور برود و ...
البته انسان دوست دارد اگر از طرف دیگران نصیحتی به او می شود؛ با زبان نرم و جذاب و صمیمانه باشد و از این نکته هم نباید به هیچ وجه غافل شد. ممکن است یک جوانی حرف پدرش روی او تاثیر بیشتری داشته باشد تا برادرش، این قابل قبول است، ولی مشکل بعضی های دیگر ریشه ای است و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر را (متاسفانه) حرف زور و سخت گیری تلقی می کنند.
اینان فکر هم نمی کنند که امام حسین (علیه السلام) برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام نمود. «اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب؛[2] مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب(علیه السلام) رفتار نمایم»
بنابر این باید گفت:امام حسین (علیه السلام) حرف نا حق (مخالف دستور خدا) را قبول نکرد و به همین خاطر جانش را فدا نمود.
ملاک حق است و حرف حق را نمی شود به بهانه اینکه به غرور من برخورده است؛ از آن تعبیر به حرف زور نمود. اینکه می گویند: حرف حق تلخ است اصلا جایش همینجاست
اگر کسانی باشند که دستورات دین را به نفع خود مصادره کنند؛ این فرمایش امام حسین (علیه السلام) شامل حالشان می شود: «إِنَّ النَّاسَ‏ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ؛[3]همانا (بعضی) مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان است، تا وقتی زندگیشان برقرار است از آن دم زده ولی هنگامی که بلاها و سختی ها پیش آید؛ دینداران حقیقی کمند».
قرآن، برخورد گزینشی را با دین چنین بیان می کند: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض؛[بقره/85]چرا به بعضی از احکام ایمان آورده و به بعضی ایمان نمی آورید»؟
وقتی ما قسمتی از احکام دین را انجام دهیم و بعضی دیگر را کم اهمیت تر جلوه دهیم؛ این یک ظلم در حق دین است که سالار شهیدان برای اینکه ظلم یزید را در حق دین، از بین ببرد قیام کرد.
علاوه بر آن، اگر ما گزینشی با دین برخورد کنیم؛ به آن نتیجه ی مطلوب نمی رسیم. گر ما نماز و روزه را با توجیهاتی به حاشیه برانیم، و توصیه پدر و مادر را در زمینه اهتمام به نماز و روزه، سخت گیری و ... بدانیم؛ بعد بخواهیم احترام والدین (که مورد قبول همه است و می خواهند بجا بیاورند) سر جایش بماند؛ طبعا نمی شود و در زندگیمان با مشکلاتی روبرو می شویم، حالا بماند که از نظر دین و اهل بیت (علیهم السلام) و از نطر آخرتی چه عواقبی در انتطار ماست.

البته این مطالب فوق بدان معنی نیست که عزاداران و ارادتمندان ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) به این نکته توجه ندارند؛ ولی باید بدانیم: کلاس درس سید الشهداء (علیه السلام) هم مثل کلاس های درس این دنیا دارای تکالیفی است که نیاز به تکرار و تمرین و ممارست دارد، همه باید سعی کنیم همانطور که به مراسم عزاداری اهمیت می دهیم؛ نسبت به تکالیف خودمان که اهداف قیام حسین بن علی (علیه السلام) است؛ کوشاتر باشیم.
خداوند ما را در این راه کمک فرماید.
 مسلمانان عصر امام حسین (علیه السلام) شاید بعضی از احکام  (نماز و روزه و حج و ...) را به نحو احسن انجام می دادند (ایمان به بعضی از احکام )، ولی در یاری فرزند رسول خدا تعلل نموده و بعدا پشیمان شدند (کفر به بعضی دیگر) ولی کار از کار گذشته بود و ظالمی را کمک کرده بودند (چه مستقیم و چه با سکوت و عدم یاری فرزند پیامبر) که بعدا حتی از هتک حرمت اهالی مدینه دریغ نورزید.

نتیجه گیری
امام حسین (علیه السلام) در مقابل ظالمی چون یزید قیام کرد. سید و سالار شهیدان حرف ظلمی را رد کرد که ناحق و مخالف احکام اسلام بود.
بعضی ها حرف های حقی را (نصیحت و خیرخواهی دیگران) چون با منافعشان جور در نمی آید؛ قبول نمی کنند و می گویند: حرف زور را نباید قبول کرد.
اگر بخواهیم راه و روش ابا عبدالله را بهتر و پویاتر ادامه دهیم؛ باید تجدید نطری در زندگیمان داشته باشیم.

پی نوشتها
[1]  ابن نما حلى، جعفر بن محمد، در سوگ امير آزادى ( ترجمه مثير الأحزان )، ص35، ايران، قم، چاپ اول ، 1380 ش
[2] و بحارالانوار، ج 44، ص 329
[3] بحارالانوار، ج75ف ص117

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 5 =
*****