ويژگى های بهشت و بهشتیان

15:25 - 1391/11/14
بهشت، مكان رسيدن به زندگانى جاودانه است; انسان هر چه در اين دنيا كاشته در آن جا درو مى كند و از آن بهره مى برد; مقصد نهايى است. ملاك انتخاب بدى و خوبى در اين دنياست.
گل

براى بهشت نام هاى متعدّدى در قرآن آمده است. برخى از اين نام ها، به اين شرح است: 1. دارالاخرة; اين واژه نُه مرتبه در قرآن تكرار شده است.[1] 2. دارالسّلام[2]; 3. دارالمتّقين[3]; 4. دارالقرار[4]; 5. دارالمقامة[5]; 6 . جنّت[6]; اين نام، نزديك به هفتاد مرتبه در قرآن تكرار شده است. 7. جنّات عدن[7]; 8 . جنّات المأوى[8]; 9. جنّة الخلد[9]; 10. جنّات الفردوس[10]; 11. جنّات النّعيم[11]; 12. جنّة عالية.[12]

هدف از ورود به بهشت :

برخى اهداف، خود وسيله براى هدف برترند; به تعبير ديگر اهداف دو گونه اند 1. اهداف متوسط و مقدماتى 2. اهداف اصلى و غايى.

انسان وقتى به اهداف مقدماتى مى رسد، هنوز مى پرسد هدف چيست؟! اما آن گاه كه به هدف نهايى و غايى دست مى يابد ديگر پرسشى ندارد. درست مانند محصلى كه هدف از درس خواندن را رسيدن به دانشگاه و هدف از دانشگاه رفتن را دكتر يا مهندس شدن و هدف از آن را خدمت به مردم و پول دار شدن و زندگى مرفه و ايده آل داشتن مى داند. وقتى از او پرسيده شود هدف از زندگى ايده آل براى تو چيست؟ پاسخ مى دهد هيچ، زيرا زندگى ايده آل و هدف اصلى اوست.

رسيدن به بهشت نيز هدف اصلى انسان است و معنا ندارد با رسيدن به هدف نهايى بپرسيم هدف از آن چيست و بعد از آن به كجا مى روى؟! زيرا بهشت، مكان رسيدن به زندگانى جاودانه است; انسان هر چه در اين دنيا كاشته در آن جا درو مى كند و از آن بهره مى برد; مقصد نهايى است. ملاك انتخاب بدى و خوبى در اين دنياست، لذا وقتى به آخرت رسيديم، ديگر پرسيده نمى شود هدف از اين مقصد چيست؟[13]

اصحاب شمال، اصحاب يمين :

خداوند متعال، اهل قيامت را به سه گروه تقسيم و جايگاه آنها را مشخص فرموده است: (وَ كُنتُمْ أَزْوَ جًا ثَلَـثَةً * فَأَصْحَـبُ الْمَيْمَنَةِ مَآ أَصْحَـبُ الْمَيْمَنَةِ * وَ أَصْحَـبُ الْمَشْـَمَةِ مَآ أَصْحَـبُ الْمَشْـَمَةِ * وَ السَّـبِقُونَ السَّـبِقُونَ * أُوْلـئِكَ الْمُقَرَّبُونَ)[14]; و شما سه گروه خواهيد بود! ]نخست[ سعادت مندان و خجستگانند، چه سعادت مندان و خجستگانى! گروه ديگر شقاوت مندان و شومانند، چه شقاوت مندان و شومانى! و ]سومين گروه [پيشگامان پيشگامانند. آنها مقربانند.

جايگاه اصحاب يمين:

آنها در سايه درختان سدر بى خار و در سايه درخت طلح پربرگ (درختى خوش رنگ و خوشبو) و سايه كشيده و گسترده در كنار آبشارها و ميوه هاى فراوان كه هرگز قطع و ممنوع نمى شود بسر مى برند و نيز برايشان همسرانى ]گران قدر[ كه ما (خداوند) آنها را آفرينش نوينى بخشيديم و همه را دوشيزه قرار داديم; كسانى كه به همسرشان عشق مىورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند عطا كرديم. اينها همه براى اصحاب يمين است كه گروهى از امت هاى نخستين و گروهى از امت هاى آخرينند.[15]

جايگاه اصحاب شمال:

آنها در ميان بادهاى كشنده و آب سوزان و در سايه دودهاى متراكم و آتش زا! سايه اى كه نه خنك و نه مفيد است قرار دارند. آنها پيش از اين در عالم دنيا مست و مغرور نعمت بودند و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند و مى گفتند: هنگامى كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم آيا برانگيخته خواهيم شد؟! يا نياكان نخستين ما ]زنده خواهند شد[ بگو اولين و آخرين همگى در موعد روز معينى جمع مى شوند. و...[16]

جايگاه مقربان:

مقربان، در باغ هاى پر نعمت بهشت، بر تخت هايى كه صف كشيده و به هم پيوسته است، در حالى كه بر آن تكيه كرده و روبه روى يك ديگرند قرار دارند; ]كه[ نوجوانانى جاودانى ]در شكوه و طراوت [پيوسته گرداگرد آنها با قدح ها و كوزه ها و جام هايى از نهرهاى بهشتى ]و شراب طهور [مى گردند. آنها از ميوه هايى كه مايل باشند و گوشت پرنده از هر نوع كه بخواهند ]در اختيارشان است[ و نيز از همسرانى از حورالعين ]كه[ هم چون مرواريد در صدف پنهان]اند [برخوردار مى باشند.[17]

درجات و نعمت هاى بهشت :

طبق روايات اسلامى، بهشت هشت در دارد.[18]

درباره طبقات بهشت اگر چه در قرآن و احاديث اسلامى تصريحى نشده است، ولى از همين منابع به دست مى آيد كه بهشت مراتب مختلفى دارد; مانند: آيه 95 و 96 سوره نساء: (...فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَـهِدِينَ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَـعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَـهِدِينَ عَلَى الْقَـعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا * دَرَجَـت مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا); خدا مجاهدان به مال و جان را بر خانه نشينان برترى داده و همه ]اهل ايمان[ را وعده نيكو فرموده و خداوند مجاهدان را بر خانه نشينان به پاداشى بزرگ مزيت و برترى بخشيده است، درجات ]مهمّى[ از ناحيه خداوند، و آمرزش و رحمت ]نصيب آنان مى گردد[; و ]اگر لغزشهايى داشته اند[ خداوند آمرزنده و مهربان است. (فَأُوْلـئِكَ لَهُمْ جَزَآءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُواْ وَ هُمْ فِى الْغُرُفَـتِ ءَامِنُونَ)[19]; پس براى آنان پاداش مضاعف در برابر كارهايى است كه انجام داده اند آنان در غرفه هاى ]بهشتى[ در نهايت امنيت خواهند بود.

روايت نيز مانند: آن چه امام صادق(عليه السلام)نقل شده كه فرمود: «...فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ آياتِ الْقُرآنِ فَيُقالُ لِقارِى الْقُرآنِ اِقْرَأَ وَارْقَ; به درستى كه درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است; پس به قارى قرآن گفته مى شود: بخوان و بالا برو.»[20]

نعمت هاى بهشتى:

خداوند متعال از نعمت هاى مادى و جسمانى بهشت با عناوين زير ياد كرده است:

1. باغ هاى بهشتى: «نساء، 13 / بقره، 221 / رحمن، 46 و...»; 2. سايه هاى لذت بخش: «واقعه، 27 ـ 31 / رعد، 35 / نساء، 57 و...»; 3. مساكن و قصرهاى بهشتى : «توبه، 72 / فرقان، 75 / سباء، 37 / نحل، 80 و...»; 4. فرش ها و تخت ها: «رحمن، 54 / غاشيه، 16 / واقعه، 15ـ16 و...»; 5. غذاها و ظرف هاى بهشتى: «رحمن، 52 / مرسلات، 42 / رحمن، 68 و...»; 6. شراب هاى طهور: «محمّد، 15 / دهر، 5ـ6 و 17ـ18 و 21»; 7. برترين شراب بهشتى: «انسان، 31 / صافات، 47 / واقعه، 19 و...»; 8. ظروف و جام ها: «زخرف، 71 / واقعه، 18 / دهر، 15 و...»; 9. لباس ها و زينت ها: «كهف، 31 / حج، 23 / فاطر، 33 و...»; 10. همسران بهشتى: «بقره، 25 / دخان، 54 / واقعه، 22 و...»; 11. خادمان و ساقيان: «طور، 24 / واقعه، 17ـ18 / انسان، 19 و...»; 12. پذيرايى كنندگان: «طور، 19 / مرسلات، 43 / حاقّه، 24 و...»; 13. پيش پذيرايى بهشتيان: «آل عمران، 198 / كهف، 108 / سجده، 19 و...»; 14. نعمت هايى كه به تصور نمى گنجد: «زخرف، 71 / فصلت، 31 / انبياء، 102 و....»

در اين گروه از آيات به نعمت هاى مادى و جسمانى بهشت اشاره شده است.

همچنين از لذت هايى كه نه گفتنى و نه شنيدنى و نه ديدنى است و از آن به نعمت هاى روحانى بهشت ياد شده است كه عبارتند از: 1. احترام مخصوص: «زمر، 37 / رعد، 23 / يس، 58 و...»; 2. محيط صلح و صفا: «انعام، 137 / يونس، 25 / حجر، 47 و...»; 3. امنيت و زوال خوف: «دخان، 51 / اعراف، 49 / يونس، 62و64»; 4. دوستان موافق و رفيقان با وفا: «نساء، 69ـ70 / حجر، 47 و...»; 5. برخوردهاى آكنده از محبت: «واقعه، 25ـ26 / نبأ، 35 / غاشيه، 10ـ11 و...»; 6. نشاط فوق العاده درون: «زخرف، 70 و مطففين، 24 و...» 7. رضاى خدا و لقاى محبوب: «بينه / 8» 8. جاودانگى: «ص، 53» 9. نبودن غم و رنج: «ص 54» 10. آمرزش پروردگار: «واقعه، 26» 11. تحيت بهشتيان: (محمد،15) 12. حمد كردن خدا از جانب بهشتيان: «قمر، 55»

بهشت پر از نعمت هاى مادى و معنوى، مانند لطف و رحمت و عنايت خدا و برخوردهاى مالامال از عشق و محبت است كه بهشتيان از آنها برخوردارند.

برخى از تعبيرهاى قرآن در مورد بهشت و نعمت هاى آن عبارت است از:

1. هم نشينى با پيامبران، صديقان، شهدا و صالحان[21].

2. احساس خشنودى خدا: (رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)[22]; (وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ)[23]; (رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَـدِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى)[24].

3. نظر آنها به خدا و نظر خدا به آنها.

يكى از با ارزش ترين لذت هاى معنوى آن است كه محبوب جامع كمالات، نظر لطف به انسان بيفكند و با او سخن بگويد و از آن فراتر اين كه انسان بتواند به مقام شهود ذات پاك او برسد; يعنى با چشم دل او را ببيند و غرق درياى جمال او گردد: (وُجُوهٌ يَوْمَـئِذ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ)[25].

4. نعمت هايى كه در تصور نمى گنجد: (فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُن)[26]; (لَهُم مَّا يَشَآءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ)[27].

و تعبيرهايى از قبيل: (جنّت عدن)[28]; (جنّت النعيم)[29]; (جنّة عالية)[30]; (جنّـت المأوى)[31]; (جنّت الفردوس)[32]; (جنّة الخلد)[33]; (و لمن خاف مقام ربّه جنّتان)[34]; (فِى جَنَّـت وَ نَهَر * فِى مَقْعَدِ صِدْق عِندَ مَلِيك مُّقْتَدِرِ)[35] و... .[36]

چشمه هاى بهشتى كه نامشان در قرآن آمده:

 1. كوثر[37];

2. تسنيم[38];

3. سلسبيل[39];

4. كافوريه[40];

5. زنجبيليه[41];

6 . شراب طهور.[42]

ضمناً در آيات «50، حجر; 12، غاشيه; 52 و 53; دخان; 6، دخان» چشمه هاى بهشتى، با عنوانِ «عين، عيون، عينا، عينان و...» نيز آمده است.

 

[1] . بقره، آيه 94; يوسف، آيه 109 و... .

[2] . انعام، آيه 127; يونس، آيه 25.

[3] . نحل، آيه 30.

[4] . غافر، آيه 39.

[5] . فاطر، آيه 35.

[6] . بقره، آيه 82; 111، 214 و... .

[7] . توبه، آيه 72; رعد، آيه 23 و... .

[8] . سجده، آيه 19.

[9] . فرقان، آيه 15.

[10] . كهف، آيه 107.

[11] . مائده، آيه 65 ; يونس، آيه 9 و... .

[12] . حاقه، آيه 22; غاشيه، آيه 10.

[13]. ر.ك: علامه حلى، كشف المراد، ص 411ـ427.

[14]. واقعه، آيه 7ـ11.

[15]. همان، آيه 27ـ40.

[16]. همان، آيه 41ـ56.

[17]. همان، آيه 102ـ26.

[18]. ر.ك: ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 6، ص 310.

[19]. سبأ، آيه 37.

[20]. بحارالانوار، ج 92، ص 188.

[21] . نساء، آيه 69 .

[22] . مائده، آيه 119.

[23] . آل عمران، آيه 15; توبه، آيه 72.

[24] . فجر، آيه 28 ـ 30.

[25] . قيامت، آيه 22 ـ 23.

[26] . سجده، آيه 17.

[27] . ق، آيه 35.

[28] . توبه، آيه 72.

[29] . واقعه، آيه 12.

[30] . حاقه، آيه 22.

[31] . سجده، آيه 19.

[32] . كهف، آيه 107.

[33] . فرقان، آيه 15.

[34] . رحمن، آيه 46.

[35] . قمر، آيه 54 ـ 55.

[36]. ر.ك: ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 6 ، ص 227 ـ 305; الميزان; تفسير نمونه; تفسير نورالثقلين، ذيل آيات مذكور.

[37] . كوثر، آيه 1.

[38] . مطففين، آيه 27 ـ 28.

[39] . انسان، آيه 18.

[40] . انسان، آيه 5.

[41] . انسان، آيه 17.

[42]. تفسير نمونه، ج 25، ص 373.

منبع :«واحد پاسخ به پرسش هاى قرآنى» در «گروه پژوهش هاى نوآمد» وابسته به «مركز فرهنگ و معارف قرآن» از زير مجموعه هاى دفتر تبليغات اسلامى

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 8 =
*****