بعد از اینکه یزید به فرماندار مدینه نوشت که یا از امام حسین علیهالسلام بیعت بگیر و یا سرش را برایم بفرست، مدینه برای حضرت ناامن شده بود، پس امام حسین علیهالسلام به ناچار باید از مدینه خارج میشد.
قیام امام حسین علیهالسلام، مهمترین و باارزشترین قیام بشری است که در طول تاریخ اتفاق افتاده است. این قیام دارای لایههای مختلف فردی، اجتماعی، دینی، معنوی و... است؛ بنابراین تحلیلهای مختلفی از آن شده است. با بررسی تاریخ تحلیلی امام حسین علیهالسلام به این نتیجه میرسیم که آن حضرت چارهای جز پیمودن این مسیر نداشته است. برای اثبات این مطلب به شواهدی اشاره میکنیم:
نامه یزید به والی مدینه
تا زمانی که معاویه زنده بود، سعی کرد، ولایتعهدی یزید را در بین مردم و بهخصوص بزرگان جا بیندازد و از آنان برای یزید بیعت بگیرد؛ ولی برخی از بزرگان مانند امام حسین علیهالسلام زیر بار بیعت با یزید نرفتند. بعد از اینکه معاویه از دنیا رفت، یزید دستور بیعت یا کشتن امام حسین علیهالسلام را صادر کرد که به برخی از منابع آن اشاره میشود:
یک. سختگیری برای بیعت
یزید به فرماندار خود در مدینه اینگونه نوشت: «مِنْ يَزِيدَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْوَلِيدِ بْنِ عُتْبَةَ، أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُعَاوِيَةَ... مَاتَ بأجلٍ... أَمَّا بَعْدُ فَخُذْ حُسيناً وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ بِالْبَيْعَةِ أَخْذًا شَدِيدًا لَيْسَتْ فِيهِ رُخْصَةٌ حَتَّى يُبَايِعُوا»؛[1] «از امیرالمؤمنین یزید به ولید بن عتبه، معاویه... از دنیا رفت... پس از حسین و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر با شدت و سختگیری بیعت بگیر و هیچ رخصتی در این کار وجود ندارد تا اینکه بیعت کنند».
در این نامه به سختگیری برای بیعت گرفتن از حضرت تصریح شده است.
دو. دستور به قتل در صورت بیعت نکردن
یعقوبی درباره نامه یزید به والی مدینه چنین مینویسد: «إِذَا أَتَاكَ كِتَابِي هَذَا فَأُحْضِرِ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍ وَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلزُّبَيْرِ فَخُذْهُمَا بِالْبَيْعَةِ لِي فإِنِ امْتَنَعَا فَاضْرِبْ أَعْنَاقَهُمَا وَ ابْعَثْ لِي بِرُءُوسِهِمَا»؛[2] «هنگامی که نامه من به تو رسید، حسین بن علی و عبدالله بن زبیر را حاضر کن و از آنان برای من بیعت بگیر، اگر امتناع کردند گردن هر دو را بزن و سرهایشان را برای من بفرست»، در این نامه صریحا به قتل امام حسین علیهالسلام دستور داده است.
بر اساس این دو نقل، مدینه به شدت برای امام حسین علیهالسلام ناامن شده بود؛ بنابراین امام حسین علیهالسلام دو راه بیشتر نداشت:
یک. امام حسین علیهالسلام با یزید بیعت کند. در این صورت؛ علاوه بر ذلت، مردم آن را مهر تأییدی بر تمام کارهای غلط یزید میپنداشتند و در نتیجه اساس اسلام به مرور زمان از بین میرفت؛ زیرا با سرکار بودن امثال یزید، باید فاتحه اسلام خوانده شود.[3]
دو. امام حسین علیهالسلام از بیعت با او سرباز زند. در این صورت برای حفظ جان خود، خانواده و شیعیان، باید از مدینه خارج شود.
پس علت ظاهری خارج شدن امام حسین از مدینه، به دلیل ناامن شدن مدینه برای حضرت و شیعیانش بود؛ زیرا اگر در مدینه میماند و شهید میشد، میگفتند که چرا حسین بن علی علیهماالسلام از مدینه خارج نشد تا زنده بماند؟ علاوه بر اینکه هیچ پیامی را نمیتوانست به مردم برساند.
حرکت حضرت به سوی مکه
بعد از اینکه مدینه برای امام حسین علیهالسلام ناامن شد، تنها گزینه برای حضرت، شهر مکه بود؛ زیرا به دلیل نزدیک بودن ایام حج، احتمال یاری مردم در مکه وجود داشت، پس اگر به شهر دیگری میرفت این امکان نبود و به حسب ظاهر تنها راه برای امام حسین علیهالسلام، مکه بود.
پینوشت:
[1]. ابن کثیر، البدايه و النهايه، داراحياءالتراث، ج8، ص157.
[2]. ابی یعقوب، احمد، تاریخاليعقوبي، دارصادر، ج2، ص241.
[3]. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ص24.