در منابع اهلتسنن آمده که پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله در توصیف برخی قبایل عرب، فقط خدا و پیامبر را سرپرست و دوست آنها معرفی کردند، اما این حدیث افزون بر داشتن راویان دروغگو و غیر قابل اعتماد، با اجماع و اتفاق مسلمانان در مورد خلافت و سرپرستی خلفای چهارگانهی پس از خاتمالانبیا منافات دارد.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/gq2c-xjwcaa7bwj.jpg)
در باور شیعیان، حدیث غدیر دلالت روشنی بر جانشینی و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد، اما دیدگاه مشهور میان اهلتسنن آن است که این حدیث را به محبت و نصرت معنا میکنند، اما با این حال، برخی از دشمنان اهلبیت ادعا میکنند که همین معنا و مفهوم؛ یعنی نصرت و محبت، دارای معارض است؛ زیرا در منابع حدیثی اهلتسنن گزارش شده که خاتمالانبیا صلیاللهعلیهوآله در توصیف جایگاه برخی قبایل عرب فرمودند: «قُرَيْشٌ وَ الْأَنْصَارُ وَ مُزَيْنَةُ وَ جُهَيْنَةُ وَ أَسْلَمُ وَ غِفَارُ وَ أَشْجَعُ، مَوَالِيَّ، لَيْسَ لَهُمْ مَوْلًى دُونَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ[1]؛ قریش، انصار، مُزینة، جهینة، اسلم، غفار و اشجع دوستان من هستند، برای این قبایل، غیر از خدا و رسولش هیچ مولا و سرپرستی وجود ندارد».
پس نه تنها شیعیان، بلکه اهلتسنن هم نمیتوانند مضمون حدیث غدیر را بپذیرند؛ زیرا کلمه «مولی» چه به معنای سرپرست باشد یا به معنای دوست و یاور- با توجه به این حدیث - فقط خدا و پیامبر هستند که سرپرستی و یا دوست و یاور این قبیلهها هستند، نه امیرالمؤمنین علیهالسلام.
در پاسخ به این ادعا چند نکته بیان میشود:
الف- قرائن و شواهد متعددی در حدیث غدیر وجود دارد که نشان میدهد مفهوم آشکار و واضح در این حدیث، جانشینی و سرپرستی امیرالمؤمنین علیهالسلام و سپس محبت و نصرت به آن حضرت میباشد. عالمان شیعه به پیروی از معصومان علیهمالسلام تمام این نکات و مباحث را به صورت مفصل مطرح کردهاند.
البته از آنجا که خداوند متعال انسانها را مختار و دارای اراده آفریده، ممکن است کسانی پیدا شوند که با تعصب و لجاجت در برابر پذیرش حقیقت مقاومت کنند؛ لذا چنین افرادی نمیتوانند در مباحث علمی بهعنوان ملاک و معیار قرار گیرند؛ بلکه بر اساس مبنای مشهور نزد عالمان اهلتسنن که خود را «اهلسنت و جماعت» میدانند، برای هیچ مسلمانی جایز نیست که با اجماع و اکثریت امت مسلمان مخالفت کند.
پس با توجه به این که حدیث مزبور خبر واحد است و یک روایت بیشتر نیست، نمیتواند در برابر حدیث غدیر که بهصورت «متواتر» گزارش شده، برابری کند.
ب- بررسی منابع حدیثی اهلتسنن نشان میدهد که متن حدیث مزبور به دو صورت گزارش شده است: در گزارش نخست، چنین برداشت میشود که قبایل نامبرده جز خدا و پیامبر، هیچ دوست و یاوری ندارند، در حالیکه در گزارش دوم این معنای انحصاری وجود ندارد: «الْأَنْصَارُ وَ مُزَيْنَةُ وَ ... مَوَالِيَّ دُونَ النَّاسِ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مَوْلَاهُمْ[2]؛ قبایل مذکور دوستان من هستند نه افراد غیر مسلمانان، همچنین خدا و رسولش سرپرست، یاور و دوست این قبایل هستند».
به تعبیر دیگر، بر اساس گزارش دوم از این حدیث، مشخص میشود که خدا و پیامبر، سرپرست، دوستدار و یاور قبایل مذکور هستند، اما این بدان معنا نیست که فرد دیگری نمیتواند سرپرست، دوست و یاور آنها باشد. بنابراین، با ضمیمه شدن حدیث غدیر به این حدیث، میتوان به این نتیجه رسید که غیر از خدا و پیامبر، امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز سرپرست، دوست و یاور این قبایل هستند.
ج- ریشه تفاوت بین دو متن را باید در راویان گزارش نخست پیدا کرد:
1. حدیثی که سرپرستی، دوستی و یاری را به خدا و پیامبر منحصر کرده، توسط «ابوهُرَیرة» گزارش شده است. جالب آنکه این شخصیت، حدیث غدیر را نیز گزارش کرده است.[3] افزون بر آنکه شواهد صریح و قرائن گویا نشان میدهد که ابوهریرة یکی از کسانی بوده که با جعل احادیث، آنها را به پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله نسبت میداده است.[4]
2. «سعدبنإبراهيم» یکی دیگر از راویان این حدیث است که انگشت اتهام از دو جهت بهسوی او نشانه میرود: نخست آنکه او نزد برخی عالمان اهلتسنن، شایستگی نقل حدیث را ندارد.[5] دیگر آنکه او از نسل «سعدبنابیوقّاص» است و دلایل فراوان تاریخی بر دشمنی سعد وقاص با اهلبیت علیهمالسلام؛ بهویژه امیرالمؤمنین علیهالسلام گواهی میدهد.[6] متأسفانه این کینه و دشمنی زمینه جعل احادیث از جمله حدیث مزبور را برای کاستن از مقام و منزلت امیرالمؤمنین علیهالسلام فراهم میسازد.
د- با چشمپوشی از تمام اشکالها، پذیرش این حدیث با اجماع و اتفاق تمام مسلمانان مخالفت دارد؛ زیرا مسلمانان بر این باور هستند که امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از عثمان به خلافت ظاهری رسیدند و این بدان معناست که ایشان در مقام سرپرستی، دوستی و یاری همه امت اسلام بودند، در حالیکه مفهوم حدیث مزبور آن است که قبایل نامبرده هیچ سرپرست، دوست و یاوری جز خدا و پیامبر ندارند. حتی پذیرش این حدیث با خلافت و سرپرستی سه خلیفه پیش از امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز معارضه میکند که بیتردید دشمنان اهلبیت چنین نتیجهای را برنمیتابند.
نتیجه آنکه: حدیث غدیر بدون هیچ گونه اشکال و ایرادی، بر خلافت و جانشینی بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام دلالت میکند و حدیث مزبور صلاحیت معارضه با حدیث غدیر را ندارد.
پینوشت:
[1]. بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج6، ص11، وزارة الاوقاف مصر؛ ابنحجاج، مسلم، صحیح مسلم، ج4، ص1954، دار الحدیث.
[2]. صحیح مسلم، همان.
[3]. اخطب خوارزم، موفق، المناقب، ص205، جامعه مدرسین.
[4]. میلانی، سید علی، نفحات الأزهارفى خلاصة عبقات الأنوار، ج6، ص349، مهر.
[5]. مظفر، محمد حسن، الإفصاح عن أحوال رواة الصحاح، ج2، ص159، آلالبیت علیهمالسلام.
[6]. مرتضی، سیدجعفر، الصحيح من سيرة النبى الأعظم، ج7، ص215، دار الحدیث.