چکیده:در بسیاری از روایات مسأله کفر مخالفان به خصوص در حوزۀ امامت و ولایت مطرح شده است، به همین جهت عدهای سودجو و معاند و بعضاً جاهل این روایات را عَلَم کرده و به تکفیر اهل سنت پرداخته، بیآنکه...
در بسیاری از روایات شیعه مسأله کفر مخالفان به خصوص در حوزه امامت و ولایت مطرح شده است، به همین جهت عدهای سودجو و معاند و بعضاً جاهل، این روایات را عَلَم کرده و به تکفیر اهل سنت پرداختهاند، بدون آنکه روایات معارض بسیاری را که تصریح به اسلام آنها کرده است را دیده و فهمیده باشند.
ما در این مقال هر دو دسته روایات را مورد بررسی قرار داده، سپس به بیان حکم این دو دسته به لحاظ اصولی و کلامی میپردازیم. تا تندرویهای کسانی که از روی جهل به اهل سنت نسبت کفر میدهند، تعدیل گردد. البته برای رعایت اختصار، تنها به بعضی از این روایات اشاره مینماییم.
دسته اول: روایات مربوط به کفر مخالفین
الف) روایات مختص به امیرالمومنین(علیهالسلام)
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهواله) فرمودند: «کسی که پس از من با علی مخالفت کند، کافر است؛ و هر کس در ولایت او شک کند، مشرک است و دوستان او مومن و کسی که بغض او را در دل داشته باشد منافق است».[1]
در جای دیگر فرمودند:«کسی که یکی از اصحابم را از علی بن ابی طالب(علیهالسلام) برتر بداند، به تحقیق کافر شده است».[2]
ب) روایات عدم قبول ولایت و امامت دوازده امام
امام صادق(علیهالسلام) از پدران گرامیشان به نقل از رسول خدا(صلیاللهعلیهواله): «امامان پس از من دوازده نفرند، نخستین آنان علی بن ابی طالب(علیهالسلام) و آخرین آنان قائم است. ایشان پس از من جانشینان و اوصیای من و حجتهای خداوند بر امتم هستند. هر که به آنها اقرار کند مومن و کسی که آنان را انکار کند کافر است».[3]
دسته دوم: روایات مربوط به اسلام مخالفین
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: اسلام عبارت است از شهادت به توحید و تصدیق پیامبر که به وسیله آن خونها حفظ میشود و نکاح و ارث نیز جاری میشود».[4]
در روایت دیگری امیرالمونین(علیهالسلام) میفرمایند:« ما برمبنای اینکه آنان را کافر میدانیم یا آنها ما را کافر میدانند، با آنها نمیجنگیم، بلکه ما خود را به حق میدیدیم و آنها نیز خود را برحق میدیدند».[5] این روایات به روشنی به اسلام مخالفین حکم میکنند.
حال دو راه در برخورد با این دو دسته روایات وجود دارد:
یکی اینکه: یکی از این دو دسته از روایات را کنار بگذاریم و از اعتبار ساقط بدانیم که این راه قابل قبول و صحیح نیست، زیرا بسیاری از این روایات صحیح السند هستند و یا به دلیل قرائن موجود بر صحت محتوایی و صدوری، مورد قبول و استناد اصحاب قرار گرفتهاند.
راه دم اینکه: میان این دو دسته روایات جمع کنیم به اینصورت: روایات مربوط به کفر مخالفین را به ایمان حقیقی و روایات دسته دوم را بر اسلام ظاهری حمل کنیم؛ آیات و روایات بسیاری که در تفاوت بین اسلام و ایمان وارد شده است نیز بهترین شاهد و قرینه بر این وجه جمع است. به طور مثال امام باقر(علیهالسلام) در رابطه با آیه شریفه «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُم[حجرات/14] برخى از باديهنشينان گفتند: ايمان آورديم. بگو ايمان نياوردهايد ليكن بگوييد: اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است» فرمودند: «کسی که گمان کند که آنها ایمان آوردند، دروغ گفته و کسی که گمان کند آنها مسلمان نشدند، نیز دروغ گفته است».[6]
در نتیجه: از جمع بین روایات به دست میآید که کسی که تنها اقرار زبانی به توحید و نبوت نموده، اسلام ظاهری برای او ثابت است و از دایره کفار خارج است و نمیتوان احکام کفار را درباره او جاری دانست.[7] و تنها کسانی دارای ایمان حقیقی هستند که علاوه بر اسلام ولایت ائمه اطهار(علیهمالسلام) را نیز پذیرفته باشند.
_______________________________________________
پینوشت
[1]. امالی شیخ صدوق، ص11.
[2]. همان، ص656؛ کشف الغمه، ج1، ص156.
[3]. من لایحضره الفقیه، ج4، ص179؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص59.
[4]. کلینی، کافی، ج2، ص25.
[5]. قرب الاسناد، حمیدی، ص 93.
[6]. کلینی، کافی، ج2، ص223.
[7]. تذکرة الفقها، ج4، ص316؛ المبسوط فی فقه الامامیه ، شیخ طوسی، ج5، ص160.
نظرات
با عرض سلام و ادب و احترام و تشکر فراوان