حق استاد

16:15 - 1391/11/18
حق استاد بر شاگرد بسیار زیاد است و شاگرد باید براى كمال و پیشرفت به آن عمل كند. امام سجادعلیه السلام در این زمینه فرمودند: حق كسى كه به تو علم یاد مى دهد این است كه او را احترام كنى و بزرگش بدارى.
گل

اشاره
آنچه پیش رو دارید متن سخنرانى اخلاقى مرحوم آیت اللَّه احمدى میانجى است كه تقدیم حضورتان مى گردد.
* * *
در روایات آمده كه حق استاد بر شاگرد بسیار زیاد است و شاگرد باید براى كمال و پیشرفت به آن عمل كند. امام سجادعلیه السلام در این زمینه فرمودند: حق كسى كه به تو علم یاد مى دهد این است كه «اَلتَّعْظیمُ لَهُ وَ التَّوْقیرُ لِمَجْلِسِهِ؛ 1 او را احترام كنى و بزرگش بدارى.‌»
انسان وقتى با بزرگ تر از خودش حرف مى زند باید حرمت دارى كند؛ حالا فرقى نمى كند از نظر سنّى بزرگ باشد یا از نظر فكرى و علمى. در روایات آمده كه وقتى با پدر حرف مى زنى اسم كوچكش را نگو، چون موجب تحقیرش مى شود؛ بلكه «وَقِّرُوا كِبارَكُمْ؛ 2 براى بزرگانتان احترام قائل شوید.‌» حالا بعضیها در احترام كردن خیلى چیزهاى كوچك را هم مراعات مى كنند، مثلاً پایشان را دراز نمى كنند و یا پیش آنها نمى خوابند، كه اینها احترام فوق العاده اى است و نشان از صفاى دل احترام كننده دارد.
در شرح حال مرحوم سید رضى نوشته اند كه استادش به او گفته كه خانه تان كوچك است و من خانه بزرگ خودم را به شما مى دهم. سید با آن عزّت نفس خود، به استاد گفت: من حتى از پدرم صله قبول نمى كنم. استاد پرسید: حق پدرت بیش تر است یا من كه استادت هستم؟ گفت: حق شما؛ استاد فرمود: پس امر مى كنم كه قبول كن.
استادى كه بر گردن انسان حق دارد، باید در حضور و غیاب، احترامش را حفظ كرد و در حرف زدن و نشستو برخاست در مقابل استاد مراقب بود كه بى احترامى نشود. نوشته اند منصور دوانیقى در حرم رسول اكرم صلى الله علیه وآله بلند حرف زد. مالك بن انس گفت: اى امیر! آهسته حرف بزن، چون در پیش رسول خدا هستى و رسول اكرم كه حى و میت ندارد. اینها حقوق است كه خدا در قرآن براى رسول اكرم صلى الله علیه وآله برشمرده و فرموده: «إِنَّ الَّذِینَ یغُضُّونَ أَصْوَ تَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى ‌»؛ 3 «كسانى كه صداهایشان را نزد رسول خداصلى الله علیه وآله پایین مى آورند، خداوند قلبشان را براى تقوا امتحان [و آماده ] مى كند.‌» ما هم باید در مجلس درس، حقوق و احترام اساتید را مراعات كنیم.
من تصور مى كنم شوخى كردن با استاد هم در بعضى مراحل، خلاف ادب است و در روایات آمده است كه با امام شوخى نكنید. فرمایش امام سجادعلیه السلام در ادامه حدیث مى فرمایند: «وَ حُسْنُ الْاِسْتِماعِ لَهُ وَالْاِقْبالُ عَلَیهِ؛ 4 به او رو كردن و خوب گوش كردن.‌» اصلا یكى از آداب مجالست، حسن استماع است؛ یعنى انسان به حرف طرف مقابلش گوش كند و بى اعتنا نباشد. حالا استاد كه مقامش بس بلند است و ما حتى نباید به این طرف و آن طرف نگاه كنیم، این بى اعتنایى است.
حسن استماع معنایش شامل این هم است كه وقتى قرآن مى خوانیم باید فكر و حواسمان در قرآن باشد؛ چرا كه خدا دارد با ما حرف مى زند، پس باید با توجه بخوانیم. در پاى درس اساتید یا موعظه شان، با حواس جمع گوش دهیم، متوجه استاد باشیم و بدنمان رو به طرف استاد باشد. در روایت است كه رسول خداصلى الله علیه وآله در حالتى كه بدنشان به یك طرف بود، با كسى صحبت نمى كردند، یعنى رو به رو و با كمال اقبال حرف مى زدند. آن حضرت وقتى با كسى سخن مى گفتند، تمام توجه شان به مخاطب بود و تا زمانى كه فردى حرف مى زد، خداحافظى نمى كردند.
من و شما نیز باید با استاد این طور باشیم، اگر اساتیدمان از دنیا رفته اند، باید به یاد آنها باشیم، اگر مى توانیم برایشان قرآن بخوانیم و صدقه بدهیم و به زیارت قبرشان برویم.
امام سجادعلیه السلام مى فرمایند:
«وَ لَا تُجِیبَ أَحَداً یسْأَلُهُ عَنْ شَی ءٍ حَتَّى یكُونَ هُوَ الَّذِی یجِیبُ وَ لَا تُحَدِّثَ فِی مَجْلِسِهِ أَحَداً وَ لَا تَغْتَابَ عِنْدَهُ أَحَداً وَ أَنْ تَدْفَعَ عَنْهُ إِذَا ذُكِرَ عِنْدَكَ بِسُوءٍ وَ أَنْ تَسْتُرَ عُیوبَهُ وَ تُظْهِرَ مَنَاقِبَهُ وَ لَا تُجَالِسَ لَهُ عَدُوّاً وَ لَا تُعَادِی لَهُ وَلِیاً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ شَهِدَتْ لَكَ مَلَائِكَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَنَّكَ قَصَدْتَهُ وَ تَعَلَّمْتَ عِلْمَهُ لِلَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ اسْمُه؛ 5 كسى از استاد چیزى مى پرسد تو جواب نده، تا اینكه استاد خودش جواب بدهد. در نزد استاد با كسى سخن مگو. در حضور استاد غیبت كسى را نكن. اگر كسى غیبت استاد را كرد، شما از او دفاع كن. در استاد عیبى مشاهده كردى افشا مكن، فضایل استاد را اظهار كن، [مثلاً او اهل نماز شب است، مراقبت دارد] و با دشمن استادت مجالست نكن و با دوستانش دشمنى نكن. آن وقت كه این كارها را انجام دادى، ملائكه شهادت مى دهند كه تو براى خدا قصد او كرده و از او علم آموختى.‌»
البته انسان باید این خصوصیت را در برابر تمام مسلمانان مراعات كند. استاد هم انسان است و انسان جایز الخطاست، پس چیزى كه موجب هتك حرمت او باشد و خودت هم دیدى باید مستورش دارى.
در این صورت علم، وقت، قلم، زبان و قلبت نورانى و با بركت مى شود. البته امروز با این محیط ماشینى، رعایت این مسائل كمى سخت شده، ولى به هر حال دستورات معصومین علیهم السلام است و باید در حد توان نسبت به عمل به آنها اهتمام ورزید.
نتیجه این سخنان این است كه استاتیدمان حقوقى بر گردن ما دارند، پس آنها را یاد كنیم، گاه و بى گاه به خانه شان برویم و اگر مى توانیم هدایایى برایشان ببریم و اگر از این نشئه رفتند، با خواندن قرآن و دعا آنها را خشنود سازیم.
اینها موجب بركت عمر و بركت علم ما خواهد شد و توفیقات الهى را در پى دارد. آدم گاهى كارهاى بزرگى مى كند كه خودش هم تصور نمى كند. من گمان مى كنم منشأ خیلى از توفیقها و عدم توفیقهایمان همین احترام به اساتید یا بى احترامى به آنهاست. انسان باید كارى كند كه پدر و مادر و اساتیدش او را دعا كنند.
خدایا به حق محمّد و آل محمّد به ما توفیق اداى حق آنهایى را كه به نحوى برگردن ما حق دارند، عطا بفرما.
والسلام علیكم و رحمة اللَّه. 6

پی نوشت:
1) بحار الانوار، مؤسسة الوفاء بیروت، لبنان، 1404 ق، ج 2، ص 42.
2) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، مؤسسه آل البیت، قم، 1409، ه. ق، ج 10، ص 313.
3) حجرات/3.
4) بحار الانوار، ج 2، ص 42.
5) من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ه. ق، ج 2، ص 618.
6) به نقل از افق حوزه، 23/2/87

منبع:سایت ذی طوی نوشته ایت الله میانجی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 14 =
*****