اگر متوجه دوستی ما بشن همه چیز تموم میشه

22:58 - 1391/11/22
اگر خونوادم بفهمند که با ایشون دوست بودم همه چیزکه تموم میشه هیچ منو به شدت محدودم میکنن و دعواها به شدت شروع میشه، شاید که نه مطمئنم کتکمم میزنن...
دوستی

من پسری رو دوست دارم که اهله شیرازه من به جز اختلاف سن مشکل دیگه‌ای که با خونوادم دارم اینکه مطمئن هستم که وقتی این موضوع رو باهاشون مطرح میکنم یکی دیگه از دلایل مخالفتهاشون شیرازی بودن طرفمه میگن فرهنگها خیلی با هم فرق داره

آخه وقتی دو نفر همدیگه رو دراین حد دوست دارن وقتی این تمام شرایط ازدواج رو داره و بهترین رشته (پزشکی) رو داره میخونه و موفقم بوده این دلیل میشه به نظر شما؟

یه سوال دیگه که ازتون داشتم اینه که من اگر خانوادم بفهمند که با ایشون دوست بودم همه چیزکه تموم میشه هیچ منو به شدت محدودم میکنن و دعواها به شدت شروع میشه هرچی هم به خونوادم بگم که واسه ازدواج بوده اصلا به حرفم گوش نمیکنن و شاید که نه مطمئنم کتکمم میزنن چون به شدت مخالف این دوستی‌ها هستن کمکم کنید من طرز آشناییمونو باید چطور بهشون بگم؟

***جواب:

سلام

کی گفته که شما باید به خونواده بگید که خواستگار دارید تا از شما سوال کنند از کجا می‌شناسیس و بترسید بفهمند که با هم دوست بودید

راه درستش اینه که مادر پسر زنگ بزنه با مادر شما صحبت کنه و قرار خواستگاری رو بذارن اگه مادر شما سوال کرد کی به شما آدرس ما رو داده مادرش جوابهای مختلفی می ‌تونه بده:

مثل اینکه بگه در مسافرت به شهر شما دخترتون رو دیدم و خوشم اومد، شماره تلفن منزل رو هم از خودش گرفتم یا اینکه بگه با معرفی پسرم دختر شما رو در دانشگاه ملاقات کردم و شماره ازش گرفتم (البته به شرطی که این کار رو واقعا انجام داده باشید چون اگه این کار رو نکرده باشید وقتی از خصوصیات ملاقات ازتون بپرسند ممکنه بر خلاف همدیگه بگید و اونا خلاف بودنش رو بفهمند)

یا اینکه بگه یکی از آشناهای ما دخترتون رو دیده و به ما معرفی کرده اگه اون سوال کرد که کی بوده بگه اون راضی نیست که ما بگیم کیه (منظورش از این فرد آشنا پسرش باشه که دروغ هم نگفته باشه)

یا اینکه بگه پسرم توی دانشگاه (یا جای دیگه که شما رو دیده) دخترتون رو دیده و به من گفته که ازتون خواستگاریش کنم

تمام اینا در صورتیه که خونواده پسر با دوستی قبل ازدواج مشکل نداشته باشن اما اگه اونا هم دوستی قبل ازدواج رو درست ندونن قسمت دوم راه اول به این صورت قابل اجرا است که واقعا به همین شکل به مادرش بگه و اونم بیاد شما رو ببینه و تلفن بهش بدید در مورد راه دوم هم پسر به مادرش بگه یکی از دوستان من دختری رو معرفی کرده که شماره منزل اینه در مورد راه سوم هم بگه خودم دیدم و شماره گرفتم

بعد از اینکه اون پسر شما رو به مادرش معرفی کرد مادرش از اونجا به بعد رو طبق یکی از راههای بالا می‌تونه طی کنه

در مورد اختلاف فرهنگ به نظر من در صورتی که خانواده‌ها مراعات همدیگه رو بکنند و به عقاید همدیگه احترام بذارن می‌تونه مشکل ساز نشه اما این حرف شما هم که می‌گید وقتی دو نفر همدیگه رو این قدر دوست دارن اختلاف فرهنگ چه اثری داره؟ عرض می‌کنم این حرف الان شما است اما اگه این اختلاف سبب طاقت فرسا شدن زندگی بشه و نتونید همدیگه رو تحمل کنید از عشق چیزی باقی نمی‌مونه که بخواد جلوی اثر نامطلوب اختلاف فرهنگ رو بگیره، و تا زمانی که دو خانواده با هم ملاقات و صحبت نکردند معلوم نمی‌شه که اختلافشون چقدره و تا چه حد می‌تونن با هم کنار بیان؟ به همین خاطر شما به اون پسر بگید که وقتی مادرش برای قرار خواستگاری زنگ می‌زنه، تا می‌شه مساله شیرازی بودنشون رو همون اول در تلفن مطرح نکنه و طرحشو به جلسه خواستگاری موکول کنه تا شاید وقتی که خانواده شما نقاط مثبت دیگه پسر و خونواده‌اش رو ببینند از این مورد صرف نظر کنند

موفق باشید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 4 =
*****