چکیده: شهید نواب صفوی مطابق نظر علما میدانست که تنها از طريق فرهنگي و تبلیغی نميتوان مانع اسلام ستیزیهای رژيم پهلوي شد و باید اقدامات قاطعتری در قبال مزدوران دینستیز استعمارگران اتخاذ شود.
در آستانه بیست و هفتم دی ماه، سال روز تیرباران و به شهادت رسیدن نواب صفوی به دست مزدوران پهلوی در سال 1334 شمسی شایسته است؛ تبیین ویژه ای شکل بگیرد تا کذایی بودن برچسب ترور به این روحانی مبارز روشن شود.
در حکومت خود فروخته پهلوی جهت هم راستایی با اهداف استعمارگران غربی عوامل متعددی برای اسلام ستیزی پا میگرفت، از جمله اینکه میدان و امکان عملکرد به عناصر اسلام ستیزی همچون احمد کسروی داده میشد تا بتوانند اعتقادات دینی عامه مردم مسلمان را که امکان تحقیق پیرامون مباحث دینی را نداشتند مورد هدف قرار داده انسجام جامعه اسلامی را از هم بپاشند.
احمد كسروي به دلیل هم راستایی با استعمار کهنه و جدید در ضديت با اسلام به عضویت انجمن علمی سلطنتی لندن، انجمن پطروگراد و انجمن علمی واشنگتن در آمد و به همین واسطه به شدت جریح شده و ظلم بزرگی را بر اسلام و تشیع روا داشت. اندیشههای ضد دینی کسروی، ضمن آنکه علما را به جهت پاسخگویی به شبهات وی به پا داشت، در میان مردم مسلمان ایران نیز هیجانی به پا کرد تا آنجا که: «آيت الله قمي، كسروي را مرتد شناخت و ارتداد وي را ضمن بحث هاي گوناگون و تأليفات متعدّد اثبات نمود، اما كسروي حاضر نشد از عملكرد خود اظهار پشيماني كند در این بین تلاش علما و حتی خود نواب صفوي براي باز گرداندن کسروي مؤثر نبود. بنابراين آيت الله حسين قمي با صراحت حكم ارتداد كسروي را صادر مينماید و علماي ديگري هم در نجف حكم ارتداد او را امضاء كردند که از حضرت آيت الله اميني و آقا شيخ محمد تهراني ياد شده است».[1]
در این بین سيد مجتبي مير لوحي معروف به نواب صفوي که به کسوت روحانیت اشتغال داشت در نجف از جسارت كسروي به ساحت اولياء دين مطلع شد و به نمايندگي از طرف حوزه علميه نجف به ايران آمد تا با سخنان ضد اسلامي احمد كسروي مقابله و بساط دین ستیزی او را جمع كند. که جهت انجام این هدف دینی «آيت الله سيد ابوالقاسم خويي دو دينار، آقاي حاج سيد اسد الله مدني سيزده دينار و يكي ديگر از علماي نجف پنجاه تومان براي خرج سفر ايشان پرداخت كردند».[2]
شهید نواب صفوي در 23 ارديبهشت 1324 ش احمد كسروي را در ميدان حشمت الدوله تهران هدف تير قرار داد، امّا موفق نشد و بلافاصله دستگير شد، علماي نجف و تهران خواستار آزادي نواب شدند. پس از آزادي از زندان در 20 اسفند 1324 احمد كسروي توسط جمعيت فدائيان اسلام ترور ميشود، که شهید نواب صفوی مجري فرمان استادش آيت الله حاج آقا حسين قمي از علماي نجف بود.
شهید نواب صفوی مطابق با نظر علما به خوبی میدانست که تنها از طريق مبارزه فرهنگي، تبلیغاتی و مطبوعاتي نميتوان مانع اسلام ستیزی های رژيم پهلوي شد و اين در حالي است كه سلطه استعماری آمريكا و انگليس با عوامل مزدور روز به روز بيشتر مي شود و رژيم و عوامل خارجي نهايت تلاش خود را براي انزوا و از ميان برداشتن مذهبيون ميكنند و مراكز فساد و فحشا بیشتر میشود و علما در سايه سپر تقيه روزگار ميگذرانند. بنابراين ضرورت های اجتناب ناپذیر، چارهای غیر از اقدام انقلابي نبود، تا مانع توفيق استعمار و استبداد در سركوبي نهضت دینی مردم شود.
البته امروزه با رهایی از خفقان پهلوی و در جمهوری اسلامی كه بر اساس قوانين اسلام اداره ميشود و در رأس حكومت ولي فقيه با تدبير و تيزبيني بر اوضاع سياسي و اجتماعي اشراف و نظارت دارند و اركان حكومت اسلامي قوه قضائيه، مجلس و دولت زير نظر ايشان فعاليت ميكنند. واجب است هر حكمي اعم از باز داشت، حدود، تعزيرات و... از طريق قانون جمهوري اسلامي (با حكم صادره از سوي قوه قضائيه) اعمال و اجرا شود، لذا هر گونه عملكرد خارج از چارچوب قانون مردود، خلاف شرع و غير قابل دفاع است.
جمعيت فدائيان اسلام و شهید نواب صفوی يكي از تشكلهاي مذهبي بود كه فعاليت چشم گيري در تاريخ ايران در دفاع از حریم اسلام داشت و دغدغه آنها اجراي احكام اسلامي در تمامي عرصههای جامعه استعمار زده دوران پهلوی بود. در دوراني كه پهلوي و مهره هاي وابسته به اسرائيل، آمريكا و انگليس بر كشور ما مسلط بودند. اين گروه هنگام تشخيص ضرورت دست به اقدام انقلابي ميزدند، نه ترور.
شهید نواب صفوی نیز در مورد اعدام احمد كسروي مجري حکم شرعی آيت الله سيد حسين طباطبائي و آيت الله سيد محمد تقي خوانساري بود و هرگز خود سرانه اقدام به ترور ننمود.
------------------------------
پی نوشت:
[1]. سيد کباري، سيد علي رضا، ديدار با ابرابر، تهران، چاپ اول، 1372ش، ص52 الي 122.
[2]. خسرو شاهي، سيد هادي، فدائيان اسلام ـ تاريخ و عملکرد انديشه، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1379ش، ص36ـ37.
نظرات
شهید نواب صفوی مطابق با نظر علما به خوبی میدانست که تنها از طريق مبارزه فرهنگي، تبلیغاتی و مطبوعاتي نميتوان مانع اسلام ستیزی های رژيم پهلوي شد و اين در حالي است كه سلطه استعماری آمريكا و انگليس با عوامل مزدور روز به روز بيشتر مي شود و رژيم و عوامل خارجي نهايت تلاش خود را براي انزوا و از ميان برداشتن مذهبيون ميكنند و مراكز فساد و فحشا بیشتر میشود و علما در سايه سپر تقيه روزگار ميگذرانند. بنابراين ضرورت های اجتناب ناپذیر، چارهای غیر از اقدام انقلابي نبود، تا مانع توفيق استعمار و استبداد در سركوبي نهضت دینی مردم شود.