چکیده: پیغمبر اکرم فرموده: «مَن أرضی وَالدیهِ فَقَد أرضی الله وَ مَن أسخطَ وَالدیهِ فَقَد أسخطَ الله؛ آنکه پدر و مادرش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است.»
من ۲۳ سال دارم و دانشجوی ترم آخر مهندسی ساختمان هستم. مدتی پیش، با خانمی به قصد ازدواج، آشنا شدم. متأسفانه پدر این خانم در گذشته به خاطر مشکلی که به طور ناخواسته برایش پیش آمده بود، محکوم به ۷ سال زندان شد و مادر خانواده با تلاش و سخت کوشی توانست ۲ پسر و این دختر خانم را در نبود پدرشان بزرگ کنند. با تخقیقاتی که درباره خانواده دختر انجام دادم، متوجه شدم خود دختر خانم و خانوادهاش، دارای ویژگیهای خوبی هستند و اصلاً هیچ مشکلی ندارند. برای همین این دخترخانم را به عنوان یک مورد مناسب برای ازدواج در نظر گرفتم. امّا وقتی که موضوع خواستگاری از این دختر را با خانوادهام مطرح کردم، پدر بنده به خاطر گذشتهای که پدر دختر داشته است به شدت مخالفت کردند و اصلاً راضی به این وصلت نیستند. لطفاً راهنمایی کنید چگونه میتوانم خانوادهام (به ویژه پدرم) را متقاعد کنم که پدر این خانم، آدم بدی نیست و تنها براساس یک اتفاق وارد زندان شده است؟
پاسخ:
همانطور که میدانید عدم رضایت خانواده در ازدواج فرزندان، از اموری است که خواه ناخواه در زندگی فرزندان تأثیر مستقیمی دارد؛ به طوری که اگر رضایت خانواده همراه با ازدواج فرزندان نباشد، تأثیرات مخربی در زندگی آینده آنان خواهد داشت و از حمایت مادی و معنوی آنان بی بهره خواهند شد و برعکس رضایت آنان نیز میتواند نقش حمایتی خوبی برای زندگی فرزندان داشته باشد. ناگفته نماند که در آموزههای دینی نیز به شدت به کسب رضایت و خشنودی والدین تآکید شده است. در روایتی از پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آمده است که فرمود: «مَن أرضی وَالدیهِ فَقَد أرضی الله وَ مَن أسخطَ وَالدیهِ فَقَد أسخطَ الله؛ آنکه پدر و مادرش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است.»[1] بنابراین لازم است نهایت تلاشتان را بکنید تا بتوانید رضایت خانواده خود را برای ازدواج با فرد دلخواهتان را به دست آورید.
امّا اینکه پدر شما دوست ندارد فرزندش با یک خانوادهای که پدرش سابقه زندان دارد ازدواج کند، طبیعی است و گارد و عکس العمل اولیه هر پدری در برابر چنین مواردی همین شکلی است، ولی شما اگر واقعاً با تحقیق و مشورت به این نتیجه رسیدید که طرف مقابلتان مورد مناسبی برای شماست، باید دنبال راهکاری باشید که پدرتان را راضی کند تا از این مشکل چشم پوشی کند.
معمولاً هر کسی یک سری شاخصههای منفی و یک سری شاخصههای مثبتی دارد، شما اگر بتوانید شاخصههای مثبت آن خانم یا خانوادهاش را در چشم پدرتان بزرگ جلوه دهید، احتمال اینکه از زندانی بودن پدر خانواده چشم پوشی کنند زیاد است؛ چون وقتی خوبیها به بدیها بچربد، قطعاً کمتر به بدهیها توجه میشود و شما هم به هدفتان میرسید.
از طرفی شما اشاره کردید تحقیقی انجام دادید که معلوم شده است خانواده دخترخانم، خانواده خوبی هستند، همین تحقیقات میتواند محرک خوبی باشد که شما خوبیهای این خانواده را در چشم پدرتان بیشتر جلوه دهید؛ مثلاً یکبار باهم برای تحقیق بروید یا کسی را که زمان تحقیق همراه شما بوده واسطه کنید تا به پدرتان تمام ماجرا را توضیح دهد.
امّا اینکه میگویید؛ زندان رفتن پدر خانواده ناخواسته بوده، میتوان با یک تحقیق همراه با پدرتان، اصل قضیه را فهمید یا اگر پدرتان دل به تحقیق در این زمینه نمیدهد، کسی را برای تحقیق واسطه کنید. در ضمن میتوانید آمار مجرمهایی که جرمشان ورشکستگی یا مثلاً قتل غیر عمد و یا موارد این شکلی است و به نوعی با موردی که شما با آن روبرو هستید شباهت دارند را پیدا کرده و برای تلطیف عواطف پدرتان از آن استفاده کنید و بگویید؛ این همه آدم بیگناه در زندان هستند، خُب این هم یکی از آنان است. این همه دارند زندانیهای بیگناه را با کمک مالی مردم آزاد میکنند، این هم یکی شبیه به همانهاست.
اگر این راهکارها کارساز نشد، میتوانید از اهرمهای فشار هم استفاده کنید(البته اگر از راههای دیگر حل نشد.)؛ مثلاً خود را به افسردگی بزنید و نسبت به غذا خوردن، خود را بیمیل نشان دهید یا از عشق و علاقهای که در وجودتان هست صحبت کنید و بگویید؛ اگر این مورد نشود، دیگر ازدواج نمیکنم و...، امّا سعی کنید در این زمینه زیادروی و تندروی نکنید؛ چون ممکن است پدرتان به جای اینکه متأثر شود و راضی به ازدواج، روی دنده لج بیافتد و کار از این که هست بدتر شود. همانطور که گفته شد هرگز احترام کامل به پدرتان را هم فراموش نکنید.
همچنین در این زمینه میتوانید در بخش جستجوی سایت به مطالبی که تحت عنوان "راضی کردن خانواده" است، مراجعه کرده و از راهکارهایی درباره راضی کردن خانواده برای ازدواج میباشد بهرهمند شوید.
پینوشت:
[1]. کنز العمال، جلالالدین سیوطی، ج 16، ص 470
لینک مستقیم گفتگو در انجمن: ۷ سال زندان پدر دختر!
نظرات
سلام مهندس
منم ارشدعمران دارم.تمومه كارهايي كه ممكن بودبراي ازدواج با خانواده مطرح كردم،مثل شما دختري رو دوست داشتم ولي مادرم مخالفت ميكرد،آخرم راضي نشد،تصميم گرفتم از خونه برم،نشد.غذاوبي ميلي به غذانشون دادم،مگه شكم گشنه ميشد خوابيد،نه. ببين وقتي ما نميتونيم مستقل بشيم و نتونيم برايه خودمون تصميم بگيريم،فردا مطمئنا جرات نميكني تويه زندگيت مسئوليت قبول كني،اينكه پدرشمامخالفه درست،ولي مهندس،اگه كسي رو دوس داشتي حتما پدرومادرتون راضي باشن، و مطمئن باش اگه دختري رودوس داري،حتما براي رسيدن بهش تلاش كن.هرچند خودم به كسي كه ميخواستم نرسيدم.تلاش كن مهندس.مگه چندسال ميخوايم زندگي كنيم.