من یک ماه پیش خواستگاری داشتم که اولش ازش خوشم نیومد ولی بعد از اینکه چند بار باهم صحبت کردیم بهش علاقمند شدم ،تا اینکه من بهش جریان نامزدی قبلیمو گفتم (عقد نبودم و بعد از مدتی هم از طرف من بهم خورد) من به نیت صداقت در زندگی این جریان رو بهش گفتم و اون هم گفت که اشکال نداره و چیز مهمی نیست ولی بعد از اون جریان دیگه تماس نگرفت
الان یه خواستگار خوب دارم که چون محبت خواستگار قبلی تو دلمه و همش بهش فکر میکنم و جریان نامزدیه قبلیم منو رنج میده تو رو خدا راهنماییم کنین
***جواب :
سلام
اول از همه عرض میکنم به این خواستگار در مورد خواستگارهای قبلی چیزی نگید که بد دل میشه
بعدش در مورد اینکه گفتید محبت خواستگار قبلی در دل شما است و شما رو رنج میده عرض میکنم ناراحتی شما ممکنه به یکی از دو علت زیر باشه:
اول اینکه ممکنه رنج شما بخاطر این باشه که یاد خوبیاش میفتید و از اینکه بهش نرسیدید ناراحت میشید، اگه این باشه رنج شما ربطی به ازدواجتون نداره و اگه ازدواج هم نکنید بازم تا یه مدت باید این رنج رو تحمل کنید منتها ازدواج میتونه در کم کردن رنجتون کمک کنه تا زودتر فراموشش کنید و دلتون راحت بشه خصوصا اگه عشق شدیدی بین شما و همسرت به وجود بیاد
دوم اینکه امکان داره ناراحتی شما به این دلیل باشه که دو خواستگار رو با هم مقایسه میکنید و میبینید اولی از جهاتی بهتره و میترسید در صورت ازدواج با این خواستگار، بخاطر ادامه پیدا کردن مقایسه بین او و خواستگار قبلی، با دیدن نقاط ضعف در شوهر، فکر کنید که شوهر شما فرد ایده التون نیست و ارزو کنیدای کاش باهاش ازدواج نمیکردید و در نتیجه از زندگی دلسرد بشید
اگه این باشه عرض میکنم معمول زنها تنها محبت یک نفر رو به عنوان همسر میتونن در دل داشته باشن یعنی تنها یک مرد رو به عنوان شوهر میتونن دوست داشته باشن پس اگه محبت دوم به عنوان همسر اومد میتونه جایگزین محبت اول بشه و اونو کمرنگ کنه
بنا بر این شما که قبلا به یک مرد به عنوان همسر آینده دل بستی در صورتی که محبت خواستگار دوم به دلت بشینه و اونو به عنوان همسر قبول کنی همین سبب میشه که دلت به تدریج محبت فرد اول رو پس بزنه و یواش یواش محبتش به عنوان همسر در دلت کمرنگ بشه و در نتیجه اونو با شوهرت مقایسه نکنی
علتش اینه که وقتی محبتی که به عنوان همسر به خواستگار اول داشتی کمرنگ بشه و از بین بره اونم میشه مثل اون میشه مثل خیلی از مردهای دیگه که ممکنه از شوهر تو بهتر باشند اما چون نگاه همسرانه بهشون نداری اونا رو با شوهرت مقایسه نمیکنی که بگی اشتباه کردی زنش شدی و کاش همسر اونا میشدی
بلکه حتی اگه اونا رو با شوهرت هم مقایسه بکنی به شوهرت میگی این طوری باش نه اینکه بگی کاش اون یکی شوهرم بود
بلکه بالاتر حتی ممکنه زنی از بعض صفات خوب اخلاقی و بعض رفتارهای فرد دیگه هم خوشش بیاد اما بازم اونو با شوهرش مقایسه نمیکنه چون علاقهاش به اون همسرانه نیست
نتیجه اینکه اونی که سبب مقایسه میشه علاقه همسرانه است و این علاقه با رفتن به سمت ازدواج با خواستگار دوم کم میشه و بعد ازدواج هرچه که عشق بین شما بیشتر بشه چون عشقتون همسرانه است بیشتر اون علاقه قبلی رو از دلت بیرون میکنه تا اینکه به حدی میرسه که اون برای تو با افراد دیگه تفاوتی نمیکنه
موفق باشید