چکیده: حکمت ازدواجهای آن حضرت، بر اساس مصالح وحکمتهایی بود که در انجام مأموریت الهی به آنها نیازمند بود و اگر هدف، عیش و نوش و شهوترانی بود، همانند ملوک و سلاطین امرای جهان، به جای این همه زنان سالخورده و بیوه، ازدختران دلربا و زیباروی اختیار میکرد.
استعمارگران، برای رسیدن به مطامع نامشروع خود هر مانعی را که مقابلشان باشد، نابود میکنند. یکی از موانع بسیار مهم که مانع بزرگی برای منافع نامشروعشان است اسلام عزیز است. اسلام عزیز با آموزههای نجاتبخشی که دارد مانع اهداف نامشروع آن به حساب میآید. لذا نسبت به آن دشمنی سختی دارند. با تمام توان، به مبارزه با این دین نجاتبخش آمدهاند. گاهی با لشگر کشیهای متجاوزانه گاهی با فریب و حقه، گاهی با اجیر کردن مزدورانی خائن، گاهی هم با زیر سؤال بردن چهرههای تأثیرگذار اسلامی، دشمنی خود را به اثبات میرسانند. همانند تخریب چهره رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به بهانههای گوناگون؛ گاهی به بهانه آزادی بیان، به شخصیت الهی و نوارانی حضرت توهین میکنند. گاهی با ایراد از زندگی ایشان، همانند تعدد زوجات حضرت، به شخصیت ایشان جمله میکنند. گر چه این حربهای زنگزده است ولی به خاطر اینکه نوچهها و دنبالهروهای خائن آنها، کلمات آنها را هر از چندگاهی آن را نشخوار میکنند لازم است که جوابی درخور داده شود.
آنها ازدواجهای متعدد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را که به دلایل خاص خودش انجام گرفته است را زیر سؤال برده و آن را(نعوذبالله) ناشی ازشهوترانی حضرت معرفی میکنند. ما دلایل ازدواجهای مکرر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را در زیر بیان میکنیم تا ادعای واهی آنها را باطل کنیم:
قبل از هر چیزی باید مقتضیات زمان و مکان هر دوره و هر شخصیت را به خوبی واکاوی کرد تا علت برخی از مسائل به خوبی روشن شود. گاهی اوقات کارها و رسوماتی در یک جامعه جریان دارد که شاید در زمانهای دیگر چنین رسم و رسوماتی جریان نداشته باشد. همانند چندهمسری. در دوران امروز به خصوص در جوامع شهری که بیشتر مردم در آپارتمان زندگی میکنند به خاطر محدودیت جا و مکان و یا به خاطر هزینههای بالا، چنین رسمی متداول نیست و یا اگر هم باشد، بسیار نادر اتفاق میافتد. اما همین رسم در شهرهای حاشیه مرزی همانند استانهای اهواز، سیستان و بلوچستان و ... غیره یک چیز عادی به حساب میآید، گاهی شخصی را میتوان یافت که چند همسر و چندین فرزند را دارا میباشد و یک چنین رسمی خیلی عجیب و به دوراز ذهن نیست. حتی رسم فرزندان بسیار هم در همین شهرهای حاشیهنشین خیلی چیز عجیبی نیست. گاهی شنیده میشود که شخصی با دارا بودن 4 همسر دارای سی فرزند میباشد. در صورتیکه در جوامع متمدن شهری، شعار تکفرزندی داده میشود و حتی بسیاری از خانوادهها از آوردن فرزند دوم و یا سوم نیز خودداری میکنند و چنین رسم و رسوماتی را به دور از عقل و ذهن به حساب میآورند و آن را یکچیز عجیبوغریب میپندارند؛ درحالیکه در شهرهای مرزی و حتی در سالیان نهچندان دور در همهجا، یکچیز عادی به حساب میآمده است.
بههرحال ازدواجهای زمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هم دقیقاً همینطور بوده است. به این معنا که مردان، بهخاطر دلایل مختلف، با زنان زیادی ازدواج میکردند و مرسوم نبوده است که زنان بیوه بمانند.
حال میپردازیم به اصل جواب:
دلایل ازدواجهای متعدد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)
1. اولین دلیل همان بود که ما در بالا ذکر کردیم و آن این بود که رسم و رسومات و اقتضا آن زمان این بوده است که مردان با چندین همسر ازدواج میکردند و این در دورانهای دور به خصوص زمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) چیز عجیبی نبوده است که دشمنان اسلام آن را به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ایراد بگیرند. این رسم نهتنها در بین مسلمانان بلکه در تمام دنیا مرسوم بوده است.
بهعبارتدیگر جوامع آن روز به خصوص در جزیرت العرب، مدام در حال جنگ و خونریزی بوده است و زنان بسیاری بیوه و بیسرپرست میشدند. اگر زنی بیوه میشد از جهت معیشت و اخلاق جداً با مشکل برخورد میکرد بهخاطر همین مردم زمانهای قدیم بههیچوجه اجازه نمیدادند که زنی تنها و بیوه باقی بماند و سریع با او ازدواج میکردند.
2. این رسم علاوه بر اینکه یک رسم عادی در بین مردم زمانهای قدیم بوده است یک رسم قانونی و شرعی نیز بوده است که هیچ اشکالی به آن وارد نیست. پس از جهت قانونی و شرعی هم نمیتوانند آن را بر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ایراد بگیرند. گرچه در قرآن کریم وارد شده است که هر مرد بیش از چهار زن دائمی نمیتواند بگیرد؛ ولی همه زنان آن حضرت پیش از آن که حکم حرمت ازدواج به بیش ازچهار زن نازل شود،به عقد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)در آمده بودند. آیه مربوط به حرمت بیش ازچهار زن،در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شد و حضرت، پیش از این تاریخ همسران خویش را به عقد خود درآورده بود و پس از این هم خداوند به پیامبرش دستور داد که اجازه ندارد زنانش را طلاق دهد و بهجای آنها زنان دیگری را برگزیند.[1]
3. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از قبایل مختلف اختیار همسر میکردهاند و این نشان میدهد که حضرتش، به خاطر اغراض سیاسی این کار انجام میداده است.بهخاطر اینکه میدانیم وقتیکه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) تکوتنها بود و تا مدتهای زیادی افراد معدودی به او ایمان آوردند. وقتیکه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ندای اسلام را سر داد و تمام بتهای مشرکان مکه را زیر سؤال برد، طبیعی بود که دشمنان سرسختی خواهد داشت. به خاطر ایمن بودن از شر این دشمنان خطرناک، باید همواره از افراد و قبایل مختلفی مدد میگرفت، تا جان و آئین خویش را از خطرات دور کند. یکی از این راهکارها ازدواج با قبائل مختلف عرب بود.
به خاطراین که یکی از قویترین رابطهها میان عرب آن روز رابطه خویشاوندی به حساب میآمده است. عرب جاهلی به داماد احترام فراوان میگذاشت و آن را همواره از خودشان میدانستند و دفاع از او را در مقابل دشمنان لازم و واجب میدانستند.[2]
رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) با قبایل انصار و مسلمانان مدینه که روگردانی از حمایت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در مورد آنان مطرح نبود، پیوند زناشویی برقرار نساخت و این نشان میدهد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از طرف آنها در امان بود. اما مثلا با ابوسفیان که دشمن سرسخت اسلام بود، وصلت کرد و این نشان میدهد که یکی از اهداف حضرت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از این ازدواجها کاستن دشمنی از دشمانان اسلام و نزدیک کردن آنها به خود و به اسلام بود.
بسیار واضح و روشن است که کسی که در سن اوج جوانی، یعنی در سن 25 سالگی با حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) که در حدود 40 سال داشته است ازدواج میکند. ولی بعد از فوت حضرت خدیجه در سن 50 سالگی با زنان مختلف از قبایل گوناگون ازدواج میکند. قصد سیاسی دارد. در تواریخ آمده است که تمام زنان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بیوه بودهاند به غیر عایشه.[3]
4. حمایت از محرومان و کنیزان
یکی دیگر از دلایل ازدواجهای متعدد حضرت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) حمایت از محرومان و بیسرپرستان بوده است. سن بالای زنان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)مؤید این مطلب است. به عنوان مثال با سوده دختر زمعه به دلیل رفع پریشانی و نجات وی از دست قبیلهی کافر، حفظ ایمان و رهایی از آزار خانواده بوده است. ازدواج با حفصه به دلیل وصلت با قبیله بزرگ عدی و رفع نگرانی عمر برای بیسرپرستی دخترش حفصه. ازدواج با ام سلمه به منظور جبران زحمتهای وی و رفع نگرانی و سرپرستی از یتیمان او بوده است. ازدواج با امحبیبه دختر ابوسفیان، به جهت رفع پریشانی، سرپرستی و جلوگیری از غلتیدن وی در دام خانواده مشرک و دشمن با مسلمانان و نیز هدف سیاسی کاستن از دشمنی آنان با مسلمانان. البته همانطور که در بالا اشاره شد، یکی دیگر از دلایل هم میتواند نزدیکی دشمنان اسلام به اسلام و کاستن از دشمنی آنها میباشد و این دو با هم منافات ندارند.
هدف از ازدواج با صفیه به منظور نجات زن، وصلت با بنی اسراییل، تعلیم این روش که میتوان کنیز را آزاد کرد و با وی ازدواج کرد و به گفته رشیدرضا، حکمت عمومی ازدواجهای آن حضرت، بر اساس مصالح وحکمتهایی بود که در انجام مأموریت الهی به آنها نیازمند بود و اگر هدف عیش و نوش و شهوترانی بود، همانند ملوک و سلاطین امرای جهان، به جای این همه زنان سالخورده و بیوه، ازدختران دلربا و زیباروی اختیار میکرد.[4]
سخن پایانی
انسانهای بزرگ همانند رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) که دارای اهداف و آرمانهای بزرگ انسانی هستند، تمامکارها و افعال آنها نیز برای رسیدن به آرمانها و اهداف بزرگ است. به عبارت دیگر همانند انسانهای دنیاپرست و شهوتپرست نیستند که تمام اهداف و اغراض آنها برای رسیدن به مطامع دنیوی و بهرهگیری از شهوات و لذات مادی باشد. بلکه این انسانهای بزرگ و الهی حتی ازدواجهای آنها هم برای رسیدن به اهداف بلند انسانی و پرورش انسانهای بزرگ و حل مشکلات جامعه است.
شاید نویسندگان غربی و مزدوران قلم به دست داخلی آنها که زندگی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و ازدواجهای متعدد انسانی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را با زندگی پست خود مقایسه میکنند که هزاران انگ نامربوط به زندگی پاک حضرت میزنند. البته شاید این یکی از دلایلی است که میتوان ذکر کرد و الا نیات پلید آنها قابل لاپوشانی نیست.
_______________________________________
پینوشت
[1].عذرتقصیربه پیشگاه محمد،ترجمه سیدغلام رضاسعیدی،ص 35
[2].تفسير نمونه، ج17، ص: 382
[3].بحار الانوار جلد 22 صفحه 191 و 192
[4].تاریخ تمدن اسلام وعرب، ص124.
نظرات
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم
آن را در کانال اعتقادات قرار دادم.
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz78dXkwc-Dicz2eTw