افعال انسان را خدا انجام می‎دهد یا خود انسان؟

11:56 - 1392/02/18
رهروان ولایت ـ قضای الهی بر این تعلق گرفته که انسان، موجودی مختار و آزاد باشد و با اختیار خود، انتخاب کند و نتیجه کار خود را مشاهده نموده، مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. بنابراین، هرکاری را که ما انجام می دهیم، به حکم قضا و قدر الهی است
توحید افعالی و اختیار ادمی

بعد از بیان توحید افعالی، یکی از سوالاتی که به ذهن خطور می کند، این است که اگر همه چیز تحت اراده و اشراف خداوند متعال است و همه کارها را او انجام می دهد، آیا انسان نیز مشمول این قاعده بوده و اعمال او نیز تحت قدرت و اراده الهی است که نوعی جبر باشد، یا نه انسان از این قاعده مستثنی شده و افعال او تحت توحید افعالی نمی باشد.

در پاسخ باید گفت: خیر، انسان و اعمال اختیاری او نیز مشمول این قانون است، اما با این بیان که یکی از مظاهر قضا و قدر، اختیار انسان است؛ یعنی قضای الهی بر این تعلق گرفته که انسان، موجودی مختار و آزاد باشد و با اختیار خود، انتخاب کند و نتیجه کار خود را مشاهده نموده، مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. بنابراین، هرکاری را که ما انجام می دهیم، به حکم قضا و قدر الهی است؛ نه این که قضا و قدر الهی بر این تعلق گرفته باشد که ما فلان کار مخصوص را انجام دهیم؛ فرض کنید در دانشگاه، قانونی وضع می‌کنند که دانشجویان، به هر تعدادی که می خواهند، واحد درسی انتخاب کنند. در این صورت، هر دانشجو، هر تعداد واحد درسی انتخاب کند، به حکم این قانون می باشد؛ اما قانون، هیچ گاه تعیین نکرده که فلان فرد، چند واحد درسی و چه واحدهایی را انتخاب کند.

لذا افعال اختيارى انسان ها نيز بدون اراده و اختيار انسان رخ نمى‏‎دهد. قانون خدا در مورد انسان اين است كه آدمى داراى اراده و قدرت و اختيار باشد و كارهاى نيك يا بد را خود انتخاب كند. اختيار و انتخاب، مقوّم وجودى انسان است. انسان غيرمختار محال است. پس قضا و قدر الهى، انسان را مختار قرار داده است.(1)

با بیانی دیگر می توان گفت: استناد فعل به فاعل قریب و مباشر و به خدای متعال، در دو سطح است و فاعلیت الهی در طول فاعلیت انسان، قرار دارد و چنان نیست که کارهایی که از انسان سر می زند، یا باید مستند به او باشد و یا مستند به خدای متعال، بلکه این کارها در عین حال که مستند به اراده واختیار انسان هستند، در سطح بالاتری مستند به خدای متعال می باشد و اگر اراده الهی به خلقت انسان تعلق نگیرد، نه انسانی هست و نه علم و قدرت او، و نه اراده و اختیار او. انسان، نسبت به خدای متعال عین ربط و تعلق است و هیچ گونه استقلالی از خود ندارد. به تعبیر دیگر: افعال اختیاری انسان با وصف اختیاریت، مورد قضای الهی است و اختیاری بودن آن، از مشخصات و از شئون تقدیر آن است.

در نتیجه: توحيد افعالی با اختيار انسان در افعالش، منافات ندارد. زيرا خداوند متعال اراده كرده است كه انسان با اختيار خود، افعالش را انجام دهد. پس هم افعال انسان و هم مسئوليّت آنها بر عهدۀ خود اوست، لكن از آن جهت كه خداوند اين قوا و نيروها را به انسان داده است افعال، انسان مستند به خداوند متعال نیزمی باشند و مستلزم جبر هم نخواهد بود. به عبارت دقیق فلسفی: شبهه فوق در صورتی پیش می آید که علیت انسان را در عرض علیت خدا بدانیم، لکن چون علیت انسان در طول علیت خداوند است شبهه فوق پیش نمی آید؛ یعنی خداوند اراده کرده است که انسان چنین کاری را با اختیار خودش انجام دهد و البته نیرو و قوت انجام کار را خداوند به او داده است.

این مطلب در روایات معصومین(علیهم‎السلام) هم بیان شده است به طور مثال در كتاب عيون، روایت شده چون اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (علیه‎السلام) از صفين برگشت، پير مردى برخاست عرض كرد: يا امير المؤمنين: آيا اين راهى كه ما رفتيم به قضاء خدا و قدر او بود يا نه؟ امير المؤمنين (علیه‎السلام) فرمود: «بله اى پير مرد، به خدا سوگند بر هيچ تلى بالا نرفتيد، و به هيچ زمين پستى فرود نیامدید، مگر به قضاء خدا، و قدرى از او». پير مرد عرضه داشت: حال كه چنين است زحماتى را كه تحمل كردم، به حساب خدا می گذارم، حضرت فرمود: «اى پير مرد اين طور هم نپندار، منظورم از اين قضاء و قدر، قضا و قدر حتمى و لازم او بود، چون اگر چنين باشد و هر كارى که انسان انجام می دهد يا نمی دهد، همه به قضاء حتمى خدا صورت بگيرد، آن وقت ديگر ثواب و عقاب و امر و نهى (و تشويق) و زجر معناى صحيحى نخواهد داشت، و وعد و وعيد بى معنا خواهد شد، ديگر هيچ بدكارى را نمی توان ملامت كرد، و هيچ نيكوكارى را نمی  توان ستود و اين همان اعتقادى است كه بت‏ پرستان، و دشمنان خداى رحمان و نيز قدری ها و مجوسيان اين امت بدان معتقدند. اى شيخ همين كه خدا بما تكليف كرده، كافى است كه بدانيم او ما را مختار می داند، هم چنين اين كه نهى كرده، نهيش از باب زنهار دادن است». (2)

 

پی نوشت :

(1). مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏1، ص: 142.
(2). عيون اخبار الرضا ج 1 ص 114 ح 38 ب 11.

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

با سلام

شما در پاراگراف اول و در خط دوم فرمودید: «هرکاری را که ما انجام می دهیم، به حکم قضا و قدر الهی است»، آیا همین حرف شما به معنای جبر نیست؟ زیرا اگر قضا و قدر الهی برای من از پیش تعیین شده باشد، پس من مجبور به آن هستم.

به نظر شما بهتر نیست بگوییم که قضا و قدر الهی با توجه به افعال خود ما تعیین می شوند؟

یعنی کارهای خیر من نتیجه خوب دارد و کارهای بد من نتیجه ی بد.

پس خداوند نیز با توجه به افعال انسان، برای او تعیین تکلیف کرده است. در این صورت است که می توان گفت قضا و قدر الهی قابل تبدیل و تغییر است

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما.

تعبیر حقیر درست است، سخن شما هم درست است؛ طبق توحید افعالی، تمام کارهای عالم و لو چشم بر هم زدن انسان، را خدا باید اراده کنه و اجازه بده و از مجرای قضا و قدر الهی میگذره؛ هیچ کاری در عالم و لو افعال اختیاری انسان، خارج از قضا و قدر الهی نیست و الا توحید افعالی زیر سوال میره، همه چیز مشمول قضا و قدر الهیه، اما قضا و قدر دو جوره؛ گاهی تکوینی و حتمیه و هیچ عاملی در اون دخیل نیست، مثلا خدا اراده کرده که در فلان ساعت بارون نیاد و... . گاهی از مجرای اراده واختیار انسان میگذره، مثلا خدا اراده کرده اگر من درس خواندم در امتحان قبول بشم، این درس خواندن یا نخواندن به من بستگی داره، اما باز تحت تدبیر خداست؛ به این میگن قضا و قدر مشروط، یعنی مشروط به اراده و اخیتار من.

پس اینکه ما گفتیم افعال انسان هم تحت قضا و قدر الهی هستن به معنای جبر نیست، بلکه به معنای قضا و قدر مشروطه، یعنی به اختیار و تصمیم ما بستگی داره.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 6 =
*****