سوال اخلاقی: من چطور میتونم باهاشون رفتارکنم؟؟

10:41 - 1401/10/12

]
سلام و احترام .
وقتتون بخیر
ببخشید خواستم جریانی که امشب برام پیش اومده رو با شما در میون بزارم و از شما میخوام که کمکم کنید وممنون میشم ک راه کارها و توصیه های لازم رو برام بیان کنید
امشب بعد از حدود ۵ _۶ماه خونه داداشم رفتم برا عیادت داداشم یکم کسالت داشت
متاسفانه زن داداشم خیلی از این نظام و رژیم به قول خودش انزجار داره و حرف های میزنه که من باشنیدنشون  از عمق وجودم حالم بد میشه..
زن داداشم قبلن اصن ایطور نبود
یا اگه هم بود اصن بازگو نمیکرد
 و من نزدیک ۱۵ سالی میشه فهمیدم که به این راه کشیده شده
الان طوری شده که داداشم و پسرهاش همه تحت تاثیر  افکارش قرار گرفتن و هم سو با اون شدن و همش حرفهای اونو تکرار میکنن
امشبم با حضور دختر خاله ام ک اونم دس کمی از زن داداشم نداره شروع کردن به حرف های سیاسی زدن و همه چی رو به رهبرعزیزم و سردار قاسم سلیمانی عزیز ربط دادن..
همش میگفتن مملکتو خوردن و هر روز دارن بدتر میکنن اوضاع مردمو...
هر بلایی سر مردم میاد از این هاست و تا این رژیم رو کار بدتر میشه اوضاع بهتر نمیشه .
دلار رو گرون کردن همشون دستشون تو یه کاسه است  و فلان...
خیلی صحبت ها و حرف های از این دست..
منم خیلی ناراحت شدم و قلبم به شدت تحت فشار گرفت و طوری که تمام بدنم میلرزید
با صدای گرفته از شدت ناراحتی فقط تونستم چند تا جمله بگم ولی اونا هی یه حرف  برا گفتن داشتن
من از شدت ناراحتی فقط تونستم جلسه رو ترک کنم..
از اونموقع که اومدم خونه تا حالا حالم بدجوری بد شد
اول از اینکه میبینم زن داداشم و داداشی که خیلی دوسش دارم متاسفانه دارن به راه کج میرن و هیچ کاری از دستم برنمیاد خیلی اذیتم
دوم اینکه تا بخوام یه حرف بزنم سریع از شدت غم و ناراحتی تعادل خودمو از دست میدم و عصبانی میشم و نمیتونم اونطور که باید دفاع کنم و منظور قلبی و فکری و استدلال های عقلی رو براشون بازگو کنم و کم میارم..
 همیشه تو دعاهام با التماس و گریه و زاری از خدا میخوام که اونارو به بهترین و درست ترین راه هدایت کنه

من چطور میتونم باهاشون رفتارکنم؟؟
 راه درست چی هست؟؟
من چطور میتونم به نحو احسنت از این مشکل بیرون بیام
به نظر شما جوابشون بدم؟؟
باهاشون قطع رابطه کنم؟؟
اخه  اونا زیاد میان خونمون و من داداشمو خیلی دوس دارم
بازن داداشم قهر کنم؟؟
یا سکوت کنم؟؟

 اگه سکوت کنم اونا سوء استفاده میکنن و فکر میکنن که حرف و افکارشون درست وحق با اونهاست و همیشه سعی میکنن در دورهمی های خانوادگی حرف های خودشونو ب خورد بقیه بدن و طوری حرف میزنن که بقیه تحت تاثیر افکار و حرف هاشون  قرار میگرین..
من رو راهنمایی میکنید؟؟
اخه من زیاد جایی نمیرم انتظار داشتم بعد از مدت ها که به خونه اشون رفتم حرمت مهمون نگه دارن همون طور که من وقتی میان پیشم همیشه به دلیل پی بردن به حساسیت اونها به این بحث سیاسی و فلان.چه خودم چه دیگران رو توصیه میکنم هیچوقت جلوشون حرفی به میون نیارن که خدای نکرده با قهر و ناراحتی از خونم بیرون نرن..
ولی متاسفانه زن داداشام هیچ رعایت نمیکنه و با روی کاملن باز همیشه سر سخن رو باز میکنه و هر چی که برخلاف میل و اعتقاد ماست به زبون میاره ...
مثلن امشب میگفت چرا به زور روسری سر مردم میکنن شاید کسی نمیخواد حجاب و فلان..
منم گفتم بهش که ما انقلاب کردیم که اسلام برپا کنیم و حجابم از اصول و ملزمات اسلام دل بخواهی که نیست
میگفت اینا همش حرف های خودشونه که رو مردم حکومت کنن و گرنه اسلام دین زور و جبر نیست
گاهی اوقات منم سردرگم میشم از حرف هاش
و نمیدونم چی بهش بگم که قانع کنم خودشو و تحت تاثیر حرف هاش قرار نگیرم

ببخشید خیلی طولانی شد پیام.اخه لازم داشتم حتما بازگو کنم که یکم دلم خالی شه
و من عادت دارم معمولا درددلم پیش کسی میبرم که احتمال بدم بتونه کمکم کنه
الانم ازتون معذرت میخوام هم برا صحبت های طولانی هم اگه در متن حرفی زدم که باعث دل آزاری شما شد
من رو حلال کنید
مشتاقانه متتظر پاسخ هستم
اجرتون با خانم فاطمه زهرا

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/231067
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم

ممنون از ارتباط و مکاتبه ای با مجموعه گرفتید

پیام شما رو خوندم، دغدغه شما برای انقلاب و اسلام و رهبری و ایران و ایرانی بسیار ستودنی است. واقعا روز به روز که پیش میریم فرق کسانی که «می دانند» با کسانی که «نمی دانند» معلوم میشه و انگشت نما می شن، روز به روز کسانی که حقائق مکتوم زندگی و هستی که بر اساس تقابل دو جبهه حق و باطل هست رو «می بینند» نسبت به کسانی که بهر دلیل این حقائق را «نمی بینند» متمایز می شد. چیزی که برای اهل بصیرت می ماند سوختن و ساختن هست، تا موقعی که امام زمان عج ظهور کنند و افراد با بصیرت بواسطه ظهور عزیز و سربلند بشن، که ان شاء الله این محرومیت از منبع فیض خیلی کوتاه باشه و همه زیر سایه حجت الهی بالاخره بفمند کیا درست می گفتن و کیا غلط.

چند نکته اجمالا گفته میشه  و مابقی رو به ارائه لینک بخاطر سوال مشابه واگذار می کنم

1- اختلاف سیاسی رو نه با شخصیت ادما یکی بدانیدکه لازم بدونید قطع رابطه کنید یا چیز دیگه. خیلی از علما و دانشمندان هم با هم اختلاف نظری داشتند اما در عین حال در نماز به هم اقتداء می کردند. پس سعی کنید روح بلندی داشته باشید و همه اینها رو تحت اشراف خود داشته باشید. آستانه تحملتون رو بابا ببرید، و به همین راحتی و به همین زودی با یک اختلاف کسی رو کنار رینگ نندازید. رهبری عزیز بهترین الگو در این زمینه است که با بدترین سلیقه های سیاسی هم آمد و شد داشت و آداب و رفتار نیکو داشت. هر چند دلش گاهی از بی بصیرتی می شکنه اما روح بلندش باعث نمی شه که از کوره در بره یا بهانه ای برای ایراد دیگران باقی بذاره. اگر شما قطع رابطه کنید، قهر کنید یا ... همین رو به عنوان ایراد علم خواهند کرد که فلانی قدرت تحمل مخالف رو نداره. بلکه روال زندگی خودتون رو با مسائل سیاسی قاطی نکنید. تبیین کنید اما خودتون رو ضعیف ندونید و میدان رو خالی نکنید. بنده با خانواده همسرم (بر خلاف خود همسرم) به شدت بلحاظ سیاسی در جایگاه تقابلی هستیم، اما ضمن ابراز نظر، می گیم و می خندیم و مسافرت می ریم. حفظ روابط خانوادگی، صله رحم، مرابطه و مواصله از امور سیاسی تنش زا مهمتره، اصلا بعضی مواقع ضرر طرح مسائل سیاسی، از منافعش بسیار بیشتره. گاهی شما وظیفه خودتون رو در تبیین انجام دادید، اما می بینید گوشی برای شنیدن نیست چون بارها گفته اید و فایده ای ندیدید، اینجا وظیفه و تکلیفی ندارید. بخصوص اینکه در این مباحث معمولا هیجانات و حب و بغض ها جلوی تعقل و تامل رو می گیره که در اینصورت رسیدن به یک نتیجه تقریبا نشدنی است، چون طرف مقابل دوست نداره به نتیجه ای برسد که دوست ندارد. حتی اگر بفهمد شما چه میگویید اما با هزار ترفند و فرافکنی و ... بحث رو خراب و یا به حاشیه میبره.

2- فرمودید « اگه سکوت کنم اونا سوء استفاده میکنن و فکر میکنن که حرف و افکارشون درست وحق با اونهاست»

گاهی چه سکوت کنید و چه سکوت نکنید مخاطب شما خودش رو بر حق می بیند، پس سکوت شما یا فعال بودن شما دخلی در نتیجه نداره. شما مسئول ذهنیت مخاطبتون نیستید، بزارید هر فکری می خواهند بکنن، شما ببینید وظیفه تون چی هست. اصلا براتون ملاک این نباشه که حرف خودتون رو به کرسی بنشونید. اگر چنین دغدغه ای داشته باشید چنین ذهنیتی براتون پیش میاد که نکنه با سکوت من، حرف مخاطب به کرسی نشونده بشه.
حضرت امیر در وسط جنگ وقتی مشغول پیکار بودند حواسشون به نماز بود، اصلا به فکر ذهنیت دشمن نبود که اگر جنگ رو رها کنه ممکنه اونا فکر کنند که از حضرت از جنگ ترسیده یا پشت کرده. بلکه آنچه وظیفه بوده رو در لحظه عمل کرده.

گاهی این ذهنیت، ناشی از وسوسه شیطان هستش. این شیطان هست که این ذهنیت و فکر رو در دل و ذهن شما می ندازه که بیشتر جر و بحث کنید. چون جر و بحث و مجادله، ایمان رو خواهد برد. پس خیالتون راحت، اگر دیدید بحث شما نتیجه نداره، بحث رو رها کنید و با یک جمله نظیر «امیدوارم هر چه زودتر حق و باطل برای همه روشن بشه». فکر نکنید با سکوت شما زمین به آسمون میاد و جبهه حق کارش لنگ خواهد ماند. یا اینکه با پافشاری شما اونها از موضع خودشون کوتاه خواهند اومد. اگر قرار باشه دل مخاطب برای شما نرم بشه، به تدریج در رفتار اخلاقی و گشاده رویی شما رقم خواهد خورد. نه در پافشاری نسبت به یک موضعی که اونها اصلا دوست ندارند و مذاقشون به اون چفت نیست. اما مذاق هر کسی نسبت به اخلاق و منش نیکو و گشاده رویی همراستاست.

3- خالی از لطف نیست که جدای از این بحث که عرض کردم با این شرایط به صلاح نیست که وارد چالشهای مباحث سیاسی بشید که می بینید هییییچ نتیجه ای نداره اما اگر در جایی لازم دونستید که بحثی داشته باشید آنچه به عنوان تجربه به شما عرض می کنم این هست که
* نوعا مخاطب شما بر اساس حدس و گمان حرف می زنه نه بر اساس دلیل و حجت. لذا برای هر ادعایی از مخاطب دلیل بخواهید. این برگ برنده است برای شما
* نوعا مخاطب شما فراتر از مرزها رو نمی بینه، اعتقادی به دشمنی دشمنان با این همه جنایت نداره، لذا اصلا اعتقاد نداره بسیاری از مشکلات ما ناشی از تهاجم فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دشمن هستش
* مخاطب شما نوعا نقاط مثبت و دستاوردهای انقلاب رو نمی بینه، چون متاسفانه امپراطوری رسانه چیز دیگه می خواد، و حقیقت رو نباید از فضای مجازی فهمید بلکه باید از فضای واقعی باید فهمیید، در این موارد  داشتن کتاب «صعود 40 ساله» خیلی کارسازه.
* یک طریقه بحث کردن هم اینه که گاهی با مخاطب همراه بشید. و طبق میل او رفتار کنید. یعنی اجمالا بپذیرید که خب باید این نظام  و انقلاب کنار بره.  بعد از مخاطب بپرسید و چشم اندازی از آینده کشور رو از او بپرسید. اینجا معمولا دست مخاطب خالی است چون معمولا محور مخالفین نظام بر اساس هیجان است نه بر اساس منطق و واقع نگری. از ایشون بپرسید بعد از بر کناری نظام و خلأ قدرت در کشور دشمن چه خواهد کرد؟ ایا ایرانی ها رو ناز خواهد کرد یا ...؟ با این همه تجربه سیاهی که از دشمن داریم بر فرض محال که دشمن مهربانی داشته باشیم ، نظر مخاطب رو برای حکومت جدید جویا بشید. نظرشون در مورد نوع حکومت چی هست؟ ایا دموکراسی پیاده بشه یا دیکتاتوری، یا موروثی، آیا در تدوین قانون اساسی، اسلام جایگاهی داره یا خیر؟ آیا به فکر فرهنگ و آخرت شهروندان فکر و نظری دارند یا خیر؟ با چند سوال اصولی میشه مخاطب رو اگر همراه باشه به این نتیجه رسوند که ما بهترین قانون و بهترین کشور رو به لحاظ جامع نگری در حکومت داری داریم. یعنی نوعا چیزی که در جواب خواهند گفت اگر منصفانه جواب بدهند همان چیزی را در جواب خواهند گفت که الان خودمان داریم.
درست است که ما نواقص زیادی داریم اما نواقص رو باید اصلاح کرد نه اینکه کل نظام رو از ریشه کند. تا مجالی برای سلطه دوباره استعمار بر کشور شود

* بحث در اینجا زیاد است. پیشنهاد میدم لینک زیر رو هم که به همین مناسبت نسبت به یکی از سوال کنندگان جواب داده شده مراجعه بفرمایید

http://btid.org/node/215250

بحث در قضیه حجاب و ارتباط اون با نظام رو هم در لینک بعد ببینید.

http://btid.org/node/228677

 

در اخر اگر باز هم سوالی یا ابهامی وجود داشت در ادامه همین پست بفرمایید تا با کمال میل جواب داده بشه

موفق باشید، همیشه