گرچه اهلبیت علیهمالسلام شیعیان را به صبر در برابر بلا و مصیبت توصیه کردهاند، اما مصیبت شهادت امام حسین علیهالسلام چنان عظیم و وصفناپذیر است که هرگونه عزاداری و مصیبت برای آن امام شهید اشکال ندارد، مگر آنکه ضرر فوق العاده و مهم داشته باشد.
دشمنان اسلام و مکتب شیعه در راستای سست کردن باورهای عزاداران امام حسین علیهالسلام پیرامون شرکت در مجالس عزا و همچنین شیوههای عزاداری، به حدیثی از خاتمالانبیا صلیاللهعلیهوآله استناد میکنند که فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ ضَرَبَ الْخُدُودَ، وَ شَقَّ الْجُيُوبَ، وَ دَعَا بِدَعْوَى الْجَاهِلِيَّة»؛[1] «از ما نیست کسی که به صورت خود ضربه بزند و گریبان بدرد و سخنان مرسوم در زمان جاهلیت را به زبان بیاورد».
تفسیر و توضیح دشمنان اهلبیت از این حدیث آن است که برخی شیوههای عزاداری برای امام حسین علیهالسلام؛ مانند سینهزنی و لطمه، افزون بر آنکه شامل ضربه زدن به سر و صورت است، گاهی باعث سرازیر شدن خون از بدن عزاداران نیز میشود و حدیث مزبور، از این شیوه عزاداری نهی کرده است.
در پاسخ باید گفت:
از آنجا که این شیوههای عزاداری در بین شیعیان مرسوم است، دشمنان اهلبیت از یک نکته مهم غافل هستند که در مکتب شیعه میان اصل عزاداری و شیون در مصیبتها و عزاداری برای معصومین علیهمالسلام؛ به ویژه امام حسین علیهالسلام تفاوت و تفکیک وجود دارد.
در احادیث متعددی از اهلبیت علیهمالسلام به شیعیان توصیه شده که بهترین کار هنگام بلا و مصیبتهای مربوط به امور دنیوی، دوری از هر گونه جزع و بیتابی و همچنین صبر و رضا به قضا و قدر الهی است.[2] البته عالمان شیعه با توجه به برخی احادیث فتوا دادهاند که گریبان چاک زدن در مصیبت پدر یا برادر اشکال ندارد.[3]
اما از سوی دیگر، ائمه علیهمالسلام پیرامون ضرورت عزاداری به منظور پاسداشت از حرکت عاشورایی امام حسین علیهالسلام بسیار تأکید کردهاند. همچنین احادیث متعددی پیرامون شیوههای عزاداری برای سیدالشهدا علیهالسلام گزارش شده که بر اساس آنها، عالمان شیعه به صراحت بیان میکنند که هر نوع شیوه عزاداری برای امام حسین علیهالسلام که «ضرر مهم و غیر قابل جبران» برای بدن نداشته باشد، جایز است.[4]
پینوشت:
[1]. بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج2، ص379، ح1171، کتاب الجنائز، وزارة الاوقاف مصر.
[2]. کلینی، محمد، الکافی، ج3، ص222، اسلامیة.
[3]. مرآة العقول، ج14، ص181، اسلامیة.
[4]. برای نمونه ر.ک: حسینی سیستانی، سیدعلی، رساله جامع، ج2، ص229، م530.