شوهر یا کلکسیون مشکلات؟/ازاول با قدش مشکل داشتم

12:06 - 1393/06/07

سلام، خانمی هستم 36 ساله، به شدت متدین و خیلی خیلی معتقد به شریعت، نمازم محال است که قضا شود. متاهلم و دارای دو فرزند 15و13ساله هستم. 17 ساله که ازدواج کرده ام آن هم بالاجبار چون من در حال و هوای درس و کنکور بودم و اصلا به ازدواج فکر نمی کردم اما با اصرار و اجبار پدرم مجبور شدم درس را فراموش و بدون هیچ آمادگی و اطلاع از زندگی زناشویی به خانه بخت بروم.
از همان ابتدا به شوهرم که 3سال ازم بزرگتر است هیچ علاقه ایی نداشتم. کلا از ظاهرش هم متنفر بودم؛ حتی قد ایشان هم از من 20سانتی متر کوتاهتره که هنوزم با همین مشکل دارم. شوهرم بیرون از محیط خانه خیلی شاد و مودب و محترم است.  درون خانه اصلا اخلاق، رفتار و برخورد خوبی با من نداشت و ندارد. اوایل دست بزن هم داشت اما الان فحاشی اش بیشتر شده و خودزنی می کند. اصلا احترام نمی گذارد. کینه ایی است و بی حوصله، به من به چشم برده نگاه می کند و دوست ندارد به هیچ کلاسی بروم با اینکه علاقه و استعداد شدیدی در حفظ و یادگیری قرآن دارم. جلوی بچه هام مدام مسخره ام می کند و ناسزا می گوید. کلا در فحاشی و بی ادبی درجه 1 است.
طی این سالها چند بار به راهروهای دادگاه رفتیم ولی با وساطت بزرگترهای فامیل آشتی کردیم و به زندگی ادامه دادیم اما از چند روز بعدش باز هم شروع به همان رفتارها و کارها کرد. ایشان برعکس خودم کم سواد است و سنتی فکر می کند. مشاور و متخصص را قبول ندارد و اصلا اهل مطالعه نیست. نمی تواند عصبانیت و خشم خود را کنترل کند.
خیلی به اعضای خانواده اش توجه می کند و از بین پنج برادر ایشان احساس بزرگی دارد و همیشه و در همه حال آنها را به ما ترجیح می دهد. از همان اوایل زندگی اعضای خانواده اش را در جریان مشکلات زناشویی ما می گذارد و مو به مو(بووووق)  به انها تعریف می کند طوریکه من واقعا شرم می کنم.
چندبار جواب فحش هایش را دادم مرا هم به باد کتک گرفت و سرم را به دیوار کوبید. خیلی مراعات و سکوت می کنم، واقعا نمی دانم در برابر رفتارهای زشتش چه عکس العملی از خودم نشان بدهم. الان بیماری اعصاب و استرس گرفته ام و قرص می خورم. بچه هایم هم عصبی و عقده ایی شده اند. از همه حرکت هایم ایراد و بهانه می گیرد؛ از نشستنم، برخاستنم، غذا خوردنم،...
چند ساله با اینکه وضع مالی خوبی ندارد اما من هیچ چیزی ازش نخواسته ام و همیشه لباسهای کهنه چندساله ام را می پوشم. با اینکه می داند شرایط مالی اش را درک می کنم اما انگار نه انگار به رویش نمی آورد .
مشکلم در حال حاضر اخلاق اوست که درست بشو نیست هیچ روز به روز هم بدتر و شدید تر می شود. این را هم بگویم که اوقاتی که آرام است لبریز از محبت می شود و شوخی می کند اما  بعدش که از رفتار و اعمالش پشیمان می شود عذرخواهی نمی کند تازه طلبکار هم می شود و توقع دارد که من او را ببخشم و به رویم نیاورم. دلم از دستش خیلی شکسته است...ما از اول ازدواج کمابیش با هم مشکل داشتیم و این مشکل هم به خاطر بداخلاقی شوهرم بود.
دو هفته است مرا از خانه بیرون کرده و الان خانه پدرم هستم. بلاتکلیفم. زنگ نمی زند. بچه هایم را مادرش نگه می دارد. نه طلاق می دهد و نه رفتارش را درست می کند. از نظر خودش بی ایراد است و مشکل فقط منم.

اگر به خانه برگردم بعد از نهایتا یک ماه دوباره همان اخلاقهایش را رو می کند و زندگی مان جهنم می شود.

نمی دانم چه کنم؟! لطفا کمکم کنید

http://btid.org/node/38745

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****
تصویر سيما
نویسنده سيما در

به نام خدا/احتمال زياد نوع تربيت ايشان منظورم همسرتان مي باشدكه او رابه يك فرد عقده اي ورياست طلب تبديل كرده.بنظر من :    شيوه برخورد شما هم دركينه دار كردن و خالي كردن عقده هايش بي تأثير نبوده .يك مرددنبال أين هست كه مركز توجه خانمش قراربگيرد وأين احساس رأ بكند كه همسرش عاشقانه اورا دوست دارد درحاليكه ازاول زندگيش با دخترجواني ازدواج كرده كه أين حس رادريافت نكرده .البته أين يكي ازدلايل إز نظرم مي توارد باشد.احتمالا شما هم به اندازه ايشان لجباز بوده أيد كه بحدي مي رسيده كه اين اقا جرات حرمت شكني رابه خودش مي داده.فرزندان بيچاره كه شاهد چه صحنه هايي بودند!!!! عذرخواهي ميكنم كه اينقدر تند نوشتم.                                   گاهي امتحان خدا براي سير كمال اين هست كه خدا مرد بد    أخلاق نصيب آدم ميكند مانند آسيه كه فرعون ظالم رانصيبش كرد آسيه چه كرد؟!     گفت خداوندا خانه اي در در بهشت نزديك خودت به من أعطا بكن.اين يعني درس صبوري.پيروز اين ميدان آسيه زخم خورده بود .وبعدرسيدن به أوج .بخاطربچه هات تحمل بكن. دوست عزيز ١- هنگام جروبحث ساكت باش .هر حرفي كه داري هنگام خشمت به زبان نياو.روي كاغد يا داشت بكن وبعد إز چندساعت بهش بده واقعا اثر دارد. نقطه هاي ضعفش را به رخش نكش ٣- به بچه هات رحم بكن!!بهش محبت بكن همانطور كه به فرزندان ت محبت ميكني.درواقع ٣فرزند داري يه ٣٩ساله بدعنق ودوتا١٣و١٥ساله.واقعا كارسختي ومسئوليت سنگيني برعهده ات هست ولي تو ميتوني.(من ميتوانم اين كارراانجام بدهم).  خدا شاهد اعمال ما هست. برايت آرزوي موفقيت دارم

تصویر هانا
نویسنده هانا در

واقعا وضعیته سختیه خدا خیرتون بده به خاطره اینهمه صبرو تحمل

یه سوال....چجوری میشه قبل از ازدواج این اخلاقا رو تو یکی تشخیص داد؟؟؟؟

تصویر mazhararamesh

مخاطب گرامی!

ضمن تشکر از مشاور محترم که بدون هیچ نقصی ارایه مطلب داشتن، این مطلب شما و خواندن آن موجب میگردد حداقل دیگر دختران و پسران مجرد با دید عمیق تری به استقبال ازدواج بروند و یقین بدانند که اینکه مشاورین محترم سایت و افراد باتجربه در مورد تناسب ها و معیارها حسایت دارند معلوم میشود  بعد سالیان زندگی، عدم تناسب ها مشکل ساز میشود

- اگر دقت کنیم حتی 20 سانت اختلاف قد، برآمده از معیار *پسند قلبی* (دلنشینی ) که حالا بحران ساز شده و هنوز در افکار این خانم فرمولش حل نشده است

- یقینا تضمین خوشبختی زوجین در تناسب و همتایی در اخلاق است که در این مورد بررسی اساسی در شناخت اخلاقیات آقا انجام نشده است

- اگر بپذیریم که حتی خانوم  یا آقا در رفع نیازهای روحی و جنسی همدیگر کوتاهی داشته  اند معلوم میشود بعد از عشق،  پایدار ماندن زندگیها با رفع نیازهای طرفین و بصیرت داشتن در موقع چالش ها و بحران ها استوار می ماند که در این مورد فوق باید زن و شوهر با بصیرت ودانایی قطار این زندگی را از حرکت نندازند و با مراجعه به شخص مورد اعتماد و فهیم و حکم قراردادن از این بحران بسلامت خارج شوند

نتیجه: حتی اگر در ادامه زندگی( حتی بعد از 17 سال) متوجه عدم تناسب ها و معیارها شدیم برای بیرون رفت از این بحران بوجود آمده، باید بپذیریم که شخص سومی که آگاه به امور خانواده و اخلاق خانواده است میتواند با راه کار مناسب از این بحران ما را عبور دهد

 

موق و موید باشید

 

 

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام

از آقاي مصطفوي كمال تشكر رو دارم بسيـــــــــــار عالي بود . ممنونم .

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

سلام، خواهش می‌کنم.

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر می‌کنم.

از آنجایی که صاحب دو فرزند هستید که به شدت به شما و پدرشان نیاز دارند، مسلما جدایی و طلاق باعث صدماتی جبران ناپذیر هم برای شما و هم برای فرزندانتان خواهد شد.

هر چند عقاید و افکار همسر شما با ملاکها و معیارهای شما فاصله دارد، امّا باید در صدد بر طرف کردن و یا حداقل کم رنگ کردن این اختلافات میان شما و همسرتان باشید.

از آنجایی كه به گفته خودتان همسرتان در بیرون از خانه فرد مودب و محترمی است ولی در داخل خانه به گونه‌ای دیگر است، این نشان می‌دهد که در روابط شما با همسرتان، مشکلی وجود دارد که باید بررسی شود علت این دعواها و اختلافات در چیست.

لذا ممکن است علت اینگونه رفتارهای نادرست از همسرتان، تنها خودشان نبوده بلکه شاید کلام یا رفتاری از شما سر زده است که به سردی رابطه و اینگونه رفتارها از سوی همسرتان، دامن زده است، لذا در رفتارها و برخوردهای خودتان یک بازنگری کنید و اگر خطایی از رفتار خود دیدید، سعی کنید رفتار خود را اصلاح كنید تا به مرور (هرچند به سختی) زمینه اصلاح رفتار همسرتان نیز فراهم شود.

ولی اگر نقصی در کلام و رفتار خودتان ندیدید، نه تنها از هر گفتار و رفتار خراب کننده ارتباط خودداری کنید؛ بلکه سعی کنید همچنان به همسرتان محبت كنید.

چه بسا بگوئید: محبت یك طرفه چه فایده دارد، جوابش این است كه محبت دلها را نرم و طرفین را به هم نزدیک می‌کند.

از طرفی همانطور که از گفته‌های شما بر می‌آید، همسر شما تاحدودی مغرور و لجباز هستند. لذا بهترین شیوه برای برخورد با افراد لجباز این است که در ابتدا سعی کنید، او را از حالت لجاجت باز دارید؛ زیرا اگر فردی بر لجاجت خود پافشاری کند، هیچ چیزی را قبول نخواهد کرد و به قول معروف؛ ماست را هم سیاه می‌داند. برای این منظور، این راهکارهای زیر را بکار ببندید؛

1. اگر در رفتار یا سخنان همسرتان، نقطه مثبتی پیدا کردید، آن را قبول کنید و به او بفهمانید که حرف یا رفتار او را پذیرفته‌اید. این کار به مرور سبب می‌شود که او شما را فردی با انصاف بیابد و در نتیجه از لجاجتش کمی دست بکشد و سخن شما را بپذیرد.

2. از انتقاد کردن زیاد به او خودداری کنید و به او اجازه دهید که خودش پی به اشتباهاتش ببرد، بسیاری از کارها به مرور زمان حل می‌شود.

3. اگر از رفتار یا سخن او ناراحت شدید، به او نگویید که «تو مرا ناراحت کردی» بلکه به او بگویید؛ از این رفتار یا حرفت ناراحت شدم. بعد از آن به او بفهمانید که برای او ارزش بالایی قائل هستید و او را قبول دارید؛ برای اینکه این کار شما موجب سوءتفاهم برای همسرتان نشود.

این کارها و رفتارهای شماست که باعث می‌شود که او از شما فاصله نگیرد بلکه سعی کند محبوبیت بیشتری نزد شما کسب کند، به خاطر اینکه با این کار شما او احساس می‌کند که شخصیتش نزد شما پذیرفته شده و شما به موفقیت او اهمیت می‌دهید. به همین منظور به مرور او سعی خواهد کرد که از لجاجت و رفتارهای نادرست خود دست بکشد.

ولی گفتن جملاتی از این دست؛ از تو بدم می‌آید، از تو طلاق می‌خواهم و ... نه تنها اینها موجب لجاجت او می‌شوند؛ بلکه باعث می‌شود که اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و در نهایت نسبت به شما رفتار بدتری از خود نشان دهد.

4. یکی از علل اصلی لجاجت، این است که فرد فکر می‌کند که مورد توجه و محبت اطرافیانش نیست؛ ولی اگر شما در موقعیتهای مختلف به او بفهمانید که دوستش دارید و سعی کنید به او توجه لازم را داشته باشید، مطمئنا از لجاجت و رفتارهای نادرست او کاسته می‌شود.

ذکر این دو نکته از باب یادآوری لازم است که؛ در بر خورد با افراد لجباز، باید صبر و تحمل داشته باشید و جلب اعتماد آنها به خود نیازمند زمان است و تدریجی خواهد بود. پس با بکارگیری راهکارهای فوق به تدریج او را از لجاجت باز دارید.

نکته بعدی این است که باید او را خلع سلاح کنید و یکی از راههای خلع سلاح، توجه مثبت بدون شرط است؛ بدین معنی که همسر خود را با قطع نظر از رفتارش، بپذیرید و قبولش داشته باشید که او مانند هر فردی، ساده و پاک و ... است و تنها مهارتهای زندگی درست را به دلیل ناآگاهی یا کمبودهایی که در زندگی قبلا تجربه کرده و یا ... نمی‌داند. پس به حرف او گوش دهید و در برخی مشکلات با او همدردی کنید.

از طرفی همانطور که خودتان هم آگاهی دارید، در طول تاریخ، کم نبوده‌اند زنانی که ایمان آنها به مراتب از ایمان همسرانشان بیشتر بوده و چه بسا در خانه افرادی غیر مسلمان به درجات معنوی بالایی دست پیدا کرده‌اند.

لذا اگر همسر شما، فرد مسلمانی است، ولی با عقاید ضعیف، شما قادر خواهید بود که با توکل بر خدا و کمک از اهل بیت(علیهم‌السلام) و بکار بردن شیوه‌های موثر بر روی همسرتان تاثیر گذار باشید. از این رو نباید به شیوه مستقیم(نصیحت کردن) بپردازید؛ زیرا با این کار غرور او را نسبت به خود حساس خواهید کرد و در ادامه لجاجت او را برمی‌انگیزانید.

بنابراین بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العاده‌ای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما می‌توانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد، هدیه‌ای برای او بگیرید و نامه‌ای همراه با ابراز احساسات برای او بنویسید و بعد در آن نامه بنویسید که اگر فلان نقایص را نداشتید، علاقه شما به او بیشتر و زندگی شما شیرین تر می‌شد.

بنابراین رفتن به خانه پدر مشکل شما را حل نخواهد کرد بلکه به مشکلات شما افزوده می‌شود؛ از طرفی همسر شما حاضر به طلاق شما نیست. از طرفی در صورت طلاق؛ آیا به عواقب جدایی و طلاق فکر کرده‌اید، چه اینکه ممکن است تا آخر عمر تنها زندگی کنید و پشتوانه‌ای نداشته باشید، نگاه بد مردان و دید بد زنان شوهردار و مشکلات بعدی آن.

پس بهتر است با بکار بستن راهکارهای بالا و حتی مشاوره گرفتن به صورت حضوری، با این مسأله کنار بیایید و رفته رفته بتوانید این مشکل را حل کنید ولی توجه داشته باشید که حل این مشکل، پروسه مدت داری است که صبر و حوصله شما را می‌طلبد.

با آرزوی موفقیت

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

البته شما می‌توانید به وساطت دیگری، به خانه خود برگردید؛ تا مبادا همسرشما، تصور دیگری از برگشت شما داشته باشد.