سلام.
من دختر 21 ساله ای هستم.سال قبل با یکی از پسرهای دانشگاه اشنا شدم ایشون 23 سالشونه...از اول قصد اشنایی و ازدواج داشتیم و کم و بیش مادرهامون در جریان بودن.گفتن چون نامحرم هستیم با هم بیرون نریم ولی ما خیلی رعایت نکردیم واسه همین یه سری اتفاقهایی که نباید میفتاد بینمون افتاد.هردومون خصوصا ایشون مذهبی هستیم ولی اصلا نمیدونم چرا اینجوری شد!!!!
متاسفانه الان شرایط مالیشون خیلی خیلی بد شده هیچ کاری هم پیدا نمیکنه که اوضاعش بهتر شه.واسه همین یه جورایی از ازدواج منصرف شده.همش میگه الاف من نشو!من نمیتونم تورو بدبخت کنم! اگه خونه و ماشین و شغل ثابت نداشته باشم هیچوقت ازدواج نمیکنم(حالا پدر و مادر خودشم هنوز خونه ندارن)...در صورتی که اعتقادش اینه که ادم باید زود ازدواج کنه و میدونم که خیلی نیاز به ازدواج داره.ولی واسه مشکلات اقتصادی دوست نداره منم موارد ازدواجم رو از دست بدم.خودشم میدونه که مسائل مالی هم واسم مهم نیست ولی خب متاسفانه با شرایط فعلیش نه خودش نه خانواده هیچکدوممون راضی به ازدواج نمیشن.
منم گفتم اصلا شاید کلا نظرش راجب من عوض شده و خواستم بر خلاف میلم رابطه رو تموم کنم ولی چندبار که مطرح کردم هیچ استقبالی نکرد و حتی ناراحت شد ولی چیزی نگفت.کسایی که در جریان رابطمون هستن همش بهم میگن حیفه!! ولی خب راهی ندارم نه میگه بمون،نه میگه برو.
الان دیگه خانوادشم خیلی گرفتار شدن و حتی اگه پولی هم در بیاره باید به اونا کمک کنه،منم نمیخوام تو گیر و دار مشکلاتش فقط واسش یه درگیری ذهنی باشم.
یه مشکل دیگه هم که هست ممکنه نتونه بچه دار شه و اینکه الان چقدر درصد باروری داره رو من نمیدونم بچه دار شدن دست خداست.هرچند واسه من مهم نیست،همین واسم کافیه که همدیگه رو دوست داریم.واسه تمام این مسایل خیلی داغون شده و همش میگه امیدی به اینده من نیست تو برو دنبال اینده ات...ولی من خیلی دوستش دارم نمیتونم ازش دل بکنم تصورشم واسم سخته که با کسه دیگه ای باشم,حتی اگه بخوامم نمیشه چون توقع دارم طرف مقابلم مثل اون رفتار کنه.من واقعا اخلاقشو دوست دارم اخه :( دیگه کسی به چشمم نمیاد.
من حجابمو کامل کامل کردم چند ماهه و الان خیلی خیلی کم همدیگه رو میبینیم اونم به اصرار من.قبلا همش میگفت همدیگه رو نبینیم که به گناه نکشه ولی من همش میگفتم دلم تنک شده و ندونم کاری من باعث اون اتفاقات شد.حالا احساس میکنه به خاطر اون اتفاقات دیگه خدا ما رو به هم نمیرسونه و همه اونا باعث بدتر شدن مشکلاتش شده...ولی هردومون پشیمونیم چرا خدا نباید ببخشه؟؟!! با تمام این مشکلات و اینکه میگه پاش نمونم خودشم دلش نمیاد رابطه تموم شه چون واقعا همدیگه رو دوست داریم ولی به خاطر مشکلات اقتصادی نمیتونیم ازدواج کنیم.
میدونم ممکنه هزارتا مورد بهتر واسم بیاد ولی من دیگه نمیتونم با کسی باشم پارسالم خواستگار داشتم ولی از هم خوشمون نمیومد.الانم نمیخوام تنهاش بذارم.واقعا دارم دیوونه میشم از شرایط سخت زندگی اون و تحلیل رفتن رابطه خودمون...
من امسال کنکور ارشد دارم و کلی از درسم عقب افتادم جوری که مجبورم به کنکور امسال فکر نکنم و بذارمش واسه سال بعد،همین که درسهای این ترمم رو پاس کنم از سرم زیاده.
نه میتونم بمونم نه میتونم برم!!چکار کنم؟؟؟
فرد مذهبی یا دزد عفت؟!
13:35 - 1393/09/18
انجمنها:
http://btid.org/node/48442
با سلام و عرض تشکر از تمامی دوستانی که ما را در پربار کردن بحثها یاری میرسانند.
در آغاز شما را ارجاع میدهیم به همان نظر ابتدایی
در ادامه نیز باید یک مسئله را گوشزد کرد که اینگونه نیست که اگر کسی در دام گناه و خطایی خواسته یا ناخواسته افتاد دیگر نمیتوان او را فرد مذهبی خطاب کرد بلکه فرد مذهبی هم گاهی دچار لغزش شده و از او خطایی سرمیزند ولی بعد از مدتی به اشتباه خود پی میبرد و به دنبال راه چاره برای خلاصی از آن گناه و اشتباه میگردد.
پس توصیه اکید ما به همه دوستان این است که تا فردی خود را مذهبی خواند و بعد مشکلش را مطرح کرد، اعتقاداتش را نشانه نروند و او را فردی غیر مذهبی و لاابالی خطاب نکنند.
حسن ختام این بحث هم نظر کارشناس محترم آقای امین است که در نظرات مربوط به همین سوال آن را ارائه کرده اند.
با آرزوی توفیق روزافزون برای شما
سلام
راستش قصد نداشتم تو این سایت عضو بشم اما مطلبتونو که خوندم عضو شدم تا چند کلمه ای براتون بنویسم! و پیشاپیش از زیاد شدنش عذر میخوام!
من برای نظرات تک تک دوستان احترام قائلم اما به نظرم برای حل مشکلتون باید چند تا مورد رو بهشون توجه داشته باشین.
اول اینکه هرچیزی بین شما و اون آقا بوده رازیه که خودتون و خداتون خبر دارین و اصلا نیازی نیست به کسی بگین، میدونم ناراحتین و احساس بدی دارین(این طبیعت یه آدم مسلمون هست) اما فقط به خدا بگین و اگه به نظرتون جاییش خلاف دستور خدا بوده توبه کنین، خدا خیلی بخشندس و مطمئن باشین اگه صدق نیت و تصمیم قاطع داشته باشین حتما میبخشه.
دوم اینکه خب ببینین شما یه اشتباهی از اول مرتکب شدین، درسته مذهبی هستین، درسته هممون مذهبی هستیم اما برسیسای عابد از ماخیلی مذهبی تر بود و فریب شیطون رو خورد! وقتی خدا و علما یه هشداری میگن برای همین جاهاست، چون دقیقا تجربه بعضی چیزها رو ثابت میکنه، مثل همین ارتباط نداشتن دختر و پسر نامحرم، حتی اگه اینترنتی و چتی باشه! حدیث هم داریم دیگه، میگن اگه دختر و پسر نامحرمی جایی تنها شدن، بدونن بلا شک نفر سوم شیطان هست!
سوم: ببینین الان به نظرم بدترین موقع واسه تصمیم گیری هست چون در نهایت احساس هست براتون، ازدواج عقلیه، آدم بعد اطمینان از طرف مقابلش، از اینکه اون طرف همون فرد مورد نظرشه باید تصمیم بگیره نه صرف احساسات! الان چون شما درگیر احساسات هم هستین طبیعتا تصمیم منطقی و عاقلانه گرفتن خیلی سخته چون مثلا اگه عقلا به این نتیجه برسین که ایشون براتون مناسب نیستن دلتون رو عقلتون تاثیر داره و تصمیمتون رو تحت تاثیر قرار میده. ضمنا بگم که براتون صحبت با یه مشاور حتما لازمه!
به نظرم واقعا بیاین و معیارهاتون رو در نظر بگیرین، ببینین از طرف مقابلتون(نه ایشون ها، کلا از همسرتون) چه انتظارهایی دارین، چیا ملاکتونه و حتی چیا قبل از این آشنایی براتون ملاک بوده، سبک سنگین کنید، برای اون آقا بسنجین این ها رو، به آینده فکر کنید، حتی همین مورد بچه دار نشدن چیز کمی نیست خیلی تو زندگی آیندتون تاثیر داره، اگه با همه این ها دیدین اون آقا براتون مناسبه، خب انتخابش کنید و به پاش بمونین منتها به شرطی که ازشون مطمئن باشین که میان دنبالتون و این هم قطعی نمیشه مگه اینکه خونوادشون راضی بشن و حداقل یه نامزدی باهم داشته باشین. همه شرایط و موارد آینده رو هم در نظر بگیرین، سختی ها و خوشی هایی که تو آینده براتون ممکنه پیش بیاد، ببینین اگر فقط رو احساس تصمیم بگیرین و خدای نکرده اشتباه باشه این تصمیم باید عمری چوب این تصمیم رو بخورین اما اگه عقلا و با اطمینان و آینده نگری تصمیم به موندن و ازدواج باهاشون بگیرین خب طبیعتا پشیمون نخواهید شد.
اما اگه واقعا الان فقط دوست داشتن هست و میبینین ملاک هایی که از همسر آیندتون انتظار دارین رو ندارن با قاطعیت تصمیم بگیرین و تموم کنین ارتباط رو، قبول دارم، خیلی سخته! وقتی آدم کسی رو دوست داشته باشه حتی فکر دور شدن ازش آدم رو دیوونه میکنه اما خودتون رو فراموش نکنین، خدا رو یادتون نره که چی ازتون میخواد، پدر مادرتون که زحمت شما رو کشیدن و میخوان خوشبخت باشین، نهایت سختی که در این حالت باید تحمل کنین حداکثر یک سال یا بدبینانش دو ساله، اما بعد از مدتی هم آروم میشین، هم ان شاء الله دانشگاه قبول میشین و هم با توکل به خدا و گامهایی که برای رضاش برمیدارین یه همسر خوب قسمتتون میکنه(چون ترک گناه کردین و براش قدم برداشتین) که مطمئن باشین انقدر دوستش خواهید داشت که همه این ناراحتی ها تموم میشه.
در آخر هم عرض کنم خدمتتون، نه به شما، به همه جوونایی که تو موقعیت ازدواج هستند، وعده های خدا کاملا حق و درسته، اگر بهشون عمل کنین، با عقل و درست تصمیم بگیرین مطمئن باشین بهترین همسر قسمتتون میشه، من خودمم همیشه با خودم این فکرها رو میکردم که چطوری میشه بعد انتخاب عقلیه طرف مقابلم، بهش علاقه مند بشم در حالی که قبلش اصلا نمیشناسمش، با این حال به خدا اعتماد کردم و سعی کردم در جهت رضایتش قدم بردارم هرچند جاهای زیادی مسلما اشتباه کردم اما الان نتیجیشو دیدم و خدا همسری بهم عنایت کرده که با اینکه کاملا توی انتخابش دقت کردمو عقلی رفتار کردم ولی الان بیش از هرکسی بهش علاقه دارم و برام عزیزه و خدا رو بارها به خاطر داشتنش شکر کردم.
به عنوان داداش کوچکتون از همه جوون ها خواهش میکنم به خدا اعتماد کنید، بهتون قول میدم هیچوقت پشیمون نمیشین حتی یه ذره!
ببخشید زیاد حرف زدم!
موفق باشین و پیروز، ان شاء الله...
احسنت.انشالله سالیان سال در کنار همسرتون با عشق زندگی کنید
خیلی ممنون،ان شاء الله :)
ان شاءالله همه زوج ها خوشبخت باشن و عاشقانه زندگی کنن.
سلام.
ممنون از اینکه وقت گذاشتین واسه راهنمایی من،حتما به حرفهاتون فکر میکنم!
فقط چیزی که فکر میکنم لازم بوده بگم اینه که : من کلا به عشق در یک نگاه و این صحبتها اعتقادی ندارم،اینجوری نبوده که از اول یک دل نه صد دل عاشقش باشم،یا اینکه اول احساسم رو دخالت بدم و بعد بخوام به مشکلات فکر کنم،همش یه پیشنهاد بوده که به من فرصت داده شده بهش فکر کنم.من همه جور اطلاعاتی در اختیارم بوده و بر اساس اونا انتخاب کردم.حتی پیشنهاد مطرح کردن موضوع با خانواده ها از طرف ایشون بوده چون از اول قرار نبود این شرایط طولانی بشه ولی خب شرایط اونطور که باید پیش نرفت متاسفانه!
و راجب بچه دار نشدن فقط یه احتماله و با یه ازمایش معمولی قابل تشخیص هست! تو خانوادشونم مورد مشابهی بوده که الان دو تا بچه هم داره...احتمالش کمه و انشاالله موردی نیست.
من فقط اومدم اینجا این سوال رو مطرح کردم که بدونم از نظر بقیه شرایط مالی طرف مقابل انقدر مهم هست که ادم به خاطرش قید احساسشو بزنه یا نه؟!!ولی به خاطر عنوانی که دوستان لطف کردن رو مطلب گذاشتن ،و یا به هر دلیل دیگه ای ،بحث به همه جا کشیده شد جز اون چیزی که مشکل اصلی من و عامل مطرح کردن این موضوع اینجا بود.بین تمام افرادی که جواب دادن فقط یک نفر منظور من رو فهمید وبعضی نظرها هم مثل نظر شما قابل تامل بود.
به هر حال تشکر،انشاالله خوشبخت باشید با همسرتون.
سلام
خواهش میکنم، کاری نکردم.
بله کاملا متوجهم، اصولا این مورد ارتباط ها همینطوری ایجاد میشه، اولش شاید حتی با یه نگاه ساده یا یه سلامی باشه که هیچ احساسی پشتش نیست، اما به مرور احساسات به وجود میاد، این طبیعت دو جنس مخالف هست که خدا قرار داده و به همین خاطر باید مراقب بود.
اتفاقا من منظورتون رو متوجه شدم، اگرم دقت کرده باشین همه جوانب رو گفتم باید بسنجید قبل عقد، ببینید تا قبل عقد باید کاملا با چشم باز حرکت کرد ولی بعد اینکه عقد کرد آدم دیگه باید از خیلی چیزا چشم پوشی کنه.
یکی از مسائل همین مورد مالی هست، اصولا مشاورا معتقدن که اگه جوونی قدرت و به اصطلاح عامیانه جربزه کار کردن و درآمد داشتن رو داره ازدواج باهاش مشکلی نیست اما خب اینم در نظر بگیرین که تو جامعه امروزی و با این هزینه ها یه پسر باید حداقل یه درآمد مختصر داشته باشه تا به مرور پیشرفت کنه. اگر اینطوره خب مشکلی نیست اما اگر الان واقعا از نظر مالی مشکل دارن و نمیتونن از پسش بربیان خب نامزد باشین تا وقتی بتونن شرایط عقد رو فراهم کنن، تاکید میکنم به هیچ عنوان بدون یه مراسم رسمی با حضور خانواده ها ارتباطتون رو ادامه ندید چون از لحاظ عاطفی واقعا ضربه میخورین. اما با مراسم و حاصل شدن اطمینان میتونین با خیال راحت تر به زندگیتون برسین و دغدغه ای بابت شکست عاطفی یا از دست دادن طرف مقابلتون ندارین.
نیازی نیست برای من یا بقیه توضیحی بدین اما خواهش میکنم با خدا خلوت کنین و کامل فکر کنید، کاملا عقلی و با اطلاع کامل تصمیم بگیرین(در مورد همه جوانب، از منتظر موندن برای فراهم شدن شرایط گرفته تا عقد و زندگی و آینده و ...) ، تا ان شاء الله از زندگی آیندتون راضی باشین و همیشه خوشبخت ان شاء الله.
ممنون از دعای خیرتون، ان شاءالله شمام خوشبخت باشین و زندگی عاشقانه ای داشته باشین
ممنونم بابت کمکتون...
بله،درست میگید.درامد هست ولی فکر کنم خانواده من خیلی سخت گیر هستن پیش بینی نمیکنم که کنار بیان با نامزدی
بنظرم همش هم عقلی نیست. یکم هم دلیه
بله، صددرصد دل هم دخیله، باید طرف مقابل به دل آدم بشینه! همینم جزئی از موارد عقلی ای هست که باید رعایت کرد.
حالم از هر چی مذهبی نماس به هم میخوره....همینایی که باعث شدن نسبت به مذهبیا بدبین بشم....انشالله خدا به حق همین شبای عزیز جوابشونو بده..تا با اسم مذهب بازی نکنن....
وای خیلی سخته ولی واقع بین باشین شایدخیلی طول بکشه تا مشکلات اون. آقا حل بشه شما یه دختر هستین تا کی یه دخترموقعیت ازدواج میتونه داشته باشه ؟اصلا شاید بعداز اینکه مشکلاتشون حل شد دیگه نظرشون نسبت به شما عوض شد؟چقد بهش اعتماد داری که به پاش بمونی؟
بله بهش اعتماد دارم.اینجوریم نیست که کلا به موارد دیگه فکر نکنم...و به نظرم واسه یه دختر ازدواج همه چیز نیست!معقوله مهمی هست تو زندگی هرکس،ولی ادم از بین موقعیت هایی که داره انتخاب نهایی رو میکنه،به هر قیمت نمیشه ازدواج کرد
شما فرمودین من به این اقا خیلی علاقه ندارم و نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم .حالا اگه مشاوران سایت به شما بگن ایشون مورد مناسبی برای شما نیست ,شما حاضرید برای همیشه فراموشش کنید و یا اینکه همینجوری اومدید سوال بپرسید ببینید چی میشه؟؟!!!!!
نگفتم علاقه ندارما!!!
من نیومدم دستور بگیرم از کسی،صرفا واسه مشورت مطرح کردم...مسلما تصمیم با خودمه
من اشتباه تایپ کردم.نوشته بودین که بهش علاقه دارم.
افسون جان من نمیدونم اینجا کی عنوان گذاری میکنه،اولم تعجب کردم پست من باشه!!گمونم معنی دزدی رو نمیدونسته :|
به نظر بیشتر همین عنوان چالش برانگیز کرد موضوع رو.خوبه که حداقل یه تعداد محدودی چیزی که راجبش مشورت خواستم رو فهمیدن.
سلام خواهر خوبم
کامنتایی که دوستان گذاشتن رو خوندم، هم ناراحت شدم و هم از بات بعضیشون خوشحال....
هرچیزی که می خواستم بهت بگم رو کاربر امید مهدی گفته بودن، واسه همین تکرار مکرارت نمی کنم، برات دعا می کنم، مطمئنم که آنقدر مستأصل بودی که اومدی اینجا حرفتو گفتی....مطمئنا اشتباهاتی در این رابطه داشتی، ولی الان باید با چشم وگوش باز فکر کنی و همه جوانب رو در نظر بگیری، درگیر احساست شدن، فقط شرایطت رو بدتر میکنه، به خدا توکل کن، ان شاءالله بزودی رفع مشکل میشه.
در پناه خدا
چشم
ممنون
خواهش،
برات دعا می کنم
برام دعا کن....
واقعا متشکرم که دعا میکنی دوستم،این دیگه بهترین لطف در حق منه!!
حتما حتما
خیلی جالبه این بحث مذهبی و یا مذهبی کامل نبودن ب کجا رسیده ...چقدر سوتفاهم بوحود اورده ک بهم میگن اصلا من کافر شما خوب .... عجب!!!!
چرا نسبت بهم جبهه میگیرین بنظرم ک از اول خانم مکس حرف بدی نزدن ولی نمیدونم چرا ب بعضیا انقد برخورده ...بنظرمن هرکسی مذهبی بودن برا خودش یجور معنی کرده و دیدگاهش همون قدره حالا بستگی داره چجور ادمی باشه...
سلام
همانطور که خداوند محدوده بندگی بندگان و خداوندی خودش را گسترده کرده است بهتر است ما نیز همانگونه باشیم . مذهبی بودن مانند زبان برنامه نویسی بر مبنای صفر و یک نیست . یعنی یا مذهبی یا غیرمذهبی . اگر فردی مرتکب اشتباه شد آن را از دایره دین و مذهب جدا کنیم و انگ بی دینی و غیرمذهبی بودن به آن بزنیم . اگر ایشان گناه کردند یا نکردند ما خداوند نیستیم که ایشان را سرزنش یا توبیخ کنیم . و یا بخواهیم ایشان را از دایره مذهب به خاطر اشتباهشان خارج کنیم .
در حدیثی از پیامبر اکرم داریم که می فرمایند : گناه برای غیر گنهکار هم شوم است ؛ اگر بر او عیب گیرد به همان مبتلی شود ، اگر او را غیبت کند گناه کرده ، و اگر به گناه رضایت دهد در آن شریک شده است .
در مورد سوالتان ؛ اگر معتقدید که گناه کرده اید ، در قدم اول توبه کنید . و مراتب ایجاد دوباره گناه را فراهم نکنید . اگر توبه حقیقی که مراتب آن را می دانید را انجام دهید به فرموده خداوند بخشیده خواهید و جایی برای نا امیدی بیشتر نیست . با ذکر توسل و دعا الودگی هایی که احساس می کنید را از دلتان خارج کنید و عذاب وجدانی که از اثرات گناهانتان بوجود آمده است را بزدایید . در مورد ایشان و شرایطی که دارید باید یک تحلیل درست و منطقی داشته باشید تا به نتیجه مناسبی برسید . اگر احساس می کنید در تمامی جوانب ( ملاک ها و معیارهاتون ) دو راه دارید یا صبر برای مهیا شدن شرایط ایشان که به طبع آن فرصت های دیگری که امروز دارید را از دست خواهید داد و یا فراموش کردن ایشان . مدنظرتان باشد که اگر امروز برای فراموش کردنشان تلاش کنید به مراتب انرژی کمتری از شما می گیرد از چند سال آینده . و ضمنا در صورتی که سهم یکدیگر نباشید و به هر دلیل به یکدیگر نرسید امروز فرصت های تان را خودتان از دست داده اید و در آینده تنها باید از خودتان گله مند باشید .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و ( عجل فرجهم )
ممنونم
صحبت داریم تا صحبت..اینکه قبل اینکه عقد کنم به بکی بگم.دوستدارم و عزیزمو دلم واست تنگ.میشه و دور یتو نمیتونم تحمل کنم.و .....ازینا نه...صحبت عاشقانه ؟؟!!!!!!!!
نه!!!!صحبت واسه اینکه ببینی طرف کیه!بگی توقعاتت چیه...من اینو میگم
یعنی شما هیچ ابراز علاقه ای به هم.نکردین!!!!!!!اگه شما مذهبی نیستید پس طرفتون که مذهبی بوده پس باید رعایت میکرده
منم عرض کردم .صحبت داریم تا صحبت...اونی که به قول شما تا پای عقد با طرف مقابل صحبت نمیکنه همونقدر مارش اشتباس که یه نفر دیگه هم با جنس مخالف به بهانه ازدواج صحبتای عاشقانه میزنن ,حالا یا ممکنه ازدواج کنن با هم یا ممکنه ازدواج نکنن....شما هم از طرز جواب دادنتون معلومه که تو گروه دومید که ارتباطتون همراه با حرفای عاشقانه بوده ..چون من سوال پرسیدم گفتید من چی میگم شما چی میگید!!!!!!!!!جوابی ندادید
بله،
بهانه نبوده دوست عزیز
من چی میگم شما چی میگی!!!
من یه مثال زدم گفتم ادمهایی هم وجود دارن که بدون هیچ مکالماتی عقد میکنن بعد با هم صحبت میکنن که صحبت کردنشون مشکلی نداشته باشه...شما به این میگین مذهبی ولی من میگم افراطی،چون بعد از عقد دیگه انتخاب انجام شده،خوبه که حرف زدنشون از نظر شرعی مشکلی نداره ولی اگه خدای نکرده دیدن همدیگه رو نمیتونن بپذیرن دیگه عقدن!! من فقط یه نمونه مثال زدم
خانم پریا خانم بهتون برنخوره.من کلا در مورد همه افرادی که اومدن اینجا و داستانای عاشقانشونو نوشتن و در پسوندش یه کلمه مقید و مذهبی قید کردن بود.مذهبی بودن به این چیزا نیست.اگه اینجوریه پس مپم نماز میخونم روزه میگیرم چادریم هستم ولی من لیقات ندارم اسم خودمو متدین یا مذهبی بزارم...و اسم این کلمه رو هم خراب نمیکنم...در ثانی شما میگید اونایی که میگن با نامحرم دو کلام حرف زدن افراطین اشتباس.بستگی داره چطور با یه مرد نامحرم ارتبادط برقرار کرد..تو جامعه با ادمای نامخرم حالا چه محل کار .فامیل .دانشگاه ارتباط داریم و صحبت هم میکنیم و گناهی مرتکب نشدیم ولی وقتی رابطه عاشقانه یا علاقه بین دو نامحرم برقرار شه دیگه اون مسیلش فرق میکنه و اون ارتباط,درست نیست.خودتونم گفتید خانواده هاتون گفتن چون نامحرمید با هم بیرون نرید!!!وقتی دو نامحرم به هم ابراز علاقه میکنن قضیش فرق داره تا با یه نامحرمی که تو جامعه باهاش در ارتباطیم..
باشه خانم مکس خانم
ضمنا من نگفتم ادمی که با نامحرم حرف نزنه افراطیه،ظاهرا کامل نخوندین.گفتم کسی که بدون صحبت عقد میکنه!!با برداشت شما زمین تا اسمون فرق داره
بله خوندم.شما بفرما به نظرات پایینت مراجعه کن که چی نوشتی در مورد,صحبت با نامحرم
گفتم کسی رو میشناسم که بدون حرف زدن با طرف مقابلش باهاش عقد کرد،خب صلاح نمیدیدن با هم حرف بزنن...ولی ما به چنین رفتاری میگیم افراطی ،شما خودت بخوای ازدواج کنی واست مهم نیست با طرف مقابلت صحبت کنی؟!!نمیدونم شایدم مهم نیست.همه جور ادمی با همه جور سلیقه ای وجود داره.چیز بدی نگفتم!!
صحبت داریم تا صحبت..اینکه قبل اینکه عقد کنم به بکی بگم.دوستدارم و عزیزمو دلم واست تنگ.میشه و دور یتو نمیتونم تحمل کنم.و .....ازینا نه...صحبت عاشقانه ؟؟!!!!!!!!
هردومون خصوصا ایشون مذهبی هستیم!!!
مذهبی بودن با رابطه اینجوری نمیسازه . کسی که مذهبیه مقیّد به شرعه و خلافش عمل نمیکنه.
واسه بار سوم حرفم رو پس میگیرم...من مذهبی نیستم!!! اشتباه کردمممم
منم همینو میگم.ولی ظاهرا بهشون برخورد
باسلام و عرض تشکر از سوالی که در این انجمن مطرح کردهاید.
تا به حال بارها و بارها در این سایت بر این مطلب تاکید شده که آشنایی بین دو دختر و پسر هرچند به قصد ازدواج باشد تا زمانی که به طور جدی زیر نظر خانوادهها خصوصا پدرهای دو خانواده نباشد چندان نمیتواند اطمینان آور باشد. در اینگونه روابط بعد از اینکه دختر و پسر(خصوصا دختر) وابستگیهای عاطفی پیدا کردند تازه با درجریان گذاشتن خانوادهها متوجه میشوند که برای رسیدن به این وصال خیلی شرایط را باید دارا باشند که الان دارا نیستند.
در خواستگاریهای رسمی همیشه عواطف پشت سر عقل و منطق قرار میگیرد و عقل و منطق به عنوان کنترل کننده و جهت دهنده به آن میباشد در حالی که در چنین آشناییهایی قضیه معمولا برعکس است پس با توجه به این مسئله ادامه دادن این رابطه به این صورت به صلاح شما نمیباشد
مسئله دوم اینکه شما علاقه خودتان را به ازدواج، به ایشان رساندهاید که البته در صورت ازدواج این خود امتیاز منفی در زندگی آینده شما به حساب می آید و ممکن است در آینده همسرتان این مسئله را به رخ شما بکشد که من نمیخواستم ولی شما اصرار داشتید. حال با توجه به اطلاع ایشان از علاقه شما اجازه دهید با دادن یک فرصت مناسب برای خواستگاری رسمی، تا ایشان هم فکر کنند و در یک فضای آرام تصمیم خود را بگیرند. به هر حال کسی را نمیتوان مجبور به ازدواج با شخصی کرد .
مسئله بچه دار نشدن ایشان هم کم مسئله ایی نیست که به راحتی بتوانید ازآن چشم پوشی کنید چرا که همیشه شرایط زندگی به همین منوال نمی ماند و با گذشت زمان و عادی شدن روابط ممکن است این مسئله خود را نشان دهد. و آن وقت دیگر پشیمانی سودی ندارد.
شما در آخر کار فرمودید که خانواده ایشان هم راضی به این وصلت نیستند که این هم مسئله ایی نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد. چرا که رضایت خانواده در ازدواج فرزندان پشتوانه اییست برای زندگی آینده آنها و نبود این رضایت آینده تاریکی را برای این ازدواج نشان میدهد.
خیلی امیدوارنه نمیتوان به این ازدواج نگاه کرد ولی تنها راه برای پیگیری این ازدواج از طریق اقدامات رسمی و تحت نظارت دقیق خانوادهها میباشد.
ممنون از کمکتون.
نگفتم راضی نیستن،احتمالا وقتی جدی مطرح شه چون شرایطشو ندارن موافقت نمیکنن که بیان جلو منظورم این بوده
با سلام
بله درست میفرمایید به هر حال مخالفت با نارضایتی تفاوت چندانی نداره و راضی نبودن برای انجام این وصلت همیشه به این دلیل نیست که دختر رو پسند نکرده اند بلکه گاهی هم مثل ماجرای شما بهدلیل نداشتن شرایط مناسب ازدواج برای پسرشونه.
سلام خانم پریا ببخشید من میخوام نظری بدم ولی امیدوارم کسی ناراحت نشه ....
بنظرمن کسی ک ادعای مذهبی بودن داره باید از همه جهات مذهبی باشه نه فقط بحث حجاب و نماز و یا چیزای دیگه ...تو احادیث داریم ک بیشتر از پنج کلمه نباید با نامحرم حرف زد... خب کسی ک مذهبی واقعی هست همه موارد رو رعایت میکنه...خدایی ناکرده من نمخوام جسارت کنم ویا قضاوت کنم خب تو دین هم داریم رابطه عاطفی برقرار کردن و حرفای عاطفی زدن کار درستی نیست و این نشون دهنده مذهبی بودن نیست بنظرم خب کلمه معتقد ک شماهم بکار بردید درسته... من خودم اصلا ادم مذهبی نیسم ولی خب یکسری اعتقاداتی دارم و بنظرم منظور ایشون ینی خانم مکس هم همین باشه ک ما وقتی اسم مذهبی براخودمون انتخاب میکنیم باید از همه جهات مذهبی باشیم نه فقط نماز و روزه ...
خب اگه قرار من نوعی ک با پسری دوست باشم ب قصد ازدواج ب خودم بگم مذهبی پس اونی ک حتی بخاطر ازدواجم حاظر نیس رابطه عافی با جنس مخالف برقرار نکنه پس ب اون چی باید گفت!!؟؟؟
پس قبول کنم من مذهبی نیسم بلکه معتقد ب یکسری مسایل هستم...من این حرفم فقط بخودم هست لطفا کسی سوبرداشت نکنه و قضاوت برداشت نکنه...
حدیثی که فرمودید درسته اما دوتا نکته رو در نظر داشته باشید . اول اینکه در حدیث نداریم کسی که بیش از 5 کلمه با نامحرم صحبت می کنه پس از دایره دین و مذهب خارج شده . علما و یا خود ائمه اطهار به دلایل گوناگون و موقعیت های خاص با زنان البته با رعایت حریم ها هم صحبت می شدند و بیش از 5 کلمه صحبت می کردند پس صرف صحبت کردن نمی توان قضاوت کرد و هدف از این حدیث توجه به هم صحبت شدن با نامحرم و سعی بر کم صحبت کردن با جنس مخالف هست
دوما در نظر داشته باشید صراحت روایات بر صمیمی شدن و خارج شدن از حریم ها و شوخی با نامحرم است و احادیثی که صحبت های بین دو جنس مخالف را حرام دانسته در شوخی ها و صمیمیت های نابجاست و نه صحبت های همراه با حفظ حریم ها ....
یاحق
بله خودم مفهوم حدیث رو میدونم منم از این جهت این حدیث رو گفتم چون میخواستم بگم دوستی و روابط عاطفی ازنظر اسلام درست نیست و پس کسی ک بخواد مذهبی واقعی باشه در حد واجب با نامحرم گفتگو میکنه نه اینکه ب قصد ازدواج دوست شد و یا رابطه عاطفی بوجود بیاد........
عمرااااا دوستی بوجود بیاد و توش رابطه و حرفای احساسی وجود نداشته باشه ....از محالاته!!!
بخصوص تو این سن ک احساسات خیلی بالاست...
احسنت خانم ساره.صحبت با نامحرم وقتی روابط,عاشقانه به وجود,بیاد حرفای عاشقانه هم بینش هست.صد در صد.....
دوستی با جنس مخالف:حرفای عاشقانه......و گرنه ما هم تو جامعه با جنس مخالف صحبت میکنیم و گناهی مرتکب نشدیم
منم که تصحیح کردم گفتم مذهبی نیستم.
راجب اون احادیثم نشنیده بودم ولی خب خیلی وقتها پیش میاد ادم مجبوره بیشتر از 5تا کلمه بگه!تو محیط مختلف...والا ادم با فامیل و اشنا بیشتر از 5 کلمه حرف میزنه...ظاهرا منم در اشتباه بودم.
اره منم کسی سراغ دارم که تا پای عقد با طرف مقابلش حرف نزده...اصلا کاری به درست و غلط بودنش ندارم،ولی ما به چنین افرادی میگیم افراطی!همش تو لفظ فرق داره,حتما تعریف ما از مذهبیم فرق داره با هم!
بعدم اصلا بحث و مشکلی که من مطرح کردم چیز دیگه ای بوده.حالا من گفتم مذهبی،شما هرچی دلت میخواد اسمشو بذار.حاشیه چه دردی رو دوا میکنه؟؟!!
حاشیه نخواستم برم ولی ظاهرا ب شما خیلی برخورده بود همین...
موفق باشین
عزیزم من نگفتم حاشیه روی کردی،شما هم نظر خودتو داری من ناراحت نمیشم!
ممنون،همچنین.
منم جوابی که به مکس دادم همین منظور افسون رو داشتم،انگار بهتر از من حرف زد!خداروشکر همچین ادمی هم وجود داره
به هر حال اگه میدونستم قراره اینجا تصور کسی نسبت به کسی عوض شه و بعضیا از بعضیا متنفر شن...و اینکه اسم پستم بشه دزد عفت!!عمرا اینجا با کسی مشورت نمیکردم.بد نیست یکم یاد بگیریم بی طرفانه به مردم نظر بدیم.فرضا اگه واسه عفت منم اتفاقی افتاده باشه، "دزدیده" نشده!
به قول رامبد جوان : چیزی که باید حذف کنیم از دایره واژگانیمون و رفتارمون و تفکرمون،قضاوته!!یک جمله ای هست منصوب به امام صادق(ع)؛میگه که : "اگر انسانی را به خاطر گناهی سرزنش کند،نمیرد تا خود به ان گناه مرتکب شود."
من اینو نقل قول کردم چون فیلم ضبط شدشو دیدم،به هر حال برداشتی که ازش میکنم خیلی سنگینه!! اشتباه نشه،من خودمو توجیح نمیکنم،(هرچند افرادی مثل مکس که قضاوت میکنن چیزی رو نمیدونن اصلا واسم جالبه این قضاوت)،ولی به هرحال اونقدرم که فکر کردین ادم کثیفی نیستم!!!برداشت هرکس از دینش فرق داره،من نخواستم به دین و باور کسی توهین کنم.خداروشکر که اطرافم ادمهای با انصافی دارم تو /دنیای واقعی/
مگه مذهبی بودن فقط به رو گرغتن از نامحرمه ؟؟؟
چرا همش ظواهر و میبینین
مذهبی بودن به همون نماز خوندن و روزه گرفتنه همچین میگین دوتا نماز و روزه که انگاری چیز ساده ایه
با اینکه از واجبترین میایل و همین که کسی بخووونه تو جامعه ای ک نماز خووندن کم شده خودش کلیه
مذهبی بودن ب دل پاک و مهرنیه ک دروغ نمیگه تهمت نمیزنه ی طرفه ب قاضی نمیره عااااشق خدا و اماماشه
اگر عاشق شد به نظر شما شد کافر ؟؟؟ اگر خطا کرد شد بدترین ادم ؟؟؟
چندتا روایت داریم ک میگن اگر امروز فردی رو دیدی که گناه میکنه روز بعد یه ساعت بعد به اون چشم نگاش نکن شاید عوض شده
حر فقط تو کربلا اتفاق نیافتاد هر ثانیه ادمایب هستن که مث جناب حر از یک ثانیه پیششون توبه میکنن و میشن مذهبی تر از هر مذهبی
ناراحت میشم نوشته هایی رو میبینم ک میگن اسم مذهبی نزارید زو خودتون و اینجوری نگید مذهبی بودن بهشتی بودن پیرو راه خدا بودن و فقط خووود خووود خدا تعیین میکنه و بس
همیشه هم راه توبه اش بازه پس بهتره واسه ثانیه ای حتی کلی گویی راجع به کسی قضاوت نکنیم
التماس دعا
یا حق
صفحهها