سرنوشت عایشه دختر ابوبکر

23:57 - 1393/10/09

درباره چگونگی مرگ عایشه، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از منابع اهل سنت مرگ او را طبیعی دانسته و گفته‌اند که در سال 58 هـ.ق عایشه از دنیا رفت و ابوهریره بر او نماز خواند. البته قبل از آن نوشته‌اند که ابوهریره نیز در همان سال عمرش به پایان رسید.(1) عایشه در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
اما برخی از منابع شیعه، معاویه بن ابوسفیان لعنة الله علیهما را عامل مرگ عایشه می‌دانند. سید بن طاوس دو نقل را در این‌باره از کتاب «اوائل الاشتباه» تألیف ابوعَروبَه(متوفی 318 هـ.ق) (2) نقل کرده است. ابوعروبه در نقل اول خود چنین آورده است: «معاویه در مدینه روی منبر پیامبر مشغول گرفتن بیعت از مردم برای یزید بود که عایشه از اتاقش صدا زد: ساکت باش! ساکت باش! آیا رسم این است که بزرگان، مردم را برای بیعت گرفتن برای پسرشان دعوت کنند؟ معاویه گفت: نه. عایشه گفت: پس در این کارت به چه کسی اقتدا کرده‌ای و از سنت چه کسی پیروی می‌کنی؟ معاویه خجالت زده شد و از منبر پایین آمد و چاهی کَند و با مکر و حیله عایشه را در چاه انداخت و بدین علت عایشه از دنیا رفت».
ولی در نقل دیگری آمده: «عایشه در حالی‌که سوار بر الاغ بود به خانه معاویه رفت. عایشه حرمت معاویه را رعایت نکرد با الاغش به روی فرش‌ها رفت. و الاغ بر آنها ادرار کرد. معاویه از این کار عایشه به مروان شکایت کرد و گفت: من نمی‌توانم این زن را تحمل کنم. با اجازه معاویه، مروان عهده‌دار حل این مشکل شد. او چاهی کَند و کاری کرد که عایشه در آن افتاد.البته روایت دیگری که مقدس اردبیلی (ره) آن را بیشتر به واقعیت نزدیک می داند حاکی از این است که معاویه خودش این کار را کرد به این صورت که بعد از رسوایی در مسجد نامه ای به عایشه نوشته و به عایشه فرستاد واز اودعوت کرد تا در خانه اش در مورد موضوع با اوبه مشورت بپردازد سپس دستور داد چاهی در تاقش کندند و درون آن آهک بریزند و روی چاه را با فرش پوشانید و وقتی عایشه به آن خانه آمد او را برای نشستن در آن قسمت فرش که چاه وجود داشت هدایت کرد .چون عایشه پا در آنجا گذاشت به درون چاه افتاد در حالی که معاویه به او می گفت وعده ما در چاه ویل جهنم ، تا در آنجا در معیّت پدرت ابوبکر و عمر و عثمان به گفتگو بنشینیم  ! سپس دستور داد درون چاه پر از آهک آب بریزند تا آهک عایشه را بسوزاند و از بین ببرد . بنابراین عایشه مدت زیادی نا پیدا شد و هیچ کس از او خبری نداشت .شایان ذکر است که در صورت مرگ طبیعی عایشه به روایت اهل سنّت از نحوه مرگ او و تشریح جنازه اش که با وجود داشتن موقعیت اجتماعی اش که طبیعتاً با ید با شکوه هم برگزار می شد هیچ خبری در منابع دیده نشده بنا بر این احتمالدوم که همان کشته شدنش در چاه آنهم در زمان خفگان و استبداد حاکم بنی امیه در آن زمان بیشتر متصوّر است و احتمال دارد معاویه و مروان با اقدام به  انجام تشریح جنازه ساختگی و تحت تدابیر شدید موضوع قتل را مخفی نگه داشتند چرا که در روایتی دیگر اینگونه آمده که :

عايشه در زمان پادشاهى معاويه، در سال 58 هجرى و در سنّ 67 سالگى مرد و در بقيع دفن شد. پس از مرگ عايشه، پسر عمر بر او گريست و اين خبر به معاويه كه هنوز در مدينه بود رسيد و به عبدالله بن عمر گفت: آيا براى مردن يك پيرزن گريه مى كنى؟ عبدالله گفت: تمام فرزندانِ ام المؤمنين بر او مى گريند; البته كسى كه فرزند او نباشد (يعنى مؤمن نباشد) نمى گريد.( 3)

با ملاحظه اين حديث در مى يابيم كه معاويه گريستن فرزند عمر بر عايشه را به مسخره گرفت ولى عبدالله پاسخى دندان شكن به او داد.از طرفى اين جوابِ عبدالله بن عمر، معاويه را ـ به دليل كشتن عايشه كه او را ام المؤمنين مى خواندند ـ بى دين و مرتدّ معرفى كرد

  این اتفاق ( کشته شدن عایشه ) در روز آخر ذی الحجه واقع شد».(4)
نویسنده کتاب «الصراط المستقیم» پس از این‌که جریان اول را نقل کرده، در روایتی از ابی العاص جریان دوم را هم آورده است.(5) صاحب این کتاب در ادامه از اعمش نقل می‌کند: «هنگامی که معاویه به کوفه آمد گفت: من برای این‌که نماز بخوانید یا روزه بگیرید با شما نجنگیدم، بلکه برای این جنگیدم که بر شما حکومت کنم». سپس اعمش می‌گوید: «کسی را بی‌حیاتر از او [معاویه] دیده‌اید؟ او هفتاد هزار نفر را کشت که در بین آنها عمار، خزیمه، حجر، عمرو بن حمق، محمد بن ابوبکر، مالک اشتر، اویس قرنی، ابن صوحان، ابن تیهان، عایشه و ابن حسان وجود دارند». (6)

 

------------------------------------------------------------------------
 
(1). ذهبى، محمد بن احمد‏، تاریخ اسلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبد السلام، ج 4، ص 164، دار الکتاب العربى، بیروت، چاپ دوم، 1413ق؛ ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 520، دار صادر، بیروت، 1385ق.
(2).. اَبوعَروبه، حسین بن محمد بن أبی معشر مودود ابن حماد السلمی الحرانی‏ از مورّخان قرن چهارم هجری است؛ ر.ک: امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 6، ص 166 – 167، دار التعارف للمطبوعات‏، بیروت، 1406ق.

(3). وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج3 ص16 المؤلف: أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن إبراهيم بن أبي بكر ابن خلكان البرمكي الإربلي (المتوفى: 681هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر - بيروت، عدد الأجزاء: 7.
(4). سید بن طاوس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج 2، ص 503، الخیام، قم، چاپ اول، 1399ق.
(5). عاملی نباطی، علی من محمد، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، محقق و مصحح: رمضان، میخائیل، ج 3، ص 45، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ اول، 1384ق.
(6). همان، ص 48.

http://btid.org/node/51045

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****
تصویر ح-سین
نویسنده ح-سین در

با این وصفی که شما کردی سنی های بیچاره  باید به معاویه لعنت بفرستند . پس چرا اینطور نیست 

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما. همانطور که ملاحظه کردید، خود نویسنده هم نوشته بودند که این نقل ها در کتب شیعه است نه اهل سنت؛ غالب اهل سنت معاویه(لعنه الله علیه) را خلیفه ای مومن و خوب و عادل میدانند و برای او احترام قائلند، البته نه به اندازه خلفای راشدین اما باز او را قبول دارند و به «دایی المومنین» معروف است، اما باز عده کمی از اهل سنت نیز او را قبول ندارند و تکفیر میکنند و مانند خلفای عباسی و پسرش یزید میدانند و او را مومن نمیدانند. لذا اقوال در مورد معاویه زیاد است، شیعه که او را کافر و منافق میداند، اما بیشتر اهل سنت او را مومن و عادل میدانند، عده کمی از اهل ینت نیز او را غیر عادل و مکار میدانند.