11:43 - 1393/12/28
در خانواده ما بیشتر ازدواجها فامیلی انجام میشود. مدتی است که پسرخالهام از من خواستگاری کرده و همه هم با این موضوع موافقند. او پسر بسیار مومن، با اخلاق، مهربان و خوبی است. شغل آبرومندی دارد و از هر جهت یک همسر ایده آل است. تمام آزمایشهای پزشکی و ژنتیکی ما هم نتیجه خوبی داشته امّا یک مشکل وجود دارد؛ پسرخالهام برای من مانند یک برادر است و اصلا نمیتوانم به دید همسر به او نگاه کنم. دوستش دارم ولی مثل یک برادر. ما با هم بزرگ شدهایم، باهم در دوران کودکی هم بازی بودیم و من اصلا نمیتوانم به دید دیگری به او نگاه کنم. میترسم با او ازدواج کنم و این احساس همچنان باقی بماند. چطور میتوانم با این موضوع کنار بیایم؟
انجمنها:
http://btid.org/node/60067
سلام
دوست عزیز:اگه همچنان حس میکنی مثل داداشه واست "فقط بگو نه و اگه دلیل خواست بگو من به شما
ب چشم برادری نگاه میکنم ن چیزه دیگه.
به نظر من اصلا تن به این ازدواج ندید!
اتفاقات بعدیش دو نوع میشه:
1-به پسر خالتون نگید اونوقت ممکنه مجبور باشید تا اخر عمر با این حس (بدون عشق) زندگی کنید و اخرشم سرخورده میشید. بعدشم اونجور که باید و شاید طرفتونو خوشبخت نمیکنید.
2-به پسرخالتون بگید و اونم بخاطر ابروش مجبور بشه بازم باهاتون بمونه که مطمین باشید تا اخر عمر همش دعوا دارید و زندگیتون تلخ میشه
ولی به نظر من حتما و در اسرع وقت با ایشون صحبت و سریعاً این موضوع رو تمومش کنید.
مطمین باشید هیچ وقت نمیتونید عاشقش باشید.( شاید دوسش داشته باشید ولی عاشقش نمیشید)
زندگی بی عشق هم که ....
دیدم که میگما
والسلام
از همون روز اول باید نه می گفتی
الان هم بهش این ماجرا را بگو تا اون خودش تصمیم بگیره
نگی بهش خیانت کردی
سلام. وقتی تمامی شرایط جوره پس نیازی به رد کردنشون ندارین درسته شاید بگید برا ما گفتنش راحت تره ولی از طرفی پسرخاله تون باید یه مهارت هایی رو از خودشون نشون بدن انگار نه انگار که شما با هم شناختی داشتید. موید باشید انشالله
مخاطب گرامی!
عشق میتواند حاصل برایند یک منطق دوست داشتن و هم کفو بودن باشد لذا شمایقینا میتونید معیارها و تناسب ها رو منطقی
بدون احساس درا یشون پیدا کنی
به نظرتون اگر به 70 درصد تناسب ها بیاندیشید و شناختی به نیازهای روحی و روانی و ... هم داشته باشید مدیریت این
انتخاب و همسر گزینی شما رو بهبود نمی بخشد؟
مخصوصا این شناخت فامیلی در آینده شما رو به شناخت نیازهای روحی و روانی و ... نزدیک تر میکند و اینکه در رفع نیازهای زودتر به هدف میرسید
ایا میدونید بعد از 1- انتخاب 70 درصدی درست معیارها و 2- عشق، سومین عامل شناخت ورفع نیازهای روحی و روانی زوجین
عامل خوشبختی را به ارمغان میآورد؟
پس این احساس چندین ساله را کنرتل و به منطق واقعی همسر گزینی درست نزدیدک تر کنید
موفقیدان شالله
سلام،
من هم فكر مي كنم اگر ازدواج كنيد اين نگاه برادري شما تبديل به حس مدنظرتون ميشه... شايد بشه براي بررسي دقيق هر دو نفر و احتمال تغيير نگاهتون به يك مشاور مجرب رجوع كنيد.
موفق باشيد
خوب شما که ازمایش دادین و همه کار هم کردین یه مشاور حضوری هم برین و حستون رو به مشاور بگین.
من انقدر از ازدواج فامیلی متنفرم که به خانوادم گفتم اگه موردی هم بود حق ندارین بهم بگین اونوقت دیگه هیچوقت نمیتونم به اون اقا به چشم یه فامیل نگاه کنم اصلا دوست ندارم حتی پیشنهادش هم بشنوم.
بماند که خانواده یه موردی رو دوسال پیش به من گفتن که من خیلی عصبانی شدم هنوز که هنوزه حس تنفر دارم نسبت به اون پیشنهاد به خانوادم گفتم من نوه دار هم بشم این موضوع رو فراموش نمیکنم چون گفته بودم که به من نگین ولی خوب دیگه مادر ما میخواست خواهر زاده پیر پسرش سرو سامان بگیره ولی من بد ضد حال زدم.
حالا به نظر من حس شما طبیعی هست یعنی به اندازه من حس تنفر نداری فقط الان دچار یه حس کوچولو شدی که اونم برطرف میشه وگرنه اگه مثل من حس خواهر برادری داشتی حتی تا این مرحله پیش نمیرفتی.
شاید این حس پشیمونی که الان داری اگه با یه غریبه هم میخواستی ازدواج کنی این حس بهت دست میداد این حس از حیای شما هست.
یا ابالفضل
اشتباه نظر دادم ببخشین من با سایت و اینترنت و اینا بیگانه ام.
سبک بازی می دونم پاشم برم سرقرار . دکترخمید دست خالی بیاد خونمون نمیخام دسته گل بخره. دوستم قراره شمارمو بده بهش. منم اتفاقا هیچ وقت اهل دوستی با پسر نبودم و نیستم
وات؟
ازدواج، قراردادی است که بر پایه احساس و منطق انجام میگیرد. هر دو گزینه در یک ازدواج موفق موثر است، اما برای برخی افراد قسمت احساسی ماجرا و برای بعضی دیگر بخش منطقی آن مهمتر است.
برخی از افراد برای ازدواج کردن نیاز به یک دلیل خوب دارند و گروه دیگر چون از طرف مقابل خوششان آمده و به اصطلاح نسبت به او احساس علاقه دارند، تصمیم به ازدواج میگیرند. درباره ازدواجهای فامیلی اگر احساس علاقه دارند، تصمیم به ازدواج میگیرند. درباره ازدواجهای فامیلی اگر احساس عشق و علاقه شدید به وجود نیامده باشد و دو طرف از لحاظ منطقی به این نتیجه برسند که میتوانند با هم ازدواج کنند، مانع چندانی وجود ندارد؛ البته این موضوع باید با آگاهی از تمام خصوصیات دو نفر بررسی شود اما در حالت کلی میتوان گفت که نوع احساس با گذشت زمان و با تاثیرپذیری از علل گوناگون تغییر میکند. در روان شناسی، احساس و علاقه منجر به ازدواج را از دو بعد بررسی میکنند؛
1. احساس اولیه که مورد پسند واقع شدن طرف مقابل است و چون دلیل خاصی ندارد خیلی تغییر پذیر است.
2. احساسی بعدی که بر اساس دلیل به وجود میآید. این دوست داشتن چون مبتنی بر دلیل است، پایدارتر است. همین احساس در روان شناسی به عشق تعبیر میشود. برخلاف ادبیات داستانی و عاشقانه، در روان شناسی، عشق را براساس هیجانهای زودگذر تعریف نمیکنند، بلکه باید دلیلی برای آن داشت تا بتوان به آن ادامه داد. دلایل ایجاد عشق در این رابطه(رابطه شما با پسرخالهتان) وجود دارد؛
دلایلی مانند مهربان بودن، خوب بودن، دوست داشتن، موقعیت و شغل آبرومندانه داشتن و بسیاری از دلایلی که ذکر شد میتواند سبب ایجاد عشق و تداوم آن شود. اگر در دوران نامزدی این اطمینان را حاصل کنید که طرف مقابلتان میتواند نیازهای عاطفی و مادی شما را تاجایی که برای شروع و ادامه زندگی ضروری است برآورده سازد، رابطه شما میتواند رابطه خوبی باشد.
در مجموع، اگر طرفتان را از لحاظ منطقی و احساسی قبول دارید و تنها نوع احساستان به او شما را نگران کرده است. بهتر است با تاخیر انداختن ازدواج سعی کنید آمادگی لازم را پیدا کنید. زیرا احتمال بسیار زیادی وجود دارد که به دلیل منطقی بودن این ازدواج با گذشت زمان احساستان اصلاح شود.