سلام......خواستگاری دارم که شهرستان زندگی میکند وهمشهری هستیم.ولی کارش دولتیه و تو تبریزه.اصلا هم برای رفتن به تبریز مشکلی وجود نداره.3 روز تبریزه وشباهم توی خوابگاهی که دادن میخوابه و3 روز بیکاره میاد شهرستان خونه خودشون.مشکل 1-) من میگم بریم تبریز زندگی کنیم ولی اون میگه اینجا زندگی میکنیم ومن 3روز میرم تبریز کار میکنم تو هم میری خونه مادرت میخوابی و3 روز دیگه میام پیشت.مشکل2)من میخوام ادامه تحصیل بدم اونم میگه یا نخون اگه هم میخونی همینجا بخون.مشکل3)من میگم میخوام درسمو بخونم شاغل بشم اونم میگه نه.میگه شاید کار دولتی باشه بزارم بری.وگرنه نه.میگه یا شهرستان بمون هم درس بخون هم کارکن یا اگه بریم تبریز نه کار نه تحصیل.اصلا نمیدونم مشگلش چیه؟من ملاکه تبریز برام اصلیه.ولی نمیدونم چرا با اینکه کارش تبریزه وشرایط رفتنم داره ولی نمیخواد اونجا زندگی کنه.دایم نظرشو عوض میکنه یه بار میگه باشه میریم تبریز بعد میگه نه من قبول ندارم.....به نظرشما این مشکلات حل شدنی هست یا ازدواج صلاح نیست؟
مطمئن باش چیزی یا کسی تو تبریزه که نمیخواد بفهمی بشو شرلوک هلمز تو تبریز تحقیق کن از دوستاش هم خوابگاهی هاش عجله نکن
تبریز هم یک شهریه مثل شهر های دیگه آدم باید مواقعی خودش رو با شرایط موجود وفق بده و الا در زندگی پیشرفت حاصل نمیشه . روزی آدم هر جا باشه وطنش هم اونجاست.
سلام
رفتارش کمی مشکوکه
اگه ادامه تحصیل و شاغل بودن براتون مهمه بهتره بیخیال این ازدواج بشید چون اینطورکه معلومه این آقا با این موارد مشکل دارن وحتی درصورتیکه ظاهرا موافقت کنن بعدا نارضایتی شون رو یه جوردیگه نشون میدن و بینتون اختلاف پیش میاد
به نظرمیرسه ازاین مردهایی هستن که حرف، حرف خودشه و به نظرشما کاری نداره، پس خوب فکراتو بکن و اگه میتونی باهمه شرایطش کنار بیای قبول کن اگرم نه که زودتر این قضیه رو نموم کن و به خواستگارهای دیگه ت بکرکن
موفق باشید
وقتی اولویتت تبریزه این آقا قبول نداره پس یا از تبریز زندگی کردن بگذر یا از این آقا
به طور کاملا جدی بهش بگو میخوام تصمیم بگیرم و جوابمو بهت اعلام کنم بگو تبریز زندگی کردن برام مهمه زندگی میکنیم تبریز یا نه اگر گفت باشه بگو پس این شرطه و مطرحش میکنم تو جمع خونوادگی اگر گفت نه بگو من باید فکر کنم و تصمیم بگیرم جوابمو بهت اعلام میکنم چند روزه دیگه
اگر واقعا برات مهمه شل نباش محکم رو حرفت وایسا اگر خیلی مهمه برات پس بهش جوابه منفی بده نمیتونی هم اونو داشته باشی هم بخوای تبریز زندگی کنی
زود تکلیفتو با خودت روشن کن چون بخوای ادامه بدی این بحثو همیشه درگیری و اصلا جالب نیست خیلی واضح حرفاتونو به هم بزنید و یا شرایطه همو قبول کنید یا نکنید اینجوری هر کدومتون برا خودش داره دستور صادر میکنه خوب نیست باید توی شرایطو برنامه های زندگیتون تفاهم داشته باشید
خیلی از شهرستانیا از تبریز میترسن.در ضمن شاید اغا بترسه که تبریز شما رو عوض کنه و دیگه نتونه سیاست آژ ساخلا حکومت ائله رو .روی شما پیاده کنه.شما یه دفعه بشین خواسته هاتو با ایشون مطرح کن در حضور خوانواده ات بعدش این خواسته هاتو مکتوب کن و بنویس و بده ایشون امضا کنه.تا اگه فردا دم دمی مزاج بازی دراورد کاغذ رو نشونش بدی.در ضمن بهتون بگم تو تبریز خبری نیست.تو شهرستان خودتون بمونید بهتره.هواشم همیشه سرده.اینو به عنوان کسی میگم که سال های طولانی در تبریز زندگی کردم ولی مردمش بسیار مهربان و خونگرمن.ولی تا شما بیای تو تبریز امکانتات برای خودت فراهم کنی جوانیت رفته و پیر شدی
مشکل مغزی نداره احیانا ؟ ؟ ؟
خواستگاره یا نامزد؟!!!
بگو دلیل قانع کننده برام بیار
اگه دلت نمیخواد بعد از ازدواج محدود باشی و قصد پیشرفت داری یکم رو این آدم بیشتر فکر کن اگه دلش نمیخواد ادامه تحصیل بدی و تو نمیتونی با این قضیه کنار بیای بهتره قبول نکنی
شاید اصلا یه دلیل دیگه ورای این دلایل برای نرفتن به تبریز داره...الله اعلم!
تو تبریز یه خبرایی بوده و یا اینکه هست عزیزم...با ظرافت و دقت تمام پیگیری کن..نری داد و هوار راه بندازی که اونم زود خودشو جمع و جور کنه
مشکوک میزنه
هشیار باش
سلام
من از مطلبتون اینطور برداشت کردم این آقا کمی مشکوک هستن !!! چون خیلی اصرار دارن شما تبریز نرین و 3 روز دور از شما باشن .
یه خورده بیشتر در محل کارش و محل زندگی اش در تبریز تحقیق کنید .
در کل از حرفاتون مشخصه آدم یک دنده ای هستن که راضی نمیشن از موضع خودشون کناری گیری کنن .
نه صلاح نیس!
با سلام و احترام
از اعتماد شما به گروه مشاوران"رهروان ولایت"متشکریم. انشاءالله منشاء خیر و سعادت برای شما باشیم.
دو راه بیشتر ندارید یا باید قید خواسته هایتان را بزنید و سمعاً و طاعتاً حرف ایشان را گوش دهید و اجازه خواستگاری بدهید! یا اینکه کلاً این خواستگار را رد کنید.
اگر برای شما درس و شغل و زندگی در تبریز مهم است. پس این خواستگار مناسب شما نیست؛ ولی اگر ازدواج و همسر داری و فرزند پروری برای شما اولویت اول است و از طرفی خواستگار شما شرایط اصلی ازدواج(اخلاق، دیانت، سطح فرهنگی و تحصیلی و به طور کلی هم کفو و هم شان بودن) را دارد، پس ایشان را بپذیرید و در شهر خودتان بمانید.
اما مشکل اصلی این است که آیا درست است در اول زندگی در هفته سه روز از هم دور و جدا زندگی کنید، این مورد واقعاً باید به دقت بررسی شود.
اگر برای مدت کوتاهی مخالف تبریز رفتن است و مثلاً دو سال باید صبر کنی ، اشکالی ندارد و قابل تحمل است؛ اما اگر منظورش برای همیشه است که در این مورد واقعاً باید فکر کرد و تصمیم گیری به خود شما و تحمل شما بستگی دارد.
در کنار خانواده نبودن در بعضی مشاغل( نظامی و اطلاعاتی، دریانوردی، روی اقیانوس بودن، پالایشگاه ها و...) قابل توجیه و تفسیر است؛ ولی شغل ایشان چیست که سه روز بیکار است؟! لذا به قول خودتان امکان اینکه بخواهد شما را به تبریز ببرد فراهم است. پس سوال این است که دلیل ایشان از عدم موافقت با سفر هر دوی شما به تبریز چیست؟!
شاید ترس از این دارد که فرهنگ شهرهای بزرگ بر روی شما مثلاً تاثیر سوء بگذارد؟!
احتمال دارد مثلاً در ابتدای زندگی هزینه ها را کم کند و برای آینده پس انداز کند.
شاید هم میخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند تا شاید در آینده از فرصت سه روز بهره دلخواه خود را ببرد.
پس احتمالات مختلفی وجود دارد و بعد از تصمیم قطعی به ازدواج با ایشان، باید ابتدا دلایل ایشان را بخواهید تا بتوانید برای ازدواج تصمیم بگیرید.
به نظر بنده اگر الان هم، ایشان به شما وعده و قول دهد که اشکالی ندارد درس بخوان و کار دولتی هم برو، بعد از عقد و ازدواج راحت خلف وعده خواهد کرد؛ چون حرفهای ایشان واقعاً ثبات ندارد و قدری بی منطقی حاکم است. وفقکم الله