مطالب دوستان faribaaa

تصویر maleki maleki 17 دى, 1401 می تونم بهش اعتمادکنم .درمقابل خودش وخانواده اش چیکار کنم؟؟
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما همراه گرامی صبور بودن شما نعمتی است خدایی که در راستای حفظ زندگی‌تان از آن بهره می‌گیرید. شک نکنید این صبرها و حوصله به خرج دادن‌های شما بسیار اجر و پاداش دارد. امیدواریم به زودی گشایش‌هایی برای مشکلات شما را خداوند قادر متعال مقرر فرماید. متنی که ارسال کردید را چند مرتبه مرور کردم و با توجه به صحبت‌هایی که در جلسات قبل داشتیم، کمبود چند نکته را حس کردم که در این جلسه به آن می‌پردازم: قبل از هر مطلبی از شما یک سؤال دارم که بیشتر جنبهٔ توبیخی داشته که امیدوارم بنده را ببخشید. اصلاً شما چرا باید برای هر حرف، عملکرد و واکنش دیگران، پوشه‌ای در ذهنتان ایجاد کرده و آنها را ذخیره کنید؟ چرا باید هر لحظه بدون هیچ مقدمه‌ای به سراغ آن پوشه رفته و دائماً مرور کرده و آنها را ملاک برای برخورد قرار بدهید؟ شما ابتدا شخصیت و جایگاه خودتان را به عنوان همسر و مادر و یک فرد مؤثر در خانواده بشناسید، طرف‌های مقابلتان را نیز در هر جایگاهی هستند برای خودتان معرفی کنید. به عنوان نمونه چرا باید شما روی عملکرد خواهرشوهرتان و همسرش، ارزیابی داشته باشید و بخواهید به این مسئله فکر کرده و تحلیل کنید. بارهای اضافه‌ای که از دیگران و کارهایشان دارید را به مرور از ذهن خارج کرده و برای دفعات بعدی اصلاً راه ندهید. سعی کنید تا جایی که راه داشته و امکان دارد از تقابل با همسرتان بپرهیزید. این یک نقطه ضعف برای خودتان بدانید که نسبت به خانوادهٔ خودتان حساسیت به خرج داده و از ایشان دفاع می‌کنید. البته نمی‌گوییم حق شما نیست و یا صحبت‌های همسرتان در مورد خانوادهٔ شما درست بوده و تسلیم شوید، بلکه منظورمان این است که نگذارید از این نقطه ضعف برای اذیت کردن شما استفاده شود. با اعتقادی که دارید راحت این مسئله حل خواهد شد. خداوند طبق مصلحت و اعمال و کردار خود بندگان با آنها رفتار کرده و اصلاً دلیلی ندارد تا کسی نفرین کرد خدا طبق همان عمل کند. پس مهم حقیقت‌ها و واقعیت‌هایی است که وجود دارد. البته صحبت‌های دیگران نیز تأثیر داشته و مهم است، اما نباید به حدی برسد که خوبی یا بدی حال ما دست دیگران بیفتد. پس تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که نسبت به صحبت‌های همسرتان به مرور بی تفاوت بوده و حتی در مواردی وی را همراهی کنید. اصلاً خیلی قاطع و محکم بگویید بله حق با شما است و کسی نباید به کسی ظلم کند که بخواهد تاوان بدهد. اگر به راهکارهای جلسات قبل توجه داشته باشید، گفته بودیم احترام به جایگاه و اقتدار مردان مهم‌ترین کار و شاید بهتر است بگوییم مهم‌ترین وظیفه‌ای است که خانم‌ها باید انجام بدهند. بارها گفته شده، در موارد زیادی قهر کردن‌های پی در پی و دنبال بهانه بودنِ مردان، حاصل همین نادیده گرفتن‌ها و اهمیت ندادن‌ها است. در این مورد درخواست داریم عملکردتان را در جلسهٔ آینده گزارش بدهید. حضورتان را تا جایی که امکان دارد و حساسیت برانگیز نیست، در کنار خانوادهٔ همسرتان کم کرده و سعی کنید دورادور ارتباطتان را حفظ کرده و جویای احوالشان باشید. اینکه متوجه شوند شما با ملاحظه کاری دارید از ایشان فاصله می‌گیرید کار را سخت‌تر خواهد کرد. هر کاری در این زمینه انجام می‌دهید کاملاً محتاطانه و با محبت باشد. یعنی از خوبی کردن و خرج کردن محبت‌هایتان چیزی کم نشده در عین حال رعایت هم بکنید. مثلاً با درست کردن یک وعده غذایی که مادرشوهرتان علاقه دارد و فرستادن توسط همسرتان، سناریوی بالا را به درستی انجام بدهید. بله دقیقاً به این شکل می‌توانید واقعیت و درون پر از محبت خودتان را نشان داده و در عین حال مدیریت‌های لازم را در این مورد داشته باشید. تأکید کنم که این نوع کارها کاملاً واقعی بوده و اصلاً سعی نکنید ظاهر سازی کنید. یعنی شما واقعاً دوست دارید که همه با شما خوب بوده و شما از ته قلب دوست دارید که به دیگران محبت کنید. درمورد شریک شدن در خرج و مخارج منزل و فروش آن نیز اطلاعات بیشتری لازم است که اگر در حیطه و توان جلسات مشاوره بود به آن بپردازیم. اینکه چقدر ارزش دارد؟ همسرتان برای چه کاری به آن نیاز دارد؟ فروش آن توسط شما به چه قرار است یعنی می‌توانید مستقلاً به فروش برسانید و جایی سرمایه گذاری کنید؟ مقداری در این موارد و بیشتر که به نظرتان می‌رسد اطلاعاتی را یادداشت بگذارید تا بتوانیم بهتر در این قسمت شما را همراهی کنیم موفق باشید.  
تصویر mostafavi mostafavi 17 دى, 1401 مشاوره ازدواج...
با سلام به شما کاربر محترم قبل از هر چیز تا زمانی که از جهت ذهنی و عاطفی درگیر ارتباط و عشق گذشته خود هستید، خود را وارد رابطه جدید نکنید؛ اولاً از جهت سنی هنوز فرصت‌های ازدواج زیادی پیش روی شما است. پس دلیلی ندارد که بابت این قضیه بخواهید عجولانه و شتاب‌زده تصمیم‌گیری کنید. ثانیاً به صرف اینکه یک نفر شرایط ازدواج را دارد، بدون اینکه شما از جهت ذهنی و حسی، آمادگی ارتباط جدید و تعهد به یک نفر را داشته باشید، خطای محض است؛ چراکه ممکن است بدون بررسی تناسب‌های لازمه بین طرفین بخواهید وارد یک رابطه‌ای شوید که بعداً پشیمان شوید و طرفین از این مسئله آسیب ببینند. بنابراین در گام اول باید تکلیف خود را با رابطه قبلی و به قول شما عشق گذشته مشخص کنید؛ یعنی باید یک دوره زمانی (چند ماهه) از آن بگذرد و شما بتوانید با این موضوع کنار بیایید به گونه‌ای که بتوانید با خواستگار جدید آشنا شده و درباره آن فکر و تصمیم‌گیری منطقی کنید، وگرنه درگیری ذهنی شما با رابطه و عشق سابق، مانع از تصمیم درست برای آینده شما خواهد شد. در گام دوم برای اینکه خواستگار جدیدتان را رد نکنید، پیشنهاد می‌دهم که از ایشان یک فرصت چند ماهه بخواهید تا فضای روحی و روانی شما برای پذیرش شرایط جدید فراهم شود. سپس درباره خواستگارتان بعد از گفتگو و مشورت می‌توانید بررسی کنید که چقدر از جهات مختلف فکری، فرهنگی، رفتاری، اعتقادی، اخلاقی، خانوادگی، علایق و سلایق، خواسته‌ها و تمایلات با هم نزدیک و شباهت دارید و آنگاه تصمیم نهایی را برای آینده خود بگیرید. موفق باشید.
تصویر maleki maleki 17 دى, 1401 با همسری که خیانت کرده و پشیمان شده چه رفتاری کنیم..؟؟؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی روحیهٔ حساس و ظریف زنانهٔ شما در این اتفاق آسیب دیده و نیاز است قبل از هر اقدامی، در راستای ادامهٔ این زندگی، خودتان را پیدا کرده و بعد درمورد پشیمانی همسرتان صحبت کنیم. اینکه با همسرتان به چه روش و سبکی ازدواج کرده‌اید بسیار مهم است، به نوعی شناختی که از ایشان داشته‌اید در چه حدی بوده و میزان سن و تحصیلات طرفین نیز در جای خود جای حرف دارد. شغل همسرتان را ذکر نکردید. کلاً هر چه تفاهم بین زوجین بیشتر بوده و تفاوت‌ها و اختلاف‌ها کمتر باشد، آسیب‌های این‌چنینی کمتر است. اما نسبت به این اتفاق باید ابتدا تقسیم تقصیر داشته باشید، یعنی ابتدا مطمئن شوید که شما کاملاً بی تقصیر بوده‌اید. کمبودی از نظر جنسی، محبت، احساس و عاطفه نداشته و شما همه‌جوره ایشان را تأمین کرده‌اید؟ یا در قسمت دیگر ماجرا کمی فکر کنیم که طرف مقابل که یک خانم است از کجا سر راه همسر شما قرار گرفته و از کجا توانسته با همسر شما آشنا شود. ناگفته نماند این قسمت آخر را نگفتیم تا شما بخواهید در این مورد اگر اطلاعاتی ندارید، بروید دنبال جمع آوری اطلاعات، بلکه چند نمونه سؤال را مطرح کردیم تا با صرف کردن زمان برای پاسخ دادن، در قدم‌های بعدی بهتر عمل کنید. وقتی به خودتان فرصت بدهید و بیشتر در مورد علت‌ها و ریشه‌های این اتفاق فکر کنید، در اصل به همسرتان نیز فرصتی داده‌اید تا بتوانید خود را ثابت کرده و اگر کوتاهی هم از طرف ایشان شده جبران کند. بله دقیقاً درست متوجه منظور ما شدید، همان‌طور که خود ما نیاز به فرصت داریم تا اشتباهاتمان را جبران کرده و خودمان را ثابت کنیم، باید به دیگران نیز در این مسئله توجه کرده و فرصت بدهیم. در ادامهٔ صحبت به اینجا می‌رسیم که افراد نسبت به کاری که کرده‌اند چه واکنشی دارند، ممکن است شخصی اصلاً قبول نداشته باشد کاری که کرده خیانت بوده و اینکه با خانم دیگری به صورت صحیح شرعی وارد رابطه شده اصلاً مصداق خیانت نیست. پس بهتر است ارزیابی از واکنش طرف مقابل نیز داشته باشیم. وقتی شخصی خطای خود را پذیرفته و به قول شما برای حفظ زندگی حاضر است به رابطه خاتمه بخشد، همان خواستار دادن فرصت بوده که با توجه به صحبت‌های قبلی، شما نیز از دادن آن دریغ نکنید. درست بودن یا نادرستی اقدام همسرتان در حیطه و شرح وظایف این جلسه نیست، اما همان‌طور که خودتان نیز بیان کردید، اتفاق آن‌چنانی که بخواهد شما را بیش از این در بخشیدن همسرتان مردد کند، نیفتاده و زمان مناسبی است تا محبتتان را نسبت به همسرتان خرج کرده و شما نیز نشان بدهید؛ مانند ایشان زندگی‌تان را دوست داشته و حاضرید برای حفظ آن از ناراحتی‌هایی که پیش آمده گذشت کنید. البته نباید این مسئله به راحتی صورت گرفته و ساده از کنار این مسئله رد شوید. سخت گیری‌هایی که در بخشیدن و دادن فرصت‌های جدید به همسرتان دارید را نادیده نگیرید و حتماً برای اینکه مجدد این مسئله‌ای که کام شما را تلخ کرده اتفاق نیفتد، حتماً شرط و شروط‌های مناسب را داشته باشید. به اینکه آیا توانسته‌اید بانوی جذاب مردتان باشید نیز فکر کنید و اگر در این مورد نیاز به آموزش و مهارت افزایی دارید یادداشت بگذارید تا در جلسهٔ بعدی با این موضوع در خدمت شما باشیم. موفق باشید.
تصویر mostafavi mostafavi 17 دى, 1401 چطورازاین حس آزاردهنده رها شویم...؟؟؟
با سلام به شما کاربر محترم خیلی خوب است که روی مهارت و رشته‌هایی که موردعلاقه شماست متمرکز شده‌اید. طبعاً روی حس و حال و اعتماد به نفس شما همان‌طور که خودتان هم اشاره کرده‌اید تأثیر مثبت می‌گذارد. اما لازم است همسرتان را هم در جریان این کلاس‌ها بگذارید؛ چراکه شما نمی‌توانید این موضوع را از او مخفی نگه‌دارید. از طرفی ترس اینکه نکند همسرتان پی به مخفی‌کاری‌های شما ببرد، خود یک حس آزاردهنده‌ای است که تنها موجب می‌شود اضطراب سراسر وجودتان را فرا گیرد و احساس رضایت نکنید. هرچقدر هم که تلاش کنید این مسئله را از همسرتان مخفی کنید، بالاخره یک روز ممکن است به صورت تصادفی متوجه این موضوع شود و آنگاه ممکن است اعتمادش کاملاً نسبت به شما خدشه‌دار شود. لذا تا هنوز متوجه این موضوع نشده است، خودتان پیش‌قدم شوید و به او بگویید که می‌خواهید برای ثبت‌نام در کلاس‌های موردنظرتان تازه اقدام کنید. اگر هم به خاطر دلایلی ازجمله مسئله مالی مخالفت کرد، شما می‌توانید به او پیشنهادهای جایگزین بدهید تا بالاخره نظر مثبتش را جلب کنید؛ مثلاً اگر شما در ماه، پول‌توجیبی از همسرتان دریافت می‌کنید، بخشی از هزینه‌های کلاس را خودتان متقبل شوید یا از بعضی خواسته‌های مالی در زندگی کوتاه بیایید و به همسرتان بازگو کنید تا در این زمینه با شما همکاری لازم را داشته باشد. موفق باشید.
تصویر maleki maleki 16 دى, 1401 برنامه ی روزانه به من بدید که طبق اون برنامه پیش برم....
سلام و عرض ادب خدمت شما همراه گرامی این دغدغهٔ شما بسیار ارزشمند بوده و قابل تقدیر است. البته این نگرانی در ذهن خیلی از خانواده‌ها وجود دارد که در جای خود باید درمورد آن و در سطح کلان، اقدامات فرهنگی صورت بگیرد. همان‌طور که خود شما هم اشاره کردید مقداری از این اقدامات به صورت عمومی و در قالب فرهنگ اجتماعی بوده که با برنامه ریزی در این مقوله، درصدی از این خواسته که نهادینه شدن حجاب است خواهید رسید. مهم‌ترین مطلبی که در این موضوعات مطرح است، انتقال مفاهیم مربوطه به صورت غیر مستقیم می‌باشد. ناگفته نماند که ما در اکثر مسائل اعتقادی و دینی نظر به انتقال مفاهیم دینی به صورت غیر مستقیم داریم. در مسئلهٔ مهم حجاب هم روی این نظر پافشاری داشته و اعتقاد داریم که حجاب به صورت دستوری در مورد فرزندان دختر نتیجه‌های دلخواه را نخواهد داد. قبل از اینکه شما بخواهید در مورد خود حجاب صحبت کنید و از فرزندتان بخواهید در مورد این ارزش، ارزش‌گرایانه عمل کند بهتر است در مورد مسائلی که از نظر یک نوجوان دختر پسندیده و مورد تأیید است وارد شوید. بخواهیم این مطلب را سبک‌تر بیان کنیم باید بگوییم: ممکن است اگر بحث حجاب را بدون مقدمه و به صورت مستقیم مطرح کنید، بلافاصله واکنش و دفاع را مشاهده کنید؛ اما اگر در همان ابتدا از عزت نفس، کسب و حفظ نیکی، خوبی و زیبایی صحبت کنید و بعد یکی از مصداق‌هایش را حجاب معرفی کنید، بهتر نتیجه خواهید گرفت. در این قسمت شما باید سعی کنید به فرزندتان هویت دهی کرده و خودباوری را در ایشان رشد دهید که در این مورد و در صورت تمایل مفصل صحبت خواهیم کرد. برای خودتان مسائل را کاملاً حل کرده و درمورد هر کدام که می‌خواهید صحبت کنید، اطلاعات کافی داشته باشید. شبهات و سؤالات احتمالی را جمع آوری کرده و برای هر کدام پاسخ‌های منطقی و مناسبی داشته باشید. فراموش نکنید با توجه به سن و ظرفیت فرزندان باید صحبت کرد و درخواست‌ها و انتظاراتتان را با توجه به سن، میزان اطلاعات، توان و درک عزیزانتان تنظیم کنید. همهٔ گفته‌هایتان را از مسائل دینی، روایات و احادیث انتخاب نکرده و سعی کنید از مثال‌ها و داستان‌های مربوطه نیز استفاده کنید که در زمینهٔ حجاب که دغدغهٔ شما است، مطالب برون دینی زیاد وجود دارد که با کمی تحقیق می‌توانید به آنها دست پیدا کرده و از هر کدام در جای مناسب و به بهترین وجه ممکن استفاده کنید. لازم نیست به صورت مستقل و هر بار در مورد مسئلهٔ مورد نظر صحبت کنید بلکه شما در فرصت‌های متناوب و متعدد ضمن در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی با رعایت حال فرزندتان در مورد دغدغه‌هایی که دارید صحبت کنید. باز هم تأکید می‌کنم تا جایی که امکان دارد از مستقیم گویی بپرهیزید و هدفِ مهم شما، رشد و رساندنِ به کمالِ شخصیتی، در دختر خانمتان باشد. اقدام دیگری که در راستای صحبت‌های قبلی باید انجام بدهید، تشویق‌ها و ترغیب‌هایی است که بتواند مسئلهٔ مورد نظر را پذیرفتنی‌تر کرده و از تحمیل، در امان نگه دارد. در مورد همین حجاب اگر بخواهید از عواقب بدحجابی و بی حجابی بگویید و فرزندتان را با بازدارندگی مثل ترس آموزش بدهید، به نوعی از باب تحمیل وارد شده ولی اگر از سلامت فرد و جامعه سخن گفته و برای رسیدن به یک زندگی سالم ملزوماتی متصور شده و در نهایت حجاب را معرفی کنید، یعنی مسئله را برای طرف مقابلتان پذیرفتنی‌تر کرده‌اید. البته شما چندین قدم از خیلی‌ها جلوتر هستید چرا که خودتان با رفتار عفیفانه‌ای که با نامحرم داشته و سعی در حفاظت از ارزش‌ها دارید، توانسته‌اید یک الگوی موفق را برای دختر عزیزتان معرفی کنید. هرچقدر شما به عنوان یک بانوی محجبه بتوانید موفقیت‌های بیشتری کسب کنید، به پذیرش باورها، اعتقاد و التزام فرزندتان به ارزش‌هایی مثل حجاب کمک کرده‌اید. همهٔ اقدامات تربیتی و انتقال آموزه‌های دینی باید در یک فضای صمیمی و به‌دوراز تنش و لحاظ کردن اختلاف سلیقه باشد. یعنی حتی در مواردی که ممکن است فرزندان در مقام مخالفت برآمده و مسائلی را زیر سؤال ببرند، نباید ناراحت شده و با عصبانیت پاسخ بدهید. این خصوصیت نوجوانان را باید از قبل اشراف داشته و در این‌گونه موارد حس همدلی و همراهی شما کاملاً درست، کامل و به موقع عمل کرده تا شما را مثل یک دوست دیده و به شما اعتماد کنند. فرزندان نباید حس کنند که نظرات را مجبورند بپذیرند و شما نیز نباید به‌گونه‌ای عمل کنید که فکر کنند سعی بر تحمیل نظراتتان دارید، بلکه فقط و فقط شما نقش یک مشاور را داشته که در نهایت این خود اوست که تصمیم آخر را برای انجام یا ترک آن کار خواهد گرفت. اصلاً نگران نباشید اگر شما در نقش همین مشاور، کارتان را بدون عیب و نقص انجام بدهید، آخرین تصمیم همان خواهد شد که شما می‌خواهید. پس عجله نکنید و صبورانه ادامه بدهید. خسته نشده و در صورت نتیجه مطلوب نگرفتن راه‌های متفاوت دیگری را نیز طی کنید. درمورد مطلبی که در پایان یادداشتتان آورده‌اید نیز چند نکته تقدیم کنم و اگر ابهام و سوالی بود در جلسه بعد در خدمتتان هستیم: غرور و خودبینی همان‌طور که خود شما هم می‌دانید نکوهیده و صاحب آن به شدت مذمت خواهد شد اما اگر این حسی که از رعایت شئونات، عمل به وظایف و ارزش‌گرایی حاصل شده و به شما یک عزت نفس می‌دهد، قابل تقدیر بوده و باید حفظ شود. اینکه انسان خود را برای داشتن این خوبی‌ها ستایش نکرده و دیگران را برای عدم رعایت تحقیر نکند، نشانه دیگری است که در صورت دارا بودن، نمرهٔ مثبت دیگری را دریافت خواهید کرد. پس همه چیز بستگی به نگاه و نوع نگرش شما داشته که مشخص می‌کند که ارزیابی شما از رفتارهایتان مثبت است یا منفی. اما در هر صورت نباید از شر وسوسه‌های شیطان غافل شد که این دشمن قسم خورده در همه جا به کمین بوده تا از انسان خوبی‌ها را سرقت کرده و زشتی و بدی جایگزین بگذارد. مراقبت از نفس همان چیزی است که هر روز باید انجام شده تا به قول شما که زیبا هم بیان کردید، دچار افراط و تفریط نشود. موفق باشید.    
تصویر mostafavi mostafavi 16 دى, 1401 با چشم چرانی شوهرم مشکل دارم...
با سلام به شما کاربر محترم حس و حال شما را درک می‌کنم که این موضوع چقدر برای شما آزاردهنده است، ولی توضیح ندادید که چگونه پی به چشم چرانی همسرتان برده‌اید؟ صرف دیدن زنان دیگر، گرچه عمل نامتعارفی است، ولی این همیشه به معنای چشم چرانی نیست، بلکه می‌تواند صرفاً یک نوع عادت باشد. به ویژه اگر همسرتان کاملاً منکر چشم چرانی خود باشد. تنها در صورتی که نگاه معناداری از نوع نگاه شهوانی باشد، می‌توان به آن چشم چرانی گفت. البته شهوانی بودن نگاه هم به راحتی مشخص نمی‌شود، هر چند اگر نگاه کردن، طولانی باشد؛ به طوری که فرد تعمد به نگاه کردن به هر زنی داشته باشد و ضرورتی هم در این میان نباشد، می‌تواند نشان از غرض سوء او باشد، ولی این مسئله کلیت ندارد؛ زیرا بعضی از آقایان عادت به نگاه کردن دارند، ولی نگاهشان شهوانی نیست، لذا به سختی می‌توان پی به نگاه شهوانی افراد برد، مگر اینکه فرد طوری رفتار کند یا حرفی بزند که مشخص شود که از نگاه کردنش لذت می‌برد. اگر همسر شما در مورد نگاه کردنش به اطرافیان، به صراحت نفی می‌کند، بهتر است حرف او را بپذیرید و قبول کنید و نسبت به این مسئله حساسیت نشان ندهید و افکار مخرب در ذهن خود را نپرورانید. البته برای اینکه مطمئن شوید نوع نگاه کردن همسرتان بد است یا نه، می‌توانید از فردی که به شما نزدیک و قابل اعتماد است؛ مثلاً خواهر یا دوست، کمک بگیرید و از او بخواهید که به شما بگوید که آیا تنها نظر شماست که نوع نگاه همسرتان را بد تلقی می‌کنید یا اینکه آن‌ها هم، چنین برداشتی دارند. اگر آن‌ها چنین برداشتی مانند شما نداشتند، در این صورت به نظر می‌آید که شما نسبت به همسرتان بسیار حساس شدید که نیاز دارد از حساسیت خود بکاهید. حتی اگر همسرتان هم بنا به گفته‌ی شما واقعاً گرفتار چشم چرانی باشد، نباید اولین قدم به سمت طلاق بروید و زندگی را ازدست رفته بدانید! گرچه چشم چرانی، اخلاق و رفتار ناپسندی است و هیچ توجیهی ندارد و قطعاً برای هر زنی آزاردهنده است، اما این را باید توجه داشت که هر کس ممکن است در کنار خوبی‌هایش، صفات اخلاقی نامناسبی هم داشته باشد و کم پیدا می‌شوند افرادی که از همه جهت خوب باشند. یکی ممکن است چشم چران باشد، یکی اهل دروغ، یکی غیبت می‌کند، یکی نان حرام می‌خورد یا... لذا اولین نکته‌ای که شما باید به آن توجه داشته باشید این است که این اخلاق بد همسرتان را در کنار خوبی‌هایش در نظر بگیرید و یک‌طرفه نسبت به او دچار قضاوت مطلق نشوید. مطلق‌گویی درباره افراد، یک خطای شناختی است که منجر به این می‌شود که افراد را تنها بین خوب و بد تفسیر کنیم، درحالی‌که بسیاری از انسان‌ها شاید به جرئت بتوان گفت 99 درصد انسان‌ها خوب یا بد مطلق نیستند، بلکه در کنار خوبی‌هایی که دارند، بدی‌هایی هم دارند. مهم این است که ما در قضاوت، تنها خوبی یا بدی افراد را نبینیم، بلکه بدی آن‌ها را در کنار خوبی آن‌ها ببینیم و به صورت مجموعی آن‌ها را قضاوت کنیم، نه از روی یک رفتار یا یک مصداق! با این حال شما دو کار می‌توانید انجام دهید: اول اینکه همسرتان را همان‌طوری که هست بپذیرید و قبول کنید که چنین اخلاقی دارد؛ منتها برای خنثی کردن اثرات منفی آن روی زندگی خود، باید تلاش بیشتری بکنید. برای این کار نباید این مسئله را به هیچ وجه داخل رابطه‌تان بکنید و دائماً به خاطر این موضوع بحث و جدال راه بیندازید و...؛ چون این کار باعث می‌شود کم کم همسرتان از شما دور شود و زمینه‌های رفتن به سمت دیگران برای او فراهم شود. از طرفی شما باید فعالانه عمل کنید و خیلی بیشتر از قبل به خودتان برسید تا هر چه همسرتان بخواهد شما را با بقیه زن‌ها مقایسه کند، باز هم به این نتیجه برسد که همسرش از همه زیباتر است. از لحاظ جنسی هم باید آن‌قدر تحویلش بگیرید که زمینه کج روی برای او فراهم نشود. همچنین برای کاهش و خنثی کردن رفتار منفی همسرتان، باید موقعیت شناس باشید و جاهایی که می‌دانید حساسیت برانگیز است، کمتر حضور داشته باشید و سعی کنید جنبه مذهبی و دینی خود و همسرتان را فعّال کنید. گاهی حضور در جلسات مذهبی می‌تواند تلنگر جدی به انسان بزند و زمینه را برای اصلاح فراهم کند. بنابراین بدون اینکه از اصلاح همسرتان ناامید شوید، وجدان درونی او را با سبک و روش زندگی دینی فعال کنید. به امید زندگی رضایت‌بخش
تصویر mostafavi mostafavi 16 دى, 1401 چطور میتونم با دختر خالم مطرح کنم بحث ازدواج را؟
با سلام به شما کاربر محترم اگر منظورتان این است که بدون ایجاد محرمیت، طرفین باهم رابطه جنسی داشته باشند، ولو اینکه هردو فامیل هم باشند، این رابطه مشروعیت نخواهد داشت و طرفین قطعاً دچار گناه می‌شوند. بنابراین وجود چنین رابطه‌ای منوط به ایجاد محرمیت و ازدواج است و طبعاً ایجاد علقه زوجیت هم منوط به اجازه پدر دخترخانم می‌باشد. موفق باشید.
تصویر mostafavi mostafavi 16 دى, 1401 آیا با آموزه های دینی همخوانی دارد یا خیر...؟؟؟
با سلام مجدد به شما کاربر محترم اتفاقاً نفس انسان همواره در میان امیال متعدد و متعارض قرار دارد و همیشه در دایره انتخاب بین گزینه‌های مختلف است. در این زمینه، آموزه‌های دینی زیادی داریم که به روشنی بیان می‌کنند که انسان، دارای نفس و امیال متعارض است؛ ازجمله نفس امّاره که انسان را همیشه به بدی سوق می‌دهد؛ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَ‌ةٌ بِالسُّوءِ؛ نفس قطعاً به بدى امر مى‌كند»[یوسف، 53] یا این حدیث از امیرمومنان علی (علیه‌السلام) که درباره مبارزه با نفس اماره فرمود: «طُوبی لِمَن غَلبَ نَفسُهُ وَ لَم تَغلبهُ وَ مَلکَ هَواهُ وَ لَم تَملکهُ؛ سعادتمند کسی است که همواره بر نفس خود غالب باشد و نفسش بر او مسلط نگردد، او مالک هوی و تمایلات خود باشد و هوای نفس بر وی حکومت نکند.»[1] در مقابل نفس اماره که انسان را به بدی امر می‌کند، نفس لوّامه وجود دارد که انسان را به خوبی امر می‌نماید. نفس لوّامه در مقابل نفس امّاره و نفس مطمئنه قرار دارد. به‌ باور عالمان مسلمان، انسان تنها یک هویت دارد. اما زمانی که از عقل پیروی می‌کند، از آن به نفس لوّامه تعبیر می‌شود، زمانی که برخلاف آن حکم می‌کند، به آن نفس امّاره می‌گویند و وقتی به آرامش روحی می‌رسد، آن را نفس مطمئنه می‌نامند. اصطلاح نفس لوّامه در آیه 2 سوره قیامت نیز به کار رفته است: «وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ؛ و سوگند به نفس سرزنشگر» گفته شده نفس لوامه، همان وجدان است که انسان را پس از ارتکاب گناه سرزنش کرده و او را دچار عذاب وجدان می‌کند.[2] بنابراین با این توضیح، وجود نفس اماره و نفس لوامه حاکی از وجود همین امیال متعارض در انسان است که هرچقدر انسان، در تعارض با امیال گوناگون، اسیر هواهای نفسانی نشود و نفس سالمی داشته باشد، می‌تواند بر نفس اماره چیره شود و آنجاست که عقل و منطق سلیم بر انسان اشراف پیدا می‌کند. درنتیجه هرچقدر انسان از منطق، عقلانیت و بلوغ فکری برخوردار باشد، طبیعتاً از «من بالغ» قوی برخوردار است و کمتر تحت تأثیر «من والد» و «من کودک» خواهد بود. موفق باشید. پی‌نوشت: 1- فهرست غرر، ص 427. 2- نفس لوامه، محفوظی، ص۱۲.
تصویر maleki maleki 15 دى, 1401 بتازگی به همسرم مشکوک شدم ...
سلام مجدد دارم خدمت شما همراه گرامی از اینکه اراده کرده‌اید کارهایتان را با توجه و دقت انجام دهید جای تقدیر و تشکر داشته و امیدواریم به این هدف بسیار مهم و ارزشمند به زودی دست پیدا کنید. البته ناگفته نماند رسیدن به موفقیت و طی کردن پله‌های ترقی، به مرور و پله‌پله بوده و توقع نداشته باشید که همهٔ کارها بر وفق مراد شما باشد. این درست نیست که ما انتظار داشته باشیم همهٔ شرایط و افراد همان‌طوری  باشند که ما می‌خواهیم. چرا که ممکن است ما واقعاً اشتباه کرده و خواسته‌هایمان بیش از اندازه و در حد اطرافیان نیست. وقتی صحبت از برنامه ریزی می‌شود یعنی برای هر کاری از قبل یک سری شرائطی را در نظر داشته باشید و برای آن هزینه کنید. به‌عنوان‌مثال وقتی از تفریح حرف می‌زنیم، در ابتدا باید لزوم و اهمیت آن برای شما تعریف شود. بدانید تفریح و کسب نشاط و انرژی چقدر برای شما و زندگی‌تان مفید بوده و شما چقدر می‌توانید از آن بهره ببرید. دومین قدم ظرفیت و توانمندی شما در ایجاد فضایی برای تفریح است. باید ببینید اطراف شما چه امکاناتی وجود دارد که برای شما نقش یک فضای تفریحی را ایفا کند. از تلفن زدن و صحبت و چت با یک دوست و فامیل گرفته تا رفتن به امامزاده و مسجد، همه می‌تواند در حکم تفریح و تنوع در زندگی روزمرهٔ شما باشد. پس وقتی تفریح گفته می‌شود صرف پارک رفتن یا سینما نیست بلکه هر کاری که شما را سبک کرده و فشارهای روزانه را از شما برای لحظاتی هم که شده بردارد. ضرورت و اهمیت در کنار سنجش امکانات وقتی انجام شود به راحتی برای آن زمانی تعیین خواهید کرد و در سر زمان معین شده به سراغ آن خواهید رفت و حتی اگر کمی دیرتر و با فاصله انجامش بدهید، سعی بر استفادهٔ از آن خواهید داشت. تنها کاری که لازم است در این قسمت انجام بدهید این است که واژهٔ خود رسیدگی را فراموش نکرده و به آن اهمیت بدهید. به هیچ وجه از خودتان و نیازهایی که دارید کوتاه نیامده و خودتان را عاشقانه دوست داشته باشید. خانمی که خودش را فراموش کند و به اسم ایثار و فداکاری بخواهد همهٔ وجودش را خرج دیگران کند، دوام آن‌چنانی نخواهد داشت و خیلی زود به قول خودتان کم خواهد آورد و در نیمهٔ راه احساس ناتوانی را در وجود خود به شدت خواهد دید. پس تا آن روز نیامده و هنوز طراوت و شادابی را در خودتان می‌بینید اقدام کنید. تا خودتان نباشید نمی‌توانید برای دیگران باشید. کار  بعدی که از شما درخواست داریم به طور مستمر و روزانه انجام بدهید مطالعه است، اول اینکه خود این مطالعه می‌تواند در حکم همان تفریحی باشد که درباره‌اش مفصل صحبت کردیم، در قدم بعدی افزایش اطلاعات شما در زمینه‌هایی است که علاقه و نیاز دارید و مهم‌تر اینکه دایره لغات و جملات شما را افزایش داده و همان خواسته‌ای که درمورد خلق جملات دارید را برآ. رده خواهد کرد. اما درمورد فرزندتان که نوشته‌اید زمان زیادی از شما صرف رسیدگی به درس و مشق و کارهای ایشان می‌شود، به دوش گرفتن همهٔ مسئولیت‌های فرزندتان نه تنها لطفی به این عزیز نیست؛ بلکه به نوعی کوتاهی در رشد و شخصیت فرزندتان محسوب می‌شود. بچه‌هایی که شخصیت وابسته دارند به شدت در معرض آسیب بوده و نخواهند توانست در اجتماع به درستی نقش خود را ایفا کنند. ممکن است در حال حاضر خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، اینکه در درس به شما وابستگی دارد و تا شما نباشید در سروسامان دادن درس‌هایش ناتوان است، شاید به چشم نیامده و فقط الان مشکل خستگی شما باشد، اما در دراز مدت در انتخاب‌هایش نیز به شما نیاز داشته و امکان اینکه شما نیز همیشه و در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها همراهش باشید وجود ندارد لذا اشتباه کردن‌ها زیاد شده و شروعی بر آوار شدن آسیب‌ها خواهد بود. برای شروع کار در این قسمت طبق محاسبهٔ روز قبل یکی از همراهی‌هایتان را کم کرده و نگران عواقب آن در اثر انجام ندادن نباشید. نگرانی شما در نوشتن و انجام دادن تکالیف نباید بیش از خودش باشد. همین باعث شده تا شانه خالی کردن را یاد گرفته و این کار را نیز شما آموزش داده‌اید. شما فقط در حکم یک نیروی کمکی عمل کنید و کافی است برای شروع روزانه و به مرور از حضورتان در کنار فرزندتان برای کمک، کم کرده تا برایش ثابت شود راهی جز انجام تکالیف و کارهایش به تنهایی وجود ندارد. البته تربیت فرزند آن هم از نوع مستقل نیاز به جلسات بیشتری دارد که در صورت تمایل یادداشت بگذارید تا ضمن بررسی عملکردتان در زمینه‌های دیگر، به این امر تربیتی نیز بپردازیم. موفق باشید.
تصویر mostafavi mostafavi 14 دى, 1401 آیا با آموزه های دینی همخوانی دارد یا خیر...؟؟؟
با سلام به شما کاربر محترم اینکه نسبت به آموزه‌های دینی دغدغه مند هستید و هر مطلبی را که دریافت می‌کنید، سعی می‌کنید تا سازگاری و ناسازگاری آن را با گزاره‌های دینی بررسی کنید، بسیار ارزشمند است. درباره مطلب موردنظر هم باید عرض کنم که در علم روانشناسی بحثی به نام تحلیل رفتار متقابل وجود دارد که شخصی به نام اریک برن حالت‌هایی را برای شخصیت در نظر می‌گیرد و معتقد است که ما انسان‌ها، در هرلحظه، در یکی از سه حالتِ بالغ (Adult)، والد (Parent) یا کودک (Child) هستیم. هریک از این حالت‌ها گویای افکار، احساسات و رفتارهایی است. مثلاً؛ حالت بالغ: گویای افکار، احساسات و رفتارهای بالغانه است. حالت والد: گویای افکار، احساسات و رفتارهای والدانه است. حالت کودک: گویای افکار، احساسات و رفتارهای کودکانه است. هریک از ما انسان‌ها در مواجهه با افراد مختلف، ممکن است یکی از این حالت‌ها در ما غلبه و بروز پیدا کند؛ مثلاً ممکن است ما در مواجهه با فرزندمان، حالت والدگری داشته باشیم و از بالا به پایین به او نگاه کنیم و احساس برتری داشته باشیم به‌گونه‌ای که در رفتارمان هم این حالت و نگاه بالا به پایین در ما مشخص باشد. نمود حالت والدگرانه همان گزاره "من می‌فهمم و تو نمی‌فهمی." ممکن است همان فرد در مواجهه با رئیس خود، احساس کهتری یا احساس ضعف داشته باشد و اینجاست که حالت کودکانه در او بروز پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که در رفتارش هم رفتار من ضعیف بروز پیدا می‌کند. نمود این حالت همان گزاره "من نمی‌فهمم و تو می‌فهمی" می‌باشد. اما بهترین حالت، همان حالت بالغانه است که نمود آن، گزاره "من می‌فهمم و تو هم می‌فهمی." اگر ما انسان‌ها در مواجهه با دیگران؛ ازجمله همسر، پدر، مادر، فرزند، همکار، همسایه و ... این حالت بالغانه مدام در ما فعال باشد؛ به‌گونه‌ای که این احساس در ما بروز پیدا کند که همه انسان‌ها با نژاد و ملیت و جنسیت و سلایق و علایق مختلف قابل احترام هستند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، بهترین تعامل و گفتگو را بر مبنای رضایتمندی خواهیم داشت. ولی اگر حالت والدگرانه یا کودکانه در ما مدام بروز پیدا کند، بی شک در تعاملات و ارتباطمان دچار مشکل و نارضایتی خواهیم شد که یا خودمان یا دیگران از نوع ارتباط ما رضایتمند نخواهند بود. از منظر تحلیل رفتار متقابل، بسیاری از مشکلات و ناسازگاری‌ها میان افراد مانند زن و شوهرها یا والدین و فرزندانشان به خاطر این است که حالت بالغانه در آن‌ها کمتر فعال است. لذا دچار ناسازگاری و نارضایتی در زندگی می‌شوند. اگر گریزی به تاریخ نیز بزنیم، درمی‌یابیم افراد ظالم و ستمگری؛ مانند فرعون، نمرود و ... حالت والدگری در شخصیتشان به شدت فعال بوده است و مدام با حالت تحقیر به دیگران می‌نگریستند و حالت بالغانه نداشته‌اند. از آن طرف شخصیت‌های بزرگی از دین؛ مانند پیامبران و اهل بیت (ع) را بررسی می‌کنیم، علیرغم اینکه این بزرگان از علم، دانایی و توانایی بالایی برخوردار بودند، ولی هیچ گاه نگاه والدگرانه‌ای یا همان نگاه از بالا به پایین نسبت به دیگران حتی مخالفانشان نداشته‌اند، بلکه در مواجهه با مردم مختلف؛ چه کودک، چه جوان، چه بزرگ‌سال و چه سالمند، چه ثروتمند و چه فقیر، چه مرد و چه زن، چه موافق و چه مخالف، چه پیرو و چه دشمن، همواره برای شخصیت دیگران احترام قائل بودند و نگاه بالغانه داشته‌اند و به این گزاره به شدت واقف بودند که "من می‌فهمم و تو هم می‌فهمی" این نگاه بالغانه است که باعث می‌شد که در طول تاریخ حتی مخالفان پیامبر و اهل بیت (ع) مجذوب شخصیت آنان شوند. موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0