سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
سوال فرمودید به نظرتون میاد که در صورت ازدواج در امر مدیریت خانواده ضعیف هستید و با این چالش بین دو راهی موندید که آیا ازدواج کنید و بار گناهتون افزوده بشه یا اینکه مجرد بمونید در عین حال گناه هم بکنید.
این سوال مثل این است که کسی بگوید من رانندگی بلد نیستم، و نمی خواهم وارد عرصه رانندگی بشوم چون می ترسم کسی رو زیر بگیرم و گناه قتل گردن من بیفته، و من رانندگی نکنم بهتر است از اینکه کسی رو بکشم، و می پذیرم بخاطر این انتخاب گاهی باید در راه مانده شوم ، گاهی حتی مجبورم دوچرخه یا موتور دیگران رو بدزدم تا به کارم برسم. یا مثلا من دانشگاه نمی روم چون ممکن است در مسیر اتفاقی برای من پیش بیاد یا هیچ حرفه و کاری انتخاب نمی کنم چون ممکن است در محل کار گناهی کنم یا حق کسی رو ضایع کنم.
خدمت شما می رسونم که همانطور که رانندگی علم و یادگیری لازم داره، زندگی هم یادگیری و مهارت لازم است و هیچ کسی بی نیاز از یادگیری و مهارت آموزی نیست. قرار نیست شما بی گدار به آب بزنید و اقدام به ازدواج کنید، خیر، بعضی موارد رو از دیگران در قالب یک مشورت خوب یاد می گیرید و بعضی موارد رو خود شما قرار است تجربه کنید. مادامیکه در معرکه نیفتید به این بخش از آگاهی که در اثر تجربه حاصل میشه موفق نخواهید شد. پخته شدن وقتی است که در کوره زندگی قرار بگیرید، و این طور نیست که کسی که اقدام به ازدواج می کند دستش از همه معلوماتی پر است.
لازم است اعتماد به نفستون رو تقویت کنید، حرفه ها، استعدادها، و مهارتهایی که دارید رو بازشناسی کنید و خودتون رو بهتر بشناسید تا به خودتون افتخار کنید، هییییچ شخص بی هنری در این دنیا نیست. منتهی کم و زیاد، حتی اون مدیریتی که می فرمایید. اما شما باید اون رو ارتقاء بدید.
مدیریت به نحو احسن جزو کمالات یک شخص حساب میشه که کمتر کسی هست که این درجه از مدیریت رو در زندگی داشته باشه در عین حال کسی که به لحاظ مدیریت ضعیف باشه به این معنی نیست که سرنوشتش رو به تباهی بکشونه بخصوص بعضی از مردها هستند که این قسم از زندگی (مدیریت) رو به همسرشون می سپارن. اما از اون طرف گناه کردن یک نقص حساب میشه که بخصوص در امور شهوانی ممکن است شخص رو به ناکجا آباد برسونه، که سرنوشت خودش رو به مخاطره بندازه. به نظر شما کدومیک بهتره؟ کسی که ازدواج نمی کنه خودش رو از دو نعمت واقعی و تکوینی به نام آرامش و حفظ نصف دین محروم کرده.
شما لازم است که قبل از ازدواج مطالعه کنید، مردها و خانمها رو بشناسید، تفاوت این دو عنصر رو بدونید، خانمها با کسی احساس خوشبختی می کنن که عاطفه و نیازهای احاسی شون تامین بشه. شما اگر مدیریت اقتصادی تون هم ضعیف باشه می تونید از این جنبه قوی و پررنگ ظاهر بشید و هم خود و هم همسرتون احساس یک ازدواج موفق را داشته باشید.
شما با مشورت می تونید بحث مدیریت رو جمع کنید اما بدون ازدواج نمی توانید بحث ارضای شهوت رو جمع کنید مگر از راه گناه و تباه کردن آینده و سرنوشت.
خواهشی که ما از شما داریم این است که از ازدواج واهمه نداشته باشید. ترس از یک چیز از خود آن چیز خیلی بزرگتر هست. امام علی ع می فرماید:
وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه. فرمود (ع): هرگاه از كارى بترسى خود را به ميان آن افكن، زيرا سختى بر حذر بودن، بزرگتر از آن چيزى است كه از آن مى ترسى.
بهترین ها رو برای شما آرزمندم
سلام و عرض ادب خدمت شما
ضمن سپاس از همراهی شما و ضمن عرض تسلیت بخاطر مصیبتی که بر شما وارد شده.
راجع به سوال شما، واقعا نمی شه به طور قطعی گفت که وضعیت یک شخص که از دنیا رفته چگونه است، اگر هم خوابی دیده بشه معمولا مقطعی است و همین خواب هم ممکنه ناشی از تخیلات و تصورات و تغذیه باشه. بهترین ملاک برای وضعیت اشخاص بعد از مرگ رو عملکرد خود شخص معلوم میکنه، مثلا کسی که در دنیا اهل بیت رو دوست داشته ، اهل نماز و انجام تکالیف بوده، خدا چنین کسی رو دوست خواهد داشت و در چالشهای زندگی پس از مرگ همین اهل بیت دستگیری خواهند کرد، یا یکی از عوامل عاقبت بخیری شخص، رضایتمندی والدین بخصوص مادر نسبت به شخص هستش.
در هر شرایطی و هر موقعیتی که باشه روح شخص مرحوم به خیرات و معنویت نیاز داره چون هر کسی دوست داره درجه اش بالاتری از درجه و شرایطی که هست باشه.
اما مساله خواب یک مساله فرا مادی هستش که واقعا نمیشه ضابطه خاصی برایش گفت. و هر چه گفته میشه شاید احتمال خواب دیدن رو افزایش بده اما باز هم تضمینی در کار نیست.
یکی از عوامل خواب دیدن افراد، تراکم افکار شخص نسبت به یک شخص یا سوژه خاص هست و عامل دیگر، علقه روحی و معنوی است که شخص نسبت به دیگری داره.
گاهی هم خواب دیدن ناشی از این هست که شخص میت به طور ویژه بخاطر بُنیه وجودی خاصی که داره به خواب شخص میاد تا مطلبی رو به شخص بازگو کنه.
یکی دیگر از دستورالعملهایی که احتمال خواب دیدن شخص منظور رو بالا میبره دستوری است که در کتاب «الجواهر المنثوره» آمده است:
کسی که بخواهد مطلب خود را در خواب ببیند، بهوقت خوابیدن هریک از این سورهها را هفت مرتبه بخواند؛ سورههای «وَ الشَّمْسِ»، «وَ اللَّیْلِ»، «وَ التین»، «إخلاص»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّٰاسِ» و با طهارت در مکان پاکی، در جامه پاکی رو به قبله بر دست راست بخوابد، همانند مردهای که در قبر گذاشته میشود و مطلب خود را نیت کند؛ اگر در شب اوّل ندید، در شبهای بعد خواهد دید و از هفت شب تجاوز نمیکند. ان شاء الله
اما در رابطه با بخش دوم سوال شما موارد زیر می تواند مناسب باشد
1- قرائت سوره یاسین، و هدیه به روح مرحوم
2- قرائت سوره تبارک و هدیه به روح مرحوم
3- صدقه دادن به نیابت از مرحوم و هدیه به روح پاک مومن
4- خیراتی که مستمر هست و باقی است. مثل خیرات برای حرم امام رضا ع یا حضرت معصومه که می تونید از این لینکها برای خیرات ماندگار (مثل شراکت در خرید فرش یا کتابهای ادعیه استفاده کنید)
https://nazr.amfm.ir
https://nazr.razavi.ir/pay/content/78/nazr-nozoratharam
برای شادی روح مرحوم فاتحه ای قرائت می کنیم
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
چالشی که باهاش مواجه هستید رو متوجه شدم.
نه تنها در مورد دید و بازدید، بلکه اگر مسافرتی هم باشه که واقعا همسر معذور باشه و از این سفر یا دید و بازدید اذیت میشه، لزومی نداره که از شوهر تبعیت کنه. اطاعت از شوهر در مواردی است که این مورد رو شامل نمیشه.
ضمن اینکه مادر شوهر جز محارم نسبی نیست که صله رحم با او واجب باشه.
اما این حکم شرعی بود که خدمت شما عرض شد. اما طبعا همراهی کردن با شوهر باعث استحکام روابط زن و شوهری خودتون میشه، و همراهی با ایشون باعث کاهش تنش بین شما و ایشون میشه.
اگر می توانید مشکل خودتون رو با مادر شوهر (با گفتگو با همسر) حل کنید که واقعا از این قضیه اذیت میشید تا شوهر شما به فکر چاره بیفته، اینطور بازگو کنید که با وجود احترامی که برای مادرت قائل هستم اما از شنیدن نیشهای ایشون اذیت میشم، و امیدوارم احساسم برای شما ارزشمند باشه.
و از طرف دیگر خود شما هم می تونید تا حدودی این قضیه رو حل کنید.
1- هدیه دادن: نوعا ذهنیت منفی که بعضی مادر شوهر ها نسبت به عروس دارند باعث این گونه نیش زدن ها میشه، شما با دادن هدیه، خوشرویی، و .. می تونید ذهنیت ایشون رو نسبت به خودتون تغییر بدید، البته این قضیه نیاز به گذر زمان داره و نباید به نتیجه زودهنگام متوقع باشید.
2- تغافل: آنچه می شنوید نشنیده بگیرید، هر چه بیشتر حساسیت نشون بدید به همون اندازه اذیت می شید، شما باید حرفهای ایشون رو نادیده و نشنیده بگیرید، و این حرفها رو چون در مورد خودتون صادق نمی دونید پس باکی ندارید که این حرفها گفته بشه، چه بسا این حرفها ناشی از کمبودهای درونی باشه که برای جبران این کمبودها به این گونه حرفها رو میاره، و چون شما می دونید که منشاء این حرفها چیست انتظار چندانی هم نخواهید داشت. این کمبودها ممکنه بخاطر کهولت سن و تبعات روانی باشه که معمولا شخص در بزرگسالی بهش مبتلا میشه.مثل روحیه سلطه طلبی و زیاده خواهی و ...
در این جور مواقع می تونید به محض زدن این حرفها، به طور زیرکانه بحث رو با یه سوال یا مطلب جالب عوض کنید، مثلا گفتن خاطرات جوانی و کودکی و تجربیاتی که ایشون در زندگی کسب کردن و شما تمایل به شنیدن اونها دارید
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
سلام و درود مجدد خدمت شما
تبریک می گم به شما بابت این همتی که به خرج دادید و مجددا در مسیر عاشقی و معنای زندگی برگشتید. خیلی از افراد در زندگی دچار افسردگی می شن، دچار روزمرگی میشن اما دلیلش رو نمی دونن، بعضی از افراد هستند که خودشون رو گم کردن، همه اینها دلیلش این هست که خدا رو فراموش کردن و نماز رو ترک کردن، در حالی که نمی دونن دوای دردشون همون نمازی بوده که تا چند وقت پیش می خوندند و اتفاقا نه تنها هیچ ضرری ازش نمی دیدند بلکه یک آرامش درونی بهشون میرسید. اونوقت هم از زمین و زمان شاکی اند که چرا وضع زندگی هامون عوض شده .
پس باز هم به شما تبریک می گیم که دوباره به خود واقعی تون برگشتید که امیدوارم روز به روز بر شوق و حال شما افزوده بشه.
اما راجع به دخترتون و رسیدن به سن تکلیف:
در ابتدا باید بگم که نوعا پدر و مادرایی که اهل نماز باشن و این نماز خوندن رو در فضای خونه و در معرض دید فرزند می خونن بخصوص وقتی هر دو با هم بخونن و به طور ویژه وقتی به جماعت (دو نفره) بخونن چون یک صمیمت ضمنی در این کار دیده میشه، والدین اینچنینی برای تربیت دینی فرزندشون چندان مشکلی نخواهند داشت چون جنبه الگو گیری از پدر و مادر حتی در این سن هم وجود خواهد داشت. لذا به راحتی می تونن از عهده تربیت و نماز فرزندشون بر بیان.
اهمیتی که به تربیت دینی فرزندتون میدید، ستودنی است. بعضی از خانواده ها متاسفانه صاحب فرزند می شوند اما به هر بهانه ای مثل بروز بودن و واقع شدن در عصر تکنولوژی هیچ اهتمامی به تربیت دینی فرزندشون ندارند. از این بابت قدر خودتون رو بدونید چرا که اهتمام شما برای تربیت یک فرزند صالح، ذخیره آخرتی برای شما خواهد بود.
چند نکته عرض می شود.
اصولا باید تربیت دینی فرزند دختر رو از سنین 7 سالگی شروع کرد و پسر را از سن 9 سالگی تا موقع بلوغ و رسیدن به سن تکلیف کمتر دچار چالش بشید. فرزند در سنین پایین بهتر و بیشتر حرف شنوی دارند. اما بهر حال الان که نزدیک سن تکلیف هستند باید بیشتر اهتمام بورزید، و نباید به عنوان یک مربی در این زمینه سهل انگاری کنید. البته اهتمام شما به معنای شتابزدگی و دعوت به نماز با توپ و تشر و نسنجیده عمل کردن نیست. این کار باعث زدگی میشه. دختر شما اگر قبلا متاثر از عاطفه و احساس قرار میگرفت و حرف شما رو بخاطر از چشم نیفتادن شما گوش می داد الان چون جنبه شناختیش رشد کرده، برای خود و نظر خودش مستقلا احترام قائل هست الان بیشتر باید دخترتون رو قانع کنید که چرا باید نماز بخونه، شناخت در کنار عاطفه و احساس این بار می تونه به کمک شما بیاد.
در ادامه لطف کنید لینک زیر روکه مربوط به یکی از کاربران هست ملاحظه بفرمایید
http://btid.org/node/197679
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
ممنونم از راهنماییتون.
من دوباره به روال قبل بازگشتم؛ یعنی نماز اول وقت.
از این بابت خیلی خوشحالم.
خدا بهتون خیر بده.
اگه امکان داره یه راهنمایی هم بهم بکنید که چطوری دخترمو نمازخون کنم.
دخترم مرداد به سن بلوغ میرسه.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
یک بار دیگر به روایت دقت کنید: «اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیبْغِضُ الْعَبْدَ النَوّامَ، اِنَّ اللهَ یبْغِضُ الْعَبْدَ الفارِغَ»؛[منلایحضر، ج3، ص169] «خداوند دشمن بندهای است که زیاد میخوابد و بیکار است». در این روایت از کلمه «بُغض» استفاده شده است، نه از کلمه «عَدُو» که به معنای دشمنی است.
دشمن به کسی گفته میشود که با اعتقادات دیگری یا دیگران، مخالفت کامل دارد و میخواهد که او را از میان بردارد. معادل کلمه «دشمن» در عربی، کلمه «عدو» است؛ ولی در روایت از کلمه «بغض» استقاده شده و این کلمه به معنای کینه است؛ هر چند گاهی به معنای دشمنی نیز به کار میرود.
از سویی «بغض» یک نوع صفت نفسانی است که ضد محبت است و هنگامی که شدت پیدا کند و به مرحله عمل برسد، به آن «عداوت و دشمنی» گفته میشود.[التحقيق، ج1، ص306] پس گاهی بغض به معنای دشمنی به کار میرود.
بغض در این روایت
در این روایت از کلمه «بغض» استفاده شده است و بغض نیز دارای مراحل مختلف بوده و شدت و ضعف دارد؛ بنابراین کسی که زیاد میخوابد، حالت رخوت و سستی در او زیاد میشود و همین امر به مرور زمان شیطان را بر انسان مسلط میکند و کمکم محبت نسبت به خوبیها را از دست میدهد و او را در انجام اعمال صالح سست و ضعیف میکند و بدین سبب محبت خدا کمتر شامل حالش میشود.
بیشک خداوند بین بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام و بغضی که در زیاد خوابیدن حاصل میشود، تفاوت میگذارد؛ پس هرگز کسی که زیاد خواب میرود، با کسی که بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد، یکی نخواهد بود.
دشمنی با خداوند به چند چیز محقق میشود:
یک. قبول نداشتن خدا و انکار اصل وجود خداوند؛
دو. عمل نکردن به دستورات خدا؛ زیرا کسی که به دستورات خدا عمل نمیکند، گویا اعلام دشمنی با خداوند را دارد؛
سه. دوستی با دشمنان خدا نیز یکی از مواردی است که انسان اعلام دشمنی با خدا میکند؛
چهار. دشمنی با دوستان خدا، با پیامبران و امامان معصوم علیهمالسلام، نیز دشمنی با خدا به حساب میآید؛
پنج. انجام برخی از اعمال حرام، مانند شرابخواری.
هر گناهی که انسان انجام میدهد، مرتبهای از محبت خدا را از دست میدهد و به همان اندازه بغض دریافت میکند؛ زیرا این دو مانند دو کفه ترازو عمل میکنند.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما
ضمن تشکر از اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر
اهمیتی که به تربیت دینی فرزندتون میدید، ستودنی است. بعضی از خانواده ها متاسفانه صاحب فرزند می شوند اما به هر بهانه ای مثل بروز بودن و واقع شدن در عصر تکنولوژی هیچ اهتمامی به تربیت دینی فرزندشون ندارند. از این بابت قدر خودتون رو بدونید چرا که اهتمام شما برای تربیت یک فرزند صالح، ذخیره آخرتی برای شما خواهد بود.
چند نکته عرض می شود.
اصولا باید تربیت دینی فرزند دختر رو از سنین 7 سالگی شروع کرد و پسر را از سن 9 سالگی تا موقع بلوغ و رسیدن به سن تکلیف کمتر دچار چالش بشید. فرزند در سنین پایین بهتر و بیشتر حرف شنوی دارند. شما در 7 سالگی لزومی به سختگیری نداشتید اما الان که به سن تکلیف رسیدید باید بیشتر اهتمام بورزید، و نباید به عنوان یک مربی در این زمینه سهل انگاری کنید. البته اهتمام شما به معنای شتابزدگی و دعوت به نماز با توپ و تشر و نسنجیده عمل کردن نیست. این کار باعث زدگی میشه. دختر شما اگر قبلا متاثر از عاطفه و احساس قرار میگرفت و حرف شما رو بخاطر از چشم نیفتادن شما گوش می داد الان چون جنبه شناختیش رشد کرده، برای خود و نظر خودش مستقلا احترام قائل هست الان بیشتر باید دخترتون رو قانع کنید که چرا باید نماز بخونه، شناخت در کنار عاطفه و احساس این بار می تونه به کمک شما بیاد. لطف کنید لینک زیر رو ملاحظه بفرمایید
http://btid.org/node/197679
اما در مورد مساله دوم شما که فرمودید دخترتون قانون مدار نیست، این بخاطر روحیه استقلال طلبی است که در آستانه نوجوانی در دختر شما ایجاد میشه و این تا حدودی طبیعی است. وقتی در خونه به دخترتون توجه داشته باشید، در مورد قوانین خونه بیشتر به شما احترام می ذاره، در مسائل ریز خونه ازش نظر خواهی کنید، اینکه چه غذایی درست کنید، اینکه دید و باز دید کجا برید و ...
این طبیعی است که اثرپذیری نوجوان نسبت به همسالانش بیشتر خواهد بود و این طبیعی است. چون نوجوان حس می کنه که توسط همسالان بیشتر درک می شه، چون پدر و مادر بزرگ هستند و نمی تونن درکشون کنن، شما باید این ذهنیت رو بشکنید، خودتون رو بهشون نزدیک کنید، گاهی صمیمانه و مادرانه باهاش وارد گفتگو بشید، در چالشهایی که باهاش مواجه میشه وارد گفتگو بشید و باهاش همدلی کنید. شما بهش اهمیت بدید ایشون هم متقابلا به شما اهمیت خواهد داد. اهمیت دادن به معنای کنترل کردن و پلیس شدن نیست. این روحیه با روحیه استقلال طلبی دخترتون در تعارض خواهد بود. طوری به دخترتون رفتار کنید که متوجه بشه در خونه جایگاهی داره، در خونه بهش نیاز هست. این حس رو بکنه انگیزه اش برای ماندن در خونه بیشتر میشه.
مساله بعد در مورد قانون گذاشتن در خونه است. قانون که می گذارید خارج از توان دخترتون نباشه، مثلا وقتی قانون بیرون رفتن میذارید، بسیار کوتاه و مختصر نباشه که دخترتون انگیزه ای برای گوش دادن نداشته باشه، وقتی ساعتی رو قرار می دید برای برگشت به خونه، موقع خروج ازش تایید بگیرید که متوجه بشه که این خودش هست که قانون رو عمل نمی کنه، از اون طرف از خودتون هم اقتدار نشون بدید، یعنی در صورت عمل نکردن به قانون ازش اعتراف بگیرید که مثلا اگر وقت نشناس باشی باعث میشه دو سری از بیرون رفتن محروم می شی.
با خانواده دوستانش در ارتباط باشید، و در یک گفتگوی خودمانی از اونها گزارش بگیرید که در خونه چه بازی هایی می کنند. خانواده دوستان رو هم در جریان بذارید که فلان ساعت به دخترم گوشزد کنه که باید به خونه برگرده، چه بسا سرگرم شدن در بازی باعث غفلت و فراموشی میشه
نکته مهم: سعی کنید با دخترتون بازیهایی داشته باشید که انگیزه دخترتون نسبت به فضای خونه بیشتر بشه. کتاب «بازی، بازوی تربیت» از عباس ولدی می تونه به شما کمک کنه.
موفق و پاینده باشید
سلام و وقت بخیر
راجع به دو مسئله ای که مطرح کردید نکاتی را خدمتتان عرض میکنم.
همین که همسرتان دلیل واقعی یا بهانه برای شما میآورند خودش دلیل بر این است که نسبت به این مسئله بی تفاوت نیست یا حداقل خصومت ظاهری و آشکار ندارد؛ یعنی با مرور زمان و با راهکارهای درست میتوان او را متمایل کرد که به خانه پدرتان بیایند.
سعی کنید حریمها را حفظ کنید و اجازه ندهید که با شما و خانوادهتان مقابله یا لج کند. مثلاً اگر دفعه بعد هم گفت که بخاطر فلان دلیل نمیتوانم بیام به او نگویید کارت همین شده هر وقت بهت میگم بهونه های الکی میاری یا در این زمینه جروبحثها را کم کنید که احساس نکند خانواده شما عامل نارضایتی یا تنش در زندگیتان هستند.
در انتخاب زمان مهمانی او را در مضیقه قرار ندهید. مثلاً وقتی که میخواهید بگویید مادرتان شما را دعوت کرده بگویید مامان زنگ زده دعوت کرده گفت امشب یا فردا شب هر کدوم که موقعیتتون بهتره تشریف بیارید. بعد به او بگویید ببین کدومش موقعییتت بهتره تا من بهش اطلاع بدم.
موفق و سربلند باشید.
اگر حریمها بین مادر و همسرتان شکسته نشده، میتوانید به مادرتان بگویید که گاهی خودش به همسرتان بگویند و خودش همین گونه گفتم او را دعوت کنند.
اما برای بعد از زایمان معمولاً طبیعی است که ممکن است همه روزهایی که شما خانه مادرتان باشید را آنجا نیایند اما نوع واکنش و درخواست شما در اینکه چند وعده را آنجا بیایند خیلی مهم است.
البته میبایست توقع خودتان را هم واقعیتر کنید. توقع نداشته باشید بعد از زایمان بهطور کامل آنجا بیاید یا زمانی که میآید طولانی مدت آنجا باشد (مثلاً شب هم آنجا بخوابد) اجازه دهید اگر خواست زود برود مانع او نشوید.
اما در مجموع خوب است که راهکارها را دریافت کنید تا بدانید با او چگونه برخورد کنید اما قرار نیست از الآن حال خودتان را خراب کنید و نگران آن موقع باشید. زندگی الآن را بچسبید و دغدغه چیزی که نیامده را نداشته باشید.
موفق و سربلند باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
دغدغه شما بسیار بجا است چرا که بازی در دوران بچگی بخصوص تا سن 7 سالگی بسیار مهم و تربیت ساز است. شاکله شخصیتی کودک، یادگیری حل مساله، مواجهه با مشکلات و چالش ها، مهارت خود کنترلی و ارتباط با دیگران ، رعایت حقوق دیگران، از خود گذشتگی و .. این ها مواردی است که در خلال بازی می توان به کودک به طور ضمنی آموخت.
اما اینکه شوهر شما بازی بلد نیست ، بر خلاف انتظار نیست. شخصی در این سن نباید از بازی های کودکی چیزی در ذهنش باقی مونده باشه، که بخصوص متناسب با کودکان امروزی باشه. و اینکه با توجه با شغلی که ایشون دارند که به طور مداوم با مشتری سر و کله می زنه ، حال و انرژی باقی نمی مونه که بخواد با بچه ها بازی کنه. بلکه باید ترفندهایی به کار برد تا پدرشون رو وارد بازی کنن
1- اما برای اینکه یک کتاب خوب برای بازی به شما معرفی کنیم می تونید کتاب «بازی، بازوی تربیت» از استاد ولدی رو تهیه کنید و از بازیهای بسیار متنوع این کتاب بهره ببرید.
2- تا جایی که ممکنه خود شما، همسرتون رو به بازی کردن با بچه ها دعوت نکنید، بلکه بچه رو تشویق کنید که از جانب خودشون از باباشون بخوان که باهاشون بازی کنه. اگر هم عذر آوردند از بچه ها بخواهید که از باباشون وقتی بگیرند که عذری نداشته باشه. و در این قضیه اصرار کنن.
حتی المقدور بازی انتخاب کنید که کل اعضاء خانواده رو مشغول کنه.
اگر موفق شدید که ایشون رو به بازی کردن بکشونید بعد از بازی اول، بهشون بازخورد مثبت بدید، تعریف و تمجید کنید که مثال خوش گذشت بهمون و تشکر کنید که باعث شده انرژی مثبت به بچه ها بده. تا انگیزه ایشون برای همکاری های بعدی رو تقویت کنید
موفق باشید
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
نوجوانی دوران پر فراز و نشیبی است که نیاز به مهارت والدین در مدیریت و کنترل فرزندان دارد؛ زیرا که آنان با خود چالشهایی دارند که میتوانند خانواده را نیز با تنش روبرو کنند و در نتیجه بحرانی بزرگ در خانه به وجود آید. اگر والدین مسائل ارتباطی با نوجوان خود را ندانند، رابطهی آنها با فرزندشان سمی میشود. از دلایلی که به رفتارهای نامناسب نوجوان منجر میشود میتوان به شرایط بلوغ اشاره کرد. شرایط بلوغ جسمی تغییرات و در نتیجه نگرانی و سؤالاتی را در ذهن نوجوان ایجاد میکند. پس بر والدین لازم است تا شرایط دوران بلوغ فرزندانشان را به خوبی بشناسند. ازاینرو در ادامه نکاتی را پیرامون این موضوع برایتان بیان خواهم کرد.
1. تبریک: در نخستین نکته به شما بابت تربیت چنین دختری تبریک عرض میکنم زیرا اینچنین که شما خوبی او را بیان نمودهاید، یعنی فرزند خوبی است و شما به صورت کلی از او راضی هستید. ببینید بههرحال ممکن است همه انسانهای ویژگیهای منفی کوچکی درون خود داشته باشند اما آنچه مهم است نمره کلی آنان است. ازاینرو به نظر دخترتان نمره قبولی بالایی دریافت میکند؛ اما چرا این ویژگیهای منفی اندک در دخترتان وجود دارد؟
2. نوجوانی: از دلایل افکار یا رفتارهای منفی دخترتان میتوان به سنین نوجوانی اشاره کرد. او در این سن فقط خود را قبول دارد. افکار والدین را قدیمی میپندارد و خود را عقل کل. این دورانی او را جذب دوستان میکند و از خانواده کمی فاصله میگیرد زیرا که در این دوران انسان برای اجتماعی شدن و آموختن مهارتهای ارتباطی تلاش میکند. خب به این دلایل و برخی دلایل دیگر دخترتان از شما حرفشنوی کمتری دارد ولی در عوض از دوستانش بیشتر میشنود. در نتیجه به همین راحتی و به صورت مستقیم نمیشود به او گفت که دوستت را تغییر بده یعنی او نمیپذیرد. حال در این شرایط باید چه کرد و راهکار چیست؟
3. راهکار: در سنین نوجوانی تا جایی که امکان دارد باید از مدیریت و کنترل مستقیم نوجوان پرهیزد کرد زیرا که او به مقابله و گردن کشی رو میآورد. در این دوران باید او را به این صورت مدیریت غیرمستقیم کرد. جایی مانند مسجد و ... را بیابید که جذابیت اولیه برای حضور دخترتان را داشته باشد تا بتواند در آنجا دوستان جدید و مناسب پیدا کند. بعد با تکنیکهایی رابطه دخترتان و آن دوستان را تقویت کنید. در این شرایط معمولاً نوجوانان از دوستان قدیمی جدا شده و بیشتر وقتشان را با دوستان جدید سپری میکنند.
4. مشاوره تلفنی: با توجه به موضوع مشاوره شما، پیشنهاد ما آن است که از مشاوره تلفنی رایگان مجموعه ما بهره بگیرید. برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 14 استفاده نمایید.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
موفق و پیروز باشید.
صفحهها