خوشحالیم از این که این چنین مصمم پیگیر هستید و برای حل مسایل خود اهل پرسش هستید.
روحیه شما برای رسیدن به یقین را درک می‌کنیم و در واقع شک شما وقتی مثمر ثمر است که مانند دالانی باشد که از آن به یقین برسید و در شک نمانید.
در واقع شک خود مرحله ای از یقین است و تا شک نکنید به یقین دست نمی‌یابید.
نیاز نیست به دنبال شبهه‌ها راه بیفتید اما هر سوالی که ذهن شما را درگیر کرد و یا احیانا در آینده با آن برخورد دارید حتما باید پاسخش را بیابید.
جهت رسیدن به حقیقت باید اهل تحقیق،مطالعه و پرسش از متخصصین بود که الحمد لله هستید.
شما باید یک سیر مطالعاتی با توجه به میزان تحصیلات و ... برای خود قرار دهید و عناوین را به ترتیب مطالعه بفرمایید.
در اصول دین باید برای هریک از آن ها حداقل یک استدلال قانع کننده بیابید.
ابتدا مبحث خداشناسی: اثبات وجود خدا، صفات او و .... را به یقین برسید.
و به ترتیب معاد و نبوت و امامت و عدل را مورد مطالعه قرار دهید.
جهت تحقیق و مطالعه در بحث خداشناسی و سایر مباحث می‌توان به کتاب های آیت الله سبحانی، آیت الله مکارم شیرازی، حجت الاسلام وکیلی و ... مراجعه کرد.
ماده ولایت به فتح و کسر واو بیش از 20 معنا دارد.
یکی از این معانی می تواند حقیقی و مابقی مجازی باشد.
در اقرب الموارد آمده است: «وَلْى عبارت است از قرار گرفتن فرد یا شىء دوم به دنبال فرد یا شىء اوّل، بدون فاصله.
وَلِىَ الشىء وعلیه وِلایة و وَلایة: یعنى مالک امر آن شده و بر آن قیام کرد.
یا آن که ولایت با فتح و کسر ـ هر دو ـ به معناى امارت و سلطنت است.»
معانی نصرت، سرپرستی و ... نیز از جمله معانی آن هستند.
در سوره نساء آیه 34 بحث قیمومیت مرد بر زن را مطرح میکند.
بسیاری از محققین بر این آیه اقوالی دارند؛
به عنوان نمونه بحث می‌کنند که آیا از مفهوم آیه می توان به ولایت مرد بر زن یا بعکس استفاده کرد.
اما آن چه از منطوق آیه بدست می‌آید این است که خداوند فرمود مردان بسیار دارای قوام هستند نسبت به زنان و این به خاطر برخی فضیلت های مرد بر زن است و بر مرد لازم است که از مال خود برای زن انفاق کند و مهریه و مایحتاج زندگی زن را فراهم کند.
البته از مجموع آیات و روایات فهمیده می‌شود که زن و مرد هر کدام از لحاظ‌های مختلف جسمی، عاطفی و ... دارای ویژگی‌های منحصر به فرد خود هستند.
خداوند متعال نیز از هر کدام با توجه به نعمت‌های اعطایی تکلیف می‌خواهد.
با توجه به گستردگی دامنه سوال شما و پاسخ حقیر چنانچه وجه دیگری از سوال مبهم مانده است لطفا قید بفرمایید.
با تشکر از صبر و حوصله شما
فَدَک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی مجموعه قلعه های خیبر بوده است که یهودیان در آن زندگی می‌کردند.
آن‌ها، به دلیل موقعیت راهبردی منطقه، قلعه‌های نظامی خود را در اطراف آن ساخته بودند.
پس از آن‌که رسول خدا ، منطقه خیبر و قلعه‌های آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعه‌ها و مزارع فدک نمایندگانی نزد پیامبر(ص) فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند و قرار شد نیمی از زمین‌ها را به پیامبر تحویل بدهند و هرگاه پیامبر(ص) خواست، آنان فدک را ترک کنند؛
بنابراین فدک بدون جنگ و عدم شرکت سربازان اسلام به دست پیامبر اسلام افتاد.
پس به حکم قرآن کریم، از اموال پیامبر گردید و ایشان درآمد حاصل از این زمین‌ها را به مستمندان بنی هاشم می‌داد.
آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَیٰ حَقَّهُ؛ و حق خویشاوند را بده» نازل گردید و در نقل های تاریخی آمده است که مجموعه باغ ها را به دختر خود حضرت زهرا (س) بخشید.
در زمان خلافت خلیفه اول از اولین اقدامات وی اخراج کردن کارگزار حضرت از مجموعه فدک است.
در واقع فدک یک پشتیبان مالی عظیم برای خاندان پیامبر بود.
هم چنان که ثروت حضرت خدیجه یاری بخش گسترش اسلام در سطح جهان شد، فدک نیز بسیار تاثیر گذار بود.
عبدالله ابن ابی قحافه ملقب به ابوبکر در دوشنبه ۷ جمادی الآخر که روزی سرد بود، غسل کرد و در پی آن تب کرد و بستری شد و از نمازگزاردن با مردم باز ماند.
در مدت این بیماری که ۱۵ روز ادامه یافت، عمر بن خطاب به جای وی با مردم نماز می‌گزارد.
مردم در منزلش از او عیادت می‌کردند.
سرانجام در شامگاه سه شنبه ۲۲ همان ماه ( جمادی الثانی)، پس از گذراندن ۶۲ سال عمر و گذراندن ۲ سال و ۳ ماه و ۲۲ روز خلافت درگذشت.[1]
خلافت بعد از او به وصیت وی و بدون دخالت مستقیم مردم به خلیفه دوم رسید و عمر حدود ده سال بر این منصب تکیه زد.[2]
این در حالی بود که وصیت بزرگ پیامبر در غدیر خم در حضور ده هزار شاهد عینی نادیده گرفته شد.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «تُعطى حقوقَ الناسِ بِشهادةِ عدلَين، وَ مَا اعطي عليّ حَقَّه بشهادةِ عشرة آلاف نَفس[- يعني الغدير-]؛ حقوق مردم با شهادت دادن دو شخصِ عادل داده می شود، در حالی که علی علیه السلام، با وجودِ ده هزار شاهد داده نشد.»[3]
پی‌نوشت:
1. تاریخ یعقوبی، چاپ بیروت،1379 ق ، ج 2، ص 136-138\ تاریخ طبری، ج 3، ص 419-420.
2. الامامه و السیاسه، چاپ بیروت، چاپ اول، 1410 ق، ج 1، ص 39.
3. تسلیة المُجالس، جلد۱، صفحه۲۰۶.
با سلام و عرض ادب
در فرض سوال جنابعالی ظاهرا بخشی از صحبت شما و سخن دوست شما حرف دقیقی است.
قابل توجه این است که اتفاقات دنیوی از قانون علیت پیروی میکند.
شانس اگر به معنای پدیده ای بدون دلیل باشد اصلا وجود ندارد؛
زیرا با قانون علیت که اساس زندگی دنیوی است ناسازگار است.
اما اگر شانس به معنای احتمال باشد(همانطور که خود اشاره کردید) مطمنا با محاسبات ریاضی( جبر واحتمال) قابل توجیه عقلی است و اگر تعداد احتمالات بیشتر باشد، درصد برنده شدن افزایش می‌یابد.
نکته: آینده امری ثابت نیست و می‌تواند با علل مادی و معنوی متغیر باشد.
مانند افزایش طول عمر با صدقه و صله رحم.
هم چنین افزایش احتمال برنده شدن با افزایش تعداد احتمالات.
با تشکر از حسن توجه شما
با سلام و عرض ادب
خوشحالیم از این که این چنین مصمم پیگیر هستید و برای حل مسایل خود اهل پرسش هستید.
روحیه شما برای رسیدن به یقین را درک می‌کنیم و در واقع شک شما وقتی مثمر ثمر است که مانند دالانی باشد که از آن به یقین برسید و در شک نمانید.
در واقع شک خود مرحله ای از یقین است و تا شک نکنید به یقین دست نمی‌یابید.
نیاز نیست به دنبال شبهه‌ها راه بیفتید اما هر سوالی که ذهن شما را درگیر کرد و یا احیانا در آینده با آن برخورد دارید حتما باید پاسخش را بیابید.
جهت رسیدن به حقیقت باید اهل تحقیق،مطالعه و پرسش از متخصصین بود که الحمد لله هستید.
شما باید یک سیر مطالعاتی با توجه به میزان تحصیلات و ... برای خود قرار دهید و عناوین را به ترتیب مطالعه بفرمایید.
در اصول دین باید برای هریک از آن ها حداقل یک استدلال قانع کننده بیابید.
ابتدا مبحث خداشناسی: اثبات وجود خدا، صفات او و .... را به یقین برسید.
و به ترتیب معاد و نبوت و امامت و عدل را مورد مطالعه قرار دهید.
جهت تحقیق و مطالعه در بحث خداشناسی و سایر مباحث می‌توان به کتاب های آیت الله سبحانی، آیت الله مکارم شیرازی، حجت الاسلام وکیلی و ... مراجعه کرد.
با سلام و عرض ادب
ماده ولایت به فتح و کسر واو بیش از 20 معنا دارد.
یکی از این معانی می تواند حقیقی و مابقی مجازی باشد.
در اقرب الموارد آمده است: «وَلْى عبارت است از قرار گرفتن فرد یا شىء دوم به دنبال فرد یا شىء اوّل، بدون فاصله.
وَلِىَ الشىء وعلیه وِلایة و وَلایة: یعنى مالک امر آن شده و بر آن قیام کرد.
یا آن که ولایت با فتح و کسر ـ هر دو ـ به معناى امارت و سلطنت است.»
معانی نصرت، سرپرستی و ... نیز از جمله معانی آن هستند.
در سوره نساء آیه 34 بحث قیمومیت مرد بر زن را مطرح میکند.
بسیاری از محققین بر این آیه اقوالی دارند؛
به عنوان نمونه بحث می‌کنند که آیا از مفهوم آیه می توان به ولایت مرد بر زن یا بعکس استفاده کرد.
اما آن چه از منطوق آیه بدست می‌آید این است که خداوند فرمود مردان بسیار دارای قوام هستند نسبت به زنان و این به خاطر برخی فضیلت های مرد بر زن است و بر مرد لازم است که از مال خود برای زن انفاق کند و مهریه و مایحتاج زندگی زن را فراهم کند.
البته از مجموع آیات و روایات فهمیده می‌شود که زن و مرد هر کدام از لحاظ‌های مختلف جسمی، عاطفی و ... دارای ویژگی‌های منحصر به فرد خود هستند.
خداوند متعال نیز از هر کدام با توجه به نعمت‌های اعطایی تکلیف می‌خواهد.
با توجه به گستردگی دامنه سوال شما و پاسخ حقیر چنانچه وجه دیگری از سوال مبهم مانده است لطفا قید بفرمایید.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب
فَدَک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی مجموعه قلعه های خیبر بوده است که یهودیان در آن زندگی می‌کردند.
آن‌ها، به دلیل موقعیت راهبردی منطقه، قلعه‌های نظامی خود را در اطراف آن ساخته بودند.
پس از آن‌که رسول خدا ، منطقه خیبر و قلعه‌های آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعه‌ها و مزارع فدک نمایندگانی نزد پیامبر(ص) فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند و قرار شد نیمی از زمین‌ها را به پیامبر تحویل بدهند و هرگاه پیامبر(ص) خواست، آنان فدک را ترک کنند؛
بنابراین فدک بدون جنگ و عدم شرکت سربازان اسلام به دست پیامبر اسلام افتاد.
پس به حکم قرآن کریم، از اموال پیامبر گردید و ایشان درآمد حاصل از این زمین‌ها را به مستمندان بنی هاشم می‌داد.
آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَیٰ حَقَّهُ؛ و حق خویشاوند را بده» نازل گردید و در نقل های تاریخی آمده است که مجموعه باغ ها را به دختر خود حضرت زهرا (س) بخشید.
در زمان خلافت خلیفه اول از اولین اقدامات وی اخراج کردن کارگزار حضرت از مجموعه فدک است.
در واقع فدک یک پشتیبان مالی عظیم برای خاندان پیامبر بود.
هم چنان که ثروت حضرت خدیجه یاری بخش گسترش اسلام در سطح جهان شد، فدک نیز بسیار تاثیر گذار بود.
با سلام و عرص ادب
عبدالله ابن ابی قحافه ملقب به ابوبکر در دوشنبه ۷ جمادی الآخر که روزی سرد بود، غسل کرد و در پی آن تب کرد و بستری شد و از نمازگزاردن با مردم باز ماند.
در مدت این بیماری که ۱۵ روز ادامه یافت، عمر بن خطاب به جای وی با مردم نماز می‌گزارد.
مردم در منزلش از او عیادت می‌کردند.
سرانجام در شامگاه سه شنبه ۲۲ همان ماه ( جمادی الثانی)، پس از گذراندن ۶۲ سال عمر و گذراندن ۲ سال و ۳ ماه و ۲۲ روز خلافت درگذشت.[1]
خلافت بعد از او به وصیت وی و بدون دخالت مستقیم مردم به خلیفه دوم رسید و عمر حدود ده سال بر این منصب تکیه زد.[2]
این در حالی بود که وصیت بزرگ پیامبر در غدیر خم در حضور ده هزار شاهد عینی نادیده گرفته شد.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «تُعطى حقوقَ الناسِ بِشهادةِ عدلَين، وَ مَا اعطي عليّ حَقَّه بشهادةِ عشرة آلاف نَفس[- يعني الغدير-]؛ حقوق مردم با شهادت دادن دو شخصِ عادل داده می شود، در حالی که علی علیه السلام، با وجودِ ده هزار شاهد داده نشد.»[3]
پی‌نوشت:
1. تاریخ یعقوبی، چاپ بیروت،1379 ق ، ج 2، ص 136-138\ تاریخ طبری، ج 3، ص 419-420.
2. الامامه و السیاسه، چاپ بیروت، چاپ اول، 1410 ق، ج 1، ص 39.
3. تسلیة المُجالس، جلد۱، صفحه۲۰۶.
با سلام و عرض ادب
در فرض سوال جنابعالی ظاهرا بخشی از صحبت شما و سخن دوست شما حرف دقیقی است.
قابل توجه این است که اتفاقات دنیوی از قانون علیت پیروی میکند.
شانس اگر به معنای پدیده ای بدون دلیل باشد اصلا وجود ندارد؛
زیرا با قانون علیت که اساس زندگی دنیوی است ناسازگار است.
اما اگر شانس به معنای احتمال باشد(همانطور که خود اشاره کردید) مطمنا با محاسبات ریاضی( جبر واحتمال) قابل توجیه عقلی است و اگر تعداد احتمالات بیشتر باشد، درصد برنده شدن افزایش می‌یابد.
نکته: آینده امری ثابت نیست و می‌تواند با علل مادی و معنوی متغیر باشد.
مانند افزایش طول عمر با صدقه و صله رحم.
هم چنین افزایش احتمال برنده شدن با افزایش تعداد احتمالات.
با تشکر از حسن توجه شما
صفحه‌ها