عرض سلام و خوشامدگویی دارم خدمت شما خانم محترم!
از اینکه به مجموعه ما اعتماد فرمودید و سوالتان را با ما در میان گذاشتید متشکرم.
این طور که متوجه شدم همسر شما قبلا سیگار میکشیدند و بعد از ترک کامل، اکنون مدتی است به دلایل فشارهای زندگی، علی رغم میل باطینیشون، مجدد سیگار میکشند و اکنون شما به دنبال راهکار برای ترک ایشان هستید. شما را تحسین میکنم که به فکر حل مسئله زندگیتان هستید.
خواهر عزیز متأسفانه کشیدن سیگار رواج یافته است و بسیاری از زنان این گونه شکایات را دارند. در سیگار مادهای وجود دارد به نام نیکوتین که این متأسفانه به طور مستقیم بر روی مغز اثر میگذارد و نوعی سیستم مغز را وابسته میکند و سیگار برای فرد تبدیل به عادت میشود که اگر فرد نکشد ممکن است دچار بدندرد و بی حوصلگی و خشونت و... شود. این علایم افرادی است که وابسته باشند. پس یکی از دلایل وابستگی، مواد داخل سیگار است. اما دلایل دیگری هم برای رویآوردن و یا کلاً تداوم سیگار کشیدن هم وجود دارد. یکی از دلایل مشاهده الگوهایی است که در اطراف فرد قرار دارند و یا دوستانی که فرد را دعوت به این کار میکنند. گاهی افراد به دلیل احساس تنهایی که دارند به سیگار روی میآورند، چون با سیگار موادی درون بدن ترشح میشود که موجب آرامش فرد میشود به همین دلیل است که افراد در زمان غم سیگار زیاد مصرف میکنند و به نوعی ارتباط خوبی با سیگار برقرار میکنند که گویی دوست آنهاست.
خانم عزیز بهتر است با در نظر گرفتن نکات بالا سعی در ترک ایشان داشته باشید. به همین دلیل نکاتی را در زیر خدمت شما عرض میکنم.
1-اول اینکه تلاش داشته باشید خونسردی خود را حفظ کنید و سعی کنید با آرامش در منزل با ایشان رفتار کنید. حفظ خونسردی و عدم اضطراب هم برای جسم و وران خودتان مناسب است و هم به رابطه شما آسیب نمیزند و بهتر میتوانید به همسرتان کمک کنید. چون ممکن است روحیه همسرتان شکننده باشد و با کوچکترین ناراحتی از شما بیشتر به سمت سیگار گرایش پیدا کند. برای خود برنامههای متنوع و شادی بگذارید. به پیاده روی بروید و از رسیدگی به امور منزل لذت ببرید. گلها و وسایل خانه را جابهجا کنید و تغییراتی را در آنها ایجاد کنید و در کل به جسم و روان خود برسید.
2- مهمترین مؤلفه در ترک دادن فردی که سیگار میکشد، ایجاد حس تنفر و بیزاری در آن فرد است. یعنی باید تلاش کرد که فرد یک نوع احساس نارضایتی درونش به وجود بیاید که خدا رو شکر میفرمایید تا حدی این احساس در همسر شما وجود دارد. از شما میخواهم روی این قضیه تمرکز کنید و برای تقویت آن به نکاتی که عرض میشود دقت کنید.
3- خواهر عزیز گفتیم یکی از دلایل روی آوردن، احساس تنهایی است. پس سعی کنید بر روی رابطه مثبت خود و ایشان تمرکز کنید. محیط منزل را بهدوراز هرگونه فشار و استرسی نگهدارید و با همسرتان بیشتر همدلی داشته باشید. همدلی اصول خاص خود را دارد. مثلاً اول اینکه دنیا را از چشمان او ببینید. اینگونه بیشتر به نیازها و خواستهها و غمها و کلاً درونیات او توجه میکنید. این توجه را در جای مناسب به او نشان دهید. اجازه دهید او متوجه شود فردی را دارد که در کنارش احساس تنها بودن نمیکند.
4- از تبعات و بدیها و آسیبهایی که سیگار بر جسم او میگذارد در قالبهای گوناگون به او گوشزد کنید. البته همه اینها باید با دوستی و محبت باشد.
5- اگر او یک روز کمتر سیگار کشید، او را تشویق کنید و این جنبه مثبت را پررنگ کنید به گونهای که او احساس خوشایندی داشته باشد از اینکه یک روز که کمتر کشیده در عوض احساس خوشایند از همسر دریافت کرده. به صورت کلی از اینکه یک موفقیتی در هر امری به دست آورد روی این نکات تمرکز کنید و این موارد را هم در منزل و هم در جای دیگر از او تمجید کنید.
6- توجه کنید جایگاه ایشان را در منزل بالا ببرید و نقش مدیریتی و مردانگیاش را در منزل تکریم کنید. نگذارید به دلیل سیگار، ایشان فکر کنند در منزل نقش ارزشمندی ندارند.
7- توجه داشته باشید در اجرای نکات بالا حتماً صبوری داشته باشید و این هم مستلزم این است که نکته یک را رعایت کنید.
8- نکته آخر اینکه ملاحظه بفرمایید، کشیدن سیگار به تنهایی نمیتواند پایه زندگیتان را بلرزاند و افرادی هستند که سیگار میکشند؛ ولی زندگیهای خوبی دارند. پس تنها دلیل خوشبختی را به را این نگذارید که فردی خوشبخت است که همسرش سیگار نمیکشد. این فرضیه غلط است. البته این به شما بستگی دارد. چون شما دوست ندارید پس سعی کنید با اجرای نکات بالا بهدوراز هرگونه تحقیر و سرزنشی، تلاش کنید و خودمراقبتی نیز داشته باشید.
در پناه حق انشا الله موفق باشید.
عرض سلام و خوشامدگویی دارم خدمت شما والد عزیز!
از اینکه به ما اعتماد فرمودید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید ممنونم.
این طور که متوجه شدم پسر 5ساله شما ویژگیهای فردی بسیار خوبی دارند و سما نسبت به این مسئله رضایت دارید. اما ناراحت هستید از اینکه در روابط بین فردی و تعاملات اجتماعی کمی ضعیف به نظر میرسند. ناراحتی شما برای ما قابل درک است.
اغلب کودکان 5 یا ۶ساله چون از آن دوران خردسالی جدا میشوند و وارد دوران دیگری میشوند و در واقع به نوعی استقلال میرسند در این فاصله احساسات متفاوتی را نسبت به قبل تجربه میکنند. در این دوران کودک در حال یادگیری و جذب اطلاعات و مهارتهای مختلفی است و ممکن است رفتارهای متفاوتی از خود نشان بدهند؛ بنابراین تا حدی از رفتارهای آنان عادی است؛ ولی برخی رفتارهای دیگر را باید علتیابی کرد. مثل همین عدم ارتباط با همسالان و افراد دیگر. آیا با بچههای فامیل هم ارتباط نمیگیرد؟ ارتباطش با خاله، عمو، دایی و... چگونه است؟
تعامل و ارتباط یکی از مشخصههای رشد کودکان محسوب میشود، اما گاهی کودک به دلیلی رغبتی به ایجاد ارتباط نشان نمیدهد. لازم است پدر و مادر علتها را بررسی کنند. مثلاً ممکن است در ارتباطی با یک بچه مورد حمله و آزار و کتک قرار گرفته و این کودک از کل ارتباطات ترسیده شده. یا اینکه ممکن است واقعهای شنیده مبنی بر خطرات بیرون رفتن از منزل. یا اینکه احتمال دارد کودک، برنامه کارتونی ترسناکی دیده که تجربه خوبی از بیرون رفتن و یا ارتباط با دیگران را پیدا نکرده است یا اینکه آموزشی برای ارتباط گرفتن با دیگران از بزرگترها نگرفته و یا شاید هم کودک شما خجالتی است و همینطور دلایل دیگر؛ بنابراین شما بررسی کنید و اگر این موارد وجود نداشت لازم است کودکتان را نزد مشاوری متخصص کودک، به صورت حضوری ببرید تا علتهای احتمالی را به صورت تخصصی بررسی کنند.
بههرحال نکاتی را در اینجا خدمت شما عرض میکنم.
1-کودک در این سن در حال جذب اطلاعات مختلف است؛ بنابراین سعی کنید اطلاعاتی مناسب برای ارتباط گرفتن به او بدهید. مثلاً با بازی و دادن نقشهای مختلف به او و خود، نحوه ارتباط گیری درست را به او آموزش دهید.
2- سعی کنید در حین بازی مهارتهای جرئتورزی را به او آموزش دهید. مثلاً در بازی فقط منفعل نباشد و از او بخواهید از حق خود در بازی دفاع کند و او هم کننده کار باشد.
3- به نیازهای او توجه کنید. کودکان چون بیان درستی از نیازهایشان ندارند در صورت عدم رفع آنها، ممکن است به شیوههای مختلفی شکایت کنند. مثلاً برخی از کودکان لجبازی میکنند و یا خشم و عصبانیت و گریه و بهانهجویی کنند و یا ممکن است نسبت به برخی موارد اعتصاب کنند؛ بنابراین توجه ویژهای به نیازهایش داشته باشید. برای شناخت بهتر نیازها و ویژگیهای این دوران، در مورد این سن بیشتر مطالعه کنید.
4- یکی از نیازها استقلال است. او دوست دارد خودش کارهایش را انجام بدهد و تصمیم بگیرد؛ بنابراین به این نیاز او احترام بگذارید.
5- در این سن برخی از کودکان در حال یادگیری توالت رفتن به تنهایی هستند، ممکن است برخی از والدین به دلایل مختلف کودک خود را به طور کلی تنها بگذارند و یا ممکن است به دلیل عملکرد نامناسب کودک، کلاً او را از تنهایی رفتن منع کنند و یا او را مورد تحقیر و سرزنش قرار دهند و حتی به او برچسبهایی بزنند و یا در صورت خیس کردن و کثیف کردن، او را تنبیه کنند؛ بنابراین شما اصول آموزش دستشویی رفتن را برای او به درستی به کار بگیرید.
6- در جمعهای خود او را تشویق کنید و به دلیل هوش و مسئولیتپذیر بودن او را مورد تشویق قرار دهید.
7- با او صحبت کنید و در خلال بازی اجازه دهید اضطرابهایش را بیرون بریزد و رها شود.
8- شرطی کردن کودک با جایزه اگر زیاد شود صحیح نیست. کمکم سعی کنید این شیوه را تغییر دهید.
انشا الله موفق باشید.
سلام و عرض خوشامدگویی خدمت شما کاربر گرامی!
بابت اعتماد شما به مجموعه ما از شما متشکریم.
رفتارهای جنسی مثل خودارضایی متاسفانه به دلایل مختلفی در برخی از جامعه دختران و پسران نوجوان و حتی کودکان، رایج یافته است. دلایلی مثل الگوگیری از دوستان، رفتارهای کنجکاوانه، دریافت اطلاعات غلط جنسی از دوستان، سختگیریهای والدین، رفتارهای بدون محافظت شده زناشویی والدین، دسترسی آسان به گوشی و برخی شبکههای رسانهای غیراخلاقی، اضطرابهای حل نشده نوجوان و کودک و تنهاییهای بیش از اندازه که گاهی منجر به افسردگی نوجوان میشود و همچنین دلایل دیگری که هر خانوادهای میتواند با بررسیهای اجمالی به آن دست یابد.
والد عزیز، نگرانی شما را درک میکنم و به شما حق میدهم که از این مسئله ناراحت باشید. به همین دلیل نکاتی را خدمت شما عرض میکنم.
1-ابتدا تلاش کنید خونسردی خود را حفظ بفرمایید. چون نگرانیهای بیش از حد، هم برای شما آسیبزننده است و هم برای سایر اعضای خانواده خصوصاً دختر دهساله عزیزتان. چون روی رفتار شما تأثیر منفی میگذارد و همچنین میتواند نتیجه عکس برای دخترتان داشته باشد.
2- اکثر رفتارهای جنسی در کودکان و نوجوانان از غرایز جنسی ناشی نشده. چون قبل از بلوغ هنوز ترشح برخی از هورمونهای جنسی تکمیل نشده و میتواند دلیلی کنجکاوانه داشته باشد. پس با علم به این موضوع با دخترتان واکنش داشته باشید تا بهتر بتوانید او را در ترک کمک کنید.
3- دختر شما در ابتدای سن نوجوانی قرار دارد؛ بنابراین در ابتدای تجربه بحرانهای طبیعی نوجوانی است. نوجوان به دلیل تغییرات هورمونی درون خود، تغییرات جسمی و روانی بسیاری را تجربه میکند در نتیجه اندام جسمی و جنسی او تغییر میکند. همچنین روان متفاوتی نسبت به قبل را تجربه میکند؛ مثلاً ممکن است نسبت به قبل بیشتر پرخاشگری کند و یا مضطرب شود. اینکه فرمودید زمان فیلم دیدن یا مواقع دیگر با دستان و ناخن بازی میکند، احتمال دارد از اضطرابش ناشی شده باشد. همانطور که رفتارهای خودارضایی نیز علتش اضطراب است؛ بنابراین شما ابتدا تلاش کنید در مورد ویژگیهای این سنین بیشتر مطالعه بفرمایید و با آگاهی بیشتری به او واکنش نشان دهید. برای رفع اضطرابش علاوه بر در نظر گرفتن نکات ما و همچنین مطالعه نکات مخصوص نوجوانان، بهتر است به مشاوری به صورت حضوری مراجعه فرمایید.
4- او را بیشتر مورد توجه و احترام و محبت خود قرار دهید. او بیش از قبل نیاز به توجه و اهمیت شما دارد.
5- سعی کنید محیط منزل را بهدوراز استرس و تعارض نگهدارید که دخترتان استرسی نشود. محیطی شاد و آرام را مهیا کنید که بیشتر با هم تعامل داشته باشید.
6- ملاحظه بفرمایید اغلب افراد از رفتارهای کنترلگرانه متنفر هستند و دوست ندارند دیگران آنها را زیر نظر بگیرند. این ویژگی برای نوجوانان زیاد دیده میشود و دوست ندارد دیگران آنها را امرو نهی کنند. اینکه فرمودید مطمئن نیستم باز این کار را انجام میدهد یا نه. این ممکن است بر رفتار شما تأثیر بگذارد و مدام بخواهید او را زیر نظر خصوصاً به طور مستقیم قرار دهید. به همین دلیل است که در نکته اول عرض کردم، نگرانی و اضطراب خود را کنترل کنید تا بر ری رفتار شما اثر نگذارد. کنترل نوجوان باید به صورت غیرمستقیم و نامحسوس باشد.
7- سعی کنید زمانهای او را با برنامههای متنوعی پر کنید و کمتر او را تنها بگذارید. مثلاً با هم بازیهای شادی داشته باشید. با هم مسابقه فکری داشته باشید. دستان او را مشغول وسایل بازی سرگرمی کنید. برخی وسایل بازی وجود دارند برای افزایش تمرکز برای این سنین مناسب هستند. سعی کنید او را تشویق کنید زمان فیلم دیدن و یا... با اینها بازی کند.
8- او را با محبت به مشارکت در کارهای منزل دعوت کنید. سهی کنید با هم کیک و یا چیزهای متنوعی درست کنید که این موارد هم او را سرگرم میکند و هم تعامل شما با ایشان بیشتر میشود.
با انجام تکنیکهای بالا این رفتار برای او عادت نمیشود و میتوانید این رفتار خودارضاییاش را گذرا و در حد سطحی بدانید. اما اگر با رعایت اصول خاصش پیش نروید و مدام تحقیر و سرزنشی با او رفتار کنید و یا مدام او را به طور مستقیم کنترل کنید و یا او را مورد سؤال قرار دهید، این رفتار جنسی او به عادت تبدیل میشود و تا بزرگسالی ممکن است برایش ادامهدار باشد. پس نگران نباشید و با توکل به خدا و انجام نکات بالا، به دخترتان اطمینان داشته باشید.
انشا الله موفق باشید.
سلام مجدد مخاطب گرامی!
حضور ارزشمند مجدد شما را خوشامد میگویم. اکنون که توضیحات بیشتری را فرمودید، شرایط شما را بیشتر درک میکنم.
فرمودید به پزشک رفتید. امکان دارد بفرمایید به چه پزشکی مراجعه فرمودید؟ تشخیص ایشان چه بود؟
سلام و عرض احترام خدمت شما مادر عزیز!
از اینکه در خدمت شما هستم بسیار خوشحالم و شما را بابت دغدغهمندی برای امور تربیتی نوه عزیزتان تحسین میکنم. اینطور که متوجه شدم شما نگران نوهتان هستید و سؤالاتی در این زمینه دارید. انشا الله راهنماییهای بنده، برایتان سودمند باشد.
به طور کلی دوران کودکی دوران حساسی هست که تمام روانشناسان عقیده دارند، شخصیت بزرگسالی از کودکی ناشی میشود و در این دوران ساخته میشود. در این دوران نحوه واکنش و رفتارهای اطرافیان، خصوصاً افراد مهم زندگی مثل پدر و مادر و مراقبان اصلی کودک نقش بسیار مهمی دارند. در این جا مادر بزرگ و پدربزرگ نیز نقشی اساسی دارند خصوصاً کودکانی که به دلایل مثل داشتن مادر شاغل، بیشتر در کنار این عزیزان هستند. اما قطعاً پدر و مادر نقش مهمتری دارند.
پرسیده بودید مادربزرگ چقدر میتواند در امر تربیتی نوه، وارد شود. مادر عزیز در این قسمت نکاتی را خدمت شما عرض میکنم:
1-مهمترین نکتهای که پدربزرگ و مادربزرگها باید در نظر بگیرند این است که هر رفتار و واکنشی که میخواهند برای نوه خود داشته باشند خصوصاً در امر تربیتی، باید رفتارشان با پدر و مادر کودک، هماهنگ باشد. اگر نیز فکر میکنید رفتار پدر و یا مادر کودک نامناسب است، میتوانید با بیانی مناسب که هم مؤثر باشد و هم آنها ناراحت نشوند، به آنها بگویید. اما باز توصیه اکید دارم که با پدر و مادر کودک هماهنگ باشید.
2- معمولاً پدر و مادر بچه، با توجه به شرایط زندگیشان برای کودک محدودیتهایی در نظر دارند که معمولاً این محدودیتها در منزل پدر بزرگ و مادربزرگ این محدودیتها وجود ندارد و کودک بسیار آزاد گذاشته میشود. این میشود که بچه لوس میشود و پدر و مادر خود را سختگیر و یا کنترلگر میپندارد. در صورتی که محدودیت و حد و مرز تا حدی برای تربیت کودک - البته با رعایت اصول خاص - لازم است. در نتیجه در برابر پدر و مادر خود، نافرمانی میکند و یا خواستههای مادر و پدر خود را به اجبار میپذیرد؛ اما درون خود، نسبت به پدر و مادر خود عقده میپروراند. بنابراین سعی بفرمایید با توجه به شرایطی که در منزل خودشان هست، با او رفتار کنید و مداخلههایتان را مدیریت بفرمایید. البته این به معنای بی توجهی و بی محبتی و یا بی تفاوتی نسبت به تربیت کودک نیست، بلکه به معنای مداخله ولی در عین حال هماهنگی با حد و مرزهای منزل است. مثلاً بچه باید سر ساعت بخوابد و یا حتماً فلان کار را انجام دهد، سعی کنید با محبت از او بخواهید که کارهایی که در منزلشان انجام میداده، در منزل شما نیز انجام دهد.
بنابراین وجود شما برای ایشان سرشار از عشق و صفا و آرامش هست. تحقیقات ثابت کردهاند وجود پدر بزرگ و مادر بزرگ برای نوهها در کاهش افسردگی و یا اختلالات روانی و شخصیت نقش مؤثری دارد (البته با رعایت نکته همراهی و هماهنگی با والدین کودک) همچنین چون مادر بزرگ تجربه بیشتری دارد میتواند با ترفندهایی به نوه تجاربی را بیاموزد و نقش حمایتی مؤثری در زندگی آنها داشته باشد.
در این راستا به سؤال آخرتان اینگونه پاسخ میدهیم که اجازه ندهید حق کودک پایمال شود و این را باید به خودش واگذار کنید که توانایی مقابله را پیدا کند و بتواند در جمعهای مختلف جرئت داشته باشد. میتوانید به او جرئت ورزی یاد دهید.
-در مرحله اول بازی را جدی بگیرید. حتماً با او بازی کنید و در خلال این بازی به او مهارتهایی بیاموزید. مثلاً میتوانید باهم بازی نقشها را داشته باشید و در اینجا نقش او را تشویق کنید و او را بزرگ بدانید بهطوریکه در بازی بتواند از حقوق خود دفاع کند. البته در اینجا ذکر این نکته ضروری است که همیشه افزایش اعتماد به نفس به معنای کمک نکردن به دیگران نیست. چون برخی از بچههایی که به آنها، فقط جرئت ورزی یاد میدهند، متأسفانه در بزرگسالی خودخواه و خود مدار میشوند که از کمک به دیگران غافل میشوند.
بعد اینکه در کارهای منزل سعی کنید از او مشارکتهایی بخواهید و بعد از او تشکر کنید و هم او را تشویق کنید. در آخر توصیه دارم مراقب سلامتی جسم و روان خود باشید و به گونهای نباشد که خود را فراموش کنید. انشا الله موفق و سلامت باشید.
عرض سلام و خوشامدگویی دارم خدمت شما مخاطب گرامی
از اینکه ما را برای پاسخ به سؤالتان انتخاب نمودید، متشکریم.
اینطور که از پیامتان متوجه شدم بین شما و دوستانتان به دلایلی سوءتفاهم پیش آمده و این قضیه برای شما ناراحتی شدیدی به وجود آورده. اکنون به دنبال راهکار برای آشتی یا کلاً فراموشی هستید. شما را درک میکنم و به همین دلیل خدمت شما نکاتی را عرض میکنم.
اصولاً همه انسانها به دلیل ویژگی اجتماعی بودنشان تمایل به برقراری رابطه دوستی با دیگران دارند و تعامل را دوست دارند. این ویژگی در دوران جوانی و نوجوانی بیشتر وجود دارد. اما در دوران نوجوانی ممکن است برخی ارتباطات منجر به وابستگیهایی شود که هم برای خود فرد و هم سایرین آسیبزننده باشد. برای همین بهتر است افراد مهارتهای ارتباطی صحیح را بدانند و روش میانه روی را داشته باشند.
به صورت کلی در برقراری ارتباطات، این اصل را باید در نظر بگیرید:
-حفظ مرزها در دوستی و در کل ارتباطات ضروری و لازم است. درواقع افراد باید ارتباط دوستانه همراه با محبت و احترام داشته باشند؛ اما باید مرز و محدودیت و استثناهایی وجود داشته باشد. مثلاً به حدی نباشد که فرد خودش و خواسته خودش را فراموش کند و دیگران را صد درصد به خود ترجیح دهد. برای برقراری ارتباط و یا آشتی و همچنین اصول دوستی صحیح، نکاتی را خدمت شما عرض میکنم.
1-در مرحله اول بررسی کنید اتفاقات را و ببینید سهم شما در این اتفاق چقدر است. تا جایی که میتوانید مسئله را نیز برای دوستتان در قالب گفتگوی منطقی روشن کنید و منظورتان را شفاف بیان کنید تا سوءتفاهم برطرف شود. البته در این صحبت سهم خودتان نیز یادآور شوید و همیشه انگشت تقصیر بر او نباشد. همچنین سهم او را نیز بیان کنید و بعد عذرخواهی کنید.
2- به طور کلی در برقراری ارتباط احترام توصیه میشود. دوستیهایی که بر پایه احترام باشد پایدارتر است.
3- میتوانید با رعایت اصول دوستی و حفظ مرزها، برای آشتی پیشقدم شوید و با گفتگو و عذرخواهی و شفافیت و صداقت و احترام، مسئله را روشن کنید و بعد گذر کنید از کمکاریهای آنها. چون گذشت همراه با آگاهی به شما آرامش میدهد.
4- این نکته را در نظر بگیرید وقت شما اکنون باارزشتر از هر چیزی است. پس خود را درگیر ارتباطات دوستی و... نکنید. چون اکنون زمانی برای رشد و توسعه شماست. تصمیم جدی بگیرید برای درس خواندن با قدرت. برای این کار برنامهریزی درستی داشته باشید. سعی کنید کمتر سراغ فضای مجازی و برنامههایش شوید. برای خود استراحت در نظر داشته باشید تا از درس خواندن خسته نشوید. خوب و مناسب بخوابید و تغذیه مناسبی داشته باشید. حتماً ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهید. افکار مثبت را در خود پرورش دهید و آنها را بر روی کاغذی بنویسید و به دیوار بزنید. از مشاور مدرسه نیز کمک بگیرید.
5- با اعضای خانواده خود ارتباط گرمتری برقرار کنید. ارتباط صمیمی با اعضای خانواده، موجب آرامش و آسایش جسم و جان میشود.
6- سعی کنید ارتباطتان را با خدای متعال تقویت کنید.
7- برنامههایی نیز برای افزایش اعتماد به نفس خود داشته باشید.
انشا الله موفق باشید.
عرض سلام و احترام و خوشامدگویی خدمت شما!
از اینکه به مجموعه ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما مطرح نمودید، متشکرم. اول اینکه تبریک عرض میکنم شروع زندگی مشترکتان را و برایتان آرزوی خوشبختی دارم. متوجه شرایط شما هستم. برخی از رفتارهای همسرتان، شما را آزار میدهد.
آیا به علت رفتارهای همسرتان پی بردهاید؟ آیا تابهحال همسرتان چیزی در مورد علت این قضیه گفتهاند؟ آیا از اول این گونه بودند و یا بعد از مدتی این رفتارها را داشتند؟
مخاطب گرامی! اوایل زندگی مشترک، روزهای خوش ولی در عین حال گاهی مبهم و شاید استرسزا باشد. از این جهت شیرین است که شما مستقل شدید و با همسرتان، هم خانه شدید و میتوانید روزهای خوب و خوش را خودتان به کمک همسرتان بسازید. اما از این جهت مبهم و استرسی است که زوجین از یکدیگر هنوز شناخت کاملی ندارند و با دیدن تضادها خیلی ناراحت میشوند و ناراحتی خود را به شیوههای گوناگون و گاهی خشم و یا گاهی کلافگی از همسر بروز میکنند. اما بهتر است زوجین با بهکارگیری مهارتها و تکنیکهایی این مشکلات طبیعی خود و همسر را برطرف کنند تا انشا الله رابطه خوبی را تجربه کنند.
از این رو نکاتی را خدمت شما عرض میکنم.
1-توصیه میکنم در مورد اختلافات طبیعی و ذاتی زنان با مردان مطالعه بفرمایید. مردان با زنان متفاوت هستند؛ مثلاً در نیازها و یا حتی بیان این نیازها با هم متفاوت هستند. همچنین در شیوه و سبک زندگی؛ بنابراین بهتر است علاوه بر مطالعه تفاوتهای کلی، با تفاوتهای فردی نیز آشنا شوید. این تفاوتهای فردی در رابطه بین شما و همسرتان نمود پیدا میکند.
2- آقای محترم، معمولاً پیشزمینه هر خشم و عصبانیتی، یک یا مجموعه نیازهای برآورده نشدهای هست که بهتر است ابتدا برای رفع این خشم و عصبانیت همسرتان، علت خشم و عصبانیت را شناسایی کنید. مثلاً ممکن است به دلیل شرایط تحصیلی سخت، ایشان کمی به هم ریخته باشند و فکر میکنند مورد درک واقع نمیشوند، این موضوع او را بیشتر اذیت میکند و به صورت کلامی خشمش را ابراز میکند. یا اینکه ممکن است در رابطهتان یک مسئلهای وجود دارد که ایشان به صورت خشم شکایت میکنند.
3- برای شناخت دلیل و همچنین راههای رفع آن حتماً با همسرتان گفتگو داشته باشید و با گفتگو به دلایل زیربنایی ایشان برسید و در اینجا میتوانید به نیازهای درونی و خواستهها و انتظارات ایشان پی ببرید. شاید از یک نوع رفتاری در شما و یا خانوادهها ناراحت هست و نمیتواند به راحتی با شما در میان بگذارد و به صورت خشم بروز میکند.
4- زنها نیاز به محبت و توجه دارند. سعی بفرمایید برای رفع این مشکل، بیش از قبل به او محبت کنید و بیشتر شیوه جذبی داشته باشید تا دفعی. سعی کنید برای او هدیهای هرچند کوچک بخرید و او را شگفتزده کنید.
5- جهتدهی به رفتار ایشان: بیتوجهی به خشونت، یکی از راههای ترک خشونت است. یعنی شما نسبت به خشونت ایشان حساسیتی نداشته باشید ولی در عین حال به رفتارهای محبتآمیز ایشان واکنش خوشی نشان دهید و این رفتار او را با تشویق و توجه، تقویت کنید.
6- هیچگاه مقابله به مثل نکنید. چون این نوع رفتار، رفتار نامطلوب تقویت میشود و تداوم پیدا میکند.
7- بعد از عادت دادن ایشان به بی توجهی به خشونت و صحبتهایی که شما دوست ندارید، سعی کنید با او گفتگو کنید که از رفتارهای خوش او خوشتان میآید و خواستار خوشی در زندگی هستید که در آن خشونت نباشد.
8- سعی کنید در مهمانیها که میفرمایید از مهمانی خوشش نمیآید، بررسی کنید که از چه موردی ناراحت میشود؟ مثلاً آیا از رفت و آمد زیاد که مانع تحصیلش است ناراحت است یا... با صحبت منطقی و سالم به این قضیه پی ببرید که دقیقاً از چه چیزی در مهمانی ناراحت هستند؟ سعی کنید به خواستههای همسرتان احترام بگذارید. انشا الله که خوشی و موفقیت سرتاسر زندگی شما را فرامیگیرد.
چنانچه سؤالی داشتید، بفرمایید.
صفحهها