سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی!
حضور ارزشمند شما را در سایت اندیشه برتر، خوشامد عرض میکنم. خوشحالم که ما را برای پاسخ به سؤالتان انتخاب نمودید.
اینطور که متوجه شدم شما افکاری آزاردهنده و اضطراب زایی دارید که آنها را در خواب میبینید و این موجب اضطراب و آزار بیشتر شما میشود و به دنبال راهکار هستید.
مخاطب بزرگوار، برای رهایی از این خوابها و یا شاید کابوسها، بهتر است علت آنها را از بین ببرید و طبق صحبت خودتان، افکارتان را باید اصلاح کنید. اصلاح فکر نیز دست خود شماست. اما نفرمودید محتوای افکار شما آیا تکراری است و حالتی اجبارگونه برای شما دارد؟ یا اینکه افکاری منفی هستند که لزوماً تکراری و اجبارگونه نیستند و میتوانند هر دفعه متفاوت باشند؟
اگر از نوع اول باشد شما درگیر افکار وسواسی هستید. صورت دوم وسواسی نیستند؛ ولی ممکن است به وسواس منجر شود و بیشتر محتوای افکار افسردگی و یا اضطرابی دارند. همچنین اگر محتوای افکار منفی مربوط به آینده و نگرانیهای آینده باشند که این حتماً از اضطرابهای فرد ناشی میشود. به طور کلی سعی میکنم در آخر نکاتی را خدمتتان عرض کنم که تا حدی دو نوع را در برگیرد؛ چون این دو نوع به هم مربوط هستند.
1-همه افراد گاهی درگیر این افکار منفی میشوند. پس نگران نباشید و بدانید فقط مختص شما نیست. اما مهم نحوه برخورد و مدیریت آن است.
2- سه راه مقابله با این افکار وجود دارد: یکی حذف و از بین بردن این افکار است. اما بهتر است بدانیم که هرچه سعی در سرکوبی و از بین بردن افکار خود داشته باشیم، بدتر سراغمان میآید و اینکه انکار و سرکوبی راهکار مناسبی برای مقابله نیست. راه دیگر، انجام آن و گوش دادن به آن افکار است و درواقع به معنای همان تسلیم شدن در برابر ین افکار است. خب میدانید اثر تسلیم شدن، همان افسردگی و اضطراب و وسواس و دیدن کابوس است. راه سوم که بهترین راه برای مقابله با افکار منفی است، کنترل و مدیریت این افکار است. بهتر است شما شیوههای کنترل را بیاموزید و انجام دهید.
3- سعی بفرمایید تغذیه مناسبی داشته باشید و با تغذیه مناسب هم به لحاظ کمی و هم کیفی، شبها به رختخواب بروید.
4- برای کاهش استرس و اضطراب خود، تلاش کنید روال زندگی کلی خود را به نحو مطلوبی تغییر دهید. یکی از آنها مدیریت خواب است که به طور مستقیم به مسئله شما مربوط است. خواب روزانه را کم و یا حتی حذف کنید. شبها سعی کنید زود بخوابید تا از خواب عمیق و با کیفیت بهره ببرید. در خواب عمیق شبانه، کمتر کابوس و خواب بد دیده میشود و معمولاً در خواب سطحی و ناکافی است که دیده میشوند. این خواب سطحی هم معمولاً زمانهایی است که دیر بخوابیم یا خوابهای نزدیک نماز صبح و بعد از آن. همچنین خوابهای صبحگاهی و ساعات قبل از ظهر؛ بنابراین شما این ساعات را در نظر داشته باشید.
5- در طول روز حتماً اعمال تنشزدایی را انجام دهید تا موجب آسایش عضلانی شما شود.
6- آیا قرص مصرف میکنید؟ مصرف برخی از قرصها موجب میشود خواب شبانه به هم بریزد و تداوم و عدم کنترل افکار، باعث کابوس میشود.
7- سعی کنید قبل از خواب محرکهای بیخوابی را از بین ببرید و یا کاهش بدهید. مثلاً در محیط آرام و بی سرو صدا و با نور بسیار ملایم به خواب بروید.
8- توجه بفرمایید اگر مسئلهای در گذشته باعث ترس و اضطراب شما شده که باید در این راستا حتماً مسئله گذشته برای شما حل شود. برای این کار به صورت حضوری به مشاور بروید و مسائل و ترسهای گذشته خود را حل بفرمایید.
9- اما برای رفع افکار منفی علاوه بر در نظر گرفتن نکات بالا، میتوانید از تکنیک توقف فکر استفاده کنید. هر زمانی که فکر منفی به ذهنتان رسید، یک کلیدی را برای خود فرض کنید که روشن و خاموش کردن آن کلید دست شماست. زمان افکار منفی شما کلید خاموش را بزنید و بعد افکار مثبت را جایگزین آنها نمایید. با این کار متوجه میشوید مدیریت افکارتان به دست خودتان است و همچنین شیوه جایگزینی را یاد میگیرید.
چنانچه سؤالی بود در خدمت شما هستم.
سلام و عرض خوشامدگویی خدمت شما!
از اینکه به مجموعه ما اعتماد فرمودید و سؤالتان را با در میان گذاشتید متشکرم.
احساس بی ارزشی و پوچی و به قول شما تهی بودن دارید. در کلامتان متوجه ناامیدی شدیدی در شما شدم. از طرفی وقتی پیام شما را خواندم، خوشحال شدم که مراجعی با من مکاتبه میکند که به دنبال حل مسائل خود است. از این جهت شما را تحسین میکنم.
بزرگوار علتهای مختلفی در زندگی موجب احساس پوچی و عدم لذت در اکثر کارها میشود. شما نفرمودید از کی این احساسات را دارید؟ و شما فکر میکنید علتش چیست؟ اما به صورت کلی علت این احساسات این موارد میتواند باشد: شکستهایی که فرد در زندگی داشته است/ مشکلات و بیماری جسمی/ کمالگرایی/ عدم ارتباط با خانواده و دیگران/ تحقیرهای بسیار دیگران/ حساسیت روی صحبت و رفتار دیگران/ افکار منفی/ بدبینی/ خودکمبینی/ از دستدادن عزیزان (مرگ عزیزان و یا شکست عاطفی و طلاق) / افسردگی و...
بهتر است کمی در مورد علتهای این احساسات خود، یک بررسی اجمالی بدون غرق شدن در آنها داشته باشید و بعد به توصیههای زیر دقت فرمایید:
1-ابتدا نسبت به سلامت جسم خود اطمینان حاصل کنید. به پزشک مراجعه کنید و بفرمایید برایتان آزمایشات چکاپ بنویسند. تیروئید، کم خونی و کم و زیاد شدن برخی مواد معدنی در بدن، احساسات کسلی و بی حالی روانی در پی دارد.
2- برای سلامت جسم خود برنامهای بریزید و سبک خود را به نحو مطلوبی تغییر دهید. مثلاً ساعات خواب شبانهروز خود را جوری تنظیم بفرمایید که خواب خوب شبانه داشته باشید و در روز کمتر بخوابید. خواب مناسب، موجب آرامش شما میشود. همچنین سعی کنید روی کمیت و کیفیت تغذیه خود تمرکز کنید.
3- به تمام مراجعانم خصوصاً افرادی که احساسات کسلی دارند، توصیه میکنم ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهند. ورزش به دلیل ترشح هورمونهای شادی بخش، موجب آرامش و سلامت جسم و روان شما میشود.
4-همانطور که در بالا گفتم یکی از دلایل این احساسات کسلی و ناامیدی بسیار، افسردگی است. اگر بیش از دو هفته پی در پی احساسات کسلی، بی اشتهایی، اختلال در خوابوخوراک (کمخوابی یا پرخوابی و...) و همچنین عدم لذت در اکثر امور و احساس پوچی و بیارزشی دارید، حتماً در کنار انجام نکات ما، به مشاور مراجعه بفرمایید و برای درمان حتماً اقدام بفرمایید. ما مشاوران روانشناختی نیز در اینجا در خدمت سؤالات شما هستیم.
5- سعی کنید تواناییها و استعدادهای خود را بشناسید و رد جهت تقویت آن بکوشید. مثلاً یک فردی به درس علاقه دارد. بهتر است این فرد برای تقویت تحصیلی خود به طرق گوناگون تلاش کند.
6- از خود انتظارات واقعبینانه داشته باشید و طبق واقعیات برای خود برنامه بریزید. افرادی که زیاد از خود انتظار دارند، در صورت عدم موفقیت در کارها، احساس بیارزشی بسیاری نسبت به خود دارند و مدام خود را سرزنش میکنند.
7- از کم و کوچک شروع کنید. شاید انجام نکات بالا در ابتدا برایتان مشکل باشد. اشکالی ندارد، شما از کم شروع کنید و ابتدا گامهای کوچک بردارید تا جسم و روانتان عادت کند.
8- نسبت به خود و دیگران افکار مثبت پرورش دهید این برای افزایش اعتمادبهنفس شما مؤثر است. مثلاً برای این کار بهتر است تواناییهای خود را بر روی کاغذی بنویسید. مثلاً شما فلان حسن را دارید. بر روی کاغذی بیاورید و آن را اگر شده به دیوار بزنید و سعی کنید با هر بار خواندن و دیدن، لبخند بزنید.
9- در یک قسمتی از پیامتان نوشتید، دلخوشی من خداست اما نمیتوانم حس کنم. به شما حق میدهم؛ چون هیچ فردی در دنیا نمیتواند خود خدا را ببیند. اما در آیات قرآن کریم هم هست که خدا را میتوان با جلوههایش مشاهده و حس کرد. مثلاً یکی از جلوههای خدا، طبیعت است. همین آسمان و درختان اطراف را سعی کنید از امروز با نگاهی متفاوت ببینید. به همین دلیل است ما توصیه میکنیم مراجعانمان گاهی به تفریح بروند و طبیعت را لمس کنند. همین قدم زدن و پیاده روی روزانه به مدت 20 دقیقه برای افزایش احساس امید و حس کردن طبیعت، مناسب است.
10- رفتوآمدتان را با خانواده نزدیک بیشتر کنید. رابطه با اعضای خانواده موجب آرامش و آسایش جسم و جان میشود.
چنانچه سؤالی داشتید، در خدمتم. انشا الله موفق و پیروز باشید.
سلام مخاطب گرامی!
عرض خوشامدگویی دارم خدمت شما. ممنون از شما بابت انتخاب ما برای پاسخ به سؤالتان.
اینطور که متوجه شدم فرزند شما استعدادهای ویژهای دارد و شما میخواهید این استعدادها را رشد بدهید و به دنبال کلاس هستید. شما را به این دلیل که استعداد فرزندتان را شناختید و در جهت تقویت آن تلاش میکنید، تحسین میکنم. با این حال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم:
والد گرامی، اینکه برخی جاها کودک زیر 7 سال را پذیرش نمیکنند، دلایل مختلفی دارند که اغلب این دلایل به خاطر رعایت مسائل تربیتی و اصول آن است. چون به نظر برخی از روانشناسان، آموزش برای کودک زیر 7 مناسب نیست به دلایلی مثل:
-فرصتهای بازی کودک گرفته میشود.
- کودک فکر میکند همیشه باید در حال آموزش باشد و این گونه از مادر و پدر و اطرافیان توجه کسب کند.
- کودک خود را با بچههای دیگر مقایسه میکند و میبیند آنها در حال بازی و آزادی هستند و خودش باید درگیر قوانین آموزشگاهی باشد که میرود (بچهها نمیتوانند لزوم قانون را مثل بزرگترها درک کنند و ممکن است برای آنها سخت باشد)
- ممکن است به دلیل اینکه بچگی نکرده، در بزرگسالی من کودکیاش ارضا نشده باقی بماند و آسیبهایی برایش به همراه داشته باشد.
- در بدو ورود به مدرسه میبیند از بچههای دیگر جلو است و آموزشهای معلم برایش ابتدایی به حساب میآید و از مدرسه و آموزش کلاً زده میشود.
و دلایل دیگر که همگی مناسب و منطقی هستند. اما نکتهای که باید شما برای دخترتان در نظر داشته باشید این است که حتماً یاددادن را با بازی و حالتهای بچگانه برای کودکتان داشته باشید و الزامی برای او به کار نبرید. به همین دلیل توصیه میکنم ایشان را به مکانهای مخصوص کودکان مثل مهدهای کودک ببرید و یا معلم خصوصی برایش بگیرید و یا اینکه برخی سرای محلهها این چنین برنامههایی برای بچهها دارند خصوصاً در این ماهها که کلاسهای تابستانی شروع میشود و به ایشان تأکید کنید که آموزش بدون اجبار و الزام باشد. مثلاً گرفتن امتحان پایان دوره برای بچهها مناسب نیست. اما تا زمانی که کلاس مناسبی برای دخترتان پیدا نکردید، نکات زیر را برای ایشان در نظر داشته باشید:
-در منزل شعرهای کودکتان را بر روی کاغذ بنویسید. هم در نگهداری اشعار و قصههایش کمک میکنید و هم ایشان بیشتر متوجه تشویق شما میشوند.
- شعرهایی که دوست دارد با هم همخوانی کنید و یا شعری را دانلود کنید و با هم بخوانید.
- میتوانید کمکم با هم مشاعره کنید.
- آموزشتان با کمک بازی و شادی باشد.
- برایش کتاب شعر و نقاشی با انتخاب خودش هدیه بگیرید.
- از تشویق و توجه و تحسین غافل نشوید به خاطر این ویژگیهایش او را تحسین کنید و برایش هدیه بگیرید.
- حتماً پدر خانواده او را مورد توجه خود قرار دهد.
- میتوانید کمکم برای اشعار و قصههایش ارزیابی داشته باشید.
- میتوانید به او موضوع دهید که برایش قصه بگوید این گونه ذهن کودک خلاقتر میشود.
- در نهایت توصیه میکنم به او سخت نگیرید و او را آزاد بگذارید.
چنانچه سؤالی بود در خدمتم. انشا الله موفق باشید.
سلام و عرض خوشامدگویی دارم خدمت شما خانم عزیز!
از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما مطرح نمودید ممنونم.
خانم عزیز خیلی خوشحالم با فردی مکاتبه میکنم که شغل با ارزش و قابل احترامی دارد.
خانم بزرگوار نفرمودید در چه زمینهای وسواس دارید. اما به طور کلی باید خدمتتان عرض کنم که ناراحتی و رنج شما را درک میکنم. چون وسواس از هر نوعی که باشد آزار دهنده است.
در زیر نکاتی را در زمینه وسواس و افزایش اعتماد به نفس خدمتتان عرض میکنم.
1-در ابتدا از شما میخواهم نسبت به چکاپ بدن خود اقدام کنید. برای اینکار به پزشک مراجعه بفرمایید و با انجام آزمایشات، نسبت به کمخونی و یا افزایش و یا کاهش برخی مواد خونتان و یا مشکلات تیروئیدی خود آگاه شوید. چون جابه جایی برخی مواد معدنی در بدن، موجب مشکلات روانی مثل احساسات افسردگی و یا اضطراب در فرد میشود.
2- وسواس یک چرخه تکراری است برای فرد مبتلا و همچنین بسیار آزار دهنده است. به طوری که فردی که در این چرخه گیر کرده، در نهایت دچار احساسات افسردگی میشود.
وسواس دو نوع است: وسواس فکری و وسواس عملی، ریشه هردو، افکار اضطرابزایی است که برای فرد آزار دهنده است بنابراین فرد برای رهایی از این افکار، رفتارهای تکراری از خود نشان میدهد. شما نفرمودید کدام یک را دارید؟ و یا اینکه هم افکار مزاحم دارید و هم اعمال تکراری وسواسی؟
هر کدام که هست برای ترک وسواس و رفع اضطراب، بهتر است هر چه زودتر اقدام کنید و به صورت حضوری به یک مشاور مراجعه بفرمایید. ما مشاوران نیز در اینجا در کنار شما هستیم.
3- سعی بفرمایید برنامه زندگی خود را به نحو مطلوبی تغییر دهید. به فرض مثال ساعات خواب خود را جوری تنطیم کنید که آرامش بدنی و روانی را از خواب مناسب کسب کنید. چون خواب شبانه خوب، موجب کاهش سطح تنش در روز میشود. همچنین کمیت و کیفیت تغذیه به طور مستقیم بر سلامت جسم و وران موثر است.
3- من به همه مراجعانم توصیه میکنم حرکات ورزشی را در برنامه روزانه خود قرار دهند. ورزش باعث کاهش اضطراب و همچنین مشغولیت ذهن افرادی که افکار و رفتار وسواسی دارند.
4- یکی از مهمترین راهکارها برای ترک رفتار و افکار وسواسی، بی اعتنایی است. یعنی شما نسبت به افکاری که به ذهنتان میآید اهمیت ندهید و میدانم سخت است در ابتدا اما سعی کنید خودتان را با این تمرین عادت دهید. مثلا اگر رفتار وسواسی شستن مکرر دارید، سعی کنید با همان لباس یا مکانی که به نظر شما کثیف است، بگذرانید و نشویید.
5- یکی دیگر از دلایل وسواس، وجود افکار منفی است که فرد نسبت به خود و دیگران و پدیدهها دارد که این خیلی با کمبود اعتماد به نفس ارتباط دارد. پس این دو مسئله شما به هم ربط دارند. یعنی هم وسواس موجب کاهش اعتماد به نفس میشود و هم کاهش اعتماد به نفس، افکار وسواسی را به همراه دارد و ریشه این دو همان افکار منفی خودجوشی هستند که فرد، خود را مدام با این افکار آزار میدهد. پس سعی کنید در شناختن و از بین بردن این افکار تلاش کنید. برای اینکار به نکته بعدی توجه بفرمایید.
6- افکار خود را بر روی کاغذی بنویسید و ببینید از این افکار چه احساسی به شما دست میدهد؟ در مرحله بعد، این افکار را به صورت مثبت داشته باشید و بنویسید. ببینید چه احساسی از این افکار دارید؟ در اینجا متوجه تفاوت اثر دو نوع فکر میشوید. پس بهترین را انتخاب کنید.
7- به داشتههای خود فکر کنید و برای افزایش آن تلاش کنید. مثلا استعدادها و تواناییها و علایق خود را بشناسید و آنها را به طرقی تقویت کنید. مثلا مطالعه و کلاس ورزش و کلاسهای هنری و ... داشته باشید.
سؤالی بود در خدمت شما هستیم.
عرض سلام مجدد خدمت شما!
از اینکه در خدمت شما خانم گرامی هستم بسیار خوشحالم.
خانم عزیز، اینطور که متوجه شدم شما فرمودید همسرتان قرص مصرف میکنند. آیا این قرصها به دلیل مشکلات جسمی است؟ چه پزشکی تجویز کردهاند و تشخیصشان چه بوده است؟
با توجه به زندگی گذشته همسرتان اگر با تشخیص پزشک اعصاب و روان، متوجه وجود مسئلهای در ایشان شدید راهکارهای حمایتی را باید به کار بگیرید. خانم عزیز رفتارهای همسرتان، هر دلیلی که داشته باشد، اکنون شما به دنبال راهکار هستید. این یعنی زندگیتان را دوست دارید و به دنبال بهبود هستید. پس توصیه میکنم به نکات زیر توجه بفرمایید:
-همانطور که یک خانم در مورد همسر و زندگی آینده خود آرزوهایی دارد، یک مرد هم با ازدواج میخواهد آرامش کسب کند و سختیهای گذشته را با وجود همسرش جبران کند و در کنارش لذت ببرد؛ بنابراین هر یک از زوجین باید این نکته را در نظر داشته باشند و این آرامش را برای همسر خود به وجود بیاورد و انتظارات تعدیل شدهای از طرف مقابل خود داشته باشد.
- همسرتان نیاز بیشتری به توجه و حمایت شما دارد. شاید به دلیل همین نیاز باشد که اطرافیان فکر میکنند ایشان خودشیفته هستند. دوست دارد دیگران به او توجه کنند و حمایتش کنند. پس چه بهتر که شما این نیاز او را برطرف کنید و حامی او باشید.
- باز هم توصیه میکنم در هر صورت از به کار بردن صفات منفی که ایشان ناراحت میشوند، پرهیز کنید. از اینکه اسم خودشیفته بر او بگذارید، پرهیز کنید. شما میخواهید او بهتر شود، پس بهتر است او را فرد سالمی بدانید؛ اما به دلیل مسائل سختی که در گذشته داشته - کمااینکه همه انسانها تجارب تلخی در گذشته داشتهاند - و اکنون نیاز به حمایت و توجه و محبت و دیده شدن دارد.
- بهتر است به خواستههای معقولش جواب مثبت دهید. مثلاً زمانی که بچهتان را میبرد به منزل اقوام، به خانوادهتان بگویید احترام بیشتری به ایشان بگذارند. احتمال دارد اگر این نیازهای او برطرف شود، جایی برای گله و شکایت باقی نمیماند.
- در کنار اینکه باید به همسرتان بیشتر توجه کنید، بهتر است خودتان نیز خودمراقبتیهایی داشته باشید. مثلاً به دنبال سلامت جسم و روان خود باشید.
- حتماً او را برای استفاده منظم قرصهایش همراهی کنید. حالا چه برای مشکلات جسمی و چه مسائل روانشناختی.
- به صحبتها و نیازهایش خوب گوش دهید.
- کمتر عصبانیت از خود نشان دهید.
- از او تعریف و تمجید کنید. از شغلش و در کل از نقشی که دارد، استقبال کنید. احتمالاً به دلیل ذهنیت شکستی که از خود دارد، احساس سرخوردگی پیدا کرده، لذا لازم است شما او را در این شرایطی که قرار گرفته یاری و تشویق کنید.
- سعی کنید خودتان با شور و هیجان باشید و منتظر هیجان و ابراز ایشان نباشید، تا ایشان نیز به این نوع رفتار عادت کند.
سؤالی بود در خدمتم.
سلام و عرض خوشامدگویی خدمت شما کاربر گرامی!
بابت اعتمادتان به مشاوران مجموعه ما، از شما سپاسگزاریم.
اینطور که متوجه شدم دختر دلبند سهساله شما رفتارهای لجبازی و شیطنت دارد و شما به این دلیل کلافه شدید. احساس شما را درک میکنم. اما باید بگویم این شکایت بسیاری از والدین میباشد که میگویند کودک ما لجبازی میکند.
بهتر است بدانیم لجبازی در اغلب کودکان 2 الی ۳ساله طبیعی است، اما نحوه برخورد اطرافیان به خصوص والدین مهم است که این رفتار در کودک تثبیت نشود و یا افزایش پیدا نکند. گاهی کودک به دلیل نیاز طبیعی خود، بهانهگیریهایی دارد، اگر والدین با بی حوصلگی با او برخورد کنند و به نیازهای او توجه نکنند، کودک احساس ناخوشایندی نسبت به دیگران پیدا میکند و این ممکن است به لجبازی کودک بینجامد و یا اینکه به دلیل عدم رفع نیازش، خودش مجبور شود با اصرار و لجبازی بر سر یک مورد، به خواستهاش برسد. پس میتوان گفت تداوم و یا تقویت لجبازی کودک علل مختلفی دارد مثل: بی اعتنایی والدین به او/ عدم رفع نیازهای طبیعی/ روند طبیعی رشد کودک/ مشاهده الگوهای اطراف/ فرایند از پوشک گیری و از شیرگیری نامناسب و...
با توجه به نکات بالا نکات زیر را برای شما پیشنهاد میکنم:
1-والد عزیز، همانطور که بالا نیز گفتم، این لجبازی در اغلب کودکان طبیعی است، بنابراین نحوه برخورد با او مهم است و این مستلزم این است که خود شما بتوانید در زمان لجبازی و در کل رفتار با دخترتان، آرامش داشته باشید؛ بنابراین سعی کنید علتهای دیگر ناراحتیتان را دریابید. مثلاً اگر اضطراب دارید در پی رفع آن باشید.
2- بچهها بازی را دوست دارند. سعی کنید با بازی هم دخترتان را سرگرم کنید و هم مهارتهای ارتباطی را به ایشان بیاموزید بهصورت غیرمستقیم و در خلال بازی و داستان.
3- در زمان عصبانیت و جیغ زدن دخترتان، ساکت باشید و مقابله به مثل نکنید و حتی اخم به چهره نیاورید. چون این نوع واکنشها باعث تقویت رفتار نامطلوب میشود.
4- سعی کنید نیازهای کودکتان را بشناسید و بیشتر در مورد بچههای سهساله مطالعه داشته باشید. کودکان در هر سنی نیازهای مخصوصی دارند که اگر برطرف شود احساس ایمنی پیدا میکنند. اگر برطرف نشود ممکن است به زور متوسل شوند. به فرض مثال، بچهای که یک درخواستی دارد و مادر و پدر به هر دلیلی این درخواست را برآورده نمیکنند، کودک شروع به گریه و جیغ میکند و مادر و پدر در این صورت درخواست او را اجابت میکنند. در این صورت است که کودک یاد میگیرد درخواستهایش را با جیغ بگوید. بنابراین بهتر است نیازهایش را زودتر اجابت کنید و یا اگر نمیشود به هر دلیلی، راههای جایگزین انتخاب کنید و او را سرگرم چیز دیگری کنید.
5- یکی از دلیل لجبازی، استقلال طلبی است. پس میتوانید به طرق گوناگون میتوانید این احساس را به او بدهید. مثلاً او را در کارهای منزل مشارکت دهید.
6- اصلاً به او نگویید جیغ نزن و یا فلان کار را نکن. این نوع رفتار و گفتار موجب تقویت رفتار نامطلوب او میشود. پس بهتر است رفتار نامطلوب او را جهت مثبتی دهید. مثلاً هر زمان به کثیفی دست زد، او را از آن محیط دور کنید و یا مثلاً در همان لحظه فوری یک داستانی برای او بگویید به شیوه جذابی که حواس او پرت شود و یا چیزی دست او دهید و یا از او کاری را بخواهید که مثلاً با زبان بچگانه به او بگویید " میای باهم فلان کار را با مامان انجام بدهی؟"
چنانچه سؤالی بود در خدمتم.
صفحهها