سلاماینکه با صبر کردن ممکن بود فرد بهتری به سراغ شما بیاید صرفا یک احتمال است چون ممکن هم بود این اتفاق نیفتد. بعلاوه اینکه بهتر بودن جهات مختلف دارد و معمولا همه جهات با هم جمع نمشود. هر فردی در کنار خوبی هایی که دارد نقص هایی هم خواهد داشت. لذا شما باید این تفکر را از سرت بیرون کنی که با فردی ازدواج کنی که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد چون پیدا شدن چنین شخصی تقریبا محال است.با این حال اگر در حال حاضر نسبت به ازدواج خود تردید دارید بهتر است موارد اصلی را مورد بازبینی قرار دهید نه فرعی ها را. موارد اصلی آنهایی است که نبودنش غیر قابل تحمل و مشکل ساز است مثل نداشتن تناسب در زمینه فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری. اما مواردی مثل اختلاف سطح مالی یا نداشتن موقعیت شغلی خیلی عالی، اگر نباشد هم میشود خوشبخت بود چون آنچه عشق و علاقه پایدار بین زن و شوهر را رقم میزند وجود تناسب هایی است که عرض کردم.در مورد وضعیت پدر و مادر ایشان هم باید عرض کنم این احتمال که ایشان از آنها متاثر شده باشد وجود دارد اما صد در صد نیست. به نظرم در این سه ماه باید رفتار ایشان را تا حدودی شناخته باشید و با بررسی این رفتار ها بتوانید تشخیص دهید که رفتار ایشان طبیعی است یا خیر. با این حال اگر باز هم نسبت به این مسئله تردید دارید میتوانید حضورا به اتفاق نامزدتان به مشاور مراجعه کنید تا ایشان مسئله را بررسی کند. منتها برای اینکه سوء تفاهمی از طرف ایشان صورت نگیرد بهتر است علت اصلی این خواسته را مطرح نکنید بلکه به ایشان بگویید بهتر است برای شناخت بیشتر چند جلسه مشاوره هم برویم.پیروز و سربلند
سلامهمسر شما شرایط خوبی ندارد و طبیعی است که زندگی با چنین شخصی قطعا سختی های زیادی را به همراه خواهد داشت منتها شما باید شرایط خودت را کامل بررسی کنی ببینی اگر از ایشان جدا شوی، زندگی بهتری خواهی داشت؟ آیا امکان ازدواج با فرد دیگری که بهتر از ایشان باشد برای شما فراهم است؟ اگر به این نتیجه رسیدی که جدا شدن از ایشان به نفع شماست که هیچ (البته بهتر است تشخیص این مسئله را به عهده بزرگتر ها و مشاوری مورد اعتما بگذاری) اما اگر به هر دلیلی فکر میکنید ادامه دادن به این زندگی بهتر از جدایی است، در این صورت میتوانی با انجام کارهایی، از مشکلات آینده کم کنی. مثلا دوران عقد را کمی طولانی کنید و برای ازدواج شرایطی مثل ترک اعتیاد، پیدا کردن شغل و ... بگذارید تا ایشان برای اصلاح خود تلاش کند. حتی اگر شرایط فراهم بود و صلاح دانستید میتوانید به او بگویید به شرایط ضمن عقد این بند را هم اضافه کنید که در صورتی که دوباره سمت کارهای سابقش برود حق طلاق با شماست.این عناصر هر چند صد در صد مانع ایشان از انجام آن کارها نیست ولی حداقل باعث میشود کمی بیشتر مراعات کند. بعلاوه اینکه اگر زمانی صبر شما لبریز شد و نتوانستی زندگی با او را تحمل کنی میتوانی به راحتی از او جدا شوی.پیروز و سربلند
سلاماینکه ایشان قبلا به شما نگاه میکرده، دلیل بر این نمیشود که به شما علاقه مند هم بوده. حتی اگه علاقه مند هم بوده باشد باز این علاقه دلیل بر این نمیشود که حتما قصد ازدواج با شما را داشته باشد. لذا اولا باید از طرف ایشان هم علاقه ای وجود داشته باشد و ثانیا فقط علاقه ای به درد شما میخورد که به قصد ازدواج باشد در غیر این صورت تفکرات و تخیلات شما بی حاصل خواهد بود.اما برای اینکه به علاقه و نیت ایشان پی ببرید چند راه وجود دارد:1- اینکه فرد سومی را پیدا کنید و از او بخواید با ایشان در مورد شما صحبت کند و شما را به عنوان یک گزینه مناسب برای ازدواج به ایشان معرفی کند. البته نباید بگوید از طرف شما رفته. عکس العمل ایشان نشان دهنده نیت و علاقه ایشان به شما خواهد بود.2- مسئله یکی از خواستگاهایتان را به نحوی به ایشان منتقل کنید. اگر خودتان نتوانستید از طریق واسطه این کار را انجام دهید. باز هم عکس العمل ایشان میتواند نشان دهنده نگاه ایشان به شما باشد.اگر با این دو روش به این نتیجه رسیدید که به شما علاقه مند است و قصد ازدواج دارد، حتما این مسئله را با شما در میان می گذارد. آن وقت شما باید ایشان را به سمت اقدام رسمی ببرید.اما اگر دیدید توجهی به شما ندارد در این صورت میتوانید از راه های جذب غیر مستقیم استفاده کنید. برای مطالعه در این زمینه اینجا کلیک کنید.البته در همه این مراحل شما نباید بگذارید این علاقه بیشتر از این شدت پیدا کند چون ممکن است کاملا یکطرفه باشد و ایشان هیچ حسی نسبت به شما نداشته باشد. در این صورت شما ضربه روحی سختی را باید تحمل کنید. راه جلوگیری از شدت گرفتن علاقه نیز این است که اولا هر چه زودتر تکلیف این علاقه را مشخص کنید. ثانیا اگر بنا بر جذب غیر مستقیم شد باید تا وقتی پیش بروید که منجر به تشدید علاقه از طرف شما نشود وگرنه در غیر این صورت نباید ادامه دهید.پیروز و سربلند
سلامدر مورد افسردگی اگه فکر میکنید هنوز هم به حد طبیعی نرسیدید بهتر است حضورا به یک مشاور مراجعه کنید تا مسئله را بررسی کند.در مورد مسئله ازدواجتان با فرد مورد نظر هم باید عرض کنم میتوانید همین الان رسما اقدام کنید و در مورد شرایطتان با همدیگر صحبت کنید ببینید به تفاهم میرسید یا نه. اگر توانستید ایشان را راضی کنید که به شهر شما بیاید که عالی است اما اگه ایشان چنین مسئله ای را قبول نمیکند، آن موقع باید شرایط خودتان را بیشتر بررسی کنید. اگر مهاجرت شما به شهر ایشان و زندگی در آنجا برای شما ممکن است میتوانید همین الان اصل ازدواجتان را حتمی کنید و بعد به سربازی بروید. اما اگر به هر دلیلی نمیتوانید به آن شهر بروید، بهتر است هر چه زودتر هم تکلیف خودتان را مشخص کنید و هم ایشان را؛ چون در صورت تالل شما ایشان موقعیت های دیگرش را از دست خواهد داد.در صورتی که این ازدواج سر نگرفت، نگران پیدا شدن مورد دیگر نباش. چون مورد های زیادی هستند که با شما و شرایط شما تناسب داشته باشند فقط باید کمی بیشتر تلاش کنید تا فرد مورد نظرتان را پیدا کنید.پیروز و سربلند
سلامدر مورد بحث هایی که بین خودتون پیش میاد بهترین حالت اینه که شما طوری رفتار نکنی که باعث حساسیت بشه. مثلا اگه ایشون به وسایل خونش حساسه و دوست داره هر چی سر جای خودش باشه شما هم سعی کن وقتی چیزی گرفتی سر جاش بذاری. اگر هم یادت رفت و ایشون گفت چرا نذاشتی، با شوخی مسئله رو حل کنی نه دعوا و جدی مثلا میتونی بگی ای بابا یادم رفت زحمتش افتاد گردن خانومم. یا میتونی بگی مرد همینه دیگه. اگه نظم و انظباط داشت که ازدواج نمیکرد! یکم هم در کنارش از با سلیقه بودنش تعریف و تمجید کنی قضیه حل میشه!قاعده کلی اینه که زن و شوهر باید سعی کنن به همدیگه دستور ندن که فلان کار رو برام بکن. اگه شما به این مسئله عمل کنی خیلی از مشکلات حل میشه. مثلا اگه کنترل تلویزیون رو میخوای خودت بری بیاری یا اگه تلویزیون رو میخوای خاموش کنی خودت این کار رو بکنی، کم کم حساسیت ها از بین میره و دیگه خانومت در جواب شما نمیگه هر کسی روشن کرده خودشم خاموش کنه! باید این رفتار شما به جایی برسه که نه شما و نه همسرت فرصت گفتن خواسته هاتون رو پیدا نکنین و به محص اینکه احساس کردین طرف از شما خواسته ای داره بدون اینکه بگه براش انجام بدین. در مورد خونوادتون هم بهتره حد وسط رو نگه دارین یعنی نه کار اونها رو رد کنین و نه تایید کنین. اگه همسرت گفت چرا خبر مارو نمیگرن شما بگو حتما سرشون شلوغه. ما هم خیلی وقته ازشون خبری نگرفتیم. آخر هفته یه سر میریم خونشون ببینیم چیکار میکنن. باید طوری رفتار کنی که به همسرت بفهمونی نباید از کسی انتظار داشته باشی بلکه همیشه باید خودت رو بدهکار فرض کنی تا هم رابطت با دیگران خراب نشه و هم اینکه خودت آرامش داشته باشی چون وقتی انتظاراتت رو از اطرافیان به حداقل رسوندی در مقابل کم کاری های اونها ناراحت نمیشی و ...پیروز و سربلند
سلامکار ایشون اشتباه بوده که خواسته اول آشنا بشین و بعد بیاد خواستگاری. اشتباه شما هم این بوده که با اصرار ایشون این رابطه رو قبول کردی و کم کم به ایشون وابسته شدی.بنابراین نمیشه گفت ایشون فقط مقصره بلکه به همان اندازه شما هم در این اشتباه نقش داشتی. با این حال با توجه به شرایطی که میگید به نظر نمیرسه اگه این رابطه به ازدواج هم ختم میشد آینده خوبی در انتظارتون بود چون هم ایشون از شما کوچیکتره و هم اینکه خونوادش مخالف بودن. بنابراین باید خداروشکر کنی که بیشتر از این ادامه پیدا نکرد و تکلیف شما روشن شد.در مورد خواستگاراتون هم باید عرض کنم اتفاقا ازدواج شما با یه فرد دیگه نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست چون با جایگزین شدن عشق جدید، به کلی میتونی ایشون رو فراموش کنی. منتها در انتخابت کمی باید بیشتر دقت کنی تا در زمینه های مختلف فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری تناسب لازم رو داشته باشین چون عشق و علاقه پایدار فقط در سایه این تناسب هاست که به وجود میاد وگرنه اگه عشق باشه ولی این تناسب ها نباشه، اون عشق دووم نمیاره و بعد از ازدواج از بین میره.پیروز و سربلند
سلامدیدن چنین فیلم هایی معمولا ناشی از ضعف ایمان و عقیده است که تامین نشدن نیازهای جنسی، باعث تشدید در گرایش به چنین رفتاری در فرد میشه. بنابراین برای رفع این مشکل اولا باید ایمان و اعتقاد طرف اصلاح بشه و بپذیره که نگاه به چنین فیلم هایی حرامه و انسان رو از خدا و معنویت دور میکنه ثانیا باید نیازهای جنسی اون تامین بشه تا انگیزه اون برای دیدن این فیلم ها کم بشه ثالثا عواقب دیدن این فیلم ها رو بفهمه و بدونه با دیدن چنین فیلم هایی بعد از مدتی نسبت به همسرش سرد خواهد شد و از رابطه های جنسی با اون لذت نمیبره و به سمت و سویی دیگه کشیده میشه و ....بنابراین اگه شما دارای اعتقادات دینی قوی هستی و نامزدت برعکس شماست، این ازدواج به شما پیشنهاد نمیشه چون در صورت نبود تناسب اعتقادی، احتمال اینکه در آینده با مشکلات دیگه ای مواجه بشین هست چون فرد در صورتی مرتکب گناه نمیشه که یا ایمان قوی داشته باشه و یا اینکه از آبروش بترسه و اگه هیچ کدوم از اینها نباشه، هیچ تصمینی برای سلامت اون نیست.اما اگه در زمینه اعتقادی مثل هم هستین، در این صورت کاری که شما برای پیشگیری از انحرافات جنسی همسرت میتونی انجام بدی اینه که به بهترین شکل ایشون رو در زمینه جنسی تامین کنی تا انگیزه اون برای دیدن چنین فیلم هایی کم بشه. از طرفی باید باهاش صحبت کنی و از عواقب دیدن این فیلم ها براش بگی. همچنین میتونی هنوز که نامزد هستین، ازش تعهد بگیری که در صورت تکرار چنین کاری، ازش جدا میشی و ...در مورد سیگار به نظرم تنها کاری که میتونه احتمال برگشتش به این کار رو کم کنه اینه که تو سند ازدواج شرط کنی هیچ وقت سمت سیگار نره و در صورت انجام چنین کاری حق طلاق با شما خواهد بود و ... . البته این کار صرفا یک تهدید توخالیه؛ چون به هیچ وجه بعد از ازدواج در صورت اعتیاد ایشون به سیگار، به صلاح نیست که از همسرت طلاق بگیری چون عواقب طلاق به مراتب بیشتر از تحمل سیگاری بودن همسرته.بنابراین شما باید همه این موارد رو کنار هم بذاری و بعد برای آیندت تصمیم بگیری. یعنی در صورت ازدواج اولا باید ریسک اصلاح نشدن رفتار او رو بپذیری و ثانیا همت و تلاشت رو برای اصلاح ایشون انجام بدی. اما اگر نه اهل ریسکی و نه اهل تلاش، چاره ای جز بیخیال شدن این ازدواج وجود نداره.پیروز و سربلند
سلامبهترین کار اینه که رابطتون رو باهاش قطع کنین و بهش بگید ادامه دادن این رابطه به این شکل به صلاح نیست چون اولا این رابطه آینده مشخصی نداره و معلوم نیست به ازدواج ختم بشه یا نه ثانیا من نمیتونم بیشتر از این بلاتکلیف بمونم چون تحت فشار خونوادمم. اگه واقعا نیتش ازدواج باشه وقتی ببینه داره شما رو از دست میده حتما اقدامی میکنه اما اگه به هر دلیلی از ازدواج با شما منصرف شده باشه خیلی مقاومت نمیکنه و تن به قطع رابطه میده. در هر صورت به نفع شماست چون تکلیف شما روشن میشه و میتونی برای آیندت تصمیم بگیری.پیروز و سربلند
سلامشما چند کار می تونی بکنی:اول: فرد سومی رو واسطه کنی که باهاشون حرف بزنه و از این روش غلط اونا رو منع کنهدوم : بدون اینکه در مورد خواستگارهات حرف بزنی بحثی در مورد ملاکهای ازدواج در خونه راه بندازی و در ضمن اون بحث مبانی فکری اونا رو نقد کنی یعنی بهشون بگی در مواردی باید خواستگار رو رد کرد که زندگی خراب می شه وگرنه اگر زیاد سخت بگیرند ممکنه دختر بدون همسر بمونه لذا ایده ال گرایی در زمینه شرایط خواستگار درست نیست چون واقعیت اینه که دختر انتخاب شونده است و اگر بخواد خیلی دست بالا بگیره لذا شاید اونی که منتظرشه هیچ وقت به خواستگاریش نیاد و در نتیجه مجبور بشه برای فرار از تجرد در سن بالا به ازدواج نامناسب تن بدهسوم: از عبارات و کلماتی که مخالفتت رو با روش پدر و مادر نشون می ده زیاد استفاده کنی مثل اینکه به شوخی بگی که باید یواش یواش برای ترشی انداختن من خمره بخرید یا اینکه به شوخی بگی که فکر می کنم وقتی فرد مورد نظر شما بیاد موهای من مثل دندونام سفید شدهاگه این کارها رو بکنی کم کم اونها هم متوجه میشن که نباید الکی خواستگارها رو رد کنن و نظر خودشون رو به شما غالب کنن.پیروز و سربلند
سلامشما باید علت اصلی حرف ایشون رو بدونی تا بعد بتونی تصمیم بگیری. ممکنه واقعا راست میگه و صادقانه وضعیتش رو گفته تا شما مطابق همین تصمیم بگیری. ممکنه اصلا مشکل کاریش خیلی بیشتر از این باشه و برای اینکه شما را آماده کنه اینطور گفته! ممکن هم هست بخواد شما رو امتحان کنه و ...لذا شما باید ابتدا اصل قضیه رو متوجه بشی. برای این کار هم یه راه هست و اونم اینه که ایشون رسما بیاد خواستگاری و بعد شما از خونوادت بخوای در موردش تحقیق کنن. توی تحقیقات معلوم میشه ایشون راست میگه یا نه. بعلاوه اینکه وقتی بهش بگی باید رسما بیای خواستگاری تا ببینیم به تفاهم میرسیم یا نه، اگه ایشون ریگی تو کفشش باشه، رو میشه و شما هم از عواقب غیرقابل جبران رابطه های بی سرانجام در امان خواهی ماند.اگه بعد از تحقیقات به این نتیجه رسیدین که حرف ایشون درست بوده و نیتش هم برای ازدواج صادقانه است در این صورت باید ببینید ایشون جوهره کار کردن داره یا نه؟ اگه فردی باشه که به نظر شما و خونوادت در هر شرایطی میتونه از پس زندگیش بر بیاد میتونید جواب مثبت بهش بدید چون حتی اگه از کار پیمانیش هم بیرونش کنن باز میتونه یه کار دیگه پیدا کنه اما اگه دیدید فرد متزلزلیه و نمیتونه روی یه کار متمرکز بشه و به بهانه های مختلف از زیر کار کردن شونه خالی میکنه در این صورت ازدواج با ایشون ریسک داره.پیروز و سربلند
صفحه‌ها