مطالب دوستان baharee

تصویر امین-مشاور ازدواج amin 02 آبا, 1393 می ترسم به شخص دیگر پناه ببرد
سلامرفتار ایشان هر علتی میتواند داشته باشد ولی نزدیکترین علت همانی است که خود شما حدس زدی یعنی ممکن است همکارش جریان رابطه شما با ایشان را گفته باشد و به همین خاطر نسبت به شما تنفر پیدا کرده. البته ممکن هم هست چیزی نگفته باشد و صرفا به این خاطر که 4 سال هیچ اقدامی انجام نداده ای، امیدش را از شما قطع کرده تا بتواند ازدواج کند!بنابراین در هر صورت بهتر است برای روشن شدن تکلیف خودت، رسما از او خواستگاری کنی. این کار تا حدودی علت عقب نشینی ایشان را روشن میکند. اگر باز هم جوابش منفی بود و علت را عدم علاقه مطرح کرد چند بار دیگر از او خواستگاری کن؛ چون اصرار شما میتواند نظرش را نسبت به شما عوض کند. اگر با این کار باز هم جواب رد داد میتوانی مدتی دست نگه داری و رابطه را به کلی با او قطع کنی و به هیچ وجه سراغش نروی. بعد از مدتی مثلا یکی دو ماه دوباره از طریق خانواده از او خواستگاری کن. اگر هنوز هم مشتاق ازدواج با شما باشد حتما با این کار نظرش عوض خواهد شد و جواب رد نمیدهد اما اگر پاسخش منفی باشد دیگر چاره ای جز فراموش کردن ایشان نداری.ممکن است در این مراحل بگوید به خاطر رابطه ای که قبلا داشتی از شما متنفر شده و ... که در این صورت شما باید به ایشان اطمینان دهی که آن کار یک اشتباه بوده و از کاری که کردی پشیمانی و به هیچ وجه در آینده به او خیانت نخواهی کرد. اگر گفت پس چرا به من نگفتی بگو اگر میگفتم فقط نسبت به من بدبین میشدی و دردی از ما دوا نمیشد. به او بگو من تو را فقط برای ازدواج میخواهم و این کار را با خواستگاری رسمی ثابت کردم و ... .در نهایت اگر نظرش عوض شد که میتوانی ازدواج کنی ولی اگر باز هم تغییر نکرد دیگر فایده ای ندارد چون علاقه شما یکطرفه خواهد بود و با وجود علاقه یکطرفه، ازدواج فایده ای نخواهد داشت.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 02 آبا, 1393 از پرده برداری تا رمزگشایی پنهان کاری همسرم
سلامرمزگذاری ایشان صرفا به معنای پنهان کاری از شما نیست. ممکن است علت دیگری داشته باشد. لذا اولین قدم این است که رمز گوشی را از او سوال کنید و اگر رمزش را به شما نداد، علت را جویا شوید ببینیند چه میگوید؛ اما هر پاسخی داد به هیچ وجه عکس العملی نشان ندهید و دیگر ادامه ندهید.اگر به این نتیجه رسیدید که دارد چیزی را از شما پنهان میکند نظر من این است که به جای کنجکاوی برای فهمیدن اینکه چه چیزی را دارد از شما مخفی میکند، به این فکر کنید که اگر زمانی فهمیدید که چه چیزی در گوشی ایشان است که نمیخواهد شما مطلع شوید، آن موقع چه عکس العملی میخواهید از خود نشان دهید؟؟به عنوان مثال فرض کنید ایشان در گوشی خود فیلم مستهجن دارد؛ یا اینکه با خواهر یا مادر خود در مورد شما صحبت میکند و نمیخواهد شما چیزی بفهمید؛ یا اینکه با فرد دیگری در ارتباط است و میخواهد این ارتباط را از شما پنهان کند؛ یا علل دیگر.در هر کدام از این موارد، عکس العمل شما چه خواهد بود؟ آیا دانستن شما میتواند مشکل را حل کند؟ مثلا اگر فهمیدی همسرت با فرد دیگری در ارتباط است آیا مشکل شما حل میشود با خیر؟به نظر من در این گونه موارد حساسیت شما نسبت به این مسئله مشکل کار را بیشتر میکند چون آرامش را از خود سلب خواهی کرد و نتیجه این بی قراری چیزی جز تغییر رفتار با همسر و فرزندان نخواهد بود. تغییر رفتار با همسر هم نتیجه ای جز اصرار او بر اشتباهش(اگر احیانا اشتباهی مرتکب شده باشد) نیست.بنابراین پیشنهاد من به شما این است که فعلا نسبت به این مسئله بی تفاوت باشید و عکس العمل منفی از خود نشان ندهید. حتی در مواقعی که همسرتان چیزی گفت خود را به تغافل بزنید و طوری برخورد کنید که چیزی نمیدانید یا اصلا برایتان مهم نیست. بگذارید مدتی از این قضیه بگذرد. اگر مسئله خاصی نباشد که خود بخود حل خواهد شد اما اگر بر فرض ریگی به کفش همسرتان باشد فقط در صورتی میتوانید متوجه شوید که خیال او از جانب شما راحت باشد و فکر کند شما متوجه نمیشود. این کار را تا زمانی ادامه دهید که احساس کنید رفتار همسرتان با شما تغییر کرده است. آن موقع راهکار مناسب به شما ارائه خواهد شد.در این مدت نسبت به زندگی خود حساسیت بیشتری به خرج دهید و گاهی اوقات گذشته خود را مرور کنید. اگر احساس کردید کمبودی در رابطه شما با همسرت وجود دارد سعی کنید آن را جبران کنید. گاهی اوقات با تغییر در یک رفتار کوچک که از نظر همسرتان بسیار اهمیت دارد، به راحتی زندگی خود را از تلاطم نجات خواهید داد. حتی میتوانید از همسر خود نظرخواهی کنید و از او بخواهید عیب های شما رو بازگو کند. پر کردن این کمبود ها خود دارویی برای درمان بسیاری از بیماری هایی است که از آن مطلع نیستیم.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 01 آبا, 1393 به نظرم ازدواج هم لابی می خواد!
سلامدر مورد مشکلاتی که با پدرتان دارید باید عرض کنم این مسئله باید با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد تا ریشه اصلی مسئله پیدا شود. ممکن است نوع تفکر شما با پدرتان اختلاف زیادی داشته باشد و همین مسئله باعث فاصله گرفتن شما از همدیگر شده باشد. ممکن هم هست سوء تفاهماتی این وسط ایجاد شده باشد که به گمان شما غرور و بی اهمیتی و ... است و به گمان پدرتان خودسری و بی احترامی و رکود! لذا برای این بخش از مشکل، پیشنهاد من این است که حضورا به یک مشاور مراجعه کنید.در مورد تحصیل و اشتغال هم باید شرایط بررسی شود. اگر امکان اشتغال و تحصیل به طور همزمان برای شما فراهم باشد میتوانید به درس خود ادامه داده و با کمی سختی این مرحله را پشت سر بگذارید. اما اگر ادامه تحصیل به هر دلیلی ممکن نبود، فراگرفتن هنرهای فنی میتواند به شما کمک کند که هم تا زمان ازدواج بیکار نباشید و هم اینکه بعد از یک دوره آموزش، درآمدی داشته باشید.اما در مورد مسئله ازدواج باید عرض کنم بخشی از مشکل شما به خاطر طرز تفکر شما در گذشته بوده که بدون دلیل خواستگار خود را رد می کردید و این مسئله باعث بالا رفتن سن شما و سخت شدن ازدواجتان شده به خصوص که از گفته های شما اینطور بر می آید که سن ازدواج در محیط و خانواده شما پایین است. لذا اینکه در حال حاضر کسی به خواستگاری شما نمی آید ممکن است به خاطر شرایط سنی و محیطی شما باشد.با این حال برای اینکه بتوانید شرایط ازدواج خود را فراهم کنید باید کاری کنید که بیشتر دیده شوید. برای این کار حضور شما در مجالس و محافل زنانه، حضور در کلاس های متفرقه، رابطه بیشتر با دوست و آشنا و فامیل، حضور در انجمن های و تشکل های محلی و هیئتی و دانشجویی و ...، سپردن به افراد مورد اعتماد و بیان قصد ازدواج و همچنین استفاده از سایت ها و مراکز همسریابی میتواند در این مسئله به شما کمک کند. البته در مورد سایت های همسریابی ضروری است که با احتیاط بیشتری اقدام کنید و تن به هیچ گونه رابطه ای خارج از محیط خانواده ندهید یعنی اگر با فردی آشنا شدید، باید به کلیات اکتفا کرده و حتما برای ادامه آشنایی از طریق خانواده اقدام کنید در غیر این صورت نباید به وعده های طرف دل خوش کرده و به بهانه آشنایی بیشتر به رابطه ادامه دهید زیرا این رابطه منجر به وابستگی های بعدی شده و کار را برای شما مشکل تر میکند.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 27 مهر, 1393 چطور خانم اینده ام را بشناسم؟
سلامانجام وظیفستپاسخ: یعنی ایشان هم باید رفتار ثابتی داشته باشد تا شما بتوانید مطابق روحیات و اخلاقیات او عکس العمل نشان دهید. البته اولا مشکلِ نداشتنِ ثبات در رفتار بیشتر در آقایان دیده میشود ثانیا برفرض که در ایشان هم باشد، در مورد اینکه چطور این مسئله به ایشان منتقل شود نیاز به بررسی دارد چون ممکن است خود شما نتوانی مستقیم این مسئله را به او بگویید و نیاز باشد فرد سومی این کار را انجام دهد
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 27 مهر, 1393 به شوهرش گفتم قبلا با همسرت دوست بودم!
سلامصرف دوست داشتن برای ازدواج کافی نیست و باید شرایط دیگر نیز برای یک ازدواج موفق فراهم باشد. در شرایط فعلی ایشان چنین شرایطی ندارد چون ایشان ازدواج کرده و فکر اینکه از همسر خود جدا شود و با شما ازدواج کند نادرست است. لذا بهترین کار این است که رابطه را با ایشان کلا قطع کنی و ادامه ندهی. اگر شماره ای از شما دارد بهتر است شماره خود را عوض کنید به طوری که دیگر هیچ راه ارتباطی باقی نماند. این کار، هم به نفع شماست و هم اینکه زندگی ایشان حفظ میشود.در مورد اینکه گفتید این علاقه واقعی است چون تا به حال از بین نرفته هم باید عرض کنم اولا همانطور که عرض کردم وجود علاقه برای ازدواج کافی نیست ثانیا صرف از بین نرفتن آن دلیل بر واقعی بودن آن نیست چون طبیعت هر انسانی اینگونه است که نسبت به نداشته ها علاقه زیادی دارد و وقتی به آن میرسد علاقه او کمرنگ میشود مگر اینکه پشتوانه عقلی داشته باشد چون تصور قبلی او با آنچه میبیند زمین تا آسمان متفاوت است. لذا نباید این تفکر که فرد مورد نظر همان کسی است که او را تا آخر عمر عاشقانه دوست خواهی داشت و ایشان هم کشته مرده شما خواهد بود اشتباست.بله اگر ایشان بدون دخالت شما به هر دلیلی از همسر خود جدا شد، آن موقع با بررسی شرایط و در نظر گرفتن ملاک های ازدواج میتوانید با ایشان ازدواج کنید.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 25 مهر, 1393 چطور خانم اینده ام را بشناسم؟
سلامپذیرش مدیریت مرد در خانواده توسط زن فقط وابسته به سن نیست زیرا هستند افرادی که از همسر خود کوچکترند ولی به دلائلی مدیریت او را قبول نکرده و دوست دارند مستقل عمل کنند. با این حال به چند علت آن اشاره میکنم:1- بزرگتر بودن دختر2- برتر بودن موقعیت دختر از لحاظ مالی، تحصیلی، شغلی و ... و در مقابل ضعیف بودن موقعیت مرد3- تربیت خانوادگی مثل وجود زن سالاری در خانواده دختر و حتی در خانواده پسر4- استقلال مالی دختر5- عدم آگاهی از فلسفه تقسیم کار اسلام بین زن و شوهر: بسیاری از دختران فکر میکنن مثلا اگر برای خارج شدن از منزل از همسر خود اجازه بگیرند، به این معناست که آنها ضعیف بوده و تحت سلطه مرد هستند و توانایی انجام کاری را ندارند در حالی که این تفکر نادرست است زیرا این غیر قابل انکار است که اگر زن اجازه بگیرد یا نگیرد میتواند کار خود را انجام دهد و مشکلی هم برای او ایجاد نمیشود چنانچه در دوران مجردی غالب دخترها اینگونه هستند. پس نباید از پیش خود برای احکام اسلام فلسفه بتراشیم و بعد آن را توجیه کنیم زیرا در غالب موارد کشف فلسفه احکام از عهده ما خارج است و توانایی چنین کاری را نخواهیم داشت بلکه از این باب به آن عمل میکنیم که آن را کسی به ما گفته که آگاهی کامل نسبت به ما دارد و میداند چه روشی برای زندگی، ما را سریعتر به مقصد میرساند.البته وجود این موارد به این معنا نیست که طرف صد در صد چنین مشکلی دارد بلکه اینها صرفا قرائنی است که ممکن است فرد متصف این صفات، با چنین مسئله ای روبرو باشد. در کنار اینها نقش مرد به عنوان تعیین کننده حدود و وظایف و اختیارات زندگی از همان ابتدا قابل توجه است. یعنی اگر مردی از همان ابتدا نسبت به همسر خود بی توجه باشد و اهمیتی به او ندهد، طبیعی است که اگر بعدا بخواهد نسبت به او حساسیت نشان دهد، این کار یا عملی نمیشود و یا اینکه با تنش مواجه میشوند. لذا زن و مرد هر روشی را که میخواهند برای زندگی اتخاذ کنند باید از همان اول مطابق آن عمل کرده تا در ادامه زندگی با مشکل مواجه نشوند.بنابراین برای اینکه شما با چنین مشکلی روبرو نشوی باید به این موارد توجه داشته باشی یعنی اولا تا حد امکان از مواردی که احیانا به این تفکر منجر میشود خودداری کنید مثلا خانواده طرف را مورد بررسی قرار دهید و سبک زندگی انها را جویا شوید؛ تا حد امکان سعی کنید با فردی ازدواج کنید که از شما کوچیکتر باشد و وضعیت مالی و شغلی آنها یا در حد شما بوده و یا اینکه پایین تر باشد؛ در جلسات خواستگاری از ایشان سوال کنید نظر شما در مورد آنچه اسلام در مورد حدود و اختیارات زن و شوهر نسبت به هم گفته چیست؟ پاسخ به این سوال تا حدودی عقیده ایشان را برای شما روشن میکند. ثانیا بعد از ازدواج حتما به آنچه که معتقدید به طور ثابت عمل کنید و رفتار متغیر یا حتی متناقض نداشته باشید تا همسر شما بتواند شما را بشناسد و خودش را با رفتار شما وفق دهد چنانچه همسر شما هم باید چنین برخوردی را نسبت به شما داشته باشد.با این اوصاف اگر مورد مناسبی پیدا کردی که یکی از این موارد را نداشت مثلا همسن بود یا وضع مالی بهتری داشت یا ... در صورتی میتوانی با او ازدواج کنی که مطمئن شوی این صفت موجب مشکل مورد بحث نمیشود مثلا اگر دختر همسن یا بزرگتر بود در صورتی این ازدواج مانعی ندارد که زن همسر خود را بچه نبیند و بتواند مدیریت او در خانواده را بپذیرد.در مورد اینکه گفتگو کارساز هست یا نه هم باید عرض کنم در بعضی موارد گفتگو مفید است مثلا وقتی شما فکر میکنی رفتار همسر شما متاثر از فلان رسانه است میتوانی با تحقیق در آن زمینه و نقد اساسی آن، همسرت را نسبت به اشتباهش آگاه کنی و ...نکته آخر اینکه به کار بردن لفظ افسارگسیخته یا خودسر بودن و ... چندان جالب نیست و باعث ایجاد سوء تفاهم میشود در حالی که مسلما سوال کننده عزیز از بکار بردن این الفاظ قصد جسارت نداشته است. با این حال فرض سوال این است که منظور ایشان قبول نداشتن احکام و حقوقی است که اسلام برای زن و شوهر برای هر چه بهتر شدن زندگی فردی و اجتماعی تبیین کرده است.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 25 مهر, 1393 چرا جامعه امروزی سن 16-17 را برای ازدواج نمی پسندد؟
سلام ممنون از نظرتون در مورد مطلب مذکور باید عرض کنم با مطرح شدن بحث اسلامی سازی علوم و فعالیت جامعه علمی در این زمینه بخشی از این موارد در حال کنترله اما آنچه بنده مد نظرم بود این نیست که اساتید میگن باید در سن بالا ازدواج کرد بلکه عرض بنده این است که آنچه یک روانشناسی غربی در مورد معیارهای ازدواج میگوید با آنچه دین میگوید خیلی فاصله دارد و نتیجه این معیارها ازدواج در سن بالا میشود نه اینکه مستقیم کسی بگوید باید در سن بالا ازدواج کرد. مثلا بحث بلوغ عقلی و اجتماعی یا ثبات شغلی و شخصیتی از جمله این موارد است که منجر به جلوگیری از ازدواج در سن پایین میشود که باید در مورد آن بحث کرد. در مورد اینکه بار این مسئولیت را به گردن دولت می اندازید هم باید عرض کنم تا زمانی چنین تفکر حاکم باشد مشکل حل نخواهد شد. وقتی مشکل حل میشود که افراد خود را مسئول بدانند و هر کس به قدر توانش برای رفع این مشکل تلاش کند. به عنوان مثلا در زمان گذشته هیچ فردی به امید اینکه دولت او را مشغول به کار کند نبود بلکه پدرها از همان ابتدا شغل خود ره به فرزندش منتقل میکرد و وقتی او به سن بلوغ میرسید از هر جهت آمادگی تشکیل زندگی را داشت. البته من نمیگویم الان باید همه اینطور عمل کنند چون فضا متفاوت است اما رها کردن خانواده ها هم قابل قبول نیست.
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 25 مهر, 1393 آیا نتیجه را از دوستم بپرسم؟
سلامبهتر است این کار را نکنید و منتظر باشید تا خود ایشان با شما تماس بگیرند و نتیجه را اعلام کنند مگر اینکه فاصله زیاد شود و برای شما خواستگاری دیگری بیاید. البته این مسئله به نوع دوستی شما با هم بستگی است. در مواقعی که دوستی خیلی نزدیک و صمیمی باشد سوال کردن مشکلی ایجاد نمیکند اما اگر اینطور نیست بهتر است اقدامی نکنید. سعی کنید به این مسئله فکر نکنید و یک درصد هم به امید اینکه ایشان بیاید نباشید چون ایشان فقط از شما اجازه گرفته تا شما را معرفی کند و هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است.اگر ایشان اقدام کرد و نیاز به مشورت داشتید میتوانید در همین پست سوال خود را مطرح کنید.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 25 مهر, 1393 آیا ام اس بیماری وراثتی است؟
سلاماگر نگرانی شما صرفا از جهت وراثت و ژنتیک است برای این کار باید با پزشک متخصص در این زمینه مشورت کنید تا میزان احتمال انتقال این بیماری و همچنین جوانب دیگر آن را برای شما تبیین کند.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 25 مهر, 1393 می خوام رگمو بزنم سریع پاسخ بدید
سلامشما مشکل خاصی نداری که اینجوری داری در موردش حرف میزنی و تا مرز خودکشی هم رفتی. شما میخواهی یک مسیری را برای زندگی آینده خوب انتخاب کنی و در این انتخاب کمی با مشکل مواجه شدی. چاره حل این مشکل هم بررسی تمام شرایط و جوانب زندگی شما و همچنین استعداد ها و موقعیت های محیطی شماست. بخشی از این کار باید توسط خود شما صورت بگیرد یعنی باید خودت را بسنجی و ببینی به چه چیزهایی علاقه داری و توانایی انجام چه کارهایی را داری؟ بخش دیگر هم توسط اطرافیان و مشاور مربوطه.اگر به درس خواندن علاقه داری و تا الان هم موفق بودی، بهتر است ادامه دهی و نگران کنفرانس و ... هم نباشی. این مسئله چیزی نیست که قابل جبران نباشد. بر فرض اگر لکنت زبان شما زیاد باشد و به هیچ وجه قادر به کنفرانس نباشی با استاد صحبت میکنی تا در مورد موضوعت از شما تحقیق قبول کند. مسلما استادها هم وقتی ببینند شما قادر به این کار نیستی حتما همکاری خواهند کرد. اگر هم لکنت شما کم باشد که مشکل خاصی نیست.شاید بگویی با وجود این مشکل اعتماد به نفس من از بین میرود و نمیتوانم ادامه دهم که در پاسخ عرض میکنم وقتی شما جوانب دیگر خود مثل گرفتن نمره های بالا در درس و کسب رتبه های اول را تقویت کنی، آن موقع نقاط مثبت خود را خواهی دید و این نقطه منفی جبران خواهد شد. البته از این نکته هم غافل نباش که خدا هر چه را بگیرد چیز دیگری را جایگزین میدهد.اما اگر به هر دلیلی به درس علاقه نداری، بهترین کار این است که از همین امروز به کاری که به آن علاقه داری مشغول شوی و منتظر اینکه اول بروی خدمت و بعد از خدمت کاری را شروع کنی نباشی چون در این صورت بعد از برگشت از خدمت ممکن است کمی با سردرگمی مواجه شوی به خصوص وقتی ببینی دوستانت به کاری مشعولند و شما تازه میخواهی شروع کنی.در کنار کار قاعدتا باید برای خدمت سربازی هم اقدام کنی چون وقتی درس نخوانی رفتن به سربازی اجباری است منتها تا زمان اعزام چند ماهی فرصت کار داری که این فرصت خوبی برای زمینه سازی شغل آینده شماست.وقتی شما خودت انتخاب کنی که چه راهی را میخواهی انتخاب کنی و با انگیزه به آن کار مشغول شوی، مخالفت پدر یا مادر شما هم برطرف خواهد شد و به نظر شما احترام خواهند گذاشت.پیروز و سربلند

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1