ماجرای افک و تفسیر آن

22:30 - 1396/11/26

سلام ببخشید می خواستم بپرسم که ادعای اهل سنت که آیه افک درباره عایشه است درست است و اگر نیست درباره ی کدام یک از زنان پیامبر اسلام است؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/130293

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 7 =
*****
تصویر معین شرافتی

افک به معنای دروغ است و به کذب و باطل گفته می‌شود و به تهمت و بهتان از آن جهت که دروغ است؛ افک می‌گویند.[العین، ج۵، ص۴۱۶] به مجموعه آیات ۱۱تا ۲۶ سوره نور نیز آیات افک گفته شده و این نامگذاری به خاطر وجود این کلمه در آیات ۱۱و ۱۲ این سوره است که خداوند در آن فرموده است:« إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ[نور۱۱ و ۱۲] در حقيقت كسانى كه آن بهتان [داستان افك] را [در ميان] آوردند دسته‏ اى از شما بودند آن [تهمت] را شرى براى خود تصور مكنيد بلكه براى شما در آن مصلحتى [بوده] است براى هر مردى از آنان [كه در اين كار دست داشته] همان گناهى است كه مرتكب شده است و آن كس از ايشان كه قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابى سخت‏ خواهد داشت چرا هنگامى كه آن [بهتان] را شنيديد مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند اين بهتانى آشكار است.»
ماجرای افک در تفاسیر بسیاری وارد شده است و طبق نقل عایشه به این صورت است که به هنگام بازگشت از غزوه بنی مُصطَلِق و هنگام استراحت کاروانیان، برای قضای حاجت از لشکرگاه فاصله گرفته و چون گردنبد خود را گم کرد، مدتی مشغول یافتن آن شد در حالی که لشکریان که از غیبت وی اطلاع نداشتند، به راه افتاده و کجاوه وی را به تصور اینکه عایشه در آن است همراه خود بردند. عایشه که با بازگشت به لشکرگاه آنجا را خالی یافت در همان مکان ماند تا اینکه فردی به نام صفوان بن معطَّل به او رسید و شترش را در اختیار عایشه قرار داد و او را همراه خود به لشکریان رساند. بر اساس این روایت، عایشه که بعد از بازگشت از این سفر در بستر بیماری بود متوجه تغییر رفتار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با خود شد و بعد از مدتی اطلاع یافت که درباره ارتباط او با صفوان بن معطل شایعاتی در بین مردم پراکنده شده است. پس از مدتی آیات قرآن در سرزنش تهمت‌زنندگان نازل شد و پیامبر این آیات را بین مردم قرائت فرمود.[ سیره النبویه، ابن هشام، بیروت، ج۲، ص ۲۹۷-۳۰۲] این نقل از قول خود عایشه بوده و اهل سنت این آیات را به عنوان فضیلتی برای این همسر رسول خدا و دلیلی بر عفت پاکدامنی وی می‌دانند.[ التفسیر الکبیر، فخررازی، بیروت، ج۲۳، ص ۱۷۳]
تهمت زنندگان بی عفتی به عایشه، گروهی از مردم آن عصر بودند که از بین آنها نام چندین نفر به ما رسیده، مانند عبدالله بن اُبَیّ که به عنوان سرکرده منافقان مدینه شناخته می‌شد و حسان بن ثابت، حمنه بنت جحش و مسطح بن اثاثه که این افراد به دستور پیامبر حد قذف یا تهمت به زنان پاکدامن را خوردند.[ تاریخ یعقوبی، یعقوبی، بیروت، ج۲، ص ۵۳]
در بیشترتفاسیر شیعی ماجرای افک و عایشه به صورت بالا آمده و برخی از تفاسیر آن ماجرا را درباره بدگویی عایشه نسبت به ماریه قبطیه و ارتباط او با جریح قبطی دانستند.[تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۹۹]
به هر ترتیب ماجرای افک و تهمت به عایشه یا ماریه دیگر همسر پیامبر، از منظر حدیثی شیعی مورد قبول نیست زیرا سند آن دو بسیار ضعیف است و جعلی به حساب آمده و در متن آن هم سستی و ضعف دیده می‌شود؛ زیرا در آنها رسول خدا هم تحت تأثیر افک و تهمت معرفی شده و از افرادی شمرده شده که سوء ظن داشتند؛ که این اشتباه از ایشان محال است. اشکالات دیگری هم بر این دو تفسیر وارد است که علامه طباطبایی در بحثی مفصل آن را عنوان داشته، به هر حال چه درباره عایشه و چه درباره ماریه قبطیه نمی‌توان مسئله را قبول کرد و باید بگوییم این داستان غیر قابل استناد است.[رک: ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۱۴۰ به بعد]

آیت اله سبحانی نیز تفسیر به ماریه قبطیه را مانند نسبت به عایشه ضعیف بر شمرده و به خاطر وجود اشکالات در متن آن، آنها را نپذیرفتند و فرمودند:««(این شآن نظریات) از نظر مضمون ضعيف و نااستوار بوده و نيازي به بازگويي آن نيست. از اين رو، نمي‌توان اين شأن نزول را پذيرفت و مهم اصل جريان است، حالا شخص متهم هر که مي‌خواهد باشد.[فروغ ابديت، سبحاني، ص ۶۶۷]
حتی می‌توان بیان داشت که حتما لازم نیست ماجرا به یکی از زنان پیامبر بازگردد و می‌تواند کلاً دارای شأن نزولی خاص نباشد و جزء دستورات اخلاقی سوره نور نازل گشته باشد.

برای مطالعه بیشتر می‌توانید این مطلب را هم بخوانید:
http://www.btid.org/fa/news/120406