لطفا راهنماییم کنید از خودم فیلم ناجور فرستادم

09:34 - 1399/01/07

سلام. دختری هستم 17ساله. البته یه چندوقت دیگه 18 ساله میشم. توی خونواده مذهبی و سنتی و با اصالت بزرگ شدم. با نامحرم حرف نمیزنم حتی اگه فامیل باشه. خیلی عزیزدردونم. همه فامیل دوسم دارن. و منو جزء سنگینترین و باحیاترین دخترای فامیل میدونن.
 لطفا کمکم کنید. فکر و خیال و عذاب وجدان داره دیوونم میکنه. تو این چند سال کارایی کردم که با ذاتم و ظاهرم متناقضن. آخه من یه دختر چادری هستم اما ندونسته از روی نادونی و خامی و کنجکاوی گناه کردم. 
دختری بودم که نسبت به ازدواج کردن حس خوبی داشتم. این حسم توی سیزده چهارده سالگی وقتی که دخترعمو و دخترعمه هام ازدواج کردن و پروفایلاشونو میدیدم خیلی بیشتر شد. 
تو فضای مجازی باز با یه آقا پسری اشنا شدم که حرفای خوبی میزد و خیلی شوخ طبع بود. از این رفتارشون خوشم اومد دوست داشتم با ایشون بیشتر حرف بزنم.
 شاید این دوست داشتن بخاطر این بود که من کسی رو نداشتم که باش حرف بزنم مثلا یه خواهر یا یه دوست آخه پدر مادرم اجازه نمیدادن حتی شمارمو به دوستم بدم و با این حال اونام باهام حرف نمیزدن. تا الان که هفده سالمه یادم نمیاد مامانم یبار باهام خلوت کرده باشه جز اون دفعه که میخاستم مدرسمو عوض کنم که همون یه دفعه هم فقط درباره مدرسه و اینا حرف زدیم.
من اون موقع به عنوان یه دختر 15 ساله که پدر مادرش 10 دقیقه برای حرف زدن باهاش وقت نمیزاشتن نیاز به حرف زدن داشتم اما هیچ همزبون و همراهی نداشتم. 
خب بگذریم شروع کردیم به حرف زدن(دوسال پیش). چت کردن توی اون برنامه واقعا سخت بود و ما میخاستیم بیشتر باهم حرف بزنیم. ازم شماره خواستن اما من قبول نکردم گفتم تهش اینه که ایدی تلمو میدم. ایشونم گفت که گوشیش خرابه و همه برنامه ها رو پاک کرده. منم بعد از کلی اصرار از طرف ایشون شمارمو دادم. بعد از یه مدت مکالمه تلفنی به هم علاقمند شدیم. ایشون عضو یه گروه فرهنگی بود. مذهبی بود و اهل بیتو خیلی دوست داشت(شاید این یکی از دلایلی بود که علاقه ی منو نسبت به اهل بیت خیلی بیشتر کرد)فقط یه مدت نماز نمیخوند که جدیدا شروع به نماز خوندن کردن البته منم تو این مدت کم اصرار نکردم و کم درباره نماز با ایشون حرف نزدم. ایشون خیلی غیرتی بود و با اینکه خانمای فامیلشون اکثرا حجاب درست حسابی نداشتن، رو حجاب من خیلی حساس بود و هنوزم هست. خب پس من با پسری که ویژگی های همسر ایندمو داشت آشنا شده بودم.
خب یه روز بم گفت که از روی نادونی رفته یه سحری درست کرده که اگه تا قبل از اذان مغرب قسمت شخصی بدنمو نبینه یه اتفاقی براش میفته و میمیره. خیلی سرزنشش کردم که چرا بدون هماهنگی با من رفتی چنین کاری کردی و در آخر بعد از اصرارای ایشون یه چند دقیقه قبل از اذان من اون عکسی که نباید میفرستادمو فرستادم. بعد بم گفت که اون فقط یه امتحان بوده برای اینکه بفهمه من چقدر حاضرم بخاطر ایشون ریسک کنم و از خودم بگذرم.خیلی عذاب وجدان گرفتم و حالم بد شد اما نمیدونم چی شد که کم کم ما از طریق تماس تصویری یه رابطه جنسی رو شروع کردیم. با شروع این رابطه ایشون کم کم از دیدن فیلمای مستهجن دست برداشتن اخه خودشونم دوست نداشتن این فیلما رو ببینن و فقط به دلیل نیاز جنسی زیاد اون فیلما رو میدیدن. ایشون دیدن این فیلما و عکسا رو ترک کردن و فقط و فقط به من بسنده کردن. جدیدا هم ما این تماس های تصویری رو داریم کمتر میکنیم که به خودمون اسیب وارد نکنیم. یه مدت پیش مادرم فهمید که من با این آقا حرف میزنم بم گفت که باید این رابطه رو قطع کنیم اگه نکنیم همین فروردین ماه میره همه چی رو به بابام میگه. بابام هم اگه بفهمه ممکنه بقیه مثل عمو عمه اینا هم بفهمن و اون موقه قیامت به پا میشه. برای اون پسر تعریف کردم که چه اتفاقی افتاده و گفت میاد که با بابام حرف بزنه(آدرس خونمونو داره)اما من قبول نکردم. ایشون کلی اصرار کرد اما من باز هم قبول نکردم و بالاخره به ایشون فهموندم که نباید این کارو بکنه و ما کم کم باید جدا بشیم(احتمالا پونزدهم یا چهاردهم این ماه ازهم جداشیم). گفتم که اگه میخای خاستگاری من بیای باید با یه بهونه ای بیای که کسی نفهمه ما از قبل باهم بودیم مثلا دنبال کسی بگردی که منو بت معرفی کنه یا... . 
فقط الان یه مشکلی دارم. چند وقتی میشه از اینکه با نامحرم حرف زدمو عاشقش کردم پشیمون شدم چون خدا گفته نباید با نامحرم حرف بزنم.
چند ماه پیش تو روضه با گریه از خدا خواستم که اگه رابطمون درست نیست و من باید توبه کنم یه نشونه ای واسم بفرسته. که همینم شد مثلا این یه مدت توی ختم گروهی قرآن شرکت کردم. هرصفحه ای رو که باز کردم یه آیه درباره توبه دیدم.
حالا من از اینکه با ایشون حرف زدم تماس تصویری گناه آلود داشتم پشیمونم.
از اینکه ممکنه ما قسمت هم نشیم و زیبایی هامو کسی غیر از شوهرم دیده پشیمونم.
از اینکه ایشونو به گناه انداختم پشیمونم. 
از اینکه همه منو یه دختر کاملا پاک میدونن که با هیچ پسری ارتباط نداره شرمندم احساس میکنم با اینکارم آبروی خونوادمو بردم.
حالا بنظرتون من که قراره یه مدت دیگه اجبارا از ایشون جدا بشم کلا جدا بشم؟ اخه من دوست ندارم عشقی که شیطان باعث اون شده( وقتی دوتا نامحرم باهم حرف بزنن و یا تنهان نفر سوم بین اونا شیطانه) به پیوند مقدس که همون ازدواجه تبدیل شه. اصلا مگه شیطان میتونه باعث و بانی یک چیز مقدس بشه؟
از طرفی من اگه بخوام کلا از ایشون جدا بشم دوست دارم که ایشون هم از این عشقی که به من به عنوان نامحرمشون داشتنو رابطه گناه آلود داشتن پشیمون بشن و توبه کنن. لطفا در این دو مورد خیلی راهنماییم کنید. خواهش میکنم سرزنشم نکنید من از این بابت خیلی پشیمونم از اینکه ممکنه با جدایی دل یکیو بشکنم پشیمونم از اینکه ممکنه بعد از جدایی و توبه خدا ما رو قسمت هم نکنه و یه نامحرمی زیبایی هامو دیده پشیمونم.
کنکور دارم و چند روزه بخاطر این حال و روزم و گریه های دائمم نتونستم لای کتابامو باز کنم. لطفا دعام کنید.
احساس میکنم گناهکارترین و خائن ترین آدمم. به همسن و سالام غبطه میخورم بخاطر اینکه با هیچ پسری رابطه نداشتن و الان دیگه برای ازدواجشون هیچ مشکلی ندارن. منم اگه هیچ رابطه ای نداشتم الان خیلی راحت بودمو دغدغه ای نداشتم.
یه نکته بگم. اینکه من در مورد توبه و بخشش گناهانم از طرف خدا خیلی ایمان دارم اخه خدا خیلی خیلی مهربونه. ولی نمیدونم چرا خودمو بخاطر گناهام نمیتونم ببخشم.
اینم درباره اون پسر بگم که ایشون به مادرشون درباره من گفته. و اگه تا الان خواستگاری نکرده بخاطر وضع مالی بد خونوادشون بوده و اینکه هنوز یه کار ثابت پیدا نکردن.
دوست دارم به حرف خدا گوش کنم و مثل قبل زندگی کنم و پاک باشم. یعنی من با پشیمونی و توبه کردن و جبران گدشته(یعنی هم خودم دیگه این گناها رو انجام ندم هم مراقب دخترای دور و برم باشم که تو این مسیر نرن)، مثل دوستام و دور و بریام پاک میشم؟
دوست دارم یه ازدواج پاک و عشق پاک داشته باشم. برای اینکه به این هدفم برسم من باید با ایشون رابطمو برای همیشه قطع کنم و مهرشونو از دلم بیرون کنم و وقتی با ایشون ازدواج کنم که خدا ما رو واقعا قسمت هم کرده( مثلا ما و علاقه ای که داشتیم تو رسیدنمون به همدیگه نقشی نداشته باشه)؟ اصلا چطوری بفهمم که خدا ما رو برای هم آفریده و ما قسمت همدیگه ایم؟
بنظرتون اگه ایشون توبه کنه ولی عشقی که بم داره باعث بشه ما به هم برسیم و باهم ازدواج کنیم، ازدواجمون ناپاکه؟
ای کاش چندسال پیش با سایتتون آشنا میشدم. اگه اون موقه آشنا میشدم ازتون راهنمایی میخاستم و شاید هیچ وقت به گناه آلوده نمیشدم.

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/150850

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 3 =
*****
تصویر Zzzzzz
نویسنده Zzzzzz در

آهنگاي غمگين وشادگوش نکن.اصلاتنها نباش
.روزي30مين فقط بدو.صبحابا نورآفتاب بلندشو
فکراتوبيارروکاغذوقتي خالي شدي پارش کن

تصویر mai
نویسنده mai در

چشم حتما. پیشنهاداتون قشنگ و جالبن. ان شاءالله که حالمو بهتر کنن.

خیلی ممنونم ازتون.

تصویر rezaeiz۳۰۱

عالی بود آجی با ایده ات موافقم

امتحانش ضرر نداره

تصویر بنده ی خدای کریم

سلام خواهر،منم مثل شما امتحان کنکور دارم واسه همین گهگاهی ،یه نگاهی به سایت میندازم و مطالب رو یه نگاهی میکنم ولی سعی میکنم حداقل تا اون موقع پست نذارم.ولی حال بد شما ما رو هم ناراحت میکنه و دیگه  نتونستم تحمل کنم ،گفتم شاید این حرفا به دردتون بخوره

شما بعضی از مشکلات ،تو حیطه ی خودتونه و میتونید روشون اثر بزارید ولی بعضی از اتفاقات مثل موضوع عکسها تون رو فعلا باید صبر کنید.اما اون کاری که به شما مربوط میشد همین برگشتن از این کار بود .این حال بد هم انشاالله بهتر و بهتر میشه ولی این درد برگشتنو بپذیر ،مطمئنا سخته اما هر کار اشتباهی یه تاوانی هم داره ،پس صبر کن .اونی که روز اول یه نخ سیگار بکشه ،خیلی راحت میتونه چند روز بعدش بزارش کنار ولی اگه کارش به اعتیاد کشید (بلا نسبت این فقط  مثاله)اونوقت باید دردشو بکشه تا مثل روز اول بشه. شما هم این درد و رنج رو، عذاب همین گناه بدون و شاید این درد و رنج باید باشه تا مثل حالت قبلتون بشید و اگه نباشه اون حال خوب هم اتفاق نمی افته .مطمئن باش از ته دل دعات میکنیم

اما حرفی که میخواستم بگم ،اینه که کتاب دین و زندگی کنکورت رو ،مثلا درس شش و هفت سال دوازدهم رو بخون ،البته اگه بگردی توی بقیه ی دروس هم مطالب مرتبط با مشکلت رو شاید بیشتر پیدا کنی.خود کتاب به بهترین وجه توضیح داده .من خودم به شخصه یکی از بهترین منابع مربوط به دین و زندگی رو که اسمشم روشه رو همین کتابهای سه سال آخر متوسطه میدونم .خود من که خیلی استفاده کردم امیدوارم بتونه حال و هوات رو بهتر کنه 

در ضمن اگر کسی خواست این کتابها رو تهیه کنه میتونه پی دی اف کتابها رو از تو گوگل سرچ کنه ،قبلا که اینطور بود

امیدوارم که این اتفاق و مشکلات یه روزی فرامشتون بشه .به خدا توکل کن

شما هم من رو از دعای خودتون بی نصیب نگذارید،محتاجیم به دعا

تصویر mai
نویسنده mai در

ممنونم که کمکم میکنید.

حتما حتما دعاتون میکنم. شما هم خیلی دعام کنید. آرامشمو از دست دادم. هر اتفاقی که همیشه حواسم بود نیفته برام افتاد. لطفا دعام کنید.

تصویر حمیدرضا

با سلام.نماز و روزه هاتون قبول.نوشته اصلیتون خیلی طولانی و مفصل بود.یک کلام بگم.همین که پشیمونی خدا توبه شما را قبول کرده.شک نکن.همین که فهمیدی اشتباه بوده و بیشتر جلو نرفتی خودش جای شکر داره.پیشنهادم اینه که کاملا قطع ارتباط کنی.چون حتی اگر مثلاً بگی تا دوسال فرصت میدم اما به هر دلیلی ایشون یا شما منصرف شدید و با گزینه دیگه ای ازدواج کردید تا آخر عمر احساس بدی دارید.از همدیگه کاملا جدا بشید و تمام عکسها و فیلمهای را پاک کنید که دوباره از روی دلتنگی نرید طرف عکسها و زنده کردن خاطرات.مثل ی دختر خانمی که هر لحظه منتظر خواستگاره زندگی کنید و بیخود به کسی که روح شما را آلوده کرده دل ندید.به محض اینکه یک پسر خوب و قابل قبول اومد ازدواج کنید.ازدواجهایی که قبلش دوستی بوده و با نجابت شما بازی شده تهش طلاقه چون بعد ازدواج پسره میگه از کجا معلوم همون طور که با من بودی و بهم عکس دادی، با پسر دیگه نبودی؟؟ایشون یک پسر کثیف و شیادن.اینکه به بهانه سحر و جادو خواستن براشون اون عکس مفتضح را بفرستید یعنی نهایت کثیف بودن.ایشون علاوه بر شما با خیلی ها رابطه داشتن.پسر خوب و مومن حتی با نامحرم حرف نمیزنه چه برسه ازش عکس خصوصی بگیره.خانم محترم کلاهتو بزار بالاتر.دل نبند که میبازی.از من گفتن.ختم کلام.تمومش کن.فهمیدی.تمومش کن.ادامه نده.فرصت هم نده که بد میخوری.التماس دعا.یاحق

تصویر rezaeiz۳۰۱

این پسر اصلا غیرت نداره به نظر منم باید تمومش کنه

برای امتحان کردن راه های دیگم بود...

تصویر mai
نویسنده mai در

همش به گذشته نگاه میکنم و حسرت میخورم. واقعا چی بودم چی شدم. یه روز دیدم روی دیواری نوشته بودن ترک گناه آسان تر از توبه کردن است. این جمله رو همیشه با خودم تکرار میکردم. در واقع تصوری از اینکه گناهی داشته باشم نداشتم. دختری بودم که حجابمو رعایت میکردم حواسم به همه چیز بود. اصلا دروغ نمیگفتم حتی دروغای کوچیک. البته هنوزم اینجوریم. فقط بحث نمازم یکمی فرق میکنه. اون سالا بدلایلی مثل ترس و... نمازامو پس و پیش میخوندم. توی همون سالا دچار این اشتباه بزرگ زندگیم شدم و وارد این رابطه شدم. از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم نماز بخونم. رابطمو با خدا بیشتر کردم. رابطمو با خدا بیشتر که کردم متوجه شدم من باید به این رابطه ی دوستی پایان بدم.

هیچی درباره ی شهدا نمیدونستم. فقط اسم چندتاشونو بلد بودم و براشون احترام زیادی قائل بودم. یه وصیت نامه از یکیشونم نخونده بودم. بعدا که شهدا رو بیشتر شناختم و گاه گاهی توی کانالای مختلف بین کلی مطلب وصیت نامه ی یکیشونو میخوندم خیلی شرمنده میشدم. چون همشون روی حجاب تاکید داشتن و حتی میگفتن که حجاب ما دخترا از خون اونا با ارزشتره و من حجابمو بخاطر یه دروغ برداشتم. البته اون دروغ اگه حقیقت هم داشت و اون آقا واقعا سراغ جادو و اینا رفته بودن هم من نباید حجابمو برمیداشتم؛ من نباید حجابی رو که از خون شهیدا با ارزشتره رو بخاطر اشتباه اون پسر برمیداشتم. مگه میشه حجابی که ارزش از خون پاک شهیدا بیشتره، از جون یه پسر که یا با دوز و کلک یا واقعا با جادو و این حرفا سراغ چیزی که نباید رفته، کم ارزشتر باشه؟

وقتی میگن خیلی مطالعه کنید بخاطر همچین موقه هاییه.

دوست دارم یه دختر داشته باشم. مراقبش باشم و جوری بزرگش کنم که واقعا سمت این چیزا نره. دوست دارم جوری بزرگش کنم که ههیچوقت در هیچ شرایطی ازم نترسه و همه مشکلاتشو بم بگه. منم مثل یه دوست کمکش کنم همینجور که شما دارین کمکم میکنید.

البته به سرم زده دیگه ازدواج نکنم و مجرد بمونم. اما فکر میکنم گناه باشه مخصوصا وقتی خواستگار داشته باشمو پدرمادرم هم قبولش کرده باشن. بخاطر ترسمه که نمیخوام ازدواج کنم.

تصویر rezaeiz۳۰۱

خواهری به موقع به خودت اومدی

با یه مرد خوب ازدواج کن و مادرشو

برا بچه هات بشو همونی که

یه عمر آرزوشو داشتی منم میخوام براشون مادری کنم

نه اونقدر که لوس بار بیاند نه اونقدر که افسرده شند

که اگه روزی احساس کردند تنهاند و دنیا بهشون پشت کرده

هنوز تکیه گاه مادرشو نا دارند نمیزارم ناامید شندsmiley

تصویر mai
نویسنده mai در

خواهری فکر نمیکنم لیاقت نداشته باشم با یه آدم خوب ازدواج کنم. ازدواج نکردن هم که بهتر از ازدواج کردن با یه آدم بده. 

فکر کنم بهتر باشه پا روی خواسته ی دلم بزارم و فقط حسرتشو بکشم.

من در حق همسر آیندم خیانت کردم و باید تنبیه بشم.

 

تصویر rezaeiz۳۰۱

با عشق آیندت جبران گذاشته رو کن

دوستش داشته باش باهاش مهربون باش 

هر چی گروه دختر پسری داری پاک کن

بچسب به خودت و زندگیت همه ارتباطاتت با اون قطع کن

من همیشه هستم اگه یه وقت دلت غصه داشت بیا آواجی

همینکه پشیمونی یه دنیا ارزش داره

زلیخام اول یه زن هوس باز بود قبول داریدیدی فیلمشو که

خدا بخشیدش چشمشو و زیبایشش برگردوند

چرا چون توبه کرد گفت به یوسف بگو

زلیخا خدا رو میپرسته حالا تو هم زلیخایی

بگو خدا از سر گناهم بگذر و عشق پاک قسمتم کن

خدا میبخشتت همینطور که زلیخا رو بخشید

تصویر mai
نویسنده mai در

آواجی مثال قشنگی زدی. 

دعا کن با خیال راحت ازدواج کنم و خدا حتما بم دختر بده. انقدر دوست دارم یه دختر داشته باشم بزرگش کنم که نگو. دوست دارم یه مادر نزدیکتر از خواهر باشم براش.

دعا کن برام

تصویر rezaeiz۳۰۱

وجود خودت زیباست دوست جان

بله خواهری چی فکر کردی خدا خیلی مهربونه 

زلیخا زن هوس باز بعد توبش زن دوم پیامبر شد 

ما ندیده گناه همو میشوریم ولی خدا میبینه فاش نمیکنه

آبجی خدای تو یوسف یکیست اگه درها به روت باز نشد

چون داشتی امتحان میشدی وگرنه بدوی تموم درها

برات باز میشه گول این پسره رو دیگه نخور

طرف تموم درهای بسته بدو تا به آخرین در برسی

پسرم خوبه ها خوشتیپ کنه کنارت با غرور راه بره 

امیدوارم هر کی به صلاحته خدا براتو رقم بزنه

تو اوج خوشبختی منو یادت نره ها بگو مریمی دمت گرم 

صد در صد یه مادر خوب میشی

شرایط سخت آدمو بار میاره من دوسال بود

حوصله برنامه ها رو نداشتم  وقتی وارد این برنامه شدم

حالم خیلی بد بود دیگه حوصله تایپ کردنو نداشتم

ولی ببین خدا کاری کرد که بعد دوسال دوباره تایپ کنم

خدا خیلی خوبه خیلی angel

 

 

تصویر mai
نویسنده mai در

خواهری مگه میشه تو رو فراموش کنم. هر موقه یاد تو میوفتم دعات میکنم.

تو هم دعا کن خدا هر چی زودتر مشکلاتمو حل کنه. یه دقیقه حالم خوبه یه دقیقه داغون. کاش هیچوقت با اون پسر حرف نمیزدم. دعا کن خدا مشکلاتمو یجوری حل کنه که فکرشم نمیکردم. 

خواهری یه جنگ سختی دارم با شیطان که نگو. خدا رو شکر حواسم هست. ولی دائم حالمو خراب میکنه سرزنشم میکنه میخاد دوباره بکشونتم سمت گناه. میخواد با بدبینی و تحریک احساساتم برگردونتم. خیلی بیشعوره دائم احساساتمو تحریک میکنه. از یکی شنیدم که شیطان دشمن موفقیت هاست. این بیشعورم خوب وقتی گیر اورده الان که کنکور دارم فکرمو مشغول کرده.

هزار جور فکر و خیال میاره تو سرم. چند روز پیش فکر یه پسری رو اورد به سرم. میگفت تو ایدی فلان و بهمانشو داری برو عکساشو ببین. خدا رو شکر حتی سمت عکساش هم نرفتم. هر موقه هم اونو یادم میومد میگفتم نمیخوام نمیخوام نمیخوام بش فکر کنم.

تصویر rezaeiz۳۰۱

فراموش کردن به همین راحتیا نیست که خواهری

الان دودلی خود شیطان میاد وسوسه ات میکنه

رمان نصب کن بخون حال روحیتو عوض میکنه

فعلا بچسب به کنکورت هر چی به اون پسره ختم میشه

دوری کن ازش کم کم حالت بهتر میشه

رمان خیلی بهت کمک میکنه بخون حتمی

منم میخونم خیلی تو زندگیم تاثیر داشته

رو من حساب کن آجی ما لیاقتمون بیشتر از این حرفهاست

نه اونیکه شیطان برامون میخواد wink

تصویر mai
نویسنده mai در

آره خواهری واقعا فراموش کردن اصلا کار آسونی نیست. سخته خیلی هم سخته.

قطعا همینجوریه که میگین. اجازه نمیدم شیطان انتخاب کنه من با کی باشم.

تصویر rezaeiz۳۰۱

دوست اسمت چیه خاطره هیچوقت فراموش نمیشه

پسره نادون آخه این فیلم چه کاری بود کرد 

حیف دوست داشتن تو که خرج این آدم کردی

مردی که غیرت نداشته باشه مفت نمیرزه

آورین پوزشو به خاک بمال منم چادریم باحجابم

خانواده با اصالت دارم ولی شیطون‌خیلی وسوم کرد

دختر های مدرسه میگفتند باهاشون برم پسر بازی

پولاشونا کش برم و برام خرج کنند 

ولی من نرفتم من اهل بازی دادن نیستم

بعد گفتند بیا با یکی آشنات کنیم بازم گفتم نه

بعد شد تهدید واقعا پسر سر راهم گذاشتند

تازه این یکیشه نباید پات بلغزه

پسری که اول پیشونی بوس میکنه یه قدم جلوتره

تا پسری که اول لبو بوس میکنه wink

 

تصویر mai
نویسنده mai در

نفهمیدم

چی

نوشتین

تصویر rezaeiz۳۰۱

میگم اسمت چیه میخوام ببینم افتخار 

چه دوست مهربونی نسیب من شدهwink

تصویر hasan_66
نویسنده hasan_66 در

یه پیشنهاد، پیام رسانهاتو حذف کن. قبل از حذف هر اطلاعاتی مثل چت و عکس و ویدئو داری حذف کن. اگر ممکنه حذف حساب. بذار خیالت راحت شه، چون اینها ناخودآگاه بهونه میشه بری یه چرخی بزنی و یه جور مشغولت کنه

تصویر mai
نویسنده mai در

چشم حتما.

تصویر hasan_66
نویسنده hasan_66 در

چشمات روشن خواهر عزیز

ان مع العسر یسرا

بعد سختی ها آسانیه ان شاءاللّه 

تصویر mai
نویسنده mai در

چی 

نوشتین؟

دوباره 

بفرستین

تصویر hasan_66
نویسنده hasan_66 در

احتمالا مشکل در نمایش گوشی شماست. فونتش بهم نریخته؟ نظر قبلی رو هم نتوستید بخونید

تصویر Zzzzzz
نویسنده Zzzzzz در

درگيرشدن فکرتو بهت حق ميدم چون سه سال درگير قضيه واهي بودي
خودتودرگير درست کن
اون سرنوشتته ن ي آدم پووچ

تصویر mai
نویسنده mai در

چشم حتما.

لطفا خیلی دعام کنید. دعا کنید حالم زودی خوب شه و ارامشم بم برگرده.

تصویر hasan_66
نویسنده hasan_66 در

هر موقع جلوی اشتباه رو گرفتید منفعته. یه مدت بهش فکر نکنید، انگار نه انگار اصلا اون اشتباهات پیش اومده. این به خاطر احساس شرم شما از اون اتفاقات هست. بعد مدتی اون افکار به فراموشی سپرده میشه و حال دلتون بهتر میشه ان شاءالله 

تصویر mai
نویسنده mai در

خیلی خیلی سخته ولی ان شاءالله هرچی که خدا بخواد همون بشه. خدا که بدخواه ما نیست ان شاءالله که بندشم نباشه. 

خدا همه مخصوصا جوونا رو عاقبت بخیر کنه.

بخدا با تمام وجودم واقعا احساس میکنم که دارم با شیطان میجنگم. خیلی اذیتم میکنه خیلی. خیلی ناامیدم میکنه. اگه به خدا اعتقاد نداشتم تا الان خودکشی کرده بودم. ولی به خاطر خدا دارم تحمل میکنم. پارسال تو روضه ی امام حسین ازش خواستم که اگه این رابطه رو بلید تموم کنم و توبه ککنمیه نشونه ای برام بفرسته. یه مدت در مورد توبه تحقیق کردم و نزدیکای عید نوروز تو ختم قرآن شرکت کردم. یه جزئی رو انتخاب کردم. یه شب یاد اون خواسته ام از خدا افتادم. فردای اون روز که ادامه ی جزء رو خوندم توی هر صفحه یه نشونه ای دیدم. 

توی یه آیه اسم توبه دیدم. یه آیه دیگه فک کنم گفته بود که لایکلف الله نفسا الا وسعها. پس وقتی خدا از میخواد که با نامحرم حرف نزنیم و با اونا دوست نشیم هر چقدرم که سخت باشه ولی تواناییشو داریم. توی یه آیه ی دیگه خدا اسم زن فرعونو اورده بود و از پاکدامنی و مقاومتش گفت. آخرای جزء بود. یه صفحه رو خوندم و تمام کردم گفتم خدایا حالا جدی جدی توبه کنم؟ صفحه ی بعد رو که اوردم بخونم تو همون آیه ی اول خط اول خدا از توبه گفته بود.

تو دلم گفتم اخه خدا چقد باید برام نشونه بفرسته تا من توبه کنم؟

تصویر hasan_66
نویسنده hasan_66 در

یه مدتی این احساسات با شما هست. مثل دوره نقاهت. نگران نباشید

 

تصویر mai
نویسنده mai در

احساسات نیست که عذابه.

فقط خدا میدونه چقدر دارم زجر میکشم.

هر دختری رو میبینم بش حسودیم میشه حتی اگه نشناسمش. هر دختر چادری ای رو که میبینم میگم خوشبحالش که اینقدر نجیب و پاکدامنه. کاش منم مثل اون بودم.

هر خانم متاهلی رو که میبینم بش حسودیم میشه. میگم اون حتما یه خانم خوب و پاکدامنیه که تونسته ازدواج کنه.

خبر ازدواج یه دخترو که میشنوم تو دلم میگم آفرین بهش که گناه نکرد و تا ازدواج پاکدامنیشو حفظ کرد من که از دست دادمش.

اخه مگه میشه یه دختر انقدر گناه کنه؟ انقدر نادون باشه؟

من یه دخترم که با کارایی که کرده زندگیشو آیندشو نابود کرده. این اشتباهاتی که کرده ممکنه دامن خونوادشم بگیره.

واقعا من مایه ی ننگ و آبرو ریزیم.

دارم زجررر میکشم.

من آخرتمو خراب کردم.

تمام ۲۴ ساعت روز به این فکر میکنم که نکنه آبروم بره. تا یکی به بابام زنگ میزنه میگم دیگه تموم. قضیه لو رفته. خودمو برای بعد از اون تماس آماده ی یه دعوای درست حسابی میکنم. شب هم به این فکر میکنم که من صبح که از خواب پا شدم باید انتظار یه جنگ و دعوایی تو خونه داشته باشم.با ترس از خواب بیدار میشم. 

توروخدا شما اگه راهی برای پاک کردن عکسام به ذهنتون میرسه بم بگین. شدیدا به کمکتون نیاز دارم.

تصویر hasan_66
نویسنده hasan_66 در

 خواهر من نگران نباشید. ببینید همینکه ‌‌‌شما ارتباط ندارید خودش لطفه، احتمالا بعداز شما سراغ دختر دیگه ای میره (شاید هم تا الان رفته) و چون اهمیت سابق رو نداره احتمالا پاک می کنه. باید یه کمی بگذره. بهتون حق میدم نگران و ناراحت باشید، طبیعیه. اما به یاری خدا همینکه گفتم میشه.

از لحاظ علمی ثابت شده استرس همیشه بد نیست. این ترس و غمی که در شما ایجاد شده، واکنش روح و روان شماست، به معنی هشدار و اصلاح راه اشتباهی که رفتید. ترس اینجا طبیعیه، اما خونسرد باشید. این حالات برای اینه که برگردید به همون حال و هوای قبل از اشتباهتون. آبجی اینقدر بدبین نباش، خدا شاهده چون خوب هستید این حالات بهتون دست داده. همه ما ممکنه غفلتی داشته باشیم، و بعد بازگردیم از اشتباهمون، زندگی از این خوف و رجا ها داره

تصویر mai
نویسنده mai در

امیدوارم پاک کنه. منم یجوری بفهمم پاک کرده.

این استرس تمام زندگیمو بهم ریخته.

منتظرم خدا یه لطفی بم بکنه عکسام مخصوصا عکسای بیحجابم پاک بشن و یه نشونه ای برام بفرسته. توروخدا دعا کنید اینی که میگم بشه. دعا کنید بنده ی خدا، خلاف خدا عمل نکنه.

خیلی ممنونم ازتون.

تصویر mai
نویسنده mai در

دیروز ازتون خواستم برام دعا کنید. تقریبا نزدیکای سحر بود که حالم بهتر شد. نمیدونم دعای کی و یا کیاست که انقدر زود مستجاب شد. به هر حال یه دنیا ازتون متشکرم. خواهر کوچیکترتون ازتون میخاد این دفعه که خواستید براش دعا کنید از خدا بخواید که حال خوبش همیشگی باشه. آخه این چند وقت پیش اومد یه چند روز حالم خوب بود و احساس سبکی میکردم اما یهو انگار که یه اسید از جنس استرس رو حال خوبم ریختن. این دفعه دعا کنید توی کارام موفق بشم و موفقیت و حال خوبم دائمی باشه.

راستش میخام یه چیزی بگم. نمیدونم قبلا گفتم یا نه ولی میگم. من به اون پسر گفتم که دوسال صبر میکنم فکر کنم توی دوسال بتونی خودتو جمع و جور کنی و کار پیدا کنی و یه مقدار پس انداز کنی اما توی این دوسال ما نمیتونیم باهم حرف بزنیم. حتی ایشون گفتن که پنجشنبه و جمعه ها فلان ساعت توی جیمیل منتظرمن اما من تصمیم ندارم باش حرف بزنم. واقعا از حرف زدن با نامحرمدیگه خوشم نمیاد. خلاصه قول و قرارامونو گذاشتیم و خداحافظی موقتی کردیم. متاسفانه مشاور سایت بعد از خداحافظی ما مشاوره دادن. تو این چند روز که باش حرف نزدم نشستم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که ما فقط همدیگه رو دوست داریم(البته اگه ایشون هم دوسم داشته باشن که امیدوارم نداشته باشن) و اونجور که باید طرز فکرمون بهم نمیخوره. 

الان مشکلی که دارم اینه که چجوری با ایشون برای همیشه خداحافظی کنم؟ این موضوع رو چطور بیان کنم؟ دلایلمو باید بگم؟ 

ازتون خواهش میکنم برای ایشونم دعا کنید. دعا کنید توبه کنه. شماها دعاتون واقعا اثر میکنه. من تاثیر دعاهاتونو واقعا حس کردم. ایشونم همونطور که بعد از چند سال دوری از نماز دوباره شروع به نماز خوندن کردن میتونن توبه کنن. چند سال بود روزه نمیگرفتن حالا به دلایل مختلف مثلا مشکلات جسمی ای که داشتن اما امسال روزای اعتکاف روزه گرفتن و منم تشویق کردن که روزه بگیرم و اعمال اعتکاف رو انجام بدم. حتی تصمیم گرفتن برای اینکه امسال روزه بگیرن شروع به مداوای مشکلات جسمی ای کنن که سال ها به اونا بی توجهی میکردن. خلاصه کنم بنظر من ایشون که شروع کردن به گوش کردن حرفای خدا قطعا میتونن توبه کنن. در توبه هم که همیشه بازه و قطعا خدا موقع گناه کردن آدم براش نشونه هایی از توبه و برگشت میفرسته فقط کافیه آدم چشماشو باز کنه. 

ازتون میخام دعا کنید ایشون که دارن حرف خدا رو گوش میدن چشاماشونو باز کنن نشونه های توبه رو ببینن و به اون حرف خدا که گفته ارتباط با نامحرم گناهه هم گوش بدن و توبه کنن. شما که دعاتون مستجاب میشه.

از خدا میخام همه آدما رو هدایت و عاقبت بخیر کنه.

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به شما

همین که انگیزه اصلاح خودتون رو دارید میشه امیدوار شده که به گذر زمان حالتون از اینی که هست بهتر هم خواهد شد. درباره قولی که به طرفتون هم دادید باید عرض کنم باتوجه به اینکه بنا شده که هیچ رابطه ای با هم نداشته باشید میشه امیدوار شد که در این مدت با گذشت زمان شما رو فراموش کنه و کلا نظرش حتی نسبت به ازدواج با شما تغییر کنه! حتی اگر هم بعد از دو سال برفرض که ایشون واقعا به خواستگاری شما اومد، شما باید فارغ از حس و علاقه‌ای که بهش دارید اون رو بررسی کنید و ببینید که چقدر با هم از جهات مختلف تناسب و تشابه دارید و اون وقت تصمیم نهایی رو برای ازدواج بگیرید. 

بنابراین نیازی نیست که چیزی به طرفتون بگید؛ بلکه اجازه بدید زمان بگذرد. گذر زمان خیلی از مسائل رو حل خواهد کرد.

موفق باشید.

تصویر mai
نویسنده mai در

سلام. 

من چجوری مطلع بشم که ایشون فراموشم کرده و یا نظرش در مورد ازدواج با من تغییر کرده؟

منظورتون از مسائلی که گذر زمان حلشون میکنه چیان؟ و این گذر زمان چقدر طول میکشه؟ توی این مدت خواستگارامو چیکار کنم؟ ردشون کنم؟

این نکته رو هم بگم که دخترای فامیل معمولا تو این سن من ازدواج میکنن. من اگه بخوام به بهونه درس خوندن و دانشگاه ردشون کنم، جدای از اینکه یه عده کلا منصرف میشن، دانشگاه من حداقل چهار سال طول میکشه و من نمیخام ازدواجمو هی عقب بندازم.

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد
همین که ایشون با گذشت زمان سراغ شما رو نمی‌گیرد، حسش نسبت به شما کمرنگ خواهد شد به قول معروف از دل برود هرآنکه از دیده برفت! بهتره شما هم خطتون رو عوض کنید. این کارها یعنی رابطه تمام شده است.

اگر ایشون شماره تماسی از شما داره، بهتره که خطتون رو تغییر بدید. نگرانی شما بابت اینکه مبادا اون فرد عکسهای شما رو منتشر کنه؟ بی دلیل است؛ به خاطر اینکه اولا ایشون منطقی نیست که این کار رو بکنه؛ چون با این کارش خودش رو هم به دردسر می اندازه و با این کارش هم خودش رو در مظان اتهام رابطه قرار میده! ثانیا وقتی شماره و آدرسی از شما نداشته باشد، اون وقت چگونه میخواد این کار رو بکنه؟ ثالثا تا حالا اون فرد که شما رو تهدید به این کار نکرده که شما این قدر نگران هستید. رابعا شما می‌تونید بعدا منکر این کار بشید که چنین عکسی رو فرستادید. البته درصورتی که چهره شما در اون عکس مشخص نبوده باشد.

درضمن قرار نیست که خواستگارانتون رو رد کنید! بلکه اگر خواستگار آمد بررسی کنید و اگر هم شرایطش خوب بود می تونید ازدواج کنید. بنابراین بنا نیست که تا دوسال صبر کنید تا ایشون به خواستگاری شما بیاید. چون بعید است که ایشون بعد از دو سال به خواستگاری شما بیاید و همانطورکه گفته شد با گذر زمان شما رو فراموش می کند و از طرفی باتوجه به توضیحاتی که درباره ایشون دادید اصلا ایشون فرد مناسبی هم برای ازدواج با شما نیست. لذا با آمدن خواستگار جدید در صورت وجود تناسب می تونید ازدواج کنید.

موفق باشید.

تصویر mai
نویسنده mai در

سلام. خسته نباشید.

من همیشه حواسم بوده صورتم توی عکسا نیفته. خود طرف هم همینطور همیشه تاکید میکرده که حواسم باشه. 

ولی خب ایشون عکس از چهرم دارن. آخه خیلی وقتا تماس تصویری میگرفتیم حرف میزدیم.

راستش سیمکارتامو از گوشیم در اوردم تا بعد کنکور هم ان شاءالله میسوزن. البته هر چی سعی کردم نشد اکانتای جیمیل و تلگراممو دیلیت کنم. نمیدونم با این حال بازم سیمکارتام میسوزن یا نه؟ اگه کسی میدونه بگه.

یه بار اشتباهی از خط داداشم که تو گوشیم بود بش زنگ زدم. شماره ی مامانم هم ظاهرا داره. آدرس خونمون هم داره و اون دفعه که جلو در خونمون اومد همسایمون دیدش و فک کرد دزده. ولی خب نرسید کاری کنه چون اونا زود رفتن. 

راستش شماره شناسنامم میدونه. اصلا از همه ی زندگیم خبر داره.

شماره ی شناسنامشو هم یه بار یه جایی دیدم و عکس گرفتم ولی متاسفانه پاک شد. البته ایشون گاهی برام عکس خونوادگیشونم میفرستاد.

فکر نمیکنید اون بدون اینکه خودشو تو دردسر بزاره بتونه عکسامو تو فضای مجازی پخش کنه؟ آیا این کارش جرم محسوب میشه و پیگیری میشه؟ و خوب بنظرتون میتونه انگیزه و هدفی برای پخش عکسام داشته باشه؟

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد

مگه ایشون شما رو به افشای عکسهای شما در اینترنت تهدید کرده که اینقدر نگران هستید؟ از طرفی چرا باید این کارو بکنه؟ مضافا اگر هم بر فرض محال این کار رو بکنه، اولین کسی که مورد اتهام قرار می گیرد خودش هست و با این کار خودش رو به دردسر می‌اندازد؛ چرا که انتشار عکس خصوصی افراد بدون رضایت اونها کاری مجرمانه به حساب میاد و می تونید در دادگاه طرح دعوا علیه ایشون اقامه کنید.

همچنین اگر ایشون بر فرض از طریقی شما را به افشای عکسهاتون تهدید کرد، می تونید به ایشون متذکر بشید که به پلیش فتا درباره ایشون شکایت می کنید. به علاوه اون تهدیدش رو نگه دارید تا شاید در آینده سندی برای اقامه دعوا باشد. درهرصورت بعید است که ایشون چنین کاری رو بکنه! بهتره ذهنتون رو بیش از این درگیر نکنید. به نظر می‌رسد در این زمینه دچار وسواس شدید. بهتره خودتون رو به انجام کارهای مختلف مشغول کنید تا کمتر به این موضوع فکر کنید.

موفق باشید.

تصویر mai
نویسنده mai در

چی؟!! ایشون یه همچین کاری کنه؟ آخه چرا؟

خودمم احساس میکنم دچار وسواس شدم.

واقعا فکر نمیکنم این همه ترس درست باشه ولی چیکار کنم. افکار مختلف مدام تو ذهنم میان و میرن. فکر میکنم چون همیشه تنها بودم و فقط با خودم حرف میزدم و آرزوها و خیالاتم رو فقط با خودم در میون میزاشتم بیشتر خیالاتم حالمو تعیین میکنن نه واقعیت. دیگه خسته شدم. 

میدونم قبولی توی کنکور خوبه و لازمش دارم اما تصور موفقیت توی کنکور حالمو خیلی خوب میکنه و هر چی سعی میکنم بیشتر درس بخونم سختمه انگار فقط میخام تو ذهنم اینده ی بعد از قبولیمو تصور کنم.

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

نباید با افکارتون مبارزه کنید و خودتون رو سرکوب کنید که چرا چنین افکاری به ذهنتون میاد! این افکار وسواس گونه به خاطر نگرانی است که بابت گذشته خودتون دارید و گذر زمان این نگرانی تون رو کاهش میده و حالت طبیعی خودتون رو خواهید داشت. فقط به افکارتون ترتیب اثر ندهید. در این ماه مبارک، تلاوت قرآن و شنیدن آیات و تأمل در آیات قران میتونه حس مثبت تری در شما ایجاد کنه.

موفق باشید.

تصویر حمیدرضا

سلام.اگر در فضای مجازی پخش کنه کارش جرمه.اگر خواست این کارو بکنه سریع برید پلیس فتا و جریانو بگید.خودشون پیگیری میکنم.

برای پاک کردن اکانت جیمیل و تلگرام، راه حلشو داخل گوگل جستجو کنید.خیلب راحته.کاری نداره..نگران نباشید.خدا حواسش به بنده های خوب و توبه کنندش هست.مطمئن باش خدا هواتو داشته که نداشته دامنت ناپاک بشه.با دل روشن و توکل برخدا برو جلو.انشاالله ی پسر خوب مثل خودت نصیبت بشه.در ضمن نماز شب  غوغامیکنه.امتحانش کن.مجدد تاکید میکنم فکر ازدواج با ایشونو از سرت بیرون کن.چون خوشبخت نمیشی.برای بنده هم دعا کنید ی دختر خوب و مومنه نصیبم بشه.یاعلی 

تصویر mai
نویسنده mai در

سلام.خوب اومدیم و پخشش کرد و من چند روز یا چند مدت بعد، متوجه شم عکسام پخش شدن. اون موقع چیکار کنم؟

اگه اکانت جیمیل و تلگرامو بخام پاک کنم باید سیمکارتمو تو گوشیم بزارم. من میخام سه ماه ازشون استفاده نکنم و حتی توی گوشی نباشن که بسوزن. ولی سوالم اینه اگه اکانتام دیلیت نشده باشن سیمم میسوزه یا نه؟ اگه سوخت اکانتام پاک میشن دیگه؟

ان شاءالله هرچی که میخواید خدا بتون بده

تصویر حمیدرضا

سلام.اگر حتی سیمکارتتونم بسوزه باز اکانتتون فعاله.شما اول اکانتها را با استفاده از اینترنت خونه یا دیتای یک سیم‌کارت دیگه پاک کن.شاید تلگرام یا جیمیل برای پاک کردن بگه برای شماره سیمکارتت کد فرستادم که اون موقع برای آخرین بار سیمکارتتو روشن کن و با کدهایی که فرستاده، اکانت ها را حذف کن و سیمکارتها را بسوزون.اگر هم برای پاک کردن اکانت ها کد لازم نبود که بهتر.در ضمن پاک کردن اکانت با حذف اکانت فرق داره.راه حلشو داخل گوگل سرچ کن.متوجه میشیدا.راحته.

تصویر mai
نویسنده mai در

سلام. منظورم حذف اکانته.

تصویر حمیدرضا

سلام.فکر میکنم جوابتونو کامل دادم.عرض کردم حتی اگر سیمکارتتون بسوزه باز هم اکانتتون فعاله.مجدد تاکید میکنم حذف اکانت با پاک کردن فرق داره.برای اینکه ردی از اکانتتون نبوده باید حذف بشه که راه حلش را داخل گوگل سرچ کنید.

تصویر حمیدرضا

با سلام.نماز و روزه هاتون قبول.نوشته اصلیتون خیلی طولانی و مفصل بود.یک کلام بگم.همین که پشیمونی خدا توبه شما را قبول کرده.شک نکن.همین که فهمیدی اشتباه بوده و بیشتر جلو نرفتی خودش جای شکر داره.پیشنهادم اینه که کاملا قطع ارتباط کنی.چون حتی اگر مثلاً بگی تا دوسال فرصت میدم اما به هر دلیلی ایشون یا شما منصرف شدید و با گزینه دیگه ای ازدواج کردید تا آخر عمر احساس بدی دارید.از همدیگه کاملا جدا بشید و تمام عکسها و فیلمهای را پاک کنید که دوباره از روی دلتنگی نرید طرف عکسها و زنده کردن خاطرات.مثل ی دختر خانمی که هر لحظه منتظر خواستگاره زندگی کنید و بیخود به کسی که روح شما را آلوده کرده دل ندید.به  محض اینکه یک پسر خوب و قابل قبول اومد ازدواج کنید.ازدواجهایی که قبلش دوستی بوده و با نجابت شما بازی شده تهش طلاقه چون بعد ازدواج پسره میگه از کجا معلوم همون طور که با من بودی و بهم عکس دادی، با پسر دیگه نبودی؟؟ایشون یک پسر کثیف و شیادن.اینکه به بهانه سحر و جادو خواستن براشون اون عکس مفتضح را بفرستید یعنی نهایت کثیف بودن.ایشون علاوه بر شما با خیلی ها رابطه داشتن.پسر خوب و مومن حتی با نامحرم حرف نمیزنه چه برسه ازش عکس خصوصی بگیره.خانم محترم کلاهتو بزار بالاتر.دل نبند که میبازی.از من گفتن.ختم کلام.تمومش کن.فهمیدی.تمومش کن.ادامه نده.فرصت هم نده که بد میخوری.التماس دعا.یاحق

تصویر rezaeiz۳۰۱

خواهری میدونی نوشتن چقدر حال آدمو خوب میکنه

تا وقتی تو خودت بریزی هی فکر کنی هی فکر کنی

اشک حال آدمو خوب نمیکنه شک نکن دعای دوستان

حالتو بهتر و آرومتر کرده هر جا هستی تو درس تو زندگی

خوش بدرخشی اونقدر که همه با دست نشونت بدند

بگند تو مایه افتخار دنیا و مردمان کشورتی

من میگم پیش به سوی موفقیت قدمش پاتو 

خواهر دوست کسی نیست من هستم

قول میدم قضاوتت نکنم هواتو میتونم داشته باشم

خواهری کوچیکه از خدا میخوام راه درست و نشونت بدهangel

تصویر mai
نویسنده mai در

خواهری فدایی داریheart

این چند روزه خیلی تو فکرم. اتفاقا فکر میکنم اگه به یه موفقیت بزرگ برسم و مردم بشناسنم آبروم راحتتر میره. فکر کنم موفقیتای بزرگ برای آدمایی مثل من نیست.

همش به گذشته نگاه میکنم میبینم چه دختر خوبی بودم میتونستم خوب بمونم اما نموندم. واقعا چرا این اشتباهو کردم. چرا انقدر به خودم مغرور شدم. همیشه میگفتن که نباید با پسر حرف زد نباید عکس داد نباید شماره داد منم تو دلم گفتم حواسم هست و شروع کردم. گفتم فقط حرف میزنیم اما به کجاها که نرسیدیم. میگفتن این دوستیا آخر با تجاوز و سواستفاده تموم میشه ولی من باز هم تو دلم گفتم حواسم هست نمیزارم به اونجاها کشیده بشه. هیچ فکر نمیکردم که طرف یهو درخواست رابطه جنسی نمیکنه.

وقتی میبینم یکی هیچ رابطه ای با نامحرم نداشته بش غبطه میخورم. بخدا یه لذتی داره پاک بودن که نگو. من که از دستش دادم. بخدا منم سه سال پیش دختر خوبی بودم. اما کم کم به داشتن یه رابطه ی عاشقانه کشش پیدا کردم و یه لحظه چشامو بستم. بعد که چشامو باز کردم دیدم ته چاهم.

دعا کنید زودی حالم خوب شه. دارم دق میکنم.

تصویر حمیدرضا

سلام.حرفهای ناامید کننده نشنوم.برو خداراشکر کن کارت به رابطه جنسی نرسیده و دامنت پاک مونده واگرنه اوضاعت خرابتر از این حرفها میشد.توکل برخدا.لا تیئسوا فی رحمت الله

صفحه‌ها