17:19 - 1399/03/03
با عرص سلام وادب بنده چند روز پیش در سایتی طالع بینی هفتگی کردم و در طالع من اتفاقات ناگوار بود .ایا طالع بینی در اسلام واقعیت دارد?
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
انجمنها:
http://btid.org/node/152633
با سلام و تشکر از ارتباط شما با مجموعه رهروان ولایت
از آنجایی که فال «نیک» و «بد» زدن در میان مردم بوده و هست، به نظر میرسد علت اصلی آن، ناآگاهى از علل واقعى حوادث است. بدون شک فال نیک و بد زدن، هیچ گونه اثر طبیعى و تکوینی نخواهد داشت، ولى نکته مهم، آثار روانى آن است که بر فرد وارد میشود؛ چون فالی که خوب باشد برای فرد امید آفرین بوده و از طرفی فال بد موجب وارد شدن استرس و به نوعی ترس از آینده خواهد شد. بنابراین، نمیتوان به صورت کلّی؛ فال را خرافه پنداشت، همانطور که در سخنان پیشوایان معصوم(علیهمالسلام)؛ اعتقاد به فال نیک سفارش شده است. ولی اگر آمیخته با خرافات بود، دیگر به آن سفارشی نمیشد؛ و از آنجا که دین اسلام، همیشه از مسائل مثبت و امیدآفرین، استقبال میکند، از فال نیک نهى نکرده، ولى فال بد را به شدّت محکوم و رد میکند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، تفأل (فال نیک) را دوست میداشت و از تطیّر (شوم و فال بد) منع میفرمود.[1]
در حالات خود پیامبر اسلام(صلیالله علیهوآله) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) نیز دیده میشود که گاهی مسائلی را به فال نیک میگرفتند؛ مثلاً در جریان برخورد مسلمانها با کفار مکّه در سرزمین «حدیبیه» آمده است، هنگامی که «سُهَیل بن عمرو» به عنوان نمایندهی کفار مکّه به سراغ پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و حضرت از نام او آگاه گردید، فرمود: «قد سهل علیکم امرکم»؛ یعنی از نام سهیل من تفأل میزنم که کار شما سهل و آسان میشود.[2]
پس فال به خودی خود اعتبار ندارد و مورد امضای شارع (تأیید دین) نیست، ولی چون فال نیک حرکت آفرین و امیدآور است و آثار روانی زیادی دارد، مورد سفارش و تایید دین بوده و از طرفی از فال بد به شدت نهی شده است. و حتی در بعضی روایات فال بد زدن در حد شرک شمرده شده است. فال بد زدن و آن را در برابر خدا در سرنوشت خویش مؤثر دانستن یک نوع شرک به خداست.[3]
در جوامعی که به خدا ایمان ندارند (هر چند از نظر علم و دانش روز پیشرفتهای فراوانی کسب کردهاند) اعتقاد به اقبال و بخت و خرافات دیگر فراوان دیده میشود؛ و هنوز هم بازار رمّالان و فالگیران در میان آنها گرم است، و مسئلهی موهوم بخت و طالعبینی در میان آنها مشتری فراوان دارد، ولی خداوند در قرآن میفرماید: «فال بد شما نزد خداست (و همهی مقدّرات به قدرت او تعیین میگردد) بلکه شما گروهى فریبخورده هستید.»[4]
همچنین قرآن مجید نیز از امتهای گذشته نقل میکند که به پیامبر خود می گفتند: «ما تو را شوم می دانیم و به تو فال بد میزنیم و به همین جهت به تو ایمان نمیآوریم، و آن پیامبر در جوابشان می گفت: فال بد، حق را ناحق و باطل را حق نمیکند و کارها همه به دست خدای سبحان است نه به دست فال، که خودش مالک خودش نیست، تا چه رسد به این که مالک غیر خودش باشد و اختیار خیر و شرّ ، سعادت و شقاوت دیگران را در دست داشته باشد.»
همچنین از احادیث هم استفاده می شود که فال چیزی در خارج نیست، هر چه هست اثر نفس خود آدمی است، در منابع و جوامع روائی آمده است، اثری که در تطیر و تفأل می بینیم مربوط به نفس آدمی است و تمام امور به دست خداوند منان است.[5]
نتیجه اینکه، انسان عاقل وقتی میخواهد کاری انجام دهد، نخست باید تمام جوانب آن را بررسی کرده و از فکر خود که موهبتی خدادادی است کمک بگیرد؛ و اگر از این راه نتوانست صلاح خود را تشخیص دهد، ناگزیر باید از کسانی که صلاحیت مشورت دارند کمک گرفته و راه درست را از نادرست تشخیص دهد؛ و اگر از این راه هم به نتیجه نرسید، چاره ای ندارد جز اینکه به خدای خود متوسل شده، خیر خود را از او مسألت نماید، که این همان «استخاره» است. روایات زیادی در رابطه با استخاره داریم و مورد تأیید فقها میباشد که انسان را از تحیّر و سرگردانی خارج میکند و راهی پیش پای او میگذارد.
راههای رهایی از فال بد
همانگونه که بیان شد، تطیّر و بدشگونی؛ بیشتر به حالت نفسانی خود افراد برمیگردد، که البته برای نجات از آن، پیشوایان معصوم(علیهمالسلام) راهحلهایی ارائه دادهاند:
1. بی اعتنایی: امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «اثر فال بد؛ به همان اندازه است که آنرا میپذیری، اگر آنرا سبک بگیری کم اثر و آسان خواهد بود، و اگر آن را محکم و سخت بگیری پُر اثر و اگر به آن اعتنا نکنی هیچ اثری نخواهد داشت».[6]
2. توکّل بر خدا: برای رهایی از عواقب تطیّر و بدشومی باید انسان به خدا توکل کند. فال بد به کسی ضرر میرساند که از آن بترسد ولی کسی که از آن هراس و ترسی نداشته باشد و بر خدا توکّل نماید، یقیناً به وی ضرری نخواهد رسید. امام صادق(علیهالسلام) به نقل از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «کفارهی فال بد زدن، همان توکّل به خدا است.»[7]
3. دعا: دعا نشان دهندهی عدم استقلال همهی قدرتها در برابر قدرت پروردگار است. در دعا توجه به این حقیقت است که اسباب و علل طبیعی هر چه دارند از ناحیهی خداوند دارند و به فرمان او هستند. لذا در روایات متعدد آمده است که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و امامان معصوم(علیهمالسلام) به کسانی که به قلبشان تطیّر و بدشومی خطور میکرد، دعاهایی را میآموختند و به این حقیقت آگاهی میدادند؛ مانند اینکه، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «هر کس چیز ناملایم و مکروهى را ببیند و به نظرش بدشگون آید بگوید: اللَّهُمَّ لَا یُؤْتِی الْخَیْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یَدْفَعُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِک؛ خداوندا! جز تو کسى خیر نمیدهد و بدیها را کسى جز تو نتواند بر طرف کند، و هیچ نیرو و قدرتی از غیر تو نباشد.»[8]
امام صادق(علیهالسلام) در بخشی از دعای مربوط به حج و عمره میفرماید: «...اللَّهُمَّ لَا طَیْرَ إِلَّا طَیْرُکَ وَ لَا خَیْرَ إِلَّا خَیْرُکَ وَ لَا حَافِظَ غَیْرُکَ؛ خداوندا! هیچ فال بدى جز به ارادهی تو تحقق نمییابد و خیر و نیکى تنها از سوی توست، و هیچ حفظ کننده و نگهدارندهای جز تو نیست.» [9]
پینوشت
[1]. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 350، شریف رضى، قم، چاپ چهارم، 1412ق.
[2]. ابنشهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 1، ص 203، علامه، قم، چاپ اول، 1379ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج12 ، ص 52.
[4]. نمل، 47
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج8 و 5، ص237 ـ407.
[6]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 8، ص 197 و 198، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق
[7]. الکافی، ج 8، ص 198.
[8]. مکارم الأخلاق، ص 350.
[9]. الکافی، ج 4، ص 285.
نه من اعتقاد ندارم بالاخره سختی های زندگیم سپری میشه
تو دنیا هر چی پیش اومد باید باهاش کنار بیای
همیشه ساز های دنیا کوک نیست
دنیا مثل پیانو زدنه نصفیش سیاه نصفیش سفید
وقتی این دوتا باهم نواخته شه میشه یه موسیقی خوب
شنید روزهای بدم میاد و میره
اشلام کاملا با طالع بینی و کف بینی و فال مخالفه.
و میگه در اثر دور شدن و غافل شدن از خداست.
چون یک مسلمان اونقدر به بزرگی پروردگارش ایمان داره که به اوت توسل میکنه و خیر و صلاح رو از اون میخواد.
اتفاقات ناگوار الزاما به معنای بدبختی نیست گاهی صلاحی که خدا مقرر کرده توی اینه گاهیم امتحان الهیه.
این از نظر اسلام بود.
ولی از نظر من اگر شما مدام به طالعتون فکر کنید و انرژی منفی بدین ممکنه حتی به واقعیت پیوندش بزنید.
من خودم به قانون جذب اعتقاد دارم .
سعی کنید بهش فکر نکنید ، صد البته صدقه بدید مرتب.
برای دلگرمی خودتون مرتبا از خدا طلب کمک کنید.
مطمعن باشید مهربان تر از خدا برای بندش پیدا نمیشه.
موفق باشید.
با سلام و عرض ادب.
شما فرمودید که به قانون جذب اعتقاد دارید درسته؟ در این خصوص چند نکته را عرض میکنم.
1- قانون جذب اگر به معنای تن پروری و فرو رفتن در تخیلات و توهمات باشه، به هیچ وجه در اسلام و دین مورد تایید و تصدیق نبود و نیست و نخواهد بود. ولی اگه به آثار بزرگان قانون جذب نیم نگاهی بندازید متوجه میشید که آنان صرفا تخیل و آرزو را برای رسیدن به شی در خارج کافی می دانند.
2- جذب در اسلام به چیزی گفته میشه که یک فرد با نهایت تلاش و به کار گرفتن نیروی عقل و منطق و همچنین مشورت با دیگران مسیری را انتخاب میکنه با قدرت طی میکنه.
3- در اسلام رسیدن به آرزو و خواسته ها با تخیل و توهم همراه نیست، البته در گزارههای دینی توصیه شده است، که شما مثبت نگر و خیر اندیش باشید، ولی این مثبت نگری با توهم و تخیل بی مورد و بدون پشتوانه همراه نیست.
4- برخی میپندارند که قانون جذب یعنی: «خواستن، توانستن است» در جواب باید گفت: خواستن حقیقی هرگز در ذهن خلاصه نشده و به اراده و عمل فرد بستگی دارد. در واقع معیار اصلی در قانون «خواستن، توانستن است»، اراده و عمل است، در حالی که قانون جذب، کانون قدرت را در اختیار انسان، و تصویرهای ذهنی او میداند.
5- خواستن، توانستن است، نه داشتن. در حالی که در قانون جذب از داشتن سخن گفته میشود، یعنی هرچیزی را تصور کنید جذب میشود و در نتیجه آن را خواهید
بنابراین قانون جذبی که مدعیان آن نسبت به آن تاکید میکنند، چیزی نیست که مورد تایید اسلام باشد.
سلام
طالع بینی درست نیست.
طالع بینی صرفا یه حالت تفأل هست که البته ممکنه درست در بیاد چون دو حالت داره : یا خوب یا بد
بنابراین اگه بر فرض شما مراجعه کردید و نوشته شد طالع بد، و خدایی نکرده اتفاق بدی براتون افتاد، دلیل بر درست بودن طالع بینی نیست چون پنجاه درصد احتمال داشت که طالع درست باشه و اتفاق هم افتاد. بنابراین وقتی طالع بدی پیش بینی میشه، نباید امید رو از دست داد و منتظر اتفاق بدی ماند! بلکه انسان در هر حال باید با قوه عقل و اختیار، از پیشامدهایی که در حوزه اختیاراتش هستند جلوگیری کنه؛ مثلا بستن کمربند ایمنی حین رانندگی با این که نمیدونیم ممکنه اتفاقی بیفته یا نه اما عقل حکم میکنه جان خود را حفظ کنیم.
همین ناامیدی که در اثر تلقین طالع بد ایجاد میشه، علت توصیه به اجتناب از فالگیری و طالع و امثال اینها هست. زیرا سرنوشت انسانها فقط به دست پروردگاره و کسی که به طالع توجه کنه و بهش یقین پیدا کنه، دچار شرک شده. چه بسا اتفاق بدی قراره بیفته اما ما با اراده و اختیار خود و با فراهم کردن تجهیزات و با توکل بر خداوند، از اون اجتناب کنیم.
همان طور که در بحارالانوار به روایتی اشاره شده که یکی از اصحاب منجم به امیرالمومنین (ع) که عازم جنگ با خوارج بودند، گفت من بر اساس علم نجوم و ستارگان میدانم اکنون زمان مناسبی برای عزم جنگ نیست و ما شکست خواهیم خورد. اما حضرت به او توجه ننمودند و چنین گفتارهایی را مصادیق شرک و کفر دانستند و فرمودند به این چیزها نباید توجه داشت بلکه با ایمان کامل همواره در نظر داشت که همه امور در تدبیر خداوند است. سپس راهی شدند و در آن جنگ پیروز گشتند.
اگر در درستی یا نادرستی کاری شک دارید، پیشنهاد میکنیم پس از مشاوره با افراد متدین و متخصص، در صورتی که به تصمیم قطعی نرسیدید از استخاره کمک بگیرید که البته استخاره هم آداب خاصی داره اما در دین تعریف شده.
همه امور به دست خداست و اگر به این یقین داشته باشیم که خداوند صلاح ما رو بهتر میدونه و خودش همه چیز رو با نهایت دقت و تدبیر مقدر کرده، ترسی بر ما نخواهد بود.
موفق باشید
احسنت به شما سپیده خانم درست گفتید