نگران آینده هستم؟

07:30 - 1400/03/03

عرض سلام و احترام خدمت اساتید و مشاوران با تجربه، من دختری هستم که یه ازدواج ناموفق داشتم و تقریبا 6سال از این قضیه میگذره درواقع توی دوران عقد بودم که بنا به دلایلی جدا شدیم، بعد از اون خواستگارای زیادی برام اومد و جواب رد دادم هیچ کدوم به دلم نبود، رفتم دنبال درس الان لیسانس گرفتم و تازه فارغ‌التحصیل شدم، یعنی الان باید برنامه ریزی کنم و برای آزمون استخدامی بخونم اما استرس‌ و اضطراب شدیدی منو درگیر خودش کرده، فکر اینکه باید زودتر ازدواج میکردم چرا وقت تلف کردم همش اضطراب آینده دارم دلشوره و نگرانی، نگران آینده و ازدواجم دلم میخواد الان واقعا ازدواج کنم،از نظر همه اطرافیان یه دختر عاقل و فهمیده و هنرمند و خلاق هستم، خدا استعداد های زیادی بهم داده و بابت همه اینا شکر گذارم، میخوام منو راهنمایی کنید که با نگرانی کنار بیام و استرسم کم بشه، الان همش به این فکر میکنم که وقتشه ازدواج کنم نباید دیر بشه،اینقد نگرانم که حتی نمیتونم برای آزمونم مطالعه کنم...

ممنون میشم راهنماییم کنید.

-----------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/166670

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 11 =
*****
تصویر ma.s
نویسنده ma.s در

سلام عزیزم 

من کارشناس نیستم اما چون شرایط شما رو درک 

میکنم میگم شاید به دردت بخوره 

ببین شما خودت چی دوست داری؟ یعنی از ته دل دوست داری ازدواج کنی، احساس تنهایی میکنی؟ نیاز به جنس مخالف داری یانه.

البته اینحالت شما بیشتر شبیه یه حس گذرا میمونه که اتفاقا وقت امتحان و کنکور و آزمون سراغ خیلی ها میاد اما باید مدیریتش کنی. نهایتا تا آزمون استخدامی چند ماه درس میخونی بعدش هرچقدر خواستی برای آینده ت فکر کن. دیگه چند ماه که ازدواجت دیر نمیشه که.

اما در کل برای ازدواج آمادگی روحی خودت رو در نظر بگیر. چون اگر فقط برای بالا رفتن سن نگران باشی و ازدواج کنی ممکنه عجله کنی و نتونی درست تصمیم بگیری. مثلا شرایط خود من شبیه شماست همسن نیستیم اما شرایط مشابه داریم. اما فعلا حس میکنم تنهایی رو دوست دارم. نیازی ندارم کسی کنارم باشه‌. 

نمیگم شما مثل من باش، اما در کل باید منطقی فکر کنی در مورد ازدواج. لابد خواستگارهاتون مناسب نبودند که اونها رو رد کردید. با خودت راحت باش و دوست باش.

برات بهترین ها رو آرزو میکنم.

 

 

 

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

نگرانی شما قابل درکه، ولی اشاره نکردید که در حال حاضر چند سال دارید که اینطور نگران ازدواج و آینده خود هستید؟ بهتر است در ابتدا ریشه این نگرانی پیدا شود سپس برای برطرف کردن آن اقدام کرد. آیا با گذشت زمان تعداد خواستگارانتان کاهش پیدا کرده و این باعث نگرانی شما شده است که مبادا نتوانید ازدواج کنید؟ آیا به خاطر بالا رفتن سنتان نگران این مسئله شدید؟ آیا خودتان را با اطرافیان و دیگران مقایسه می کنید و این باعث شده که احساس کنید ازدواجتان عقب افتاده است؟ وقتی دقیقا علت و ریشه نگرانی را جستجو کنید، آن وقت می توان نگرانی تون رو برطرف کنید. البته ممکن است مجموعه از عوامل باعث بوجود امدن چنین نگرانی در شما شده باشد. پس ممکن است تک عاملی یا چندعاملی باشد.

اگر واقعا احساس می کنید که ازدواجتان عقب افتاده است یا تعداد خواستگارانتان رو به کاهش است، بخشی از آن می تواند مربوط به این باشد که شما یک دوره به مسئله ازدواج نخواستید فکر کنید و طبیعتا خواستگارانتان را رد کردید. وقتی مدام خواستگاران را بدون بررسی رد بکنید، آن وقت افراد یا واسطه هایی که شما را به دیگران معرفی می کردند، به این نتیجه می رسند که شما کلا قصد ازدواج ندارید و حتی اگر موردی هم بخواهد برای ازدواج با شما اقدام کند، با شنیدن این موضوع که شما یا خیلی سختگیر هستید یا کلا خواستگاران را رد می کنید از اقدام جدی در این زمینه خودداری می کند و بالطبع میزان خواستگاران هم کاهشی خواهد بود به ویژه اینکه وقتی تحصیلات خودتان را هم بالا بردید، این موضوع در کیفیت و کمیت خواستگار هم موثر خواهد بود.

به هرحال به جای اینکه صرفا به خاطر اضطراب و نگرانی بخواهید تصمیم به ازدواج بگیرید که در ان صورت احتمال از هول حلیم توی دیگ بیفتید وجود دارد، توصیه می کنم به خدا توکل کنید و از او بخواهید آنچه خیر است برای شما رقم بزند. وقتی امورات خود را واقعا به خدا بسپارید، شک نکنید او بهتر از هرکسی می داند که چه چیزی به صلاح و خیر شماست. پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. لذا از این به بعد همه امورات خود را به خدا بسپارید و در تصمیم گیری ها به توکل کنید و از او بخواهید که به شما در انتخاب درست در هر زمینه ای به شما کمک کند.

بی تردید ازدواج مهم است، اما مسلما همه زندگی نیست! اجازه ندهید نگرانی از این مسئله تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسم تان باشید. کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. پس به جای اینکه مدام از آینده ای که نیامده نگران باشید که مثلا مبادا ازدواج نکنید! از حال فعلی خود لذت ببرید و به خدا توکل کنید. اما در راستای ازدواجتان هم اقداماتی را می توانید انجام دهید.

اگر فارغ از نگرانی، احساس نیاز به ازدواج دارید، لازم است با توجه به سن و شرایطِ امروزتان، دوباره تمامی معیارها و ملاک ها و سلیقه های خود را بازبینی کنید و با حفظ مبانی ملاک ها و معیارها و حتی برخی سلیقه ها را تعدیل و به روز کنید.مثلا بر اساس معیارهای چندین سال پیش شاید انتظارتان این بود که خواستگارتان حتما قبلا ازدواج نکرده باشد، اما باتوجه به اینکه خودتان هم قبلا تجربه ازدواج را داشتید، می توانید از این ملاک صرفنظر کنید و افرادی که قبلا هم ازدواج کردند را بررسی کنید. 

سعی کنید با خودافشایی، نسخه به روز شده معیارها و ملاک هایتان را در خلال صحبت هایتان راحت با دوستان و نزدیکان و اطرافیان در میان بگذارید. نقش آنها را به عنوان معرف نادیده نگیرید! همچنین به صورت غيرمستقيم درصحبت هایتان، عدم مخالفت تان را براي ازدواج ابراز کنید. مثلا در مورد خواستگاری که به علت بی نماز بودن او را رد کردید صحبت کنید و با دیالوگی مانند این اجرایی کنید: «یکی دو جلسه صحبت کردم مرد محترمی بود و من مشکلی با شرایط سن و سالش نداشتم تقریبا از من 13 سال بزرگتر بود، اما خب متاسفانه نمازخون نبود و اظهار بی اعتقادی کرد. من هم ردش کردم» یا «خواستگار محترمی بود با اینکه تجربه یک عقد و طلاق داشت اما با این موضوع مشکل چندانی نداشتم ولی اصل موضوع این بود که در مورد شُربِ خَمر اظهارات مناسبی نداشت و گفت نمی تونه قول بده که هیچ وقت مشروب نخوره! خب شرب خمر هم می دونی یه خطِ قرمزِ جدی است. من هم ردش کردم» دو سه تا از این اظهارات را می توانید بیان کنید و اگر مصداق ندارد به نحوی بیان کنید که اصلا دروغ و کذب نباشد. 

این خودافشایی مناسب باعث می شود که دیگران و اطرافیان هم متوجه ملاکها و ارزشهای شما شوند و هم اینکه بفهمند که شما آمادگی ازدواج را دارید. لذا اگر موردی باشد، شما را به او معرفی خواهند کرد.

در نهایت هم اگر خواستگاری داشتید که در شک و تردید به سر بردید، به جای اینکه ریسک بکنید، حتما به همراه خواستگارتان به یک مشاوره قبل از ازدواج بروید تا مشاور از طریق گفتگو و مصاحبه و احیانا تست به طرفین کمک کند تا بهترین تصمیم را بگیرند. این کار ریسک تصمیم گیری تان را کاهش می دهد و با اطمینان بهتری می توانید تصمیم گیری کنید.

موفق باشید.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

با سلام خدمت مشاوران محترم، در جواب کارشناس محترم به نام mostafavi, که عرض کرده بودن من سن خودم رو ذکر نکرده بودم،با عرض پوزش، من الان درحال حاظر 26 سالمه

اگه راهنمایی بیشتری مد نظردارید منتظر اظهار نظر شما بزرگوار هستم‌ درخصوص مطالبی

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

26 سال، سن بالایی نیست و هنوز فرصت ازدواج را حالا حالاها دارید. بنابراین جایی برای نگرانی نیست. لذا سعی کنید نکات بالا را که عرض کردم رعایت کنید تا ان شاء الله بتوانید در آینده نزدیک با مورد مناسب ازدواج موفقی داشته باشید.

موفق باشید.