11:28 - 1392/12/02
سلام.مدت 5 ماه هست با دختری که یک سال از خودم بزرگتر هست آشنا شدم
این دختر یک رابطه بالای 5 ساله با یک پسر داشته و به دلایلی به هم نرسیدن.از روز اولی که با ایشون آشنا شدم شیفتشون شدم.چون هم ماه بنده هست و کاملا درک می کنیم همرو و تنها دختری هست که از فرط دوست داشتن براش گریه کردم بعضی از شبا.
تنها مشکل این هست که وضع مالی ما خوب هست و ایشون وضع مالی متوسطی و همچنین محله متوسطی زندگی می کنن(ما منطقه 1 ،و ایشون 8)
و این موضوع من رو تا حدی ازش دور می کنه واسه قصد ازدواج . همیشه می خواستم با یکی ازدواج کنم که سطح مالی پایاپایی با خودمون داشته باشه اما از لحاظ بعد احساسی و عاطفی کاملا ساپورتم می کنه و دختر کاملا صادقی هست
من 25 سالم هست.لیسانس
انجمنها:
http://btid.org/node/26086
ببینیدازالان بهتره ازش جدابشین.چون شمایی که ارزوداشتین بادختری هم سطح خودتون ازدواج کنیدصددرصد توی زندگی مشترکتون باایشون دچارمشکل میشین.شماشایدتوبیخش کنید شایدبه سرش بزنید و سرکوبش کنید.شایدشماازم انتادکنیدکه نه من همچین ادمی نیستید.درسته امکان داره اینجوری نباشیدولی هرادمی موقع سرازیری و گرفتاری ومشکلات هرحرفی ازدهنش میپره.حتی اگه خدایی نکرده یه کلمه از وضع مالی ایشون بگیداحتمال اینکه خوشبخت نشید،هست.
بازم خوددانی.ماهافقط نظرمیدیم،ولی بهتره تکلیفتونوباخودتون مشخص کنید
برادر!
با مواردی که ذکر کردی میشه نتیجه گرفت هنوز نتونستی خودت رو هم بشناسی (به این دلیل که هنوز معیاراتو نشناختی)
در ثانی
در توضیحاتت اصلاً سؤالی نمیبینم. بیشتر شبیه به یک پاراگراف خبریه. اگر امکان داره بیشتر توضیح بده و سؤالتو واضح تر بپرس.
ممنون
دقیقا همینطوره که می فرمایید
من از اونجایی که کار هنری می کنم احساس لجباز و پر شور و ناهمواری دارم و کاملا احساساتیم
من مشکلم حل شد عزیزم
ممنونم از این که نظر دادین ;)
برادر!
با مواردی که ذکر کردی میشه نتیجه گرفت هنوز نتونستی خودت رو هم بشناسی (به این دلیل که هنوز معیاراتو نشناختی)
در ثانی
در توضیحاتت اصلاً سؤالی نمیبینم. بیشتر شبیه به یک پاراگراف خبریه. اگر امکان داره بیشتر توضیح بده و سؤالتو واضح تر بپرس.
ممنون
میشه ازتون بخوام کلا فعلا اصلاازدواج نکنید ؟ حرفاتون بیشتر شبیه یه پسره نوجوونه کم سنه تا یه آقایی که بتونه یه زندگیو اداره کنه و محکمو قوی بتونه حامیه کسی باشه شما هنوط تو مسائله خیلی ساده و پش پا اوفتاده زندگی موندید و براتون یه مسئله قابله بحث به حساب میاد
در ضمن شما بعد از ازدواج تو یه خونه ازدواج میکنید چه ربطی داره خونه مامان باباهاتون کجاست بهتره بذارید یکم سنتون بالاتر بره بعد ازدواج کنید واقعا خنده داره اگر بخوام یه مثال بزنم اجداده ماغارنشین ها بگن دختریو از غاره کوه پایینی دوست دارم ولی ما غار بالایی زندگی میکنیم شاید اونموقع ها هم این چیزا مهم بوده ولی الان به نظر مسخره میاد چون از نظره ما اون زندگیها ارزشه فخر فروشی نداشتن الانم فقط خونه ها و خیابونای ما قشنگ تر شدن وگرنه بخوای یکم فراتر نگاه کنی واقعا زندگیهامون هر چقد مجلل ارزشه فخر فروشی نداره شرافت و نجابته یه دختر خیلی ارزشش بالاتره
چه حرف قشنگی زدید ولی کیه بفهمه.منظورم پدر و مادراست که بخاطر این مسایل بهانه بیجا میارن
آقای محترم این مرز بندی هاکه ما بالاشهرمیشینیم و اونا پایین شهر ،نکنید اون منطقه ای که شما میگید اتفاقا ازون مناطقی که بیشتر قدیمی نشین هستن و خیلی از افراد هم تحصیلکرده هستن بیشتر هم با وجود وضع مالی خوب به دلیل همسایه های خوبی که دارن و قدیمی بودنش هنوز ترجیح میدن به جای اینکه برن به قول شما بالا شهر همون منطقه ساکن باشن.
شما خارج از گودی و شرایط بنده را نداری
اگه صرف انتقاده که انتقادتون سازنده نیست
ممنوون از وقتی که گذاشتید
آقا شما خیلی راحت به دیگران بی احترامی می کنید لطفا حدخودتون رو بشناسید کسی هم نگفته که من نظر ندم.اگه ایمور بود یه صفحه خصوصی میذاشتن.
با نطرت موافقم ... ما رو باش که اومدین برای پست این اقا نظر میدیم ... یکی نیست بگه اگه فقط میخوای حرف خودتو بزنی چرا دیگه سوال میپرسی؟!
من جوابم رو گرفتم
ممنون
گل گفتی.
مروارید خانم بنده قصد توهین نداشتم
همانطور که شما نداشتید
فقط حنتون زنندست
من اومدم مشاوره نه نصیحت بشنوم
در ضمن اینقدر توانایی شعوری و درکی دارم که این موضوع برام مهم بوده
هر چند داره واسم کم رنگ میشه
ممنون از وقتی که گذاشتید
من جوابمو گرفتم
علی آقا من می خواستم کمکت کنم ولی متاسفانه پشیمونم کردی و منو رنجوندی.از هنریا بیشترازاین اتنظارمیره.
اگه قصدتون ازدواجه احساس رو بزارید کنار وعاقلانه ترین کار تحقیق واستخاره هست البته اگه اعتقاد داشته باشین. اما اول از همه کاملا تحقیق کنید. شرایط شما تقریبا شبیه شرایط من ونامزدم هست. یک سال ازش بزرگترم من 26 واون25 سالشه و هم ماه هستیم. 3 ماه باهم دوست بودیم قراربود بیشتر باهم دوست باشیم که برام خواستگار اومد ونامزدم مجبورشد ک زودتر بیاد خوستگاری. اما این که میگی هم ماه هستیم و کاملا همو درک میکنیم و.... رو قبول ندارم چون ما همو درک نمیکنیم. وبیشتر وقتها هم دعواداریم. تواین 1 سال نامزدی شاید هر یک هفته درمیون باهم دعواداشتیم. البته سطح سواد ایشون سیکل ومن لیسانس هستم شاید دلیل عدم تفاهم ماهم همین باشه. شاید اگه از لحاظ تحصیلات هم سطح باشید بتونید همو درک کنید. اخلاق و ایمان هم خیلی مهمه چون بقیه حل شدنیه اما اخلاق درست شدنی نیست تازه اگه عاشق کسی باشی تو چادرهم باشه باهاش احساس خوشبختی میکنی ثروت خوشبختی نمیاره موفق باشی.
سلام.ببین اقای محترم اینکه میگید ساکن منطقه 7 هست بنظر من خیلی جای بدی نیست.چون من خیلی استاد دانشگاه و دکتر میشناسم که همین منطقه یا پایین تر میشینن.و چقدر ادمی دیدم که با دلالی و خوردن پول مردم منطقه3 میشینن(البته که منظورم شما نیستید).اما حرفم اینه که بین منطقه 8 و1 فرهنگش انچنان تفاوت فاحشی نداره.ضمنا اینکه میگید از حرف خانوادم میترسم دیگه بستگی بشما داره که دراینده چطور بخواید اون دختر رو بخانوادتون معرفی کنید و چقدر براش احترام قائل باشید و جلو خانوادتون از کلاس کارش بگید،بنظرمن اگر بتونید جوری از اخلاق و تحصیلات و فهمیدگیش بگید و تعریف کنید که همه مشتاق بشن خانمتون رو ببینن(البته گفتم بیشتر نکات مثبتشو پررنگ کنید)و ضمنا بعد که قضیه داشت جدی میشد اگر کسی پشت سر خانمتون پیزی گفت که ناراحت کننده بود جوری برخورد کنید و از خانمتون دفاع کنید که اون ادم دیگه جرات نکنه درمورد خانمتون حرفی بزنه،در اینصورت بهتون میگم اگر قصدتون برای ازدواج جدیه میشه یک زندگی خوب داشت.اما اگر نتونید نکات مثبت اون خانم رو بچشم بقیه بیارید و یکجوری خودتون هم با بقیه هم عقیده بشید، پیشنهاد میکنم تمومش کنید و با احساسات اون خانم بازی نکنید.همش بستگی بخودتون داره و اینکه چقدر جلوی بقیه به خانمتون بخواید احترام بذارید.چون با این احترام گذاشتن بقیه هم حساب کار دستشون میاد.یکی از پسرای فامیلمون یک دختری گرفت که از خودش بزرگتر بود و مال یک خانواده معمولی از یک جایی غیر از تهران بود اما چنان جلوی فامیلای خودش که ماها باشیم برای اون خانم ارزش قائل بود و چنان زنشو بالا می برد که کسی جرات نکرد حرفی بزنه.الان هم اون دختر از نظر ظاهر و رفتار از خیلی از بچه های تهران جلوتر زده و ببینیدش اصلا نمیتونید فکرکنید مال په خانواده ای بوده.بنابراین همه چیز بستگی بخودتون داره.ضمنا اینو هم بدونید که دختری که وضع مالی خانوادش خوبه به همان اندازه هم از خیلی چیزا ممکنه کوتاه نیاد.چون اونم قطعا خواستگارهایی داشته و پیش خودش میگه همسر من باید فلان باشه و حتی سر کوچکترین اختلافاتتون کوتاه نیاد.البته استثنا هم پیدا میشه.اما بنظر من خود پسر اگر ادم محکمی باشه هیچ کس جرات نمیکنه حرفی بزنه.بنظرمن ایراد مال وقتی بود که سطح مالی خانواده دختر بالا بود چون دراونصورت پسر نمیتونست از پس توقعات دختر بربیاد و احساس سرخوردگی و کمبود همیشه همراهشه(البته اگر باغیرت باشه، نه اویزون و مثل بعضی پسرها داماد سخونه نخواد بشه)
گل گفتین آفرین
رابطه با ی پسر اونم 5 سال!!!!! یه ساعته موندم چرا این فکرو کردید ک ....! خب شما ب ایشون بگید وقتی قسمتی از حرفای بقیه رو میشنون طبق درک خودشون نطق نکنن
حالا آقای غنی!!! شما که انقد پولکی هستید از اول باید فکرشو میکردید. الانم دیر نشدها...
من به کی بگم؟؟؟
ضمنا مشکلی هست که ایشون قبلا دوست پسر داشتن به نظرتون؟؟؟؟؟
دوست عزیز !!!!
اکثر اعضای این سایت از قشری هستن که با این جور روابط مخالفن.
جوابهایی هم که دادن طبیعیه اینطور باشه.
سلام
منم یه خواستگار داشتم از نظر مالی ازم خیلی بالاتر بودن و اون فک میکرد چون پول داره من زودی بخاطر پولش باهاش ازدواج میکنم ،درحالیکه من شخصیت طرفم از پولش مهمه تره برام.بنظر من جالب نیس زنی از شوهرش بزرگتر باشه،شما الان کاملا احساسی دارید تصمیم میگیرد یکی از سخنرانی های اقای پناهیان رو گوش میدادم میگفت 99 درصد پسرا(البته من زیاد قبول ندارم درصدشو)تو انتخاب همسر اشتباه میکنم میگف دخترا بهتر میتونن تشخیص بدن این اقا بدردشون میخوره یا نه.پس حواستو خوب جمع کن ازدواج تصمیم خیلی مهمیه.من خیلی از پسرا رو دیدم تو انتخابشون اشتباهات بزرگی کردن
سلام برادر
عشق چیزی نیست که هردم در خونه ی قلب آدمو بزنه. برای یک دختر خواستگارای زیادی میاد و یک پسر هم ممکنه به خواستگاریای زیادی بره. اما هیچکدومشون هم باب میل آدم نباشن.
در سنین پایین تر خیلی موقعیتها ی متفاوتی برای انسان در باب انتخاب پیش میاد که متاسفانه به دلیل بی تجربگی و توقعات بالا بیخود و بیجهت خودش پس میزندشون.
محل زندگی دخترخانم چیزیه که نهایتش چند روز اول مراسمات به چشم دیگران میاد.4 روز که از زندگی گذشت دیگه هیچکس از فامیل و آشنا بهش حتی فکر هم نمیکنن.این وسط شما می مونید و همسرتون.
محل زندگی طرف مقابل یکی از سطحی ترین مواردیه که میشه بهش فکر کرد.محاسن خوبش رو بشین درنظر بگیر وببین در مقابل محل زندگیش ارزش اینو داره که ازش بگذری؟
به خودت مغرور نشو و فکرنکن همیشه موقعیت های خوب سر راهتن.درسته حق انتخاب با شماست و دست شما نسبت به خانمها در انتخاب بازتره. اما دختر خوب هم به سادگی پیدا نمیشه. نجابت و صداقت و ایمان طرف مد نظرت باشه واینو در نظر داشته باش که چه کسی قراره مادز فرزند آینده ات باشه و چه کسی میتونه از لحاظ اخلاقی و روانی و احساسی تامینت کنه
انشالله که تصمیم درستی بگیری. موفق باشید
فقط آقا علی یه سوال از خودت داشتم!
میشه به من بگی شما آقایون معمولا چه چیزی در برخورد با یه دختر این همه میتونه شیفتتون کنه؟
این که گفتی همون بار اول.........
ممنون میشم جواب بدی
حتما می گیم
نوع تحصیلات
دیدگاهش
نوع ظاهر و تیپ
ریزبین بودنش
عفت کلامی داشتن
این که می گم شیفتش شدم دلیل بر دوست داشتن نیست.منظوور همون علاقمندی بود
یا حق
همه چیز برای یک ازدواج کنار هم یک جا جمع نمیشه! ظاهر خوب- درس و سواد - خانواده- پول - طبقه
ازدواج یه جاهاییش باید چشم پوشی کرد.
ببین این حرفت که میگی می ترسم بعد این یه کس خیلی بهتر با موقعیت بهتر ببینم . کمی ترس داره. با خودت یه دل باش. باش برو بیرون ببین خرج کردناش در چه حد بوده. پول چقدر تو زندگیش بوده. صرف اینکه خونش یه جای پایینه قضاوت نکن. ببین منشش چه طوره؟ فکرش چه جوره؟
اون قراره بیاد تو زندگیت. نه تو بری تو زندگی اون با این وضعیت مالی!
ببین فکرت رو از رابطه های گذشته و یا حتی وجود رابطه های بهتر احتمالی آینده خالی کن. فقط بشین در مورد این خانم فکر کن. ببین منطقت چی میگه
در مورد مشاوره هم برو حتما. ولی قبل مشاوره ازدواج حتما یه مشاوره فردی برید. خیلی تاثیر مثبت داره
سلام. به نظر من محل زندگی خیلی هم مهم نیست مهم شخصیت و متانت دختره نه منطقه ی زندگیش مگر اینکه کلا فرهنگ خانوادگیشون از شما پایینتر باشه که بعدها توی زندگی خیلی تاثیر میذاره سخت میشه باهاش کنار اومد!
1.مقایسه فرهنگ خانواده ها: یکی خونش پایین شهره ولی انسانهای شریف ومحترمی هستن
2.چرا محل زندگی براتون مهمه: ترس از آبرتون جلو آشنایان؟میترسین تا ابد سرزنشتون کنن؟
3.برید از نزدیک با خانوادشون اشنا بشید و نظر خانوادتون رو جویا بشین .ببینید خودتون چی میگید؟راضی هستین یا خیر؟
-ترس از حرف درودن آدم ها و حتی خودم(من که چیزی نمی گم ولی توی دلم یه حس بدی همیشه خواهد بود)
-داشتن موقعیت های بهتر واسه من
مادر و پدرم مادی گرا نیستن اما خوب از پسرشون که من باشم :دی انتظار بیشتر دارن :(
شما حتما و حتما حضوری مشاوره برید.متاسفانه اینجور که خودتون تردید وترس داری مشکلساز هست.اوون خاونم یبار وابسته و شکست خورده اجازه ندید دوباره از سمت شما این مورد پیش بیاد.بیشتر هم کشش ندید وسریعتر رسیدگی کنین به این جریان.
ممنونم
جای خوبی رو میشناید که برم پیششون ؟
خودم هم چون عاشقشم دلم نمیاد سر من شکست بخوره ولی هر چی زودتر معلوم شه بهتره
اگه از مشهد هستین معرفی کنم.اتفاقا خودمم فردا وقت مشاوره دارم با آقای دکتر عوامی
نه متاسفانه بنده تهران ساکن هستم
این لینک سخنرانی دکتر فرهنگه: http://drfarhang.mihanblog.com/post/2
خیلی کمکتون میکنه
فکر میکنم دکتر فرهنگ بتونن کمکتون کنن.
سوال: یعنی خانواده ایشوون خیلی ضعیفن و شما خیلی غنی؟
تقریبا بله
موضوع دیگه اینه که
وضعیت مالی اخرین نکته ای باید باشه که بهش توجه میکنی ....
وقتی اخلاق داشته باشه و شما رو درک کنه ...مگه چیزی بالاتر از این وجود داره ؟؟؟
خداییش یه کسی که ادمو درک کنه بالاترین نعمت در این دنیاست ...هیچ غمی نخواهی داشت
هیچ دردی رو باهاش حس نمیکنی ...بالاترین سرمایه زندگیت هست
حتی اگه همه چیزت رو از دست بدی ...وقتی باهاش باشی به هیچی نمیتونی فکر کنی ....
به این نکته هم توجه داشته باش که باید مورد قبول خانواده پسر قرار بگیره!
وضعیت مالی اصولا برای قشر مرفه خیلی مهمه و حاضر نیستن دختر هرکسی از هر طبقه جامعه رو بعنوان عروس قبول کنند!
دقیقا همینطوره که می گید
من خودم مادرم و پدرم وضع مادی آنچنانی ندارن و در محله هایی زندگی می کنن که سطحشون رو من خیلی وقته قبول ندارم(همینطور پدر و ماردم) آدم های مادی گرایی اصلا نیستیم ها ، کلا دیدمون رو می گم
می ترسم همین حس هم برای من وخانواده همسرم پیش بیاد در آینده
دوست عزیز منظورم این بود اگه واقعا ایشون توبه کردن و صادقانه با شما رفتار کردن باید قبولش کنید
خدا بخشیده ما کی باشیم که نبخشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درسته
باید عرض کنم ایشون خیلی صادق بودن در رابطه قبلیشون و موضوعاتی پیش اومده که نشده با هم بمونن
ممنونم از نظر زیباتون
انرژی بخش بود کلی..
من جای تو باشم،دختری رو که بتونه درکم کنه و به نیازها و عواطفم پاسخ بده، به همین راحتی بخاطر وضع مالی متوسط رد نمیکنم!
شک به دلت راه نده"فکر کن اگه یه دختر پولدار رو کاملا مطابق با میل خودت پیدا میکردی که ساپورتت کنه از لحاظ مالی، ولی اخلاق نداشته باشه و نتونه به اندازه این خانم احساسی عمل کنه، حسرت آرامش زندگی دیگران رو نمیخوی؟
بنظرم این مشکل رو فاکتور بگیر،حله
بیشتر دارم سعی می کنم همین کارو کنم
چون اولین کسی هست که من رو اینقدر خوب درک می کنه
و
من هم اینقدر خوب درک و ساپورتش می کنم
کاملا احترام متقابل
ممنونم از وقتی که گذاشتی دوست عزیز....
از نظر مادی باید ببینید این اختلاف در چه حده؟ به نظرم که اگه آقا از لحاظ مالی بالاتر و یا در حد یکسان باشن با خانوم بهتره.ولی اگه آقا پایینتر باشه مشکل ساز میشه چون در این صورت از پس خواسته های طرف مقابلشون بر نمیان و مدام باید سرشون جلو اونها پایین باشه.اما چون شما دنبال یکی هستین که در حد خودتون باشن خواهش میکنم که خووب فکراتونو بکنید که مبادا بعدا به خانومتون سرکوفت بزنین که ما از شما بالاتر بودیم و هستیم.
راستش فقط مشکلم همین هست
یعنی می رم محله شون زده میشم تا حدی و بعد به بی خیالی می گیرم و پیش خودم می گم
اسم - محل زندگی - پدر مادر
اینا دست طرف نیست
اینا از قبل بوده و کاریش نمیشه کرد
اما بازم یه فکری میاد سراغم و میگه بازم عاشق یکی میشم که شرایطش خوب باشه
موندم چی کار کنم آرزو جان
ممنون که درکم می کنی
حدسم اینه که سئوال کننده به شدت تحت تأثیر صحبت های خانواده خودش قرار گرفته، و به مرور داره رأی اش زده میشه!
اگر خانواده شما به هیچ وجه نمیتونن ایشون رو قبول کنند،بهتره ازدواج نکنید،چون دختر تازه عروس،نیازه که خودشو با خانواده همسر منطبق کنه و در ارتباط باشه!
و سخته که این ارتباط بوجود بیاد چون دختر اصلا دیده نمیشه در نظر خانواده شما!در واقع ایشون و بعنوان عروس نمیپذیرن!
من به خانوادم چیزی نگفتم
و
اونها رو من تأثیر گذار نیستند ،چون برای اون ها هم اخلاق مهمه
اما نمیتونم وضع مادی و محله فرد مذکور رو به راحتی حل کنم
چون خیلی شرایط بهتر وجود داره در آینده برای من
عزیزم:
شما هنوز با خودتان درگیر هستید و نمیدونید چی بخواید!
هم درک و احساسات و عواطف این خانم براتون خیلی مهمه؛؛از طرفی وقتی به منزل ایشون میرید،دودل و مردد میشید که این خانواده در شأن من نیستند!!
بعدشم این فکر رو در سر دارید که آینده من درخشان است و قطعا سیندرلاهای بسیاری حاضرن همسر من بشن که شرایط شون از این خانم بهتره!
خب شما اول باید با خودتون کنار بیایید،و اون راهی که بنظرتون صحیح هست رو انتخاب کنید!
چشم مموتی
نزن مارو :دی
صفحهها