شکست نفاق در کمینگاه

10:45 - 1394/05/04

چکیده: نفاق و منافقان از مسائلی است که جوامع انقلابى ـ با آن روبرو هستند، در جریان انقلاب اسلامی منافقین که نتوانسته بودند به منافع و اهداف خود دست پیدا کنند به عملیات مسلحانه دست زده و دست خود را به خون مردم بی گناه رنگین کردند. دست قدرت حق در عملیات مرصاد انتقامی سخت از منافقین گرفت. شکست منافقین در عملیات مرصاد درس عبرتی برای همه بدخواهان جمهوری اسلامی می باشد. اکنون نیز مومنان باید در برابر توطئه های دشمنان داخلی و منافقین هوشیاری و بیداری خود را حفظ کنند.

عملیات مرصاد

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ[مـنـافـقـون/ 1] هنگامى كه منافقان نزد تو آيند مى گويند، ما شهادت مى دهيم كه حتما تو رسول خدائى! خداوند مى داند كه تو فرستاده او هستى ، ولى خداوندشهادت مى دهد كه مـنـافـقـان دروغـگو هستند»

پنجم مرداد سالروز شکست ذلیلانه منافقین در عملیات مرصاد توسط رزمندگان اسلام  از روزهایی است که باید در ذهن ها زنده نگه داشته شود. 
مساله نفاق و منافقان از مسائلی است که هر جامعه اى ـمخصوصا جوامع انقلابى ـ با آن روبرو هستند، در جریان انقلاب اسلامی نیز منافقین که نتوانسته بودند به منافع و اهداف خود دست پیدا کنند به عملیات مسلحانه دست زده و دست خود را به خون مردم بی گناه رنگین کرده و جنایات و بی رحمی های زیادی از خود نشان دادند؛ کشتن مردم کوچه و بازار، به شهادت رساندن مردم هنگام افطار، حادثه هفتم تیر  و شهادت 72 دو نفر از مسئولین نظام اسلامی، شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر در هشتم تیر و شهادت شهدای محراب در کارنامه ننگین آنها و در تاریخ ثبت شد.
بعد از پذیرش قطعنامه توسط جمهوری اسلامی منافقین که تحت حمایت رژیم بعثی صدام بودند، به گمان این که جمهوری اسلامی ضعیف شده و توانایی مقابله با دشمنان را ندارد، با نیروها و ادوات نظامی باهدف فتح تهران از قسمت غرب وارد وطن اسلامی ایران شدند. اما  غافل از این که خداوند در کمین ستمکاران است. رزمندگان اسلام با فرماندهی شهید صیاد شیرازی آنها را در غرب زمینگیر نموده و مانع پیشروی انان شده و از جنایت های آنان انتقام گرفتند. شمار زیادی از منافقین در عملیات پیروزمندانه مرصاد به هلاکت رسیده و به شقاوت ابدی گرفتار شدند.
پیدایش نفاق
«مساله نفاق و منافقان در اسلام از زمانى مطرح شد كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به مدينه هجرت فرمود و پايه هاى اسلام قوى، و پـيـروزى آن آشـكـار شد، و گرنه در مكه تقريبا منافقى وجود نداشت زيرا اظهار مخالفت بطور آشـكـار مشكل، و گاه غيرممكن بود، و لذا دشمنان شكست خورده براى ادامه برنامه هاى تخريبى خـود تـغـيـيـر چـهره داده، ظاهرا به صفوف مسلمانان پيوستند، ولى در خفا به اعمال خود ادامه مى دادند.
اصولا طبيعت هر انقلابى چنين است كه بعد از پيروزى چشمگير با صفوف منافقان روبه رو خواهد شد، و دشمنان سرسخت ديروز به صورت عوامل نفوذى امروز در لباس دوستان ظاهرى جلوه گر مـى شـونـد، و از اينجاست كه مى توان فهميد چرا اين همه آيات مربوط به منافقين در مدينه و نه در مكه نازل شده است. اين نكته نيز قابل توجه است كه مساله نفاق و منافقان مخصوص به عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نبود، بلكه هر جامعه اى ـمخصوصا جوامع انقلابى ـ با آن روبرو هستند،به همين دليل بايد تحليهاى قرآن را روى ايـن مساله به عنوان يك مساله مورد نيازفعلى ، مورد بررسى دقيق قرار داد، و از آن براى مبارزه با روح نفاق و خطوط منافقين در جوامع اسلامى امروز الهام گرفت.
چرا خطر نفاق از هر دشمنی بیشتر است؟ 
نـكـتـه مـهم ديگر اين كه خطر منافقان براى هر جامعه از خطر هر دشمنى بيشتر است، چرا كه از يـكسو شناخت آنها غالبا آسان نيست، و از سوى ديگر دشمنان داخلى هستند، و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ مى كنند كه جداساختن آنها كاربسيار مشكلى است و از سوى سوم روابط مختلف آنها با ساير اعضا جامعه كارمبارزه را با آنها دشوار مى سازد.
به همين دليل اسلام در طول تاريخ خود بيشترين ضربه را از منافقان خورده ،و نيز به همين دليل قرآن سخت ترين حملات خود را متوجه منافقان ساخته و آن قدر كه آنها را كوبيده هيچ دشمنى را نكوبيده است.
تفسير آيات
(آيـه)ـ نـخـسـتـين سخنى را كه قرآن در اينجا درباره منافقان مطرح مى كند همان اظهار ايمان دروغـيـن آنـهاست كه پايه اصلى نفاق را تشكيل مى دهد، مى فرمايد:((هنگامى كه منافقان نزد تو آيند مى گويند، ما شهادت مى دهيم كه حتما تو رسول خدائى))! ( إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ).
سـپـس مـى افـزايـد: ((خداوند مى داند كه تو فرستاده او هستى ، ولى خداوندشهادت مى دهد كه مـنـافـقـان دروغـگو هستند)) و به گفته خود ايمان ندارند (وَاللَّهُ يعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ) چـرا كـه آنها نمى خواستند، خبر ازرسالت پيامبر(ص) بدهند، بلكه مى خواستند از اعتقاد خود به نبوت او خبر دهند ومسلما در اين خبر دروغگو بودند.
نشانه های نفاق:

1-دوگانگى ظاهر و باطن
 2- سپر قراردادن سوگندها
3- ظاهر آراسته با سخنان شيرين و جذاب
4- از نـظر باطن، توخالى و فاقد توكل بر خدا و تـرسو هستند.
و از اينجا نخستين نشانه نفاق ، روشن مى شود و آن دوگانگى ظاهر و باطن است كه با زبان مؤكدا اظـهـار ايـمان مى كنند، ولى در دل آنها مطلقا خبرى از ايمان نيست ، اين دروغگوئى محور اصلى نفاق را تشكيل مى دهد.
(آيـه)ـ ايـن آيه به دومين نشانه منافقين پرداخته ، چنين مى گويد: ((آنهاسوگندهايشان را سپر ساخته اند، تا مردم را از راه خدا باز دارند)) (اتَّخَذُوا أَيمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ).

((آنها كارهاى بسيار بدى انجام مى دهند)) (إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يعْمَلُونَ).

چرا كه در طريق هدايت مردم به آئين حق ، ايجاد مانع مى نمايند، و چه عملى از اين بدتر و زشت تر است ؟.

تعبير ((جُنَّةً)) (سپر) نشان مى دهد كه آنها دائما با مؤمنان در حال جنگ و ستيزند، وهرگز نبايد فريب ظاهرسازى و چرب زبانى آنها را خورد، زيرا انتخاب سپرمخصوص ميدانهاى نبرد است.

(آيـه)ـ ايـن آيه به علت اصلى اين گونه اعمال ناروا پرداخته ، مى افزايد:((اين به خاطر آن است كه آنـها نخست ايمان آوردند، سپس كافر شدند، و لذا بردلهاى آنها مهر نهاده شده و حقيقت را درك نمى كنند)) (ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يفْقَهُونَ).

منافقان دو گروهند، گروهى از اول ايمانشان صورى و ظاهرى بوده ، و گروه ديگر در آغاز ايمان حـقـيـقى داشته اند سپس راه ارتداد و نفاق را پيش گرفته اند، ظاهرآيه مورد بحث گروه دوم را مى گويد. و اين سومين نشانه از نشانه هاى آنهاست كه از درك حقائق روشن غالبامحرومند.

(آيه)ـ اين آيه نشانه هاى بيشترى را از منافقين ارائه داده ، مى گويد:((هنگامى كه آنها را مى بينى جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى برد)) (  وَإِذَا رَأَيتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ) ظاهرى آراسته و قيافه هائى جالب دارند. علاوه بر اين چنان شيرين و جذاب سخن مى گويند كه ((اگر سخن بگويند به سخنانشان گوش فرا مى دهى))! (وَإِنْ يقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ). جائى كه پيامبر(ص) ظاهرا تحت تاثير جذابيت سخنان آنها قرار گيرد تكليف ديگران روشن است.

ايـن از نـظـر ظـاهـر و امـا از نـظر باطن، ((گوئى چوبهاى خشكى هستند كه به ديوارتكيه داده شده اند)) (كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ). اجسامى بى روح ، و صورتهائى بى معنى و هيكلهائى توخالى دارند، نه ازخود استقلالى ، نه در درون نـور و صفائى ; و نه اراده و تصميم محكم و ايمانى دارند،درست همچون چوبهائى خشك تكيه زده بر ديوار!.

سپس مى افزايد: آنها چنان توخالى و فاقد توكل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند كه ((هر فريادى از هر جا بلند شود آن را بر ضد خود مى پندارند)) (يحسبون كل صيحة عليهم). تـرس و وحـشـتـى عجيب هميشه بر قلب و جان آنها حكم فرماست ، و يك حالت سؤظن و بدبينى جانكاه سرتاسر روح آنها را فراگرفته است. و در پايان آيه به پيامبر(ص) هشدار مى دهد كه ((اينها دشمنان واقعى تو هستندپس از آنها برحذر باش)) (هم العدو فاحذرهم). سـپـس مـى گـويـد: ((خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مى شوند))؟!(قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يؤْفَكُونَ).»[1]
شکست منافقین در عملیات مرصاد درس عبرتی برای همه بدخواهان جمهوری اسلامی می باشد. اکنون نیز مومنان باید در برابر توطئه های دشمنان داخلی و منافقین هوشیاری و بیداری خود را حفظ نموده و با اطاعت از فرامین رهبری به سوی آینده روشن و امید بخش حرکت خود را ادامه دهند.

پی نوشت:
[1] برگزیده تفسیر نمونه، ج http://www.aviny.com  5

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****