سلام بر شما پسری هستم 26ساله ارشد دارم با دختری که ایشونم ارشد داره چهارسال بودیم که بااطلاع خانواده ها بود .. سال های اول با معرفی این خانم به خانوادم به علت تمام نشدن درس با مخالفت شدید روبرو شدم بعد تمام شدن درس این موضوع رو پیش رو کشیدم اما با مخالفت مادرم روبرو شدم بطوری که اصلا اسم منو میگه نیار ایشون معتقد هستن که باید پیشش بمونم و تا وقتی زنده اس زن نگیرم..نمیدونم چیکار کنم خیلی به دختر وابسته شدم.طوری که شب کابوس میبینم.پدرمم حرف نداره میگه مامانتو ررازی کن که از هر طریقی وارد شدم نشده. شغل پدرم طوری که بیشتر اوقات نیستن هروقت حرفشو به مامانم میزنم خونه ترک میکنه میگه من حوصله شنیدن حرفاتو ندارم یا اصلا به من ربطی نداره.هروقتم تکرار میکنه من مادر تو نیستم.از فامیل های نزدیکم درخواست کردم با ایشون صحبت کنن اما فایده نداشت . راه حل دارید ممنون میشم .
اگه شما خدای نکرده به گناه کشیده بشین مادرتون هم در این گناه شریک هستن. این رو حتما بهش بگین.
اصلا از این صفحه پرینت بگیرین و بدین بخونن.
با سلام
آرش خان از مادرتون دلیل این مخالفتو بپرسین .حتما حتما دلیل هایی داره برا این کارش.شاید کسی رو برای شما در نظر داره و میخواد مجبورتون کنه با اون ازدواج کنین و یا ترس از تفاوتهای فرهنگی و مذهبی داره
ازش بخواه دلیلشو بگه بعدش شما از انتخابتون دفاع کنین و نشون بدین فرد مستقلی هستین و انتخابتون آگاهانه بوده
ان شاءالله که موفق باشید
بنظرم از لحاظ فگری و فرهنگی مادرتون تو این زمانه نیستن اگه ازدواج خوب نبود خودشون چرا ازدواج کردن و دارای فرزند شدن شما وقتی میدونید مادرتون مخالفن چرا دختر مردم رو علا ف کردین خوب بلا خره برای هر کس ازدواج واجبه باید مادرتون خود خواه نباشه
سلام ببینید هیچ پدر و ماردی نمیتونه ناراحتی بچه شو ببینه پس میدونید به چه طریقی میشه راضیشون کرد این حرف مادرتونم نشون میده با ازدواج شما با این خانم مخالفه اما راهش همینه که گفتم اگر نشد اون دختر بیچاره گناه داره که 4 سال انتظار کشیده بهتره اگر کلا مادر شما مخالف ازدواج شماست به دختر بگین تا از بلاتکلیفی دربیاد و منتظر نمونه تا موقعیتهای ازدواجشو از دست نده
موفق باشید
یا زهرا
من کارشناس نیستم ولی به نطر من اگر مادرتون ادم مذهبی هستن و کلا با ازدواج شما مخالفن باید یه نفر رو بفرستین که از گناه کردن شما و ارتباز نامشروع با بالا رفتن سن شما و بی ابرویی و از این جور چیزها مادرتون رو بترسونن و بگن که برای مادرتونم گناه ثبت میشه .ببخشید اینجور گفتم ولی فکر کنم راه خوبیه.
چند تا بچه هستین تک فرزندی یا تک پسر؟
مامانت فقط با این خانوم مخالفت میکنه یا کلا میگه زن نگیر.
فکر کنم هم مامانت هم بابات جفتشون راه دستشون نیست که تو ازدواج کنی چون رگ خواب مامانت فقط دست پدرته.
راه حلش اینه که اول خودتو از نظر شغل و سربازی اماده کنی که خانوادت نگن هنوز بچه ای بعد اولش با زبون خوش بگی که من این خانوم رو دوست دارم و بهشون ثابت کنی که این خانوم هیچ مشکلی نداره و مناسب منه اگه تمام راه ها رو رفتی و جواب نداد باید با تهدید کارت رو پیش ببری و بگی اگه خودتون نیاین جلو خودم میرم با اون خانوم ازدواج میکنم و یا راه های دیگه چون شما پسر هم هستی احتیاج به حکم دادگاه نداری. البته این بخش تهدید رو بذار واسه روز مبادا چون مامانت همینطوری روی شما حساسه هر چی بیشتر اصرار کنی واسه ازدواجت مامانت بیشتر کینه اون عروس رو که هنوز وارد خانوادتون نشده به دل میگیره.
اگرم مامانت مذهبی هست باید از این طریق وارد بشی و از دوست و اشنا بخوای که از این طریق بهش بگن اگه پسرت هر گناهی کنه گردن شماهاست و پسر جوونه و نیاز به همسر داره و...
اگرم دیگه به هیچ صراطی مستقیم نشد بگو باید بیای بریم پیش روانشناس یا روانپزشک.
مادرت از اون مادرهاست که پدر عروس شو دربیاره و درمیاره
مادرت با این دختر مخالفه یا کلا با ازدواجت؟
بهش بگو اگه مادر من نیستی پس نمی تونی برای ازدواج من تصمیم بگیری.
مادر من وقتی خواستگار داغون میاد اصرار داره قبول کنم، اما وقتی ازش پول می خوام میگه من بچه ندارم.
باید یکی رو انتخاب کنی. یا با دختر ازدواج کن و هر چند وقت یک بار به مادرت سر بزن. یا پیش مادرت بمون و ازدواج نکن.
اگه بخوای هم با مادرت باشی و هم ازدواج کنی، زنت رو بدبخت کردی.
نمی دونم بعضی از این مادر شوهرها دردشون چیه؟؟؟
آخ گفتی خانم دکتر.
هر جا بشینه میگه هر کی داماد من بشه براش ماشین می خرم.
اون وقت مردم فکر می کنن من چه عیب و ایرادی دارم که مامانم همچین حرفی می زنه.
مامانت عجیبا منو یاد مامان خودم میندازه.
نمیدونم والا مثل اینکه اینطور ادمها حامی مستضعفین هستن و فکر میکنن خدا براشون ثواب مینویسه اگه بخوان دست یه ادم فقیر رو بگیرن و به یه نون و نوایی برسونن به قیمت اینکه دخترشون رو بدبخت کنن.
با سلام
از انتخاب گروه رهروان ولایت برای مشاوره و همفکری متشکریم
اینکه شمامدت زیادی است با دختری در ارتباط هستید کار صحیحی نبوده چون مشکل شما به آن خانم هم سرایت می کند و وقتی شما شرایط ازدواج را نداشتید نباید به وی قول ازدواج می دادید چون باعث از دست رفتن فرصتهایش می شود.
اما در مورد مشکل اصلی شما عرض کنم که فعلا مسئله اساسی شما مادرتون هست چون وی کلا با ازدواج شما مخالف هست و این مسئله ارتباطی به دختر مورد نظر شما ندارد لذا باید این مسئله ریشه یابی شود که چرا مادرتون از ازدواج شما می ترسند؟ و عامل اصلی این موضوع چیست؟ این مسئله نیاز به روانشناسی و بررسی روح و روان مادرتون دارد لذا باید همراه مادرتون به مشاور مراجعه کنید تا متخصص امر دلیل مخالفت مادرتون را کشف و درمان کند.
چنین مخالفتهایی علل مختلفی می توانند داشته باشند مثل ترس از دست دادن محبت فرزند، ترس از تنهایی، حس مالکیت، حقارتهای کودکی، درک نادرست از عروس، مشکلات خاص در اطرافیان، محبت بیش از حد به فرزند، خود خواهی و ....
هر کدام از اینها روش درمان خاصی دارند که مشاور می تواند بعد از تشخیص نسبت به درمانش اقدام کند.
موفق باشید
امان از بعضی مادر شوهرها.