چکیده: جنگ احد، میدان ظهور جهاد اصغر و جهاد اکبر بود. مسلمانان در مرحله اول این مبارزه در جهاد اصغر، پیروز میدان بودند و دشمن را وادار به عقب نشینی نمودند. در این هنگام بود که عرصه برای مبارزه در جهاد اکبر آغاز شد.
«چشم وا کن اُحُد آیینه عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت
آنکه انگیزهاش از جنگ غنیمت باشد
با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد».[1]
جنگ احد، میدان بروز و ظهور جهاد اصغر و جهاد اکبر بود. مسلمانان در مرحله اول این مبارزه در جهاد اصغر، پیروز میدان بودند و دشمن را وادار به فرار و عقب نشینی کردند. در این هنگام بود که عرصه برای مبارزه در جهاد اکبر و مبارزه با نفس آغاز شد.
پنجاه تیر اندازی طبق دستور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریت حفاظت از شکاف کوه عینین در منطقه احد را عهده دار شده بودند و نباید به هیچ وجه، ولو در صورت پیروزی، این تنگه را رها میکردند تا مبادا دشمن از پشت حمله کند: «لَا تَبْرَحُوا هَذَا الْمَكَانَ فَإِنَّا لَا نَزَالُ غَالِبِينَ مَا ثَبَتُّمْ فِي مَكَانِكُم [2] این مکان را ترک نکنید، به درستی تا مادامی که اینجا ایستاده و ثابت قدم باشید، پیروزی با ماست»، اما متاسفانه 40 نفر حرص و طمع به مال دنیا چشمشان را کور و گوششان را کر و از وظیفه سنگینی که بر دوششان بود غفلت کردند و به بهانه جمع آوری غنائم، سفارشات رهبری را نادیده گرفتند، «وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول [مائده/92] و خدا و رسول خدا را اطاعت كنيد» را فراموش کردند، مکان ماموریت خویش را رها کرده و به راحتی راه نفوذ را برای دشمنی که همیشه مترّصد فرصت است، باز کردند.
در این میان، دشمن فرصت طلب هم از این غفلت، نهایت استفاده را برد و با به شهادت رساندن ده نفر باقی مانده بر کوه عینین، و حمله از پشت، ضربات سهمگینی را بر پیکره سپاه اسلام وارد کرد.[3]
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنين [آل عمران/152] و به حقيقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن گاه كه به فرمان خدا كافران را به خاك هلاك مى افكنديد تا وقتى كه در كار جنگ (احد) سستى كرده و اختلاف برانگيختيد و نافرمانى (حكم پيغمبر) نموديد پس از آن كه خدا آن چه آرزوى شما بود به شما نمود، منتها برخى جهت دنيا و برخى جهت آخرت مى كوشيديد، سپس شما را از پيشرفت بازداشت تا شما را بيازمايد، و خدا از تقصير شما درگذشت، كه خدا را با اهل ايمان عنايت و رحمت است».
نکته قابل تامل، که وظیفه را برای ما و آیندگان سنگین میکند، عبرت گرفتن از چنین وقایعی است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «اعْتَبِرُوا فَقَدْ خَلَتِ الْمَثُلَاتُ فِيمَنْ كَانَ قَبْلَكُم [4] عبرت گيريد كه در ميان پيشينيان شما درسهاى عبرت هست».
زیرا چنین قضایایی عینا قابل تکرار است، و اگر در جایی دشمن به مقاصد شومش رسیده بر اثر غفلت و باز نمودن زمینه نفوذ برای او بوده است. مقام معظم رهبری نیز در این زمینه میفرمایند: «الان همه ما در همان وضعیتیم. جامعه ما، نه امروز، بلکه از بعد از پیروزی انقلاب در همان وضعیت است. پیروزی مرحلهای انجام گرفته است. ما مأموریم بر اینکه شکاف و کمینگاه را حراست و محافظت بکنیم. اگر غفلت کردیم، دشمن ما را دور خواهد زد و ضایعه خواهد آفرید. از اول انقلاب تا حالا نگاه کنید، هرجا دور خوردیم، بر اثر چنین غفلتی بوده است. اگر بگردیم، غفلت را پیدا میکنیم».[5]
حتی در مسائل فردی نیز امر به همین صورت است. هر یک از اعضاء و جوارح انسان مانند زبان، چشم، گوش و... به منزله همان شکافی است که ما به کمک نیروی عقل و شرع، وظیفه حراست از آنها را داریم تا مانع نفوذ موش های شیطانی به درونمان شویم.
«موش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن».[5]
لذا اگر اندکی غفلت کنیم از حراست نمودن نسبت به چشمان خویش، و کنترل در نگاه کردن نداشته باشیم، و یا کنترل در سخن گفتن را از دست بدهیم، بدون تأمل هر حرفی را بزنیم و یا در مراقبت و کنترل بر لقمه حلال کوتاهی کنیم و... به راحتی راه نفوذ را برای شیطان به عنوان دشمن قسم خورده خویش باز نمودهایم.
بنابراین باید کاملا هوشیار بود و دانست که دشمن بیرونی و درونی چه در مسائل فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و.. منتظر فرصت برای نفوذ است و غفلت از هر یک از این تنگهها، مساوی با هموار نمودن راه نفوذ دشمن و حمله غافلگیرانه او خواهد بود.
پی نوشت:
[1]. سید حمید رضا برقعی.
[2]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج20، ص30، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
[3]. برای اطلاع بیشتر ر. ک آیتی محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ص 255، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1378ش.
[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج74، ص171، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
[5]. سخنراني در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران. ۲۳ /مرداد/ ۱۳۷۰
[6]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول.
نظرات
باسلام واحترام
ضمن تشکر از مطلب خوب شما
در کانال اخلاق اسلامی با آیدی زیر منتشر شد https://telegram.me/islam_akhlagh/448
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub