- اولین عامل تاخیر در ظهور امام زمان را باید در خودمان جستجو کنیم، که در قبال توقعات خودمان از امام، ما چه کاری انجام دادهایم؟ لذا ما می توانیم با الگو گرفتن از اصحاب امام حسین (علیه السلام) در کربلا، با ویژگیهای حق پذیری و مسئولیت پذیری و نهادینه کردن این صفات در خود، همانطوری که انها صفت باوفاترین اصحاب را کسب کردند، ما نیز جزو منتظران واقعی قرار بگیریم.
تا بحال شده در مورد خواستهها و درخواستهایمان از امام زمان یا معصومین (علیهم السلام) فکر کنیم؟
تا بحال شده به کسانی که کنار پنجره فولاد امام رضا(علیه السلام) چنگ در این پنجره فولاد میزنند، توجه کرده باشیم؟
همچنین در کوچه و بازار، تا حرف از گرانی، مشکل ازدواج، ظلم، اختلاس میشود، آخرین جملهی مورد اتفاق همه، برای نتیجه گیری این است که، ان شاءالله امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) بیاید، حل میشود.
با کمی تامل و فکر کردن به این نتیجه میرسیم، ما معصومین و بالاخص امام زمان (علیهم السلام) را برای راحتی خودمان میخواهیم، امام زمانی می خواهیم که دست به سینه اوامر ما را اجرا کند، میگوییم امام زمان بیا و برای ما آسایش و راحتی بیاور....
در عوض آیا شده تا بحال با خود بگوییم، امام زمان ای کاش میتوانستیم کاری برای شما انجام دهیم، غمی از غمهای شما را کم کنیم، حالآنکه گاهی اوقات بعضی از ما محبین، غمی و اندوهی برای امام زمانمان هستیم.
توقعات بیجا، انتظارات غیر معقول، همینهاست که در طول تاریخ سبب غربت و تنهایی حضرات معصومین (علیهم السلام) شد.
در مسیر کربلا امام حسین (علیه السلام) به عبدالله مطیع میرسد و او از امام می خواهد برای زیاد شدن آب چاه کاری کند امام مقداری آب در دهان مزمزه کرده و به داخل چاه می ریزند، او معجزهی امام را میبیند ولی امام را یاری نمیکند. [1]
مردم کوفه از امام خواستند ما را یاری ده و به ما کمک کن، امام هم اجابت می کند ولی در عوض پشت امام را خالی کرده و او را تنها می گذارند.
این شیوه تعامل و ارتباط با امام معصوم خوبی ها و نواقصی دارد:
از قوت و خوبیهای این نوع تعامل این است که، یک نوع عُلقه و ارتباطی بین ما و معصومین برقرار میشود و میدانیم که او به اذن خدا می تواند حلّال مشکلاتمان باشد و ما با توسل به این حضرات، می خواهیم تا مشکلات ما را بطرف کنند.
اما وقتی به آسیبها و نواقص این نوع ارتباط نگاه می کنیم، تعامل در این حد، آسیبهای بسیاری دارد. به عنوان نمونه این رابطه:
الف: یک سُویه است.
یعنی من بدون اینکه بدانم چه وظیفهای نسبت به امام جامعهام دارم، تنها از او انتظار دارم.
ب: خودخواهانه است.
یعنی اگر این امام مشکل مرا حل کرد، دردی از دردهای مرا درمان کرد، بسیار خوب است وگرنه بدرد نمی خورد.
ج: مقطعی است.
یعنی ارتباط بستگی به نوع مشکل دارد، اگر مشکل بزرگ، ارتباط قوی تر و اگر کوچک باشد، ارتباط نیز ضعیفتر است.
د: حرکت آفرین نیست.
یک نوع خمودگی و راحت طلبی ایجاد و القا میکند، تو کنار بنشین خود امام حلّال مشکلات است.
لذا باید این نوع ارتباط را اصلاح کرد:
ـ اگر میگوییم: ما را یاری کن؛
در مقابل بگوییم: ما هم برای یاری شما آمادهایم، «اللَّهُمَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِه [2] خدایا قرار بده مرا از یاران و کمک کارانش».
ـ اگر میگوییم از ما دفاع کن؛
در مقابل بگوییم: ما هم برای دفاع از ولایت آمادهایم، مانند شهدا که براستی این امر را لبیک گفتند. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ... وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه [3] و قرار بده دفاع كنندگان از او... و مدافعين از آن حضرت».
ـ اگر میگوییم: حاجات ما را بده؛
در مقابل بگوییم: ما هم برای برآورده کردن حاجات و فرامین شما آمادهایم. «وَ الْمُسَارِعِينَ فِي حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِيهِ وَ التَّابِعِينَ [وَ السَّابِقِينَ] إِلَى إِرَادَتِهِ [4] و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته هايش و انجام دستورات و اوامرش».
با این توصیفات، در ارتباطی که ما با معصومین (علیهم السلام) برقرار میکنیم باید چیزی فراتر از خود و خواستههایمان در نظر بگیریم و نگاهی خودخواهانه و متکبرانه به خود نداشته باشیم و هر لحظه این سوال را در ذهن خود داشته باشیم که چرا وقتی روایات میگوید: هر زمانی که مردم آمادگی حضور ولی خدا را داشته باشند، او خواهد آمد.
چرا امام ظهور نمی کند؟
جا ندارد سوالی از خودمان کنیم که چرا ما آمادگی حضور او را نداریم؟
در قبال این سوالات وقتی به واقعهی کربلا، یاران و اصحاب امام حسین (علیه السلام)، نوع ارتباط و تعامل آنها با معصوم را توجه می کنیم، الگو و ارتباطی را می توانیم ببینیم، که اگر ما بتوانیم، ویژگیها و خصلتهایی که آنها داشتند برای خود نهادینه کنیم، در زمان فعلی نیز ما میتوانیم یاری کننده و با وفاترین اصحاب امام زمانمان باشیم، همانطور که شهدای کربلا صفت باوفاترین و بهترین یاران را برای خود کسب کردهاند.
ویژگیهای اصحاب امام حسین (علیه السلام) در زندگی عاشورایی:
1ـ حق پذیری
اولین ویژگی که اصحاب امام حسین (علیه السلام) در صحنهی کربلا داشته و برای ما به ارث نهادند تا ما از این فرمول بتوانیم یاران خوبی برای امام زمانمان باشیم «حق پذیری» است، یعنی نسبت به پذیرش حق هیچگونه مقاومتی نداشتند و هر جا حقی را می شنیدند و لو به ضرر آنها باشد میپذیرند. مانند زهیربن قین که ابتدا قصد داشت با امام روبه رو نشود ولی وقتی سخنان امام را شنید همسر خود را طلاق داده و اموالش را بخشید و به خیل یاران امام پیوست، همچنین حربن یزید ریاحی با شنیدن کلام امام در دلش غوغایی به پا شد و جاودانه شد. این عمل یاران امام حسین مصداق بارز این فرمودهی خداوند در قرآن است که میفرماید: « فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ [زمر/17،18] پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».
2ـ مسئولیت پذیری
یکی دیگر از خصوصیات شهدای کربلا که درسی ماندگار و الگویی بزرگ برای ماست، این است که مسئولیت پذیر بودند.
هر کس که حقیقتی را فهمید، بر اساس توانایی ها و اختیاری که دارد، تکالیف و مسئولیتهایی به گردنش میآید، که باید حق را نسبت به آن ادا کنند، یکی از مسئولیتهای خطیر هر مسلمانی این است که بتواند، رضایت امام زمانش را بدست آورد. لذا حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه کوفی، ابالفضل العباس و دیگر شهدای کربلا توانستند این نقش را به نحو احسن به یادگار بگذارند که در قبال این مسئولیت پذیری امام حسین (علیه السلام) راجع اصحاب خود می فرمایند: «لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي [5] من يارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب و ياران خودم سراغ ندارم». یکی از ماندگارترین صحنه های مسئولیت پذیری را می توان در آن لحظهای دید، که سعید بن عبدالله وقتی خود را سپر و مانع برخورد تیرهای سمی دشمنان به امام شد، وقتی امام سر او را به زانو گرفت در قبال این مسئولیت خود به امام می گوید: آیا وفای به عهدم کردم، که امام در قبال این مسئولیت پذیری سعید او را همراه خود در بهشت و هم جوار خود میداند. [6]
در نتیجه درسی که می توان از یاران امام حسین (علیه السلام) در کربلا گرفت، این است که آنان امام را فقط برای رفاه و آسایش و راحتی خود نمیخواستند، بلکه یک قدم بزرگ برداشته و در قبال امام معصوم تمام دارایی خود را فدا کرده، و در قبال این فداکاری مزد آن را که معیت در دنیا و آخرت و صفت باوفاترین و بهترین یاران را برای خود ایجاد کردند. همچنان که یاران کربلایی امام حسین (علیه السلام) که اولا حق پذیر بودند، ثانیا احساس مسئولیت نسبت به امام خود داشتند، ما نیز با الگو گرفتن از یاران امام حسین (علیه السلام) بتوانیم حق امام زمان خود را ادا کرده و یک منتظر واقعی باشیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام)، ترجمه موسوعه کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، علی مؤیدی، ص325، انتشارات، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1392.
[2]. كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، المصباح للكفعمي(دعای عهد)، ص551، دار الرضي (زاهدي) - قم، چاپ دوم، 1405 ق.
[3]. همان
[4]. همان
[5]. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد، ج2، ص91، كنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، 1413 ق.
[6]. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف/ ترجمه فهرى، ص108، جهان، تهران، چاپ، اول، 1348ش.
نظرات
باسلام
ضمن تشکر از مطلب خوب شما
در کانال معارف مهدوی منتشر شد https://telegram.me/mahdaviat_h/425
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub