بعد از تماشای این فیلم، از هرچه پیتزاست بدتان می‌آید

08:28 - 1403/06/21

جدیدترین سری از مجموعه فیلم A Quiet Place بانام «یک مکان ساکت: روز اول» منتشر شد که در ادامه به‌نقد و بررسی به همراه بازیگران و خلاصه داستان فیلم می‌پردازیم.

نقد فیلم سینمایی "یک مکان آرام: روز اوِل".  "سام"، یک بیمار سرطانی بدبین و بیمار لاعلاج، با گربه‌اش فرودو در آسایشگاهی خارج از شهر نیویورک زندگی می‌کند. روبنِ پرستار، او را متقاعد می‌کند که به یک نمایش گروهی در منهتن برود. درحالی‌که این گروه در شهر هستند، متوجه سقوط اجسام شهاب مانند از آسمان می‌شوند. کمی بعد، موجودات متخاصم فرازمینی به جمعیت جمع شده و رهگذران حمله می‌کنند و یک شهاب‌سنگ به آمبولانس برخورد می‌کند و انفجار، سام را بی‌هوش می‌کند. سام بعداً در داخل تئاتر عروسکی با فرودو و سایر بازماندگان، ازجمله هنری، از خواب بیدار می‌شود که به او علامت می‌دهد که ساکت بماند.

در چند دهه‌ی گذشته ژانر علمی تخیلی، در قالب جدید هیجان‌انگیز بانام فیلم های پسا آخرالزمانی، بقای بشریت را موردبررسی قرار داده است. تمدن بشری با این درک وحشتناک زندگی می‌کند که حیات روزی به پایان خواهد رسید و ژانر علمی تخیلی به‌طور وظیفه شناسانه بقای این مفهوم را با تعدادی از فیلم‌های موردعلاقه طرفداران بررسی کرده است که پس از پایان قریب‌الوقوع جامعه به هر دلیلی، مانند بلایای طبیعی، جنگ‌های دست‌ساز یا به سبک هالیوودی ( زامبی، هیولاها) زندگی بشریت و بقای آن‌ها را پس‌ازاین اتفاق به تصویر می‌کشد. ایده‌ی این مدل از فیلم‌ها به تصویر کشیدن آخرالزمانی وحشتناک است که علاقه‌مندان این سبک‌ها بی‌صبرانه منتظر هستند تا انواع روش‌هایی که با وقوع آن جوامع انسانی به نابودی کامل می‌رسند را تماشا کنند.

ولی چرا این ژانر بسیار محبوب شده‌ است؟ پاسخ این سؤال کاملاً روشن است. مردم‌دوست دارند ببینند که انسان‌ها چگونه برای زنده ماندن با یکدیگر متحد می‌شوند و تمام توانایی‌های خود را در راستای مبارزه به کار می‌گیرند و دیدن چنین صحنه‌ای برای آن‌ها بسیار جذاب و غرورآفرین است.

این سینمایی، برخلاف دو قسمت قبل که محوریت خانواده داشت، در این قسمت به جهانی بودن این تقابل دامن می‌زند و سازنده، با استفاده از اِلِمان سرطان درزمینه‌ی فیلم‌ که تداعی‌گر عنصر پایان‌بخشِ حیات است، نقشِ نجات‌دهنده‌ی کلیسا در سکانسی که سام و اریک به آن پناه می‌برند، موضوع آخرالزمان را به تصویر کشیده است.

اما نوک پرگار داستانِ "مکانی آرام"، در اینجاست: گرچه سناریو قصد دارد با بهره‌گیری از ابزارِ مددرسانی و دلسوزی، تلاش برای بقای بشر را در سایه‌ی اتّحاد توده‌ها بیان کند، امّا منطقی که در پس آن قرار دارد غیرقابل‌توجیه است! شمایلattackers  یا همان متهاجمان (که در قسمت اول و دومِ این سه‌گانه هم آمده و در آن دو نیزعنصر اصلی پایان حیات نشان داده می‌شوند)، بر اساس چه معیاری طراحی‌شده‌اند؟ چرا می‌شنوند، اما نمی‌بینند؟

 از آن مهم‌تر، هدفی است که نقش اوّل "مکانی آرام" دنبال می‌کند. در همان دقایق ابتدایی "سام" هدفش را تا پایان داستان مشخص می‌کند: رسیدن به پیتزافروشیِ پتسی و چشیدن طعم دوباره پیتزا. این مضحکانه‌ترین دلیلی است که یک شخص ممکن است به خاطرش برای بقا بجنگد.

"مکانی آرام" گرچه با ایده‌ای برگرفته از اخلاق و فطرت انسانی مبنی بر اتحاد انسانی و تلاش برای بقای هرچه بیشتر بر کره‌ی خاکی آغاز می‌شود، امّا باهدف سخیفی که برای کاراکتر نقش اوّلش ترسیم می‌کند و بی‌منطقی‌ و کم‌خلّاقیتی که در طرح و وصف متهاجمانِ داستان بکار می‌برد، ظرفیت سناریو را برای یک فیلمِ قابل‌قبول به‌هدر داده است. داستانِ ضعیفی که با دیدنش از هرچه پیتزاست، بدتان می‌آید!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 4 =
*****