مطالب دوستان گیلوا

Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 24 mai, 2018 حدیث را شرح دهید: زن را در بالاخانه جا ندهید
پاسخ اجمالی: این روایت به راهکارهایی پرداخته تا بانوان بتوانند بهر و بیشتر خود را از دید نامحرمان حفظ کرده و به حجاب پایبند باشند. یعنی زنان را به نشستن در مکانهایی که در معرض دید نیست سفارش کرده و حرفه خانگی و صد در صد زنانه ریسندگی را برای آنها بهتر از "میرزا بنویسی" دانسته است و البته به دلیل وجود پیامهای بسیار ویژه و مهم برای بانوان در سوره نور آنها را ترغیب بیشتری به این سوره تا سوره یوسف کرده است. پاسخ تفصیلی: پاسخ شما را در ضمن چند نکته خواهیم داد: ۱- متن عربی عبارت به این صورت است: «وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ لَا تُنْزِلُوا النِّسَاءَ الْغُرَفَ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَّ الْكِتَابَةَ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَّ سُورَةَ يُوسُفَ‏ وَ عَلِّمُوهُنَ‏ الْمِغْزَلَ‏ وَ سُورَةَ النُّورِ.[من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۴] این حدیث طبق سلسله سندی که در کتاب الکافی آمده موثقه است. حدیث به این صور است:«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَا تُنْزِلُوا النِّسَاءَ بِالْغُرَفِ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَّ الْكِتَابَةَ وَ عَلِّمُوهُنَ‏ الْمِغْزَلَ‏ وَ سُورَةَ النُّور»[الکافی، کلینی، ج۵، ص۵۱۶] ۲- ای کاش همانگونه که ترجمه را آوردید. جمله‌ای که در شرح حدیث هم در همان کتاب و صفحه آمده را نیز می آورید. آنجا آمده است:« شرح: «اين امر و نهى در مورد آموختن بافندگى و سوره نور و عدم آموختن سوره يوسف حسب مورد محمول بر استحباب و كراهت است‏.»[ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶] همچنانکه می بینیم این حدیث بحث حرام و ممنوعیت را در بر ندارد بلکه در نهایت بیانگر مکروهات است. مکروهاتی که اگر نادیده گرفته شود موجب نابسامانی هایی در امور دنیا می شود. ۳- با فهم اهمیت حجاب و لزوم پوشیده نگاه داشتن زنان و بانوان از نگاه های بیگانگان می توانیم به خوبی منظور حدیث را در عدم جا دادن زنان در مکانهایی که به راحتی در منظر دیگران و دید مردم کوچه و خیابان قرار گیرند؛ بفهمیم. پس حدیث به دنبال بیان برتری جنسیتی بر جنسیت دیگر نیست؛ بلکه یک راهکاری را برای حفظ جلالت و عفاف بانوان مطرح کرده است. ۴- عبارت بعدی که نهی از آموزش کتابت است نیز بدون درک شرایط آن روزگار قابل شرح و درک نخواهد بود. علم کتابت و نویسندگی در آن دوران و حتی تا همین اواخر یکی از مشاغل به شمار می رفته است. یعنی بودند بازاری ها و افرادی که سواد نوشتن نداشتند و دیگران را برای انجام این امور به عنوان میرزا اجیر می کردند. پس منظور از عبارت " وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَّ الْكِتَابَةَ " عدم آموزش خواندن یا نوشتن به بانوان نیست. بلکه نهی از ورود آنها به این حرفه است. همچنانکه می بینیم در ادامه دعوت به یک حرفه دیگر مطرح شده است. یعنی جایگزینی حرفه ای با حرفه ای دیگر به نام ریسندگی. ۵- دلیل دیگر این است که می بینیم تاریخ به طور گسترده از محافل و مجالس تعلیم و تفسیر قرآن کریم توسط حضرت زهرا و حضرت زینب(سلام الله علیهما) گزارش داده است. اگر منظور حدیث دور کردن بانوان از مجامع علمی بود در درجه اول با این محافل مخالفت می شد. ۶- احادیث زیادی نیز آموختن را وظیفه ای همگانی مطرح کردند. مطلبی که جنسیت بر دار نبوده و ربطی به مرد یا زن بودن ندارد. مثلاً در روایت صحیحه آمده است:«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ الْمَعْرُوفُ بممولة قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛ کسب علم واجب است بر هر مسلمانی. آگاه باشید که همانا خداوند طالبان علم را دوست می دارد.»[بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ج۱، ص۲] ۷-  عبارتی که عدم آموزش سوره یوسف به بانوان نیز مطرح شده را می توان با بررسی این سوره و یافتن تفاوتهای آن با سوره نور فهمید. سوره نور تماما سفارش های مهم به همگان و به ویژه برای بانوان است تا به حفظ حجاب، عفاف و پاکدامنی بپردازند و خود را از بد گمانی، تهمت و غیبت و... دور نگهدارند. سوره یوسف هم با ذکر توطئه ای زنانه و تلاش حضرت یوسف برای حفظ پاکدامنی خویش پیامهایی عالی برای همگان بویژه پسران جوان دارد. پس در مقام اهمیت بهتر آن است بیشتر سوره نور مورد توجه بانوان و سوره یوسف مورد توجه مردان قرار گیرد. روایت هم چیزی جز این را نمی گوید. نتیجه گیری همچنانکه در شرح حدیث آمده، این روایت در بیان مکروهات است و با دقت در عبارت های آن و یافتن پیوستگی آنها با یکدیگر می فهمیم که روایت، راهکارهایی را برای حفظ حجاب و پنهان ماندن آنها از دیدگان نامحرمان و اجانب بوده و سوره نور را برای وجود آیات حجاب در آن بیشتر مورد بهره گیری زنان معرفی کرده است.   
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 22 mai, 2018 بررسی حدیث «برتری حصیر کف خانه از زن نازا !»
به درستی به ضعف های سندی روایت اشار کردید . البته متن حدیث نیز شرافت آدمی را  زیر سؤال برده که مخالف قرآن است. زیرا قرآن همگی ما را اشرف بر دیگر مخلوقات عنوان کرده و مطلب را در این آیه آورده است:«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا [اسراء/۷۰] و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده ‏هاى خود برترى آشكار داديم.» این آیه از برتری آشکار آدم زادکان نسبت به دیگر موجدات خبر داده است. پس نمی توانیم برتری حصیر را نسبت به یک انسان بپذیریم و این حرف، خلاف قرآن می باشد و هر حدیثی که مفهوم آن مخالف با قرآن باشد غیر قابل قبول است. پس این حدیث هم ضعف شدید سندی دارد و هم از نظر مفهومی مخالف قرآن است؛ پس غیر قابل قبول و غیر قابل استناد به شمار می رود.
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 22 mai, 2018 حدیث می گوید حصیر از زن نازا بهتر است!
پاسخ اجمالی: این حدیث یک حدیث ضعیف و غیر قابل استنادی است. زیرا در سلسله راویان آن «إِسْحَاقَ‏ بْنِ‏ نَجِيح‏» وجود دارد که فردی حدیث‌ساز و جاعل و وضّاع و متروک الحدیث و منکر الحدیث و ضعیف و کذاب است و همچنین «الْحَسَنُ‏ بْنُ‏ عَلِيٍ‏ الْعَدَوِي» وجود دارد که علامه امینی او را کذاب، سارق حدیث، کم حیا، جعل کننده‌ی حدیث و دروغ‌زننده بر رسول‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) معرفی می کند. به علاوه آنکه متن حدیث نیز شرافت آدمی را  زیر سؤال برده که مخالف قرآن است. زیرا قرآن همگی ما را اشرف بر دیگر مخلوقات عنوان کرده و مطلب را در این آیه آورده است:«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا [اسراء/۷۰] و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده ‏هاى خود برترى آشكار داديم.» و هر حدیثی که مفهوم آن مخالف با قرآن بشد غیر قابل قبول است. پس این حدیث هم ضعف شدید سندی دارد و هم از نظر مفهومی مخالف قرآن است؛ پس غیر قابل قبول و غیر قابل استناد به شمار می رود. پاسخ تفصیلی را می توانید در این متن بخوانید: بررسی حدیث «برتری حصیر کف خانه از زن نازا !»
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 22 mai, 2018 چرا مردم را از خواندن ترجمه قرآن دور می کنید؟
پاسخ اجمالی: هیچ تأکیدی برای دوری از خواندن ترجمه های فارسی قرآن یا تفاسیر فارسی وجود ندارد. قرآن ترجمه های فارسی زیادی را به خود دیده و تفسیرهای فارسی کلام الله مجید نیز کم نیستند. اینها گمان های بی سند و مدرک و بافته های ذهن شماست. در ضمن آیات جهاد و شهادت هم در کتابهای درسی وجود دارد و البته قصد توسعه و تکرار بیشتر آنها نیز وجود دارد!!! پاسخ تفصیلی:   منظور شما از تأکید کدام تأکیدها است. آیا جایی خوانده اید که خواندن ترجمه یا تفسیر قرآن حرام است؟ آیا از منبع مطلع و معتبری شنیدید که خواندن تفسیر و ترجمه قرآن نا شایست و ممنوع باشد؟ کدام اثر فارسی را مشاهده کردید که آیات قرآن را بدون ترجمه آورده باشد؟ اگر اصرار بر خواندن قرآن بدون فهم بود؛ چرا قرآنهای چاپ کشور عزیزمان دارای ترجمه هستند؟ و چرا این همه تفاسیر به زبان فارسی نوشته شده است؟ چرا به آیات زیر توجه نمی کنید: ۱- كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ [ص/۲۹] [اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ ايم تا در [باره] آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند. ۲- الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[ابراهیم/۱] الف لام راء كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده. ۳- لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ [انبیاء/۱۰] در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است آيا نمى‏ انديشيد. ۴- أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا [محمد/۲۴] آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است. اگر گمان می کنید که قرآن دارای مفاهیم غلطی است که با اطلاع فارس زبانان از قرآن دوری صورت می گیرد؛ باید به شما بگوییم که سخت در اشتباهید. چون اگر گمان شما صحیح بود؛ عرب زبانان با فهم قرآن می بایست در درجه اول از قرآن دوری می کردند در حالی که نه تنها دوری نمی کنند بلکه شیفته، قاری و حافظ آن هم می شوند. آری این قرآن رسالتی جامع و جهانی دارد که برای مستکبران یک خطر واقعی به شمار می رود و از این روست که آنها می خواهند ملت ها هر چه کمتر و کمتر با قرآن انس بگیرند تا از راه و منش آزادگی دور بمانند. اگر به نزول قرآن به زبان عربی ایراد می گیرید هم باید بدانید که بالاخره لازم بود آخرین کتاب آسمانی که محور وحدت است؛ به یک زبانی نازل شود و به این دلیل زبان عربی برگزیده شده چون: اولاً پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله عرب زبان بوده و در حجاز زندگی م کرده و کتابش نیز می بایست با زبان منطقه و قومش یکسان باشد. ثانیاً زبان عربی با کوچکترین تغییر در لغت و اعراب قابلیت دربرگیری مفاهیم مختلف و بلندی را داراست که در دیگر زبان ها این قابلیت یا وجود نداشته و یا کمتر است. البته دلایل و مستندات دیگری برای نزول قرآن به زبان عربی وجود دارد که می توانید با کمی تحقیق و بررسی به آنها برسید. ای کاش از همان ابتدا و به جای شبهه افکنی کمی تحقیق می کردید و این چنین با استدلالی ضعیف به جنگ با اسلام نمی رفتید. در انتها به شما می گوییم که هیچ آیه ای از قرآن مجید در کتب درسی سانسور نشده و تمامی معارف قرآنی در سیر آموزش و پرورش وجود دارد. یکی از آن معارف که شما خیال کردید از کتاب ها حذف شده تا موجب زدگی نشود؛ فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت است. فرهنگی که با درس های خود نوجوانان و جوانان بسیاری را به جنگ علیه مدافعان حرم فرستاد. بله جهاد از فروع دین است و پاسخ قرآن به امت های کافری که علیه اسلام و مسلمین توطئه می کنند؛ جهاد و قتال با آنهاست. نتیجه گیری نه تنها هیچ اصرار و تأکیدی بر دور ماندن از ترجمه قرآن وجود ندارد؛ بلکه خود کتاب آسمانی قرآن مردم را دعوت به اندیشیدن در آیات نورانی اش کرده و آن را از لازمه های ایمان بر شمرده است. درباره وجود آیات جهاد در کتب درسی نیز پاسخ روشن است و وجود فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت و آیات قرآنی آنها در کتابهای درسی  خود گواه غلط بودن مدعای شماست. در این رابطه می توانید مطلب دیگر سایت ما را هم بخوانید: ضرورت وجود متن عربی قرآن نزول قرآن به زبان عربی چرا قرآن به زبانهای مختلف نازل نشد؟ چرا قرآن به زبان عربی نازل شد؟
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 21 mai, 2018 درباره حدیث سقیفه صغیره چه می گویید؟
پاسخ اجمالی: اول اینکه این متن در هیچ کتاب حدیثی و روایی تا قرن نهم قمری وجود ندارد و این نشان از ضعف شدید سندی این متن است که آن را از هرگونه دلالت و استنادی می اندازد. دوم اینکه معنای زوراء نامشخص، مجهول و مجمل است و از این بابت هم نمی توان آن را مورد استناد و استدلال قرار داد. پاسخ تفصیلی: این متن در کتاب بیان الائمه (ع) للوقائع الغریبه و الاسرار العجیبه اثر محمد مهدی زین العابدین نجفی آمده است. کتاب و نویسنده ای گمنام که اثر آن اخیراً توسط سید جعفر مرتضی العاملی مورد نقد قرار گرفته است. علامه جعفر مرتضی عاملی درباره این کتاب می نویسد:« نويسنده بيان الائمه، روايات بسيارى را جمع‌آورى نموده و سعى كرده آن‌ها را به گونه‌اى كه برايش معلوم بوده و به ذهنش خطور كرده، تفسير نمايد. مؤلف بيان الائمه بخشى از روايات خود را به كتاب‌هاى معروف و بخشى ديگر را به كتاب‌هايى ارجاع مى‌دهد كه ناشناخته و كسى نام آن‌ها را نشنيده است و ظاهراً هيچ وجود خارجى ندارند و برخى از روايات را به امام على(علیه السلام)  نسبت داده، بدون اين كه منابع آن‌ها را بازگو نمايد و برخى ديگر را به اشخاص مجهول و ناشناخته نسبت داده است. سپس به تعريف تصحيف و تحريف مى‌پردازد. علامه عاملی نام کتاب خویش را " بيان الائمة (عليهم‌السلام) و خطبة البيان في الميزان" یعنی کتاب بیان الئمه و خطبه البیان در ترازو نامیده است. ایشان همین متن را نیز مورد مناقشه قرار داده و آن را هم نقد و برداشت های آن را رد نموده است.[بیان الائمه فی المیزان، سید جعفر عاملی، ص۳۱] ناگفته پیداست که این متن در کتب حدیثی ای چون: الکافی، التهذیب، من لا یحضره الفقیه، الغیبه، کمال الدین و ... نیامده حتی اثری از آن در بحارالانوار، مستدرک الوسائل هم نیست.  جالب است بدانید که نویسنده اصلی کتاب بیان الائمه یعنی محمد مهدی زین العابدین تفسیر کلمه زوراء را دقیقاً ندانسته کجاست و حتمال داده بخشی از بغداد یا ری باشد. فیروزآبادی نیز احتمالات زیر را مطرح کرده است: ۱- دجلة ۲- بغداد، زيرا درهاى درونى آن از برونى جدا است ۳- مكانى است در مدينه نزديك مسجد، ۴-خانه‏اى بوده است در حيره ۵- اراضى دور دست ۶- زمینى در ذى خيم.[ فیروزآبادی،قاموس اللغه، لغت زوراء.]  در روایتی هم کلمه زوراء اینگونه معرفی شده است:  از معاوية بن وهب گويد امام صادق (ع) به يك بيت از شعر ابن ابى عقب تمثل جست و سپس پرسید: آیا زوراء را می شناسی؟ راوی گويد من گفتم: قربانت مى‏گويد زوراء همان بغداد است، فرمود: نه، سپس فرمود: تو به رى رفته‏اى؟ گفتم: آرى، فرمود: به بازار چارپايان رفتى؟ گفتم: آرى فرمود آن كوه سياه را كه سمت راست جاده است ديده‏اى؟ همان است زوراء كه در آن ۸۰ هزار كشته شوند و ۸۰ مرد از آنها از فرزندان فلانند كه همه شايسته خلافت شمرده شوند گفتم: قربانت چه كسى آنها را مي كشد؟ فرمود:عجم‏زاده‏ها آنها را مي كشند.[الکافی، ج۸، ص۱۷۷]  اما اینکه منظور از این ری همان شهر ری در ایران باشد بسیار غیر قابل باور است چون آمدن معاویه بن وهب به آنجا در آن روزگار بسیار دور از انتظار است و نشانی از کوه سیاه هم در آن منطقه خاص وجود ندارد. شارحان حدیث این ری را به منطقه ای از بغداد جدید که در آن زمان وجود نداشته و چیزی غیر از منطقه بغداد کهنه است؛ تفسیر کرده اند. به هر رو منظور از کلمه زوراء هم در متن مجمل و ناشناخته است؛ پس از این جهت نیز قابل استناد و تفسیر نیست. نتیجه گیری برای استدلال به حدیث در یک مرحله باید صحت انتساب آن به معصوم از طریق راویان مورد بررسی قرار گرفته و مقبول بیفتد و در مرحله بعد باید متن آن قابل دلالت و غیر مجمل باشد. در این متن از هر دو نظر ما ضعف داریم یعنی سند آن به شدت ضعیف و متن آن هم مجمل و غیر واضح است. پس به هیچ عنوان نمی توان به آن استناد و استدلال کرد.  
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 20 mai, 2018 سند دعای الهی عظم البلاء کجاست؟
پاسخ اجمالی: همانطور که می دانید این یک دعا است و برای نجوا و راز و نیاز حتماً نیاز نیست که عیناً به مانند معصومین و از دعاهای مستند به آنان استفاده کنیم؛ هر چند که دعای الهی عظم البلاء هم در برخی از منابع وارد شده و دارای منبع و سند می باشد مثلاً در کتاب المزار، ابن مشهدی، ص۵۹۱ می توان این دعا را یافت. پاسخ تفصیلی: در پاسخ به شما دو نکته را عرض می کنیم که اولی به بررسی لزوم سند برای دعاها می پردازد و نکته دوم در جستجوی سند دعای الهی عظم البلاء در منابع است. الف) دعا و انواع آن دعا یعنی درخواست کردن و دعوت نمودن. دعا همان طلب چیزی است که در عبادت ها مانند نماز یا به عنوان عملی مستحب در اوقات معنوی مورد استقبال بیشتری قرار گرفته و مجالی است که بنده خواسته ها و نیازهایشرا از درگاه بی نیاز خداوند درخواست کند. پس از نماز، در لحظه افطار یا در مراسم های مذهبی دعا کردن و عرض حاجت جزئی مهم به شمار می رود. اما باید بدانیم که دعا در یک تقسیم بندی دو نوع است: دعای مأثوره یا دعای غیر مأثور. دعای مأثوره همان دعاها و راز و نیازهایی است که از پیامبر یا حضرت زهرا و یا ائمه(علیهم السلام) به ما رسیده است. این دعاها کم نیستند. مانند دعای نور یا دعای کمیل و یا مناجات شعبانیه. مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی آکنده از اینگونه دعاهایی است که مستند به معصومین(علیهم السلام) است. اما نوع دیگر دعا دعاهای غیر اثری است. دعاهایی که فرد با در نظر گرفتن حال و نیاز خویش انشاء کرده و به زبان می آورد. این نوع دعا کردن نیز نه تنها کاری ناپسند نیست؛ بلکه جایز و شایسته شناخته شده و نشان از ارتباط برقرار کردن فرد با خداوند دارد. پس نیاز نیست که برای تمام دعاها به دنبال سند باشیم چون حتی اگر بدون سند هم باشد خواندن آنها اگر مخالفتی با قرآن یا تعالیم اسلامی نداشته باشد؛ جایز و صحیح است. پس حتی اگر سند قابل اعتمادی بر دعایی پیدا نکردیم؛ ولی آن دربر دارنده مفاهیم صحیحی بود؛ می توانیم آن را از پیش خود بخوانیم و با آن با خالق خویش ارتباط برقرار کنیم. در نتیجه لازم نیست در مقوله ادعیه زیاد به دنبال سند بگردیم. ب) الهی عظم البلاء سند دارد. این دعا را می توان در کتب ادعیه قدیمی ذکر کرد و اینگونه نیست که دعا و ذکر جدیدی باشد. در زیر به برخی از آن اسناد می پردازیم: ۱- در کتاب المزار الکبیر ابن مشهدی که متوفی سال ۶۱۰ قمری یعنی بیش از هشتصد سال پیش نگاشته شده و در ضمن آداب و اعمال سرداب مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه آمده است:«وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ يَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ بَعْدَ صَلَاةِ الزِّيَارَةِ، فَهُوَ مَرْوِيٌّ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ، وَ بَرِحَ‏ الْخَفَاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ إِلَيْكَ يَا رَبِّ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْكَ‏ الْمُعَوَّلُ‏ فِي‏ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ‏ مِنْ ذَلِكَ. يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ، وَ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ، يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي‏؛ و مستحب است که این دعا را بعد از نماز زیارت بخوانی که از امام علیه السلام روایت شده است: الهی عظم البلاء و ...»[المزار، ابن مشهدی، ص۵۹۱] ۲- در کتاب جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع‏ از ابن طاووس که در سال وفات ۶۶۴ ق‏ یافته این دعا در ضمن نماز حضرت حجة بن الحسن علیه السلام آمده است.[ جمال الأسبوع، ص۲۸۱] ۳- در کتاب المصباح كفعمى که نویسنده آن در سال ۹۰۵ ق‏مری یعنی بیش از ۵۰۰سال قبل وفات یافته اینگونه آمده است:« دُعَاءٌ عَلَّمَهُ صَاحِبُ الْأَمْرِ ع لِرَجُلٍ مَحْبُوسٍ فَخَلَصَ [إِلَهِي‏] اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ‏ الْمُعَوَّلُ‏ فِي‏ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ‏ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ يَا مَوْلَانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏؛ دعایی است که آموزش داده آن را صاحب الامر علیه السلام به مردی زندانی که آزاد شد: اللهم عظم البلاء و ...»[ المصباح للكفعمي( جنة الأمان الواقية)، ص۱۷۶] ۴- در انتها بیان می کنیم که در کتاب النجم الثاقب به نقل از کتاب کتاب «کنوز النجاح» از شیخ طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان نقل می کند که دعای فرج دعایی است که امام مهدی (عجل الله فرجه)  آن را به اباالحسن محمد بن احمد بن ابی لیث در شهر بغداد که از ترس کشته شدن به مقابر قریش(کاظمین) پناه برده بود تعلیم داد و ابوالحسن به برکت این دعا از کشته شدن نجات پیدا کرد.[ رک: النجم الثاقب، میرزا حسین نوری، ج۲، ص۱۳۵] نتیجه گیری: اول آنکه نیاز به یافتن سند برای همه دعاها نیست و هر دعایی که مفاهیم مناسبی داشته باشد را می توان مورد استفاده قرار داد. دوم اینکه دعای الهی عظم البلاء در کتب دعا از قدیم الایام وجود داشته و مستند به این کتب است.
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 20 mai, 2018 آیه ۱۶ سوره اسراء و دستور خدا به فساد
برای پاسخ به شما و در نکته اول، ابتدا متن آیه را آورده و آن را بررسی می کنیم و در ادامه ضمن نکته ای دیگر به پاسخگویی می پردازیم. ۱) آیه و پاسخی گویا خداوند در آیه ۱۶ سوره اسراء اینگونه فرموده است:«وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[اسراء/۱۶] و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذرانانش را وا مى داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم.» اگر این آیه را به تنهایی بخوانیم شاید مواجه با چنین پرسش و شبهه ای شویم ولی با نگاه با آیه قبل منظور از هلاکتی که در این آیه مطرح شده به روشنی معلوم می شود. خداوند در آیه قبل فرموده است:« مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا [اسراء/۱۵] هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارنده‏ اى بار گناه ديگرى را بر نمى دارد و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمى ‏پردازيم.» این آیه به روشنی از هدایت خداوند توسط انبیاء سخن گفته و از اختیار مردم در انتخاب هدایت یا گمراهی پرده بر داشته است. پس معنا و مفهوم آیه ۱۶ این است که عده ای با وجود هدایت پیامبران باز راه گمراهی را انتخاب کردند و خود را به هلاکت الهی و عذاب خداوند دچار نمودند. حال که مستحق عذاب و هلاکت شدند؛ خداوند نیز این عذاب را با ابزار و وسایل خودش ایجاد می کند و یکی از این ابزار می تواند تسلط زورگویان و مستکبران باشد. البته آنها هم مجبور به این عمل نیستند و از روی اختیار خوی استکباری و ذاتی خود را بروز می دهند. ۲) محکمات قرآنی را هم در نظر بگیرید قرآن به فرموده خود قرآن از آیات محکم و متشابه تشکیل شده است و آیات متشابه را باید با آیات محکم تفسیر و تبیین نمود. خداوند در سوره آل عمران فرموده اند:« هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[آل عمران/۷] اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره‏ اى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره‏ اى] ديگر متشابهاتند [كه تاويل‏ پذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏جويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه‏ داران در دانش كسى نمى‏ داند.»  آیه ۱۶ سوره اسراء از متشابهات قرآنی است که برخی بر اثر دلهای بیماری که دارند از آن سوء برداشت نموده و با توجه به محکمات قرآنی به آن مراجعه نمی کنند پس به شبهه افکنی می پردازند. در حالی که محکمات قرآنی به روشنی هرگونه امر و دستور خدا به امور فاسد را منتفی می داند. مثل آیه:« إِنَّ اللَّهَ لایَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَتَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ مالا تَعْلَمُونَ [اعراف/۲۸] [ای پیامبر] بگو: «به راستی که خدا به [کار] زشت فرمان نمی‌دهد، آیا چیزی را که نمی‌دانیدبه خدا نسبت می‌دهید؟»  نتیجه گیری هلاکتی که بر اثر فساد اهل استکبار در آیه مطرح شده به سبب دوری از هدایت مردم بوده و اینکه آن ظالمان ابزار و وسیله ای برای فرو آمدن عذاب خداوند هستند؛ هر چند که آن مستکبران هم در اجرای آن خوی استکباری و بروز فساد ذاتی خود مختار هستند.  البته نباید غافل بود از اینکه این آیه از متشابهات قرآنی است و باید با دیگر آیات محکم قرآنی تفسیر و تبیین شود.  
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 19 mai, 2018 بالاخره چه کسی ظالم تر است؟
بله سحر و جادو حقیقت دارد و در قرآن کریم به آن هم اشاره شده و استفاده غلط و نادرست از آن تقبیح هم شده اس که برای این منظور می توان به آیه ۱۰۲ سوره بقره اشاره کرد. اما باید قبول کنیم که سحر و جادو هر اندازه که قدرت و قوت داشته باشد از قدرت الهی بیشتر نیست و اینگونه امور در انسانهای ضعیف الایمان و کسانی که از نظر روحی و معنوی قوی نیستند عمل می کند. پس شما و هر کس دیر می تواند با تقویت ارتباط با خدا جلوی اثرگذاری این کارهای شیطانی را بگیرد. در ضمن بدانید که خیلی از این مباحث تنها یک نوع تهدید است و در انتها سرنوشت زندگی فردی و مشترک هر کسی در دستان خود اوست. اوست که با مهربانی نسبت به همسرش می تواند کانون خانواده را گرم نگه داشته و با این گرما هر نوع دخالت بیجایی را در زندگی اش ذوب و بی اثر کند. البته در تعالیم دینی نیز راه هایی برای مقابله با این نوع کارها وجود دارد که با عمل به آنها حتی اگر هم کسی برای شما بخواهد سحری کند؛ آن بی اثر خواهد شد. پس بعد از عمل به واجبات و ترک محرمات که سبب ارتباط قوی تر با خدا و ایجاد قدرت روحی و معنوی می شود و از شما و هر کس دیگر فردی غیر قابل نفوذ می سازد؛ به کارهای زیر هم می توانید بپردازید: ۱- تلاوت آیات سخره که از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمودند: «هر كس از شياطين وجادوگران بترسد، آيه سخره را تلاوت كند:«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِى الَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالاَْمْرُ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ * أُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَلاَ تُفْسِدُوا فِى الاَْرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ[اعراف/۵۴-۵۶] در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش [جهاندارى] استيلا يافت روز را به شب كه شتابان آن را مى طلبد مى ‏پوشاند و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏ اند [پديد آورد] آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد كه او از حدگذرندگان را دوست نمى دارد و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت‏ خدا به نيكوكاران نزديك است.» ۲- زیاد خواندن سوره های ناس و فلق هر صبح و شام  ۳-همراه داشتن یک قرآن کامل جیبی و به دست کردن انگشتر عقیق ۴- نوشتن این آیات بر روی برگه و همراه داشتن آن بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَما شاءَ اللهِ، بِسْمِ اللهِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * فَغُلِبُوا هُنَالِکَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ ۵- خواندن سوره های چهار قُل قبل از خواب( سوره های: ناس، فلق، کافرون و توحید) ۶- خواندن و نصب آیة الکرسی در منزل با عمل به کارهایی که عنوان شد مطمئن باشید که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و دیگر نباید از خود هیچ ضعفی نشان دهید. با تشکر 
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 14 mai, 2018 بی احساس خطابم میکنند
سلام علیکم ممنون از ارتباط شما با این مطلب اینکه یک دختر در برابر نامحرم ها مغرورانه بر خورد کند و احساسات خود را برای افراد نامحرم خرج نکند؛ نه تنها بد نیست؛ بلکه عالی و وظیفه الهی است. شاید این انجام وظیفه کمی داخل در فضای عاطفی خانوادگی شما شده باشد که نیازمند اصلاح است. زیرا ابراز احساسات و محبت به نزدیکان و محارم یک وظیفه انسانی و دینی است که خداوند در برابر آن نیز پاداش معین کرده و پیشوایان دینی به عنوان ایجاد انگیزه دینی مسلمانان و مؤمنان را به انجام این وظیفه ترغیب نموده اند. از این رو در احادیث آمده که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:«ما وَلَدٌ بارٌّ نَظَرَ اِلى اَبَوَيْهِ بِرَحْمَةٍ اِلاَّ كانَ لَهُ بِكُلِّ نَظْرَةٍ حِجَّةٌ مَبْرُورَةٌ فَقالُوا: يا رَسُولَ اللّهِ وَاِنْ نَظَرَ فِى كُلّ يَوْمٍ مِائَةَ نَظْرَةٍ؟ قالَ: نَعَمْ اللّهُ اَكْبَرُ وَاَطْيَب؛ هر فرزند نيكوكارى كه با مهربانى به پدر و مادرش نگاه كند در مقابل هر نگاه، ثواب يك حجّ كامل مقبول باو داده مى شود، سؤال كردند، حتى اگر روزى صد مرتبه به آنها نگاه كند؟ فرمود: آرى خداوند بزرگتر و پاكتر است.»[بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۷۳، ص۷۱] یا در حدیثی دیگر از پیامبر آمده است:«خَيْرُ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ كَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَأْلَفُ وَ لَا يُؤْلَف‏؛ بهترين مؤمنان كسى است كه با مؤمنان اُنس بگيرد و كسى كه انس نگيرد و انس نپذيرد، خيرى در او نيست.»[امالی، شیخ طوسی، ص۴۶۲] پس این خیلی مهم است که افراد به دنبال انجام وظیفه عاطفی نسبت به دیگران باشند. اهمیتی که در حدیث بالا به وضوح معلوم است. اما برای انجام این مهم چندین راهکار وجود دارد. راهکارهایی که همگی به عنوان دستور العمل هایی روایی مطرح شده، ولی ما بدون بیان مستندات حدیثی تنها آنها را فهرست می کنیم: ۱- از بوسیدن پدر و مادر خود غفلت نکنید. بوسیدن دست و پیشانی پدر و مادر مورد سفارش قرار گرفته است. بوسیدن فرزند هم حسنه و عملی نیک در پیشگاه خداست. بوسیدن یکی از بهترین راه های ابراز علاقه و فهماندن عشق و محبت به محارم است. مطمئناً شما اگر برادر کوچک خود را بوسید از شما چیزی کم نشده و یک دنیا عشق را به او هدیه خواهید داد. ۲- صله رحم کنید. پدر بزرگ و مادر بزرگ و دیگر بستگان. با صله رحم هم بر عمر شما افزوده می شود هم به آسانی توانستید ابراز محبت و احساس داشته باشید. ۳- هدیه دهید. با بهانه و بدون بهانه هدیه دهید.  ۴- به دیدار دوستان و همکلاسی های قدیمی بروید. ۵- دلسوزی و نصیحت دوستانه و مشفقانه را فراموش نکنید. ۶- از تکبر دور باشید و متواضعانه با اطرافیان برخورد کنید. ۷- برای حل مشکلات خانواده و اطرافیان پیش قدم باشید. در پایان یادآور می شویم که وقتی شما در پی دریافت راه حل بر آمده اید و برای حرف و انتقاد دیگران ارزش قائل شدید؛ یعنی فردی هستید احساسی. فقط ابراز احساس شما را اطرافیان کمی ندیدند یا کمی نشنیدند. پس بیشتر و بلندتر ابراز علاقه و احساس داشته باشید. موفق و پیروز و سعادتمند باشید.
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 14 mai, 2018 اعداد متفاوت برای پاداش و عذاب در قرآن؟!
پاسخ اجمالی: "الضِّعْف" به معنای دو یا سه برابر نیست بلکه معنای آن به طور اجمال چند برابر شدن چیزی است. مطلبی که شما از آن در آیات پاداش بهشتیان غفلت کردید. البته این اشتباه در مورد برداشت شما از آیات بیان عذاب جهنمیان بیشتر هم هست؛ چون در آن آیات اگر اندکی دقت می کردید می فهمیدید که هیچ تناقضی وجود ندارد. پاسخ تفصیلی: تمام اشکالی که شما گرفتید و به خیال خود یک تناقض گویی در قرآن کریم را کشف کرده اید؛ ناشی از یک اشتباه است. اشتباه در فهم معنای "ضِعْف" که این لغت در زبان عربی و کتب لغت اینگونه معفی شده است:« والضعف في كلام العرب: أصله المثل إلى ما زاد ، وليس بمقصور على مثلين ...، وجائز في كلام العرب أن تقول هذا ضعفه أي مثلاه وثلاثة أمثاله ; لأن الضعف في الأصل زيادة غير محصورة... فأقل الضعف محصور وهو المثل ، وأكثره غير محصور؛ و الضعف در کلام عرب به معنای این است که چیزی به مانندش افزوده شود و این در معنای دو برابر محدود نمی شود... و در کلام عرب جایز است که گفته شود: هذا ضعفه به معنای دو برابر آن یا سه برابر آن. چرا که همانا الضعف در اصل زیادتی غیر محصور است ... پس کمترین مقدار در معنای ضعف محصور آن یعنی مانند آن است و بیشترین مقدار بیانگر این کلمه نا محدود است.»[لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مكرم‏، ج۹، ص۲۰۵] و همین طور آمده:«قال الأزهري «الضعف» في كلام العرب المثل إلى ما زاد و ليس بمقصور على المثلين و جائز في كلام العرب أن تقول: هذا ضعفه أي مثلاه و ثلاثة أمثاله، لأن الضعف في الأصل زيادة غير محصورة؛ زهری گفته: الضعف در کلام عرب زیادتی چیزی را می گویند که فقط در معنای دو برابر به کار نمی رود. و جایز است در کلام عرب که گفته شود این ضعف آن است یعنی دو یا سه برابر است. چرا که ضعف در اصل زیادتی یافتن نا محدود را می گویند.»[الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، صادقى تهرانى، محمد، ج‏۱۱، ص۱۲۵] بنا بر این ضعف نه تنها به معنای دو برابر یا سه برابر  نیست بلکه در معنایینامحدود هم به کار گرفته می شود. پس در ترجمه های آیات بالا نباید در مقابل این کلمه، دو برابر را به عنوان ترجمه آورد. اینگونه هیچ مشکلی هم به عنوان تناقض پدید نمی آید. تناقضی که در اصل یک توهم برخاسته از اشتباه در ترجمه یک کلمه دارد. اما درباره بخش مجازات، باز هم اشکال در عدم توجه شماست. خداوند در آیه اول به روشنی از این نکته پرده بر داشته که جهنمیان کاملا به مانند و برابر جرم عذاب می شوند و نه بیشتر. در این آیه:«وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ [انعام/۱۶۰]و هر كس كار بدى بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود.» اما در آیه بعدی سخن و در خواست جهنمیان مطرح شده است. یعنی جهنمیان با دیدن باعث و بانیان جهنمی شدنشان از خداوند می خواهند که آنها را چند برابر بیشتر عذاب کند. این خواسته و گفتگو هیچ تناقضی با آیه بالا ندارد و در آیه دیگر این بخش هم چیزی جز یک اصل عقلی بیان نشده است. معلوم است که افرادی که دیگران را گمراه کردند بیشتر از افراد گمراه عذاب می شوند و این به معنای تفاوت جرم و بر اساس آن تفاوت در عذابها است نه چند برابر جرم عذاب شدن جهنمیان. نتیجه گیری خداوند در مقابل اعمال خیر و صالح ده برابر پاداش اُخروی خواهد داد. مطلبی که در آیاتی از قرآن به صورت اجمالی و با لغت "الضعف" به معنای چند برابر آمده است. عذاب و عقاب اعمال زشت و ناپاک در قیامت نیز چیزی جز مانند همان اعمال نیست. یعنی مانند پاداش اعمال خیر، عذاب چند برابر نمی شود و آن مطلبی که در آیه ۳۸ سوره اعراف آمده، خواسته جهنمیان برای عذاب بیشتر باعثان جهنمی شدنشان است و در آیه ۲۰ سوره هود نیز تنها خبر از چند برابر بودن عذاب باعثان و مسببان جهنمی شدن دیگران نسبت به دیگر افراد آمده نه چیز دیگری.  

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0