مطالب دوستان گیلوا

Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 06 avr, 2018 حدیثی درباره یا کریم!
با سلام و تشکر از ارتباط با این مرکز   سند کامل روایت کلینی به نقل از گروهی از اصحابش از احمد بن محمد بن خالد برقی از الجامورانی از ابن ابی حمزه از سیف بن عمیره از اسحاق بن عمار از ابی بصیر قال دخلت علی ابی عبدالله علیه السلام فقال لی یا ابا محمد اذهب بنا الی.... الجامورانی همان محمدبن عبدالله بن احمد ابوعبدالله الجامورانی هست که قمیون ایشان را تضعیف کرده و وی را اهل غلو خوانده اند. وی از ابن ابی حمزه روایت کرده که او همان الحسن بن علی بن ابی حمزه بطاینی از رؤسای واقفیه و ضعیف است. شبیه این روایت در بصائر الدرجات از سعد بن الحسن از امام صادق علیه السلام نقل شده که او هم مجهول و ضعیف است. نوع دیگری از این روایت در کافی ج۶ ص۵۵۱ آمده که ابن ابی عمیر از حفص بن بختری از یک مردی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در خانه امام باقر یک فاخته بود و صدا می کرد حضرت فرمود می دانید چه می گوید می گوید شما بمیرید. اما ما او را می کشیم قبل از آنکه او ما را کشته ببیند سپس دستور داد آن پرنده را ذبح کنیم. در این روایت عن رجل آمده است که مجهول و ضعیف است.   بنابراین این روایت مورد بحث و دو شبیه آن همگی ضعیف و غیر قابل استناد است. اما الفاخته چیست؟ در لسان العرب آمده نوعی کبوتر طوق دار است. چون رنگی سایه مانند دارد به آن فاخته می گویند.
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 05 avr, 2018 آیه اکمال در بین حلال و حرام
برای پاسخ به پرسش شما چند نکته تقدیم می‌شود: ۱- آیه و سه قسمت آن اصل آیه از سه قسمت تشکیل شده است که قسمت اول آن به این صورت است:«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ[مائده/۳] برای شما مؤمنان گوشت مردار و خون و گوشت خوک و آن ذبیحه‌ای که به نام غیر خدا کشتند و همچنین هر حیوانی که به خفه کردن یا به چوب زدن یا از بلندی افکندن یا به شاخ زدن به هم بمیرند و نیم‌خورده درندگان جز آن را که قبلاً تذکیه کرده باشید حرام است و نیز آن را که برای بتان می‌کشند و آن را که به تیرها قسمت می‌کنید، که این کار فسق است.» قسمت دوم آن به این صورت است:«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[مائده/۳] امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند طمع بریدند، پس شما از آنها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز (به عقیده امامیه و برخی اهل سنّت روز غدیر خم و خلافت علی (ع) است) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم» قسمت سوم نیز به این صورت است:«فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[مائده/۳] پس هر گاه کسی در ایام قحطی و سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه از آنچه حرام شده مرتکب شود، خدا بخشنده و مهربان است». اینکه آیه‌ای از چند قسمت تشکیل شده باشد؛ مخالف ادبیات قرآنی نیست و در آیات دیگر نیز رخ داده است. باید بدانیم که نوع چینش قرآن با نوع چینش و تنظیم و تدوین دیگر کتابها متفاوت است. یعنی چه بسا در یک سوره یا یک آیه چند مطلب مطرح شده باشد و همیشه مطالب قبل و بعد نمی تواند گواهی برای فهم یک قسمت باشد. پس باید در اینگونه آیات فرد برای فهم هر قسمت کمر همت را بسته و با تحقیق و بررسی در احادیث تفسیری و بکارگیری از عقل و منطق سلیم منظور از آن را بفهمد. ۲- فهم مشترک تمام شیعیان قسمت دوم را در مورد غدیر خم دانسته اند و گفته اند هیچ روزی نمی تواند منظور و مقصود این آیه قرار گیرد. چرا که آیه از روزی برجسته سخن گفته است که آن روز سبب به کمال رسیدن دین است و کمال غیر از اتمام است. اگر منظور پایان یافتن بیان احکام بود بحث اتمام به میان می آمد ولی بحث به کمال رسیدن است. خاصیت ولایت نیز این چنین است. یعنی اگر کسی آن  را قبول نداشت مسلمان است و دین او از نظر احکام ظاهری تمام می‌ باشد؛ ولی به اکمال نرسیده و باطن آن تکمیل نگردیده است.[ تفسير الصافي، فيض كاشانى، ج۲، ص۱۰] از این رو با این برداشت عقلی است که عده بسیاری از مفسران اهل سنت نیز منظور از روز مورد نظر روز غدیر خم است. مثلاً جلال ‏الدین سیوطی، در تفسیر «الدر المنثور» و در ذیل آیه می‌‏نویسد : ابن مردویه و ابن عساکر به اتفاق، از ابوسعید خدری نقل کرده‏‌اند: هنگامی که رسول خدا در روز غدیر خم، علی (را به ولایت و مولویت منصوب نمود، جبرئیل نازل شده و آیه اکمال دین را آورد.[رک: الدرالمنثور، ذیل آیه سوم سوره مائده و تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۲۸۴ و مسند احمد، ج ۴، ص ۲۸۱] ۳- پیوست غیر مستقیم همچنانکه در نکته اول بیان کردیم آیه از سه قسمت تشکیل شده است اما این مسئله با نوعی از نگاه قابل اثبات است. بلکه اگر به آیه با دقت بیشتر نگاه کنیم می‌توانیم نوعی از پیوند و پیوست غیر مستقیم را در آیه بیابیم. چرا که آیه شریفه در ابتدا با بیا احکام ظاهری شروع شده و مطلب حلال و حرام ظاهری و در بیانی هدایت تشریعی را مطرح کرده و در ادامه مطلب به هدایت تکوینی و بحث عقیده و احکام قلبی و باطنی رسیده است و خود این آیه از ابتدا تا انتها بیانگر و معرفی جامعی از چیستی اسلام را در خود جا داده است و آن این است که اسلام هلاوه بر اعمال جوارحی بر عقائد باطنی نیز توجه داشته و عقیده و عمل را توأم خواسته است. ۴- سببی برای حفظ از تحریف یکی از عللی که به عنوان گنجانده شدن قسمت دوم در بین دو قسمت دیگر عنوان شده، راه و ابزاری برای حفظ قرآن از تحریف عنوان شده است. این مطلب با آیه مبارکه:« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون[حجر/۹] به درستى كه ما قرآن را نازل كرديم و محققا خود حافظ آن هستيم.» قابل دفاع است. در این آیه خداوند از طرفی خود را حافظ قرآن از تحریف عنوان کرده و از طرف دیگر می دانیم که خداوند کارها را بوسیله اسباب آن به اجرا در می آورد. یکی از این ابزارها می تواند نوع چینش اینگونه آیات مهم و حساسیت برانگیز باشد. چه بسا اگر به صورت علنی تر و آشکارا مورد بیان قرار می گرفت مورد دست برد و حفظ و غیره قرار داشت. ۵- امتحان الهی فراموش نکنیم که این قرآن هم سببی برای امتحان بندگان نیز به شمار می زود. در این آیه و نوع بیان این مسائل مهم و حساس در قرآن می‌ تواند وسیله ای برای امتحان بندگان باشد و اینکه آیا مسلمانان به دنبال فهم درست و دقیق آن می روند و پس از روشن شدن آن، آیا قلبشان اطمینان می یابد و در مقابل آن تسلیم می شود یا آنکه باز دچار شک و شبهه گشته و به حقیقت پشت می کند. بله همه چیز قرار نیست شسته و رفته باشد بلکه تبعیت از پیامبر و مراجعه به او برای فهم قرآن هم شرط است. در این آیه سخن از روزی بزرگ به میان آمده، روزی که در آن هم کافران مأیوس شده و هم دین در آن به کمال خود رسیده و خداوند نیز نعمت های خود را در آن روز به اتمام رسانده و همچنین دین اسلام را به عنوان برترین و کامل ترین دین از بندگان مورد قبول اعلام کرده است. حال وظیفه هر مسلمانی است که بدون تعصب های جاهلیت و بدون پیش زمینه ذهنی به سراغ یافتن این روز مهم با این همه ثمرات برود و به مفاد آن ایمان آورد و این امتحان خداست. نتیجه گیری نوع بیان آیه سوم سوره مائده چیزی جدا از دیگر آیات قرآن نیست و البته برای نوع چینش آن می توان چندین علت را بیان کرد؛ ولی آنچه مهم است درک فهم آن به دور از تعصب و از میان احادیث صحیح است.   
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 01 avr, 2018 تفسیر عبارتی از دعای ندبه در مدح امام علی(ع)
همچنانکه فرمودید این عبارت از عبارات دعای ندبه است که به یکی از دریای فضایل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخته است. عبارتی که یک واقعیت مهم تاریخی را در صدر اسلام بازگو کرده است. در این عبارت می‌خوانیم:«وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ، وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ‏ إِلَّا بَابَه‏؛ و حلال کرد برای او از مسجدش آنچه بر خودش حلال بود و بست تمام درب ها را مگر درب او را.»[ المزار الكبير، ابن المشهدي، ص۵۷۶] که بیان آن را که بیانگر حلالی اختصاصی برای پیامبر و اهل بیتش(علیهم السلام) است را باتوجه به احادیثی بیان می‌کنیم. ۱- حکمی اختصاصی خداوند بر جنب و افرادی که عذر شرعی دارند حرام کرده در مسجد بمانند. همچنانکه در قرآن کریم آمده است:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا[نساء/۴۳]  ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید (و چه می‌کنید) و نه در حال جنابت (به مساجد آیید) مگر آنکه رهگذر باشید تا وقتی که غسل کنید.» در تفسیر این آیه امام باقر(علیه السلام) فرمودند:«الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ لَا يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ إِلَّا مُجْتَازَيْنِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ‏ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي‏ سَبِيلٍ‏ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا؛ حائض و جنب داخل مسجد نمی شوند مگر برای عبور که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي‏ سَبِيلٍ‏ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا.»[وسائل الشیعه، حر عاملی، ج۲، ص۲۰۷] البته عبور و مرور فرد جنب و حائض از مسجد الحرام و مسجد النبی نیز ممنوع و حرام است همچنانکه از امام صادق(علیه السلام) درباره نشستن جنب در مساجد سوال کردند و حضرت فرمودند:«لَا وَ لَكِنْ يَمُرُّ فِيهَا كُلِّهَا إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص؛ جایز نیست ولکم عبور کند در تمام مساجد مگر مسجد الحرام و مسجد پیامبر.»[همان، ص۲۰۵] این حکم عمومی از پیامبر و اهل بیتش برداشته شده بود. همچنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده که حضرت در خطبه خویش فرمودند:«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ مُوسَى وَ هَارُونَ أَنْ يَبْنِيَا لِقَوْمِهِمَا بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ أَمَرَهُمَا أَنْ لَا يَبِيتَ فِي مَسْجِدِهِمَا جُنُبٌ وَ لَا يَقْرَبَ فِيهِ النِّسَاءَ إِلَّا هَارُونُ وَ ذُرِّيَّتُهُ وَ إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَلَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَقْرَبَ النِّسَاءَ فِي مَسْجِدِي وَ لَا يَبِيتَ فِيهِ جُنُبٌ إِلَّا عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ؛ ای مردم همانا خداوند امر کرد موسی و هارون را که برای قومشان در مصر خانه هایی بنا کنند و دستور داد به آن دو که نگذارند در مسجدشان به حالت جنابت بمانند و با زنان در آن همبستر شوند مگر هارون و ذریه او و همانا علی برای من به منزله هارون است برای موسی پس حلال نیست برای هیچکسی که همبستر شود در مسجد من با زنان و اینکه با حال جنابت در آن بماند مگر علی و ذریه او.»[همان، ص۲۰۸] در حدیث دیگری اباصلت از امام رضا(علیه‌ السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمودند:« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَلَا إِنَّ هَذَا الْمَسْجِدَ لَا يَحِلُّ لِجُنُبٍ إِلَّا لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ؛ رسول خدا فرمود که همانا حلال نیست در این مسجد من جنب باشد مگر برای محمد و آل او.»[همان، ص۲۰۷] در کتاب تفسیر امام حسن عسکری نیز به نقل پدران بزرگوار حضرت از پیامبر(صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین) اینگونه نقل شده است:«لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يَبِيتَ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ جُنُباً إِلَّا مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْمُنْتَجَبُونَ مِنْ آلِهِمُ الطَّيِّبُونَ مِنْ أَوْلَادِهِمْ؛ جایز نیست برای کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد که در این مسجد در حال جنابت بماند مگر محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان منتخب از خاندان آنها که پاکیزگان از فرزندان آنها هستند.»[همان، ص۲۱۰] ۲- سد البواب در کنار مسجد پیامبر در مدینه منوره خانه‌های زیادی از اصحاب بود داشت. خانه‌هایی که دربی از آن خانه ها به مسجد باز می‌شد و راه عبور و مرور افراد به حساب می‌رفت. چه بسا افراد در حالت جنابت و عذر شرعی نیز از این درب ها خارج می شدند و به فضای مسجد قدم می‌گذاشتند. تا اینکه دستور الهی رسید و وظیفه شرعی آن را به پیامبرش اعلام داشت. ابو رافع نقل می‌کند که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطبه خواند و فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنْ يَبْنِيَ مَسْجِداً طَاهِراً لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا هُوَ وَ هَارُونُ وَ ابْنَا هَارُونَ شَبِيرٌ وَ شَبَّرُ وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَبْنِيَ مَسْجِداً لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ‏ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ؛ ای مردم همانا خداوند بزرگ امر کرد به حضرت موسی بن عمران که مسجدی پاک بنا کرده و آن تنها مسکن خودش و هارون و فرزندان هارون یعنی شبّر و شبیر باشد. و همانا خداوند امر کرد به من که مسجدی بنا کرده و آن تنها مسکنی برای من و علی و حسن و حسین باشد و درب ها مسدود شود مگر درب علی. طبق نقل ابی رافع در این هنگام حمزه عموی پیامبر خارج شده و در حال گریه به پیامبر عرض می‌کند که ای رسول خدا من عموی تو هستم و مرا خارج می‌کنی در حالی که پسر عمویت علی را در آن ساکن می‌گردانی؟ پیامبر در جواب می‌‎فرمایند:« مَا أَنَا أَخْرَجْتُكَ وَ أَسْكَنْتُهُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ أَسْكَنَهُ؛ من تو را خارج نکرده و او را ساکن ننموده ام؛ بلکه خداوند او را مسکن داده است.» در ادامه حدیث آمده که برخی از افراد در خواست داشتند که پنجره ای به سوی مسجد داشته باشند و پیامبر اکرم حتی اجازه یک روزه به اندازه سر سوزن را به کسی نداد.[إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسی، ج۱، ص۱۶۰]  کلام آخر این مسئله یک فضیلت برای حضرت علی علیه السلام و خانواده ایشان به شمار می رفت که مورد غبطه و حسادت دیگران قرار می‌گرفت؛ همچنانکه عمر بن خطاب نقل شده است که گفت: به علی سه خصلت عطا شد که دوست داشتم یکی از آنها برای من بود.» به او گفتند: این سه خصلت چیست؟ گفت: «۱. پیامبر فاطمه را به ازدواج او درآورد؛ ۲. او را در مسجد سکونت داد و حلال کرد برای او آنچه برای خودش حلال بود؛ ۳. پرچم را در روز خیبر به دست او داد.»[المستدرک، حاکم حسکانی، ج۳، ص۱۲۵]  
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 24 mar, 2018 چشم برزخی امام خمینی و آیت الله خامنه ای
سلام علیکم ممنون از ارتباط شما با این پایگاه؛ شما نیز خسته نباشید. ✍ داشتن چشم برزخی حالتی است که برای برخی از اولیای الهی پیش می آید. داشتن آن نشان مرتبه بالای عرفانی یا تقوایی نیست. می دانیم که مدتی حضرت آيت الله بهجت چنین امکانی را داشتند که برای فرار از آن ذکر یا ستار العیوب می گفتند. ✍ در حدیثی امام صادق علیه السلام نقل کردند که آقا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: قَالَ اللَّهُ مَا تَحَبَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَحَبَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا إِذَا دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِذَا سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ ✍ ترجمه از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی‌تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می‌آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می‌باشم آن گاه که می‌شنود و بینایی او می‌باشم آن گاه که می‌بیند و زبان او می‌باشم آن گاه که سخن می‌گوید و دست او می‌باشم آن گاه که ضربه می‌زند و پای او می‌باشم آن گاه که راه می‌رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می‌کنم و اگر از من درخواست کند به او می‌دهم. }(ر.ک: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج ۱، ص ۲۹۱ و اصول کافی، کلینی، ج ۲، ص ۳۵۲). این حدیث نه تنها راه چشم برزخی، بلکه راه بدست آوردن چشم، گوش، دست و زبان الهی را یاد آور شده است. ✍کلام آخر می دانیم که امام خمینی ره در اوج بندگی خدا قرار داشتند و تا نهایت حد ممکن در مسیر انجام واجبات و ترک محرمات و البته به جا آوردن نوافل و مستحبات تلاش داشتند و آیت الله خامنه ای مد ظله نیز به همین امر می پردازند. پس هر چند که به مانند آیت الله بهجت اخبار بهره مندی از چشم برزخی آنها به گوش نرسیده، اما با مفاد حدیث بالا و دقت در سیره این دو بزرگ مرجع تقلید و مقام عظمای ولایت، می توانیم بگوییم آنها نیز از این مطلب بهره مند هستند و حتی بیش از آن را داشته و دارند.
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 23 mar, 2018 عدم ذکر ولادت امام علی در دعای رجبیه
پاسخ به این پرسش را در دو بخش اصلی و چند نکته خدمت شما عرض می‌کنیم: بخش اول:  سه نقل در تاریخ ولادت امام علی(علیه‌السلام) وجود دارد و آنها عبارتند از: ۱- روز جمعه سیزدهم رجب طبق نقل عتاب بن اسید که مورد قبول سید بن طاووس در اقبال الاعمال و محمد بن مکی(شهید اول) در الدروس و شیخ مفید در الارشاد و شیخ طوسی در التهذیب قرار گرفته است. ۲- روز یکشنبه هفتم شعبان طبق نقل صفوان جمال که در کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی ذکر شده است. ۳- روز بیست و سوم شعبان طبق نقل بعضی از عامه علامه مجلسی بعد از ذکر هر سه نقل، قول سیزدهم رجب را مشهور دانسته استو همچنانکه دیدیم اکثر بلکه تمام بزرگان این تاریخ را مورد قبول خویش قرار داده اند[۱] . پس  بسیار لازم و ضروری می‌باشد که این روز گرامی داشته شود. بخش دوم: نیامدن نام امام علی(علیه‌السلام) در این دعا به معنای منتفی بودن روز ولادت حضرت در سیزدهم رجب نیست. بلکه می‌تواند این مسئله به علت یا عللی دیگر باشد که در ادامه به برخی از آنها می‌پردازیم؛ ابتدا فراز نخست دعا و ترجمه آن را بیان می‌کنیم: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ...؛ اى خدا از تو درخواست مى‏ كنم به حق دو مولود در ماه رجب محمد بن على دوم و فرزندش على بن محمد كه برگزيده توست. و به آنها تقرب مى‏ جويم بسوى تو بهترين تقرب را اى كسى كه هر نيكى را از تو طلبند و به آنچه نزد توست همه مشتاقند...»[مصباح، ج۲، ص۵۵ و مفاتیج الجنان، شیخ عباس قمی، اعمال روزانه ماه رجب] برخی از علت‌های عدم ذکر نام امام علی(علیه‌السلام) در این دعا: ۱- این دعا از طرف امام زمان عج الله تعالی فرجه و نایب خاص ایشان یعنی حسین بن روح نوبختی نقل شده و می‌تواند دلیل ذکر امام هادی و امام جواد علیهماالسلام توسط حضرت، توسل حضرت به پدربزرگ و جد اول خویش باشد. یعنی توسل امام مهدی(علیه‌السلام) به دو جدّ امجد بى واسطه خودشان باشد.[کتاب رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه)، محمدمهدی بن علی‌اصغر قزوینی، ص۴۲۲] ۲- شايد منظورِ حضرت صاحب الزمان(عليه‌السلام) از توسل به اين دو امام در اين ماه، تنصيص و اثبات کننده این باشد كه ولادت آن دو بزرگوار در اين ماه بوده و بر فضايل آنها افزوده و نظر غیر مشهور در ولادت امام نهم و امام دهم را رد بفرمایند. اما ولادت حضرت على(عليه‌السلام) در اين ماه چون مورد اتفاق اكثر است، پس ذکر نشده است.[همان، ص۴۲۳] ۳- سیاق کلام در دعا، درخواست از حضرت حق به واسطه دو مولود این ماه است که بین آنها رابطه مستقیم پدری و پسری برقرار است؛ می‌باشد و چون این رابطه مستقیم بین امام اول و امام پنجم وجود ندارد؛ ذکری از آنان به میان نیامده است. ۴- دعا در مقام بیان همه مولودین ماه رجب نیست. همچنانکه یادی از ولادت امام محمد باقر(علیه السلام) که طبق نقل مشهور میلادشان در اول ماه رجب است؛ نشده است. ۵- دلیل دیگر می‌تواند این باشد که مقام امیرالمونین(علیه‌السلام) آنقدر بالا و والاست که ادب امام زمان(عج) اجازه نداده حضرت را در کنار امامی دیگر مخصوصا پدر بزرگ و جد اول خویش قرار دهد. نتیجه گیری در انتها می‌توان بیان کرده که دعا در صدد بیان تمام مولودین ماه رجب نبوده و در این دعا تنها به دو مولود این ماه اشاره شده و آن هم به چندین دلیل می‌تواند باشد. پی‌نوشت: ۱- و روي عن عتّاب بن أسيد أنه قال‏: «ولد أمير المؤمنين‏ علي بن أبي طالب ع- بمكة في بيت الله الحرام يوم الجمعة لثلاث عشرة ليلة خلت من رجب و للنبي ص ثمان و عشرون سنة- قبل النبوة باثنتي عشرة سنة» وَ رَوَى صَفْوَانُ الْجَمَّالُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: «وُلِدَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي يَوْمِ الْأَحَدِ لِسَبْعٍ خَلَوْنَ مِنْ شَعْبَانَ‏» قل، إقبال الأعمال: رُوِيَ‏ «أَنَّ يَوْمَ ثَالِثَ عَشَرَ شَهْرِ رَجَبٍ كَانَ مَوْلِدَ مَوْلَانَا أَبِي الْحَسَنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي الْكَعْبَةِ قَبْلَ النُّبُوَّةِ بِاثْنَتَيْ عَشَرَةَ سَنَةً» أَقُولُ قَالَ الشَّهِيدُ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي الدُّرُوسِ: «عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ وَ أَبُو طَالِبٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ أَخَوَانِ لِلْأَبَوَيْنِ وَ أُمُّهُ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ وَ هُوَ وَ إِخْوَتُهُ أَوَّلُ هَاشِمِيٍّ وُلِدَ بَيْنَ هَاشِمِيَّيْنِ وُلِدَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ ثَالِثَ عَشَرَ شَهْرِ رَجَبٍ وَ رُوِيَ سَابِعَ شَهْرِ شَعْبَانَ بَعْدَ مَوْلِدِ النَّبِيِّ ص بِثَلَاثِينَ سَنَةً انْتَهَى‏» أقول: و قد قيل‏ «إنه ع ولد في الثالث و العشرين من شعبان»[بحار الأنوار؛ علامه مجلسی، ج‏۳۵، ص۲]
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 22 mar, 2018 از نماز جماعت محروم هستیم
در روزهای نخست بعثت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تعداد مسلمانان بسیار اندک بود. حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسید؛ با این وجود پیامبر نماز جماعت را برپا می‌کرد. نماز جماعتی به امامت رسول خدا و اقتدای امام علی و برادرش جعفر بن ابی طالب(علیهم‌السلام ) نماز جماعتی که کاملاً خانوادگی بود. (رک:امالی صدوق، ص۵۰۸) بله همچنانکه شما می‌دانید نماز جماعت ثواب بسیاری دارد. براساس حدیثی آمده که اگر نماز جماعت با یک نفر اقتداکننده تشکیل شود، ثواب ۱۵۰ نماز و ثواب نماز جماعت با دونفر، برابر با ۶۰۰ نماز و با سه نفر مأموم، پاداش ۱۲۰۰ نماز را دارد. تا جایی که اگر جماعت با ده نفر اقتدا کننده باشد، ثواب ۷۲۸۰۰ نماز را دارد. در جمعیت بالاتر از ده نفر، حساب پاداش آن را فقط خداوند می‌داند.(مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۸۷ و رساله حضرت امام، مسئله ۱۴۰۰) آیا عاقلانه است کسی این پاداش الهی و وعده راستین خداوند را بی‌دلیل و بدون عذر رها کند؟! نماز جماعت زن و شوهری وقتی نماز جماعت تنها با یک اقتدا کننده، ۱۵۰ برابر پاداش داشته باشد؛ چرا زن و شوهری مؤمن خود را از این پاداش الهی محروم کنند؟ همانطور که حضور خانوادگی در نماز جماعت نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد؛ تشکیل نماز جماعت در منزل، در اُلفت و صمیمیت و در الگو پذیری فرزندان نقش ویژه‌ای دارد و سبب برکات ویژه‌ای در زندگی زناشویی می‌شود. از آنجا که یکی از شرایط امام جماعت عدالت است، اگر مقید به برپایی نماز جماعت در منزل باشیم؛ مرد خانواده خود را از گناهان کبیره دور کرده و اصرار بر انجام گناهان صغیره نخواهد کرد. بانوان خانه پیشگام شوند در قرآن کریم خداوند به حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) سفارش کرده که نمازهایش را به جماعت بخواند. «یَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ[آل عمران/۴۳] اى مريم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوع ‏كنندگان ركوع نما.» چقدر زیباست که بانوی خانه تشکیل نماز جماعت در منزل را پیشنهاد دهد. در چنین جمع‌هایی است که می‌‎توان الفت، احترام، قداست و برکت زندگی را یافت. چیزی که خیلی از زندگی‌ها آن را گم کردند. نماز جماعت خانوادگی، خیال پدر و مادر را از نماز خواندن یا نخواندن فرزندان راحت می‌کند. نماز جماعت خانوادگی، اهمیت نماز را در بند بند اعضای خانواده نهادینه می‌کند. همچنانکه امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «إِنَّمَا جُعِلَ الْجَمَاعَةُ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَى الصَّلَاةِ لِكَيْ يُعْرَفَ مَنْ يُصَلِّي مِمَّنْ لَا يُصَلِّي وَ مَنْ يَحْفَظُ مَوَاقِيتَ الصَّلَاةِ مِمَّنْ يُضِيعُ؛ همانا نماز جماعت قرار داده شد تا شناخته شود چه کسی نماز می‌خواند و چه کسی اهل نماز اول وقت است و چه کسی نماز را ضایع می‌کند.»(من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹) کلام و نکته آخر ترک نماز جماعت جز حسرت و اندوه چیزی به دنبال ندارد. بهتر است نمازها را به جماعت و در مساجد خواند؛ گاهی که امکان حضور در مسجد فراهم نبود؛ برپایی نماز جماعت در منزل پیشنهادی است که ما را به پاداش عظیم نماز جماعت می‌رساند. مطمئن باشید اگر چنین جمع مبارکی در منزل داشته باشید؛ نه تنها در آخرت حسرت نخواهید خورد؛ بلکه همگان حسرت زندگی شما را می‌خورند! اما در مورد نبود مسجد در محله‌هایی که اخیراً ایجاد شده باید از مسئولین خواست که در این زمینه توجه بیشتری داشته باشند. البته در بسیاری از این مناطق مساجد خوبی ساخته شده و آن محله‌هایی که اقدام نشده نیز با پیگیری شما و معتمدین محل ان شاء الله به سرعت رفع مشکل می‌شود.  
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 22 mar, 2018 کجا خمس در زمان پیامبر و ائمه بوده است؟
یکی از وظایف شرعی که خداوند بر همه مسلمانان واجب کرده پرداخت خمس است. حکمی که در ابتدای جزء دهم قرآن ذکر شده و خداوند فرموده است: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ[انفال/۴۱] و بدانيد هر غنيمتي به شما رسد خمس آن براي خدا و پيامبر و ذي القربي و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است.» بیان وجوب خمس در قرآن بیانگر اهمیت عمل به آن است. البته احادیث زیادی نیزدرباره وجوب، اهمیت، نحوه محاسبه و محل مصرف خمس در روایات وارد شده است. وقتی این واجب الهی در قرآن آمده، پیامبر و اهل بیت(علیهم‌السلام) که مفسر، مبین و مجری احکام الهی هستند؛ در این راستا تلاش‌های بسیاری داشته اند که در ادامه به تنها برخی از آنها می‌پردازیم. بخشنامه‌هایی برای دریافت خمس پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مسئله خمس توجه ویژه‌ای داشتند. از مبلغان اسلام نیز می‌خواستند ضمن آموزش عقائد و احکام اسلامی به مسئله خمس اهتمام داشته باشند. حضرت در نامه‌هایشان بر پرداخت خمس اصرار داشتند؛ از آنها می‌توان، نامه به رؤساى قبيلة ذى رعين، مردم يمن و افرادی چون  نهشل، بني جوين طائيين، بني جرمز و... را ذکر کرد. مثلاً حضرت به طايفه حَدَس از قبيله لَخم نوشتند: نماز را بر پا دارید و زكات را بپردازید و بهره خدا و رسولش را رعايت كند (طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۲۰۵). پس حضرت خمس را در کنار نماز و زکات تبلیغ و ترویج می‌کردند. پرداخت خمس در دوران ائمه(ع) پس از پیامبر نیز همواره شاهد پرداخت خمس توسط مردم به ائمه بودیم. مثلاً امام علی(علیه‌السلام) از فردی که گنجی یافته بود یا فردی که صاحب معدنی بود خمس دریافت کرد.(ابن سلام،ص۴۲۶و۱۵۷) و یا از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده که مردی خدمت امیرالمؤمنین آمد و عرض کرد که مالش مخلوط به حرام است و حضرت خمس اموال او را گرفت.(الکافی،ج۵،ص۱۲۵) در دوران امام حسن، امام حسین و امام سجاد(علیهم‌السلام) ممنوعیت‌ها و محدودیت‌هایی از طرف بنی امیه برای مقابله با این واجب الهی گذاشته شد؛ ولی باز بودند شیعیانی که به هر ترتیب انجام وظیفه می‌کردند. در دوران امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) آموزش احکام و بیان احادیث خمس به اوج خود رسید و ایشان بیش از پیش به ترویج خمس می‌پرداختند. مثلاً امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: «لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَشْتَرِيَ مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً حَتَّى يَصِلَ إِلَيْنَا حَقُّنَا؛ خرید و فروش اموالی که خمس آن پرداخت نشده حلال نیست مگر آنکه حق ما را به ما برسانند.»(الکافی،ج۱،ص۵۴۵) یا امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَالٌ؛ خدایی که جز او پروردگاری نیست بر ما زکات را حرام کرده و به جای آن خمس را برای ما واجب کرده و آن را برای گرامیداشت ما قرار داده است.»(من لا یحضره الفقیه،ج۲،ص۴۱) نامه‌ها در کنار درخواست‌های بی‌جا پس از آشنایی همگان با خمس، سؤالاتی درباره آن از ائمه می‌شده که تعداد زیاد این پرسش‌ها و پاسخ‌ها به همراه احادیث بسیار زیاد خمس بیانگر این است که همواره شیعیان به دنبال شناخت و عمل به این واجب الهی بودند. مثلاً ابی نصر از امام باقر(علیه‌السلام) می‌پرسد که خمس را قبل از مخارج سال باید داد یا هر اندازه که از مخارج زیاد بیاید خمس دارد؟ حضرت نیز در جواب فرمودند: «بَعْدَ الْمَئُونَة؛ بعد از مخارج سال.» یا سماعه از امام کاظم(علیه‌السلام) درباره خمس پرسیده که حضرت در جواب فرمودند:«فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ؛ در هر چیزی که انسان فایده ببرد کم یا زیاد خمس دارد.» (الکافی،ج۱،ص۵۴۵) در بین نامه‌ها و پرسش‌ها، برخی از شیعیان از ائمه درخواست می‌کردند که خمس را بر آنان حلال کنند. امامان نیز به این درخواست‌ها پاسخ منفی می‌دادند. مثلاً یکی از تجار اهل فارس چنین درخواستی را مطرح کرده و حضرت در پاسخ نامه او اینگونه فرمودند: «لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ...‏؛ مالى حلال نیست مگر از آن جهت که خداوند آن‌را حلال نموده است، همانا پرداخت خمس یارى بر دین ما، خانواده و دوستان ما است و آنچه که می‌بخشیم و با آن آبرویمان را از کسى که از تعرّض او بیم داریم می‌خریم، پس مانع آن از ما نشوید و خودتان را تا آن مقدار که قدرت دارید از دعاى ما محروم نکنید، همانا بیرون آوردن خمس از مال خودتان کلید روزى شما و آمرزش گناهانتان است.» یا اهالی خراسان نیز چنین درخواستی داشتند و حضرت رضا(علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «مَا أَمْحَلَ هَذَا تَمْحَضُونَّا بِالْمَوَدَّةِ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَزْوُونَ عَنَّا حَقّاً جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا وَ جَعَلَنَا لَهُ وَ هُوَ الْخُمُسُ لَا نَجْعَلُ لَا نَجْعَلُ لَا نَجْعَلُ لِأَحَدٍ مِنْكُمْ فِي حِل‏؛ چنین چیزى را اجازه نمی‌دهم، شما با زبان خود نسبت به ما اظهار محبّت می‌کنید، ولى حقّى را که خداوند براى ما قرار داده و ما را خدمتگزار آن ساخته، که خمس است، از ما مضایقه می‌کنید، هیچ یک از شما را معاف نمى کنم، معاف نمی‌کنم، معاف نمى‌کنم!»(الکافی،ج۱،ص۴۵۷و۴۵۸) نتیجه گیری اینکه افرادی فکر کنند تلاشی برای گرفتن خمس از طرف پیامبر و اهل بیت علیهم السلام صورت نمی‌گرفته، به فکری بسیار غلط و بی‌سند دچار شده است.  
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 19 mar, 2018 مسلمانان اهل انتخاب عاقلانه نیستند
تفکر و تعقل و انتخاب بر خاسته از اندیشه اهمیتی غیر قابل انکار در زندگی آدمی داشته تا جایی که انسان را از حیوانات جدا می‌کند و آن عبارتست از به کار گرفتن نیروی عقل و اندیشه‌، برای به نتیجه رسیدن در امور مثمر ثمر و دارای فایده. در اسلام این قوه مورد توجه بسیار بالایی قرار گرفته و انتخاب بر اساس تفکر و تعقل مورد دعوت و سفارش قرار گرفته تا جایی که پذیرش اصول دین یعنی توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل به صورت تقلیدی و بدون تفکر و تعقل مردود دانسته شده است و کم ثمر ترین انتخاب عنوان شده است. تمام مراجع محترم تقلید در ابتدای رساله عملیه خویش و در مسئله شماره ۱ به این مطلب مهم پرداختند و مثلاً امام خمینی(ره) فرمودند: «عقيده مسلمان به اصول دين بايد از روى دليل باشد.» پس اگر مسلمانی بدون منطق و تحقیق و دلیل اصول اسلام را انتخاب کرد؛ نباید کارش را مورد قبول اسلام دانست و بر مبنای کار غلط برخی مسلمانان اسلام را زیر سؤال برد. قرآن کتاب اسلام است و در صفحه‌ای از قرآن نیست که دعوت به تعقل در آن ذکر نشده باشد یا یک مسئله عقلانی و تفکر برانگیز بیان نگشته باشد. بیان جایگاه دانشمندان و متفکران[زمر / ۹ - مجادله /۱۱] دعوت انسان به تفکر در خودش[آل عمران / ۱۹۱] ذکر استدلال‌های عقلانی[هود / ۳۵- انبیاء / ۲۲- مومنون / ۹۱] از آن جمله آیات است.‌ حتی قرآن کریم انسان‌هایی را که تفکر و تعقل نمی‌کنند را مورد توبیخ قرار داده است و در جاهای مختلف این کتاب آسمانی آمده است:«أَ فَلا تَعْقِلُون»، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُون» و «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» این عبارات بیش از ۲۰ مرتبه در قرآن آمده است. حتی زبان دعوت پیامبران به توحید بیانی عقلانی و بر مبنای تفکر است. در این زمینه می‌توان به گفتگوی حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و مشرکان اشاره کرد که در آیات ۷۵تا۸۱ سوره انعام آمده است. بله خداوند متعال در قرآن کریم بشر را دعوت به تفکر و تدبر و تعقل نموده و دوری کردن از این مهم را برابر با جهنمی گشتن عنوان داشته و فرموده : «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعيرِ[ ملک/۱۰] اهـل دوزخ مى‏‌گويند: اگر ما مى‏‌شنيديم يا تعقل مى‌‏كرديم، اهل اين آتش سوزنده نمى‏‌بوديم.» پس این تهمت که اسلام جایگاهی برای عقل و اندیشه قرار نداده و به دنبال پذیرش کورکورانه است؛ یک تهمت بسیار بسیار بزرگ است. البته توجه داشته باشید ک در این متن به لزوم تفکر بر مبنای قرآن پرداختیم؛ وگرنه در احادیث نیز شواهد بسیار بسیار زیادی وجود دارد که خود مجالی دیگر می طلبد. کلام آخر: اگر مسلمانی چنین عملی انجام دهد عمل زشت او را نباید به حساب اسلام و قرآن گذاشت. زیرا همواره قرآن و فرامین معصومین علیهم السلام ما را تشویق به تعقل و تفکر و انتخاب بر اساس فکر و آگاهی کرده اند. جالب است که بدانید اگر کسی اعتقادات خویش را بدون تفکر و تحقیق بر گیرد این نوع اعتقاد آوردن تقلیدی، بی فایده بوده و از طرف تمام منابع دینی مردود شناخته شده است.
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 19 mar, 2018 شکاف دیوار کعبه و بازسازی‌های آن
همچنانکه فرمودید کسی در مورد ولادت امام علی(علیه‌السلام) در کعبه اختلاف نکرده و همه آن را قبول دارند. مثلاً در نقل یزید بن قعنب آمده است که گفته: همراه با جمعی برابر خانه کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین که نه ماه به او آبستن بود آمد و درد زائیدن داشت؛ گفت: "خدایا من به تو ایمان دارم و ... به حق مولودى که در شکم من است، این ولادت را بر من آسان کن" در این هنگام ما به چشم خود دیدیم که خانه خدا از پشت شکافت و فاطمه به درون آن رفت و از دیده ما نهان شد و دیوار به هم آمد و خواستیم قفل در خانه را بگشائیم، ولی گشوده نشد و دانستیم که این امر از طرف خداى عز و جل است و پس از چهار روز بیرون آمد و امیر المؤمنین را در دست داشت...»[امالی، شیخ صدوق، ص۱۳۳] حال پرسش شما به این بر می‌گردد که چرا بعد از بازسازی‌های مکرر باز هم شکاف تجدید شده و دیوار به یکدیگر نچسبیده است. در پاسخ باید بگوییم که این خود آیت و دلیل روشنی است که گواه تولد خارق العاده حضرت علی(علیه‌السلام) باشد. لطفاً به نقل زیر که از منابع اهل سنت است دقت کنید: ۱- حاکم حسکانی نیشابوری:«در اخبار متواتر آمده است که «فاطمه بنت اسد»، حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ را در درون خانه کعبه، به دنیا آورد.»[مستدرک علی الصحیحین، حاکم حسکانی، ج ۳، ص ۴۸۳] ۲- بنا به قولی حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ در روز جمعه، ۱۳ رجب، سی سال از «عام الفیل» گذشته، و ۲۳ سال به هجرت پیغمبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ مانده، در مکه مکرمه درون خانه کعبه متولد شد و به قول دیگر، ۲۵ سال پس از «عام الفیل»، و دوازده سال پیش از بعثت، ولادت یافته است و به قول دیگر، ده سال پیش از بعثت، متولد شده و پیش از حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ هیچ فرزندی در خانه کعبه، تولد نیافته است.[نور الابصار، ساعدی، ص۶۹] همچنانکه در دو قول بالا معلوم است تولد حضرت درون کعبه مسئله قابل انکاری نبوده و نیست و اگر دیواره ها آثار خود را حفظ نمی‌کرد؛ امروزه شاهد این مطلب بودیم که می‌گفتند درب را با کلید باز کردند و به عنوان استثناء مادر امام علی وارد کعبه شد. این یعنی قداست زدایی از میلاد حضرت در کعبه؛ ولی با وجود شکاف ها و ترک خوردن دوباره آن بعد از بارها بازسازی امکان بیان چنین حرفی از همگان گرفته شده، چون آن قسمت را همه با همین خصوصیت می‌شناختند و سینه به سینه آن واقعه مبارک را برای هم نقل کرده و شکاف دیوار را دلیلی بر مطلب خود بر می‌شمردند.  آری امروزه و بعد از گذشت قرن‌ها از واقعه اصحاب کهف و مردد بودن مکان آن غار، عده‌ای اصل مطلب را مورد اختلاف قرار داده و نپذیرفته‌اند ولی وجود آن شکاف در دیوار کعبه این تشکیک و تردید آفرینی را ذهن‌های شبهه ناک گرفته است.  نتیجه گیری ولادت امیرالمؤمنین در کعبه یکی از فضیلت‌های بی‌مانند امام است و آن شکافی که هیچ بازسازی‌ای آن را نپوشانده، نشانه ای از درستی و کامل بودن نقل شیعیان درباره چگونگی ولادت حضرت امام علی(علیه‌السلام) درون کعبه می‌باشد.  
Portrait de معین شرافتی معین شرافتی 18 mar, 2018 آیه ۲۴ سوره نساء، جنگ و به کنیزی گرفتن زنان
آیه ۲۴ سوره نساء خداوند فرموده است: «وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَ أُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[نساء/ ۲۴] و زنان شوهردار [نیز بر شما حرام شده است ] به استثناى زنانى که مالک آنان شده اید؛ [این ] فریضه الهى است که بر شما مقرر گردیده است. و غیر از این [زنان نامبرده ]، براى شما حلال است که [زنان دیگر را] به وسیله اموال خود طلب کنید -در صورتى که پاکدامن باشید و زناکار نباشید- و زنانى را که متعه کرده اید، مَهرشان را به عنوان فریضه اى به آنان بدهید، و بر شما گناهى نیست که پس از [تعیین مبلغ ] مقرر، با یکدیگر توافق کنید [که مدت عقد یا مَهر را کم یا زیاد کنید]؛ مسلماً خداوند داناى حکیم است.» همچنانکه می بینیم در این آیه هیچ حرفی از جواز به کنیزی گرفتن در اثناء جنگ نیامده است و سه سبب حلال شدن زناشویی آمده است که عبارتند از ازدواج دائم، ازدواج موقت و به کنیزی گرفتن. حال گرفتن به کنیزی می تواند براثر خریدن باشد و نه به غنیمت جنگی گرفتن! بعد حکم جواز به اسارت گرفتن زنان مربوط به کفار حربی است یعنی کافرانی که علیه اسلام و مسلمین اقدام عملی کرده و دست به شمشیر بردند. حالا اسلام که به پیروزی نهایی رسیده می تواند از باقیمانده کفار که طبعا بیشتر از زنان هستند اسیر بگیرد. پس عمل به این حکم اولا پس از شروع جنگ توسط کفار و اتمام جنگ با پیروزی مسلمانان است. همچنانکه در قرآن آمده است: «مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضٌِ[انفال/۶۷] هیچ پیامبرى را سزاوار نیست که اسیرانى بگیرد، تا در زمین به طور کامل به پیروزی رسد.» وقتی مسلمانان به پیروزی رسیدند یعنی کشور و سرزمینی شرایط عادی خویش را از دست داده و زنان زیادی بی سرپرست شدند. حال این زنان را اسلام با عنوان کنیز و اسیر در اختیار مسلمانان قرار می دهد. به علاوه آنکه اغلب فقها اینچنین جنگی را تنها در زمان حضور معصومین جایز دانستند. پس مشکل داعش و... نیز پیش نمی آید. مطلب بعدی اینکه این حکم بیشتر آنکه برای اجرا و عملیاتی شدن باشد قوه بازدارندگی دارد. چرا که کفار از ترس به هم خوردن کانون خانواده خود اقدام علیه مسلمانان نکرده و زنان کفار نیز از اقدام شوهرانشان به ترس کنیزی جلوگیری خواهند کرد. نکته آخر اینکه روش اسلام همواره احترام به اسیر بوده است و با مسئله کنیزی که از قبل وجود داشته به صورت تدریجی مبارزه کرده و آزاد کردن کنیز را مستحب دانسته و به عنوان کفاره در موارد متعددی واجب دانسته است مانند روزه خواری و شکستن قسم و... نشان دقیق بودن برنامه اسلام در بر چیدن کنیزی و کارآيی آن حکم در پیشگیری از تهاجم علیه مسلمانان این است که از صدها سال پیش تاکنون کنیزی وجود نداشته و در سرزمین های اسلامی به معنای دقیق و واقعی آن وجود ندارد. برای اطلاعات بیشتر می‌‎توانید مطلب زیر را بخوانید: http://www.btid.org/fa/news/54742

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0