خیلی ممنون از پاسخ شما.
در ادامه
سالهاست در همین ماه و شبهای قدر برای ازدواجم دعا، توسل و نذر می کنم. همیشه فکر می کردم تا ماه رمضان سال بعد ازدواج می کنم. اما واقعیت با خواسته های من خیلی فاصله داره. من در درون خودم می دانم از چه دخترهایی خوشم میاد. اما دخترهای فانتزی به لحاظ روحی و سنی با من سنخیت ندارند. باورم نمیشه 40 سالم شده. نوجوان که بودم فکر می کردم بالاخره با یکی از دخترهایی که خوشم میاد بالاخره ازدواج می کنم. فکر می کردم دیر دیر تا نهایت 25 سالگی ازدواج می کنم. وقتی لیسانس رو گرفتم فهمیدم چقدر از ازدواج دورم و مهمتر چقدر از دخترهای مورد علاقم دورم. باورتون میشه 32 یا 33 بودم که برای اولین بار خواستگاری رفتم. خیلی امیدوار بودم. فکر می کردم دیگه مشقت تموم شد. اما تازه اول مصیبت بود. تازه فهمیدم خیلی دورتر از چیزی که فکر می کردم هستم. گذر زمان این دوری رو برام بیشتر کرد و هر روز دورتر میشه. الان شاید یک کورسو امید هم نباشه. حداقل از نظر شما احتمال این که من با یه دختر خیلی جوون ازدواج کنم هست. اما از نظر من حتی احتمال هم نداره. به من دختر 25 ساله هم نمیدن. چند سال پیش هر روز و خیلی خیلی بیشتر و با حرارت بیشتر دعا و توسل می کردم. الان دیگه، حتی تو این ماه، فقط برای سلامتی خانوادم دعا می کنم و حس و حال دعا برای ازدواج رو ندارم. خدا دعایی که به صلاح بندش نباشه مستجاب نمی کنه. توصیه به امید و دعا و توسل راحته اما ... . چند بار گفتم خدایا چی کار کنم اگه راهی نیست زندگیم رو تموم کن.
این میل جنسی من رو هلاک کرد. حتی ظهر ماه رمضان هم دست از فشار برنمیداره.
واقعیت وقتی مشاور می رفتم، بعد از مشاوره به قدری عصبانی می شدم که دیگه ترجیح دادم نرم. حتی تو سایت شما هم پاسخ را می بینم، یک عصبانیت و نا امیدی وجودم رو می گیره که فکر می کنم جز مرگ هیچ چیز نمی تونه آرومم کنه. هم مشاور و هم شما سعی می کنید من رو متقاعد کنید که به همه معیارها توجه کنم و سخت نگیرم. من تو دادگاه خدا، عقلا و خودم محکومم. یک محکوم جز تحمل محکومیت نمی تونه کاری کنه و باید تحمل کنه، حتی اگه محکومیتش ابد باشه. باید قبول کنم من هم مثل بعضی افراد جامعه باید با مجرد موندن کنار بیام. اما گفتنش راحته. از من که گذشت امیدوارم جوونهای حاضر عاقبتشون مثل من نشه.
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
سلام برای کنترل این غریزه و به نوعی راه علاجش با توجه به اونچیزی که واقعا خودم ازش نتیجه گرفتم انس زیاد با قرآنه تا میتونی قرآن زیاد بخون و زیاد گوش بده با توکل به خدا نماز رو با جدیت بخون و با تموم وجودت ادامه دادنشو از خدا بخواه مطمعن باش دست رد به سینه ات نمیزنه (این نسخه مثل آب رو آتیش میمونه یا به تعبیر خیلی بهتری آتیشو به یخ تبدیل میکنه بعد از هر نماز آیت الکرسی یعنی از آیه 255 تا 257 سوره بقره رو حتما حتما حتما بخون آیت الکرسی هم نحوه خاصی داره خوندنش )
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
الف: «اللَّهُ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛
ب: «الْحَی الْقَیومُ»؛
ج: «لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»؛
د: «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛
ه: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛
و: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ»؛
ز: «وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»؛
ح: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»؛
ط: «وَلَا یؤودُهُ حِفْظُهُمَا»؛
ی: «وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ».
لَاإِکرَاهَ فِی الدِّینِ، قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی، فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی، لَاانْفِصَامَ لَهَا، وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».
اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا، یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ، وَالَّذِینَ کفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ، یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ، أُولَئِک أَصْحَابُ النَّارِ، هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ».
سلام
من مطلبی رو در مورد بحران چهل سالگی و پنجاه سالگی در آقایون میخوندم. در این سنین به لحاظ فیزیولوژیک و هورمونی، بسیاری از آقایون دنبال دختر خانمهای بسیار جوان هستند، تا شاید بتونن شادابی خودشون رو از سر بگیرند و این بحران رو سپری کنند. این بحران به خصوص کشش به جنس مخالف بسیار در این سنین شدید میشه. حتی مردهای متاهلی که خانمهاشون به هر حال سنشون بالا رفته و اون شادابی اولیه رو ندارند. این حرفهای شما کاملا با مقاله ای که من مطالعه کردم منطبق هست. اما، به نظر من، یک وقتهایی خوبه آدم منطقی فکر کنه. شما دختر خیلی جوان میخواین، خب اون دختر بیست ساله هم شوهر جوان میخواد. دوست داره با یکی هم نسل خودش ازدواج کنه. اما اگر وضعیت مالی خوب داشته باشید و از همه مهمتر روش برخورد با یک خانم رو بلد باشید، من خیلی از دخترهای جوان رو دیدم که چنین ازدواجهایی کردند. اما آخر اون چی شده، الله اعلم.
کاش یکی باشه اشکهات براش مهم باشه
بکی که بخاطرت از خوشیاش دست بکشه
یکی که تو بغلش آرامش داشته باشی
یکی که بگه هستم تا تهش غصه چیا داری
یکی که نازتو بکشه
اندام فقط جسمتو تغذیه میکنه
وگرنه از روح حالت هیچوقت خوب نمیشه
چون طرفتو فقط یه عروسک میبینی نه آدم
با هزار تا خوش هیکلم باشی
آخرش حالت خرابه چون تو این دنیا لعنتی
آدم یکیا میخواد که هواشو داشته باشه
مطمعن باش اینجور هیچوقت خوشبخت نمیشی
یه تن عادی میشه بعد از چند مدت دلت یه تن دیگه میخواد
ولی وقتی خودشو دوست داشته باشی حتی با جسمشم
آروم میشی حالا ببین کی گفتم با اینکار تنها تر از قبلتم میشی
این نیاز شما رو نمیشه سرزنش کرد و سلیقه ها متفاوته اما شما باید از خودتون انعطاف نشون بدید و به خاطر سنتون هم که شده از مواضعتون کمی کوتاه بیاید و مثلا این فاصله مطلوب ۱۵ سال رو به ۱۰ سال تبدیل کنید.
شما باید واقع بین باشید و این واقعیت رو بپذیرید که اکثر قریب به اتفاق ازدواجها با فاصله سنی زیاد، منجر به ایجاد اختلاف و شکست در زندگی میشوند. البته ناامید نباشید ممکنه استثنایی هم باشه اما احتمالش بسیار مایل به صفره.
در نظر داشته باشید زندگی فقط رابطه جنسی نیست و دختران زیر ۳۰ سال بسیار مشتاق گشت و گذار و تفریح و خرید و بودن در بیرون خانه هستند اما شما با توجه به اینکه وارد ۴۰ سالگی شدید، تحمل این ها را از طرف مقابل دارید؟ یا هنوز روحیه ۳۰ سالگی رو حفظ کردید؟ همسر شما اگه خیلی ازتون کوچکتر باشه، درسته که عمر دست خداست، اما بطور طبیعی دچار نگرانی از دست دادن شما میشه...تحمل خامی های دختران جوان رو دارید؟
لازم به ذکره که هنوز دختران مجرد ۳۰ الی ۳۵ ساله هستند که پر انرژی و مطلوب شما هستند و البته شخصیتی پخته تر دارند. به دنبال یافتن اینها باشید. با توجه به سنتون احتمالا دوست دارید زود بچه دار شوید و این چیزی هست که با ازدواج با دختران بالای ۳۰ بدست میاد و ممکنه دختران در محدوده ۲۵ سال بخواهند بعد از چندسال بچه دار شوند! این ها واقعیاتی است که در جامعه وجود دارد پس شما رویاپردازی رو کنار بگذارید و به واقعیت ها فکر کنید اما با «امیدواری».
در پناه حق باشید.
من دختره مطلقه 23ساله ای رومیشناسم ک بسیاردخترخوبیه ومیتونیدبهش فکرکنید
به خدا واگذار هر چه خدا خواست همین میشه همه چیز که ازدواچ نیست داداش عاشق خدا باش تا لذت ببری از زندگی نماز بخوان روزه بگیر قرآن بخوان تسبیح بگو نصیحت مجانی با خدا حرف بزن تا ارامت کنه متمن باش ارامت میکنه التماس دعا داداش خواهر کوچیکت هستم
خوبه باز شما پسرید
معیارهاتون رو ساده تر و منطقی تر کنید به هدفتون میرسید
دختر چی
بالای ۳۰ تو روستاها و ۳۵ سال تو شهرها باید و مجبوره با یه پیرمردی ،مرد چندبچه داری چیزی ازدواج کنه
چاره ای نداره
برین خداروشکر کنید