سوال اخلاقی/ اعتقادی: از وقتی وسواس فکری داشتم نمازم ترک کردم

12:51 - 1402/11/26

سلام وقت بخیر

ببخشید ، من میخواستم بگم یک کار بدی کردم؛ از وقتی وسواس فکری داشتم نمازم ترک کردم بعدش حموم خیلی طول میکشه حتی وقتی تنها میشم به مردن فکر میکنم حس بدی دارم حتی از خودم و زندگی ناامید هستم نمی دونم چیکار کنم خدا من می بخشه از جهان آخرت می ترسیم نمی دونم بهشت میرم یا جهنم ولی کلا از همه چیز خسته شدم

خانم مجرد  هستم ۲۸ سالمه، شغل خانه دارم ، سواد تا دهم خوندم رشته ام قبلا خیاطی بود

ببخشید  شما در مورد جهان آخرت چیزی می دونید،  آخه از وقتی زن عمو و عموم فوت کردن من خیلی فکر و خیال میکنم او دنیا هم دیگه ملاقات میکنند

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/281498
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما هموطن گرامی

تشکر از شما و اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر

سوال فرمودید که بخاطر خطایی که انجام دادید از مرگ می ترسید. دچار وسواس شدید و نماز رو ترک کردید.

آنچه در مرتبه اول باید بهش پرداخت حفظ آرامش شماست. و در مرتبه بعد، اصلاح نگرش شما به خدا بخاطر گذشته شما و در مرتبه بعد برگشت به نماز و اصلاح رفتارتون و غلبه بر وسواسی تون هستش.

خب ببینید این ترس ناشی از ناامیدی است و ناامیدی از این ناشی میشه که فکر می کنید به بن بست رسیدید یا نگرش کاملی از خدای خود ندارید
اجازه بدید یه مثال بزنم: مثل اینکه در یه کوچه بن بست واقع شدید و حیوانی ابتدای کوچه با شما مواجه شده، اینجا در چند صورت طبعا باید بترسید
1- مجهز نباشید
2- راه فراری نداشته باشید
3- یا حیوان رو قوی و درنده ببینید، یا اینکه خودتون رو ضعیف تر از حیوان بیینید.

با توضیحاتی که عرض میشه براتون روشن میکنم که در مورد مساله شما ، شما هم مجهز هستید و هم راه فرار دارید و هم قوی تر از گناه هستید. چون یکی از آثار خطا و گناه اینه که نگرش و دیدگاه آدمی رو دستخوش تغییر قرار میده، که با واقعیت فرسنگها فاصله داره.

1- شما مجهز هستید. کسی رو دارید که به راحتی می تونه دست شما رو بگیره و از مخمصه نجات بده، که لازم هست شناخت خودتون رو نسبت به این نیروی کمکی ارتقاء بدید. اون هم کسی نیست جز خدا.   خدا بسیار بزرگتر از کوهها و آسمانها و حتی خطایی است که انجام دادید. پس دلتون رو می تونید با رفتن در آغوش خدا خوش کنید. دقت کنید همون خدایی که گفته این کار گناه هست، همون خدا گفته اگر دوباره به سمت من بیایید اون خطا رو نادیده می گیرم. چیزی غیر از این و بالاتر از این می خواهید. اینم حرف من نیست، حرف خود خودشه

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾

بگو اى بندگانم که بر خویش ستم کرده اید، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را میبخشد، كه او آمرزگار مهربان است‏ (۵۳ زمر)

خب وقتی خدا و دوستی به این مهربانی دارید که بالاتر و مهربونتر از خودش کسی نیست، نزدیک و در دسترس شما هست ( وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ ؛ هنگامی که بندگان من از تو درباره من سوال کردند بگو من خیلی نزدیکم.186/ بقره )، مختار هستش و  هیچ کس نمی تونه او رو بخاطر تصمیماتش بازخواست کنه، با همه این توصیفات که یک چنین خدایی دارید، چه ترسی می مونه؟!

2- راه فرار دارید: به این دعا که بخشی از یک مناجات هستش دقت کنید:

إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَابا إِلَى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ : خدايا تويى كه به روى بندگانت درى به سوى بخششت گشودى‏ و آن را توبه ناميدى، و خود فرمودى:«بازگرديد به جانب خدا، بازگشتى خالصانه»، پس عذر كسى ‏كه از ورود به اين در، بعد از گشوده شدنش غفلت ورزد، چه مى ‏تواند باشد؟

اصلا خود خدا دستور به فرار از گناه و گمراهی به سمت خودش رو صادر کرده که فرمود  «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ ؛ پس به سوی خدا بگریزید (50/ذاریات)

پس همانطور که دیدید باز هم راه فرار هست و راه بن بست نیست و این اراده بعلاوه اصلاح شناخت شما رو می خواد

3- و در اخر باید بگم که شما از گناه قوی تر هستید. یعنی با پشیمانی که خدا رو شکر دارید و عزم بر ترکی که دارید و تعهدی که از این ببعد نسبت به ورود معنویت به قلب و روان خودتون دارید (با انجام واجبات و ترک محرمات) می تونید اون گناه رو متلاشی کنید به گونه ای که به تدریج اون اثر رو ذوب کنید و در نهایت اون  اثر رو در وجود خودتون اصلا نبینید.

کما اینکه حضرت رسول ص فرمود: «التّائبُ مِن الذَّنبِ كَمَـنْ لا ذَنْبَ لَهُ . [ كنز العمّال : 10174. ]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه از گناه، توبه كندمانند كسى است كه اصلا گناهى نكرده است.»

همانطور که عرض شد، گناه، نوع نگرش شما رو به هستی و حقیقت تغییر خواهد داد. اما بعد که توبه کردید و بجای اثار بد گناه، نور و معنویت اومد به قلبتون (که البته مدتی طول می کشه)، تازه متوجه بعضی حقائق می شید که ای بابا ، خدا از اول هم مهربون بوده و من بی خودی آیه یأس می خوندم. اینم حرف من نیست و حرف خودش هست. به این ایه و بخصوص اخر آیه دقت کنید

وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا ؛ (110 نساء)

و هر کس کار زشتی کند یا برخود ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را بسیار آمرزنده و مهربان خواهد یافت.

پس همانطور که می بینید راه باز هست و اراده شما هم قوی و طرف شما هم مهربان و دم دست.
درون، وقتی زیبا شد،همه چیز رو زیبا خواهید دید. زندگی رو زیبا و پر معنی خواهید دید. خالق زیبایی ها رو دوست خواهید داشت. اونوقته که خدا رو به عنوان یک دوست که شایسته پرستش هست دوست خواهید داشت، در نهایت اشتیاق شما برای دیدن این دوست بیشتر و بیشتر خواهد شد، و شما نه تنها از مرگ نخواهید ترسید بلکه همچون یه پرنده که از قفس می پره از این قفس دنیا، مشتقانه آزادی و انتظار دیدار خدا رو خواهید داشت. «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ؛ پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد، و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.» » (110 سوره کهف)

پس با این نکته باید عرض کنم که خدا مهربونه و مهربونیش از مهربونی مادر هم بیشتره چرا که خدا خالق مادر هستش. پس درسته که کار بدی کردید اما این دلیل نمیشه که جلوی کار و راه خوب رو بر خودتون ببندید.

ترسی که دارید بخاطر این هست که از ارتباط با خدا خودتون رو محروم کردید. مثل کودکی که از روی عمد چادر مادرش رو رها کرده و در بازار واهمه این رو داره که هر اتفاقی ممکنه براش بیفته. شما مجددا باید به دامان و در  پناه خدا برگردید. و در وادی امن و امنیت الهی قرار بگیرید. مجددا نماز تون رو بخونید و هیچ اعتنایی به شکهایی که در نماز براتون ایجاد میشه نکنید. چون شک، برای افراد وسواسی هیچ اعتباری نداره و رضایت دل و قلب این اشخاص به هیچ وجه ملاک رفتار نیست. بلکه هر چه هست ملاک، عرف مردم متدین هست. چه در کمیت نماز و چه در کیفیت نماز. که اگر لازم باشه در این زمینه بیشتر بحث خواهیم کرد.
برای این منظور پیشنهاد میشه به این لینک مراجعه بفرمایید

http://btid.org/node/213569

وقتی توبه کردید گویا هیچ گناهی نکردید و وقتی مجددا به نماز برگشتید، شما بهشتی خواهید شد. چون نماز کلید بهشت هستش. که در این صورت هیچ واهمه ای نباید داشته باشید.اصلا بهشت رو برای شما آفریدن و لذا از این فرصت باید استفاده کرد و با عشق و دوستی با خدا به خوشبختی همیشگی رسید. واهمه شما از این بابت هست که تاکنون آنچه خودتون دوست داشتید انجام دادید، (چه گناه، چه ترک نماز)، اما اگر کاری که خدا دوست داره انجام بدید (توبه، برگشت به نماز، رعایت احکام وسواسی )، از این حالت خارج خواهید شد، هم وسواسی شما حل میشه و هم از زندگی لذت خواهید برد و مشتقانه انتظار بهشت خدا را خواهد کشید.

در صورت تمایل، بعد از دو هفته گزارشی از روند پیشرفت کاری خودتون رو به ما بدید، تا در ضمن عزم و اراده شما، راهنمایی های بیشتری خدمت شما عرض کنم

بهترین ها رو برای شما آرزومندم

تصویر دریافت سوالات

یک سوالی دیگه داشتم.
ببخشید وقت شما رو گرفتم.
میگم من بعضی‌ها افکار منفی دارم مثلا به چیزهای بد فکر کنم. این گناه هستش؟

تصویر روئین تن مهدی

سلام مجدد خدمت شما کاربر محترم

سپاس از همراهی مجدد شما

در مورد سوال شما باید گفت اجمالا که جواب منفی است و صرف خطورات ذهنی گناه نیست، برای توضیحات بیشتر به لینک زیر که سوال مشابه یکی از مراجعین هست بفرمایید و اگر فکر می کنید مساله شما نیاز به توضیح بیشتر از جانب شما یا ما هست در ادامه بفرمایید

http://btid.org/node/249083

موفق باشید