تو راهي در انتخاب گزينه براي ازدواج

11:05 - 1393/03/26

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه ي شما دوستان عزيز... اول از همه جا داره از وجودِ اين محيط گرم و صميمي از طراحان اين وب سايت و مشاوران عزيز،نهايت تشكر رو داشته باشم و دوم اينكه ؛ از نظرات همه ي شما كاربران كه بعضاً نظراتتون در حد يك كارشناس روانشناس و كارشناس مذهبي هستش،تشكر ويژه اي داشته باشم .فقط با عرض پوزش،مطلبي كه خواهم بيان كرد،مقداري طولاني هستش،از همه ي شما خواهش دارم كه تموم مطالب رو مطالعه ، و تا حد امكان، راهنمايي لازم رو بهم داشته باشين كه منم بنابه راهنمايي هاي شما خوبان و مقداري هم با فكر خودم ، قصد دارم اين كار را انجام بدم !

بنده از روزي كه دختر دايي ام بهم خيانت كرد و منم به كُل فراموشش كردم ، تصميم جدي تري براي ازدواج گرفتم و اعتقادِ شخصِ من به اينه كه ديگه يا با دختري به مدت كمي يا اينكه اصلاً ارتباط تلفني نداشته باشم و از طريق خانواده ها اقدام به خواستگاري بُكُنم ... يه دو-سه هفته اي هستش كه خاطرخواه يه دختر خانمي شدم كه ايشون رو از راه مدرسه،هنگام مرخص شدن ديدم.

همينجا بايد عرض كنم كه ؛ تو يه دو راهي خاص از طرف خانواده ام و ذهنِ خودم گير افتادم !

يه دختر خانمي هستن كه دخترِ پسر دايي بابام هست، اعضاي خانوادش يه همين دختر خانم و يه پسر هستن! خانواده اي خوب-مذهبي-از نظر مالي در حد (يه كم بالاتر از متوسط) ! ، دختر خانم ليسانس مديريت رو گرفته و بيكار و از نظر قيافه هم بد نيستش ! كه پدرم-مادرم و خواهر بزرگم به اين دختر خانم براي من نظر دارن ! منم كه همه ي اين شرايط رو عنوان كردم رو قبول دارم ، فقط يه كم –يه كم به اون صورتي كه من دلم ميخواد ، قيافه اش به دلم نمي چسبه ! كه اينم قبول دارم كه از بدبختي من هستش كه اينطور مِلاكي براي ازدواج دارم ! كه از خدا شب و روز ميخوام كه اين طرز تفكر رو از ذهن من برداره و شما عزيزان هم تو مناجات هاتون برام دعا كنين كه برطرف شه ؟!

اينكه عرض كردم دوراهي ؛ اينه كه از اين طرف هم من از دختر خانمي كه تو راه مدرسه ديدمش،خوشم اومده و قصدِ ازدواج باهاش رو دارم ! امّا هر طور كه فكر مي كنم ، مي بينم كه به بُن بست ميخورم ! اين دختر خانم رو همراه دوستش كه اتفاقاً اون دوستش دختر دايي دوستم هست ديدم و از دوستم خواستم كه ، به مادرش بگه كه واسه خواهرزاده اش زنگ بزنه و اسم و نشوني و مشخصات خانواده اش رو واسم بگيره ؟ كه دوستم هم زحمت كشيد و به مادرش گفت و مادرش هم واسم مشخصاتش رو گرفت !

حالا اينكه اين دختر خانم ، از خانواده اي تقريباً در سطح مالي متوسط و متدين و خوب هستن ! دو راهي اي كه توش به سختي گير كردم اينه كه ، از يه طرف فهميدم كه ايشون سال اول دبيرستان هستن و بايد پاييز امسال تازه برن سال دوم دبيرستان و از لحاظ سني و فكري ، خيلي بچه هستش! در ضمن، من حدود نُه سال و نيم- ده سال ازش بزرگترم ( من 25 سال-ايشون 15 سال ) !!! از طرفِ ديگه ، يه دو سه روزه كه بدجور بهش فكر مي كنم و دلمو گرفته !!! نميدونم خدايا چيكار كنم؟ اگه باهاش ارتباط برقرار كنم،آخه سن اون فعلاً براي ازدواج نميخوره و خانوادش بهش شوهر نميدن! از طرف ديگه ، اگه فعلاً بهش شوهر ندن و منم بخوام چند سالي باهاش در ارتباط باشم ، و بعد هم بهم بخوره كه ديگه نهايت ديوانگي هستش ! خواهر بزرگم همش بهم ميگه كه اين امر غيرعادي هستش و اصلاً حرفشو نزن ،خانوادش بهش فعلاً شوهر نميدن و ارتباط شما اصلاً عقلاني نيس! از طرفِ ديگه اونجور گزينه ( يعني انتخاب مادر و پدرم براي اون دختر خانم ) رو هم در پيش رو دارم ! اونا كه عرض كردم ، يه جورايي تو قيافه اش دو دل هستم!!! اين دختر خانم هم كه بدجور دلمو بُرده و فقط اصلاً شرايط براش مساعد نيست و از اين حرفا!

حالا نميدونم ، واقعاً نميدونم – به خدا نميدونم چيكار كنم ! اصلاً هم دوست ندارم كه وارد گناه بشم و خيلي دوست دارم كه ازدواج كنم و از فكر هر چي دختره در بيام و به فكر زن و زندگي خودم باشم ! اين دو راهي واسم بدجور دست و پاگير شده ! اون دختره كه خوب و مناسب هستش – اين دختره هم كه خوب و به دلم نشسته و فقط شرايطش داره سيستم عصبي منو بهم ميريزه !

از همهتون خواهشمندم كه با منطقي كه تو وجود مباركتون هست و اين احساسي كه من الآن دارم منو درك كرده و بهترين راهنمائي رو بهم داشته باشين ؟

اَجرِ شما با خداوند بزرگ . . . يا حق . . .

http://btid.org/node/31240

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 5 =
*****
تصویر yerahgozar
نویسنده yerahgozar در

سلام

 

بچه اس 

 

بیخیالش شو 

 

یکم بزرگ بشه بیچارت میکنه

 

کنکور داره 

دانشگاه داره 

دانشگاه که بره نگاهش عوض میشه

 

اونجا پسرای خوشتیپ همسسن خودش هسن ولی تو ی ادم 30 ساله هستی که تکراری شدی براش

 

به نظرم سن خیلی مهمه 

 

البته یه زن عمو دارم 13 سال از عموم کوچیکتره 

با این حال زندگی خوبی رو هم دارن و این استثناها هم پیش میاد 

 

درضمن 

ایشون 15 سالشه و ممکنه تا 7.8 سال دیگه خیلی تغییر کنه 

 

و زمانی که ایشون اوج جوونی و زیباییش هست 

شما پیر شدی

یکم چروک

کم مو

تکراری

و ...

 

اینهارو هم درنظر بگیر 

 

خوش و خرم باشید 

تصویر مهتاب2

به نام خدا

سلام

نمی دونم در چه شهری زندگی می کنید شاید در اون شهر دخترها در سن کم هم ازدواج کنند مثلا ما در تهران هستیم و در زمانی که خواهر من 14 ساله بود و دختر یکی از آشنایان هم 14 ساله بود و در مشهد زندگی می کردند این دختر ازدواج کرد، برای یک سری از شهرها ازدواج در سن کم یک امر عادی هست و بعضی از خانواده ها حتی فرزندانشون رو به نظر من بار میارن.

به نظر من بستگی به خانواده، شهر، فرهنگ داره، ولی با توجه به دوران دبیرستان خودم بخوام نظر بدم و اینکه در شهر تهران هستیم، به نظر من دختران (نه همه شون) در این سن زیاد مسئولیت پذیر نیستن، یعنی حتی اگر به قضیه ازدواج هم فکر کنن ممکنه ازدواج و بدون مشکلات و سختی هاش در نظر بگیرن و انتظار یه زندگی خوب و عالی رو برای بعد از ازدواج داشته باشن چون هنوز تجربه زیادی کسب نکردن. و با مشکلی که سر راهشون در زندگی مشترک قرار بگیره نتونن درست کنار بیان، یا با شنیدن هر حرفی از خانواده شوهر ناراحت بشن و به راحتی راز خونه شون رو با مادر یا خانوادشون در میان بذارن.

و بعد از سال ها که شخصیتشون شکل گرفت ممکنه تغییر کنن و همونی نباشن که شما در ابتدا پسندیدین یا الان از روی احساسات شما رو انتخاب کنن و بعد ها پشیمون بشن (به خاطر ازدواج در سن کم و امکان انتخاب های بهتر در آینده)

به نظرم یه مقدار ریسک دار. مگر اینکه از مسئولیت پذیری و عاقل بودنشون مطمئن بشید از طریق دوستتون یه تحقیقاتی کنید و بعد ببینید با خانواده می تونید در میون بذارین و حداقل یک یا دو جلسه باهاش صحبت کنید ببینین دغدغه هاش چه چیزاییه و... 

برای این می گم که اگر صحبت کنید شاید یه رفتار بچه گانه و... باعث بشه دیگه شما اون رو به عنوان همسر در نظر نگیرید و راحت بتونید فرد دیگری رو به عنوان همسر انتخاب کنید چون انگار هر کس دیگه ای هم به شما معرفی بشه شما همچنان به اون شخص می خواید فکر کنید.

با اون خانم هم می تونید صحبت کنید و اگر با جلساتی صحبت کردن همچنان به دلتون نمی شینه دیگه نباید ادامه بدید.
 

تصویر مهتاب2

به نام خدا

سلام

نمی دونم در چه شهری زندگی می کنید شاید در اون شهر دخترها در سن کم هم ازدواج کنند مثلا ما در تهران هستیم و در زمانی که خواهر من 14 ساله بود و دختر یکی از آشنایان هم 14 ساله بود و در مشهد زندگی می کردند این دختر ازدواج کرد، برای یک سری از شهرها ازدواج در سن کم یک امر عادی هست و بعضی از خانواده ها حتی فرزندانشون رو به نظر من بار میارن.

به نظر من بستگی به خانواده، شهر، فرهنگ داره، ولی با توجه به دوران دبیرستان خودم بخوام نظر بدم و اینکه در شهر تهران هستیم، به نظر من دختران (نه همه شون) در این سن زیاد مسئولیت پذیر نیستن، یعنی حتی اگر به قضیه ازدواج هم فکر کنن ممکنه ازدواج و بدون مشکلات و سختی هاش در نظر بگیرن و انتظار یه زندگی خوب و عالی رو برای بعد از ازدواج داشته باشن چون هنوز تجربه زیادی کسب نکردن. و با مشکلی که سر راهشون در زندگی مشترک قرار بگیره نتونن درست کنار بیان، یا با شنیدن هر حرفی از خانواده شوهر ناراحت بشن و به راحتی راز خونه شون رو با مادر یا خانوادشون در میان بذارن.

و بعد از سال ها که شخصیتشون شکل گرفت ممکنه تغییر کنن و همونی نباشن که شما در ابتدا پسندیدین یا الان از روی احساسات شما رو انتخاب کنن و بعد ها پشیمون بشن (به خاطر ازدواج در سن کم و امکان انتخاب های بهتر در آینده)

به نظرم یه مقدار ریسک دار. مگر اینکه از مسئولیت پذیری و عاقل بودنشون مطمئن بشید از طریق دوستتون یه تحقیقاتی کنید و بعد ببینید با خانواده می تونید در میون بذارین و حداقل یک یا دو جلسه باهاش صحبت کنید ببینین دغدغه هاش چه چیزاییه و... 

با اون خانم هم می تونید صحبت کنید و اگر با جلساتی صحبت کردن همچنان به دلتون نمی شینه دیگه نباید ادامه بدید.
 

تصویر سمیه
نویسنده سمیه در

سلام به نظر من با اون دختری که مادرت معرفی کرده .یه صحبت داشته باش.شاید نظرت عوض شد.چون این نظریه بین پسرا فامیل دیدم که میگن قیافه اش خوب نیست و بعدن قبول کردند.

وگرنه به مامانت مصمم بگو دنبال کسی دیگه باشه .چیزی که زیاده دختر خوب و خوشگل...cheeky

تصویر نيلو
نویسنده نيلو در

به نظر من هیچکدوم! ایشالا در آینده گزینه بهتر پیش میاد!

تصویر یه عاشق واقعی

سلام به سوال کننده گرامی ....

باید خدمتتان عرض کنم که شما در مورد اون دختر دبیرستانی و 15 ساله باید به چند نکته توجه کنی ...

1- چند تاش رو خودت گفتی .....اما نکته ای که باید بیشتر بهش توجه کنی اینه که شما تو این دختر فقط ظاهر و کلیات قضیه رو دیدی و خیلی موضوعات مهم رو بررسی نکردی ...یه پرس و جو از خانوادش داری و یه اطلاعات کلی از خودش و یه چهره که به دلت نشسته ....همین و بس و این نمیتونه معیاری واسه ازدواج باشه

2- این دختر الان یه روحیات و خلقیاتی داره و در اینده میتونه این تغییر کنه و با معیارای شما نخوره ....یعنی شما اگه منتظر بمونی هم با شخصیتی که میتونه متفاوت باشه روبرو بشی 

3- خودت گفتی نمیخوای باهاش در ارتباط باشی پس این مورد میره کنار و شما تنها کاری که میتونی در مورد این دختر انجام بدی صبر هست !!! و حالا اگه صبر کنی چی بدست میاری در اینده ؟؟؟

شاید ایشونو در اینده نپسندی 

شاید ایشون شما رو نپسنده 

شاید خانواده ها مخالف باشن 

شاید تو فامیلشون ایشونو پسندیده باشن و ...

و خیلی شاید های دیگه ..

پس به نظرت این صبر درسته ؟؟؟

نکته دیگه در مورد فامیلتون هست که میگی چهره اش به دلت ننشسته ....

ایشونو حتما و حتما باید بری ببینی و باهاش صحبت کنی ....

یه نکته ای که باید بهش توجه داشته باشی اینه که نشستن چهره به دل در 80 درصد موارد باتوجه به شخصیت و صحبت و مراورده با طرف مقابل هست .....

یه مثال میزنم ....شما احتمال داره دو جور با من برخورد کنی واسه اولین بار ....

یه دفعه یکی از دوستات منو بهت نشون میدن و از دور منو میبینی و نگاه میکنی و قیافه من به دلت نمیشینه 

یه دفعه هم تو یه برخورد و یه اتفاق خاص با من روبرو میشی و در برخورد با من ابتدا با شخصیت من روبرو میشی نه چهره من و این باعث میشه چهره من هم واست جذاب بشه ....

نشستن چهره به دل کاملا با شخصیت افراد مرتبط هست و شخصیت افراد میتونه نقش زیادی در به دل نشستن داشته باشه پس شما نمیتونی به یه ظاهر توجه کنی ....حتما برو باهاش صحبت کن 

در ضمن هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده شما چرا فکر میکنی با همین خانم که فامیلتون هست فردا قراره عقد کنی ؟؟؟؟ 

هنوز هیچی از همدیگه نمیدونید بین کدوم دو راهی گیر کردی ؟؟؟ برو با هاش حرف بزن شاید اون دختر ازت خوشش نیومد ....

هنوز هیچی نشده واسه خودت مسئله رو بزرگ نکن و اعصاب خودتو الکی درگیر نکن .....

یاحق

تصویر a3tila3t0nat0

سلام

دیگه دختر دایی نبود؟؟؟؟همه دختردایی ها با هم قاطی شدن من آخر نفهمیدم کی به کیه!!!

بنظر من بهتره که قید اون دختر خانم 15 ساله رو بزنین به چند دلیل

1-ایشون هنوز به بلوغ فکری نرسیدن و طبعا نمیتونن به دور از احساسات تصمیم بگیرن

2- همونطور که خودتونم گفتین شاید خانوادشون نخوان که الان ازدواج کنن

3-شما از میزان تحصیلاتتون صحبتی نکردین ولی با اون مورد لیسانس مدیریت احتمالا باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشین.شما باید به اینم فکر کنین که اگر مورد اول و دوم حل بشه و ازدواج کنین ایشون احتمالا نمیتونن دیپلم بگیرن چه برسه به تحصیلات دانشگاهی( قصد جسارت به دخترا رو ندارما ولی تقریبا 90% دخترا در هر سن و مرتبه تحصیلی که باشن بعد از ازدواج درس خوندن براشون مشکل میشه. به یه برنامه ریزی درست و دقیق و همکاری همسرشون احتیاج دارن تا بتونن ادامه تحصیل بدن)

4-شما میخواین زندگی کنین نه اینکه بچه بزرگ کنین(معذرت میخوام هر چقدر فکر کردم نتونستم جور دیگه ای بگم)این موضوع سر اختلاف سنتون نیست.شاید اگه یه دهه جلوتر بودین (شما 35 ساله و ایشون25 ساله)این مورد اینقدر پررنگ نبود.برای این میگم بچه چون واقعا در سن بچه ها هستن و تمام افکار و رفتارش بچه گانه.شما باید خیلی چیزا رو درمورد نحوه ارتباطش با دیگران بهش یاد بدین.همیشه باید مواظبش باشین که برخورد و رفتارای بچه گانه نداشته باشه.نمیدونم چطور منظورمو برسونم.دیدین یکی یه کاری میکنه که همه از تعجب چشماشون گرد میشه؟بعدشم بهش میگن این چه فکر یا کار بچه گانه ای بود که کردی؟یا اینکه طرف مثل بچه ها زودی قهر میکنه نازک نارنجیه و...شما اینجور مسائل رو بیشتر تو زندگیتون تجربه خواهید کرد.نه ازین بابت که دختر مشکل داره نه بلکه ازین بابت که یه مرتبه از دوران بچگی به دوران بزرگسالی رسوندینش و این وسط یه گپ بزرگ وجود داره.

دلیل های دیگه ای هم میتونه داشته باشه که فعلا به ذهنم نمیرسه

پس بهتره که به پیشنهاد آقا سعید عمل کنین و با خانواده تون برید خواستگاری اون خانم. اگه بعد از یکی دو جلسه دیدین که واقعا نمی پسندیشون بهتره با احترام کامل به خانواده دختر بگین که من (شما)شرایط خوشبخت کردن دختر شما رو ندارم یا یه چیزی قشنگ تر از این جمله.ولی حتما بگید که نمیخواین با ایشون ازدواج کنین و همینجوری بدون هیچ حرفی نذارید برید که اینکار از ادب به دوره.

بعدشم به خانواده بسپارین مورد دیگه ای رو براتون پیدا کنن.این دو مورد تنها دخترای تو دنیا نیستن که شما میتونین باهاشون ازدواج کنین.فکر تو رودربایسی رو هم از ذهنتون بیرون کنین چرا که اگه شما از زندگی با کسی احساس خوشبختی نکنین قطعا اون دختر هم طعم خوشبختی رو نخواهد چشید.

 

از کامنت طولانیم فوق العاده معذرت میخوام و انشاالله که خوشبخت بشین

تصویر myheart
نویسنده myheart در

سلام و عرض ادب ... ممنون از نظرات خوبتون . بنده كارشناسي كامپيوتر دارم !

از اينكه جنابعالي فرمودين كه نميتونن به دور از احساسات تصميم بگيرن، يعني به نظر شما اين دختر تو اين سن و سال ، فقط با احساس تصميم مي گيره ؟ ميدونين چرا ميگم؟ آخه تو يه دوره زمونه اي هستيم كه تقريباً يه جورايي بخوايم به دور و اطرافمون نگاه كنيم، مي بينيم كه امروزه اكثر كلاس اول دبيرستاني ها و تو اين بازه ي سني حتي عروسي كردن و دو سه سالي هم ميشه كه دارن زندگي ميكنن باهم !!! حالا بازم تكرار مي كنم محضر شما كه ، واقعاً نميدونم ، يعني تو اين سن و سال اين دختر صرفاً با احساس تصميم مي گيره و اصلاً به عقل رجوع نميكُنه ؟ ممنون ميشم ، بيشتر توضيح بدين؟ با تشكر فراوان از شما عزيز بزرگوار ...

تصویر a3tila3t0nat0

اینکه گفتم ایشون احساساتی تصمیم میگیرن به این معنی نیست که اصلا از عقلشون استفاده نمی کنن.درواقع وقتی فردی درباره هر موضوعی تصمیم گیری میکنه یعنی از عقلش استفاده کرده اما مسئله ای که اینجا مهمه اینه که تصمیم گیری هر فردی بر مینای دو چیزه یکی احساس و دیگری منطق.چه بخوایم چه نخوایم در این سن کفه احساسات سنگینی بیشتری نسبت به منطق داره.دوره نوجوانی دوره فوران احساس و میل به جنس مخالفه.انشاالله که با این مورد موافقین.همه آدما چه پیر چه جوون از هر کسی بپرسین اینو تایید میکنه منتهی یه سری میتونن کنترلش کنن و یه سری نه.که اینجای مطلب مورد بحث ما نیست.حالا تو این دوران که ازش بحران دوره نوجوانی یاد میشه تصمیم گیری ها بخصوص در مورد ازدواج بیشتر در حیطه نیاز جنسی و رفع اونه و کمتر به ابعاد دیگه ازدواج توجه میشه.

ابعاد دیگه ازدواج چی هان مثلا؟؟

مثلا شما میخواین با کسی زندگی کنین که بتونه سختی های زندگی رو تحمل کنه و شونه به شونه شما در زندگی همراهتون باشه

به کسی احتیاج دارین که بتونه مادر خوبی برای بچه هاتون باشه

کسی که بتونین تو زندگی بهش اعتماد کنین و گاهی اوقات بتونین بهش تکیه کنین!!!

کسی که شما رو درک کنه و بتونه بهتون مهربونی کنه

کسی که بتونه کمکتون کنه که به موفقیت های کاری برسین(همون جمله معروف پشت هر مرد موفقی ....)

کسی که به شما آرامش بده

و...

اینا همه چیزایی هستند که باید فرای از زیبایی چهره و عشق های آنی بهشون توجه کرد

عشق و علاقه مهمه زیبایی مهمه ولی اگه شما همش دنبال موارد بالا تو همسرتون باشین و ایشون نتونن(نه اینکه ندونن)براتون مهیا کنن دیگه اون زیبایی و عشق به چه دردی میخوره؟

اینکه میگم نمیتونن فقط و فقط به خاطر کم بودن سنشون نیست بلکه بخاطر کم بودن تجربه شونه. منظورم از تجربه این نیست که بقول اون دوستی که پست "خدارو شکر پسر خوبیه" رو نوشتن و میگن که شناختی از آقایون ندارن و فکر میکنن با داشتن ارتباط کلامی و ... میشه تجربه کسب کرد،بلکه به این معنی که چون در این سن ذهنیات و تصورات نوجوان ها از ازدواج بیشتر بعد جنسی هست با این ذهنیت و با این تفکر که همه چیز حول این بعد و حول عشق و علاقه و دوست داشتن میگرده پا به زندگی مشترک میذارن درحالی که فکر میکنن همه مشکلات با وجود اینکه زوجین همدیگه رو دوست دارن قابل حله و یه جورایی فریب جادوی عشق رو میخورن.

نمونه اش همین طلاق هایی که صورت میگیره.وقتی که ازشون پرسیده میشه که چرا کار به اینجا رسید مگه از همون اول تحقیق نکردین بررسی نکردین مگه شرایطشونو نمی دونستینو... قریب به اتفاق میگن که بچه بودیم عقلمون نرسید و یا چیزای دیگه.

نمی دونم تونستم منظورمو برسونم؟

البته تمام اینایی که گفتم میتونه مثال نقض هم داشته باشه یعنی میشه دختری باشه که در خانواده ای زندگی کرده باشه که کاملا مسئولیت پذیر بار بیاد اما در این سن خیلی کم و انگشت شماره

در ضمن در مورد این صحبتتون که گفتین اول دبیرستانی ها ازدواج کردن و... میشه بگین دقیقا شما چند مورد رو میشناسین؟اونوقت اینا با چه جور آدمایی ازدواج کردن؟آشنایی از طریق خانواده بوده یا اینکه دوست بودن؟الان وضعیت زندگیشون چطوره؟اصلا یه سئوال دیگه این موردایی که میگین تو شهری زندگی میکنن که دخترا اونجا زود ازدواج میکنن یا دیر؟نمی خوام زیادی کنجکاوی کنم ولی خب اینا روی جوابایی که ما به شما میدیم تاثیر داره

ممنون و امیدوارم تصمیمی رو بگیرین که مطمئنین درست تره

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

من میخواستم یه نظری بدم ولی فک کردم شاید حرف آقایون بیشتر به دلتون بشینه آخه بهتر روحیات همو  رو درک میکنید فقط میتونم بگم نظر آقا سعید و یه عاشق واقعی به شدت به واقعیت نزدیکه! ولی یه جملتون باعث تعجبه:  "امروزه اكثر كلاس اول دبيرستاني ها و تو اين بازه ي سني حتي عروسي كردن و دو سه سالي هم ميشه كه دارن زندگي ميكنن باهم !!! " ولی من فک میکنم برعکسه . آخه اینجا که عربستان نیست!! 15 ساله و دو سال زندگی؟ آخه اینطوری اصلا به بلوغ رسیدن؟ 

مسائل بلوغ و تغیرات هورمونی رو جدی بگیرید اون یه بچه ست وقتی به 15 سالگی خودم فک میکنم خندم میگیره برخی آقایون فک میکن میشه دختر رو تو این سن به دلخواه خودشون تربیت کنن ولی اشتباه میکنن چون یکی مثل منو حتی پدر و مادرم نتونستن افکارم رو به شکل دلخواه خودشون در بیارن چه برسه به کسی دیگه! حتی اگه باهاش ازدواج کنید باید بیشتر از اینکه وقتتون رو برای شناخت خانم ها بذارید باید وقت بذارید و روانشناسی دختران نوجوان و کنار اومدن با بچه بازی ها ،قهر کردن و لجبازی خاص اون سن رو یاد بگیرد 

تصویر آقا سعید

سلام دوست عزیز

همچین نوشتی دوراهی انگار فقط همین دو تا گزینه برات روی کره زمین وجود داره که فقط میتونی یکیش رو انتخاب کنی!!!

بنظرم نه این و نه اون.شما به خانوادت بگو چه طوری میپسندی و میخوای این وظیفه اونهاست که براتون یه چیزی تو اون مایه ها پیدا کنن.و مطمئن هم باش این کارو میکنن .در ضمن اگر میدونی دختره شرایطش خوبه و گیر ظاهری بنظرم برو خواستگاریش باهاش یکی دو جلسه حرف بزن اگر بدلت ننشست و دیدی نمی شه اونوقت به خانوادت بگو اینو نمیپسندم و برن برات یکی دیگه رو پیدا کنن.ولی همینجوری و ندیده و نشناخته نه نگو.