23:25 - 1393/04/01
دانشجوی ارشد هستم و 24 سال سن دارم ه بخاطر فوت بابام از سربازی معافم، دو ماه پیش از دختر عمه ام خواستگاری کردم و توی این مدت هم با نظر خانواده هامون باهم حرف زدیم و به تفاهم رسیدیم ولی یه داداش بزرگ داره که مخالف هس میگه واسه تو زوده و شرایط شغلیت هم معلوم نیس؟! الان دختره هم میگه درس خوندن واسه من توی دوران نامزدی سخته و اینو بهونه کرده! خانوادم هم میگن بیخیال ولی من بدجوری دوسش دارم و نمیدونم الان چکار کنم؟؟
http://btid.org/node/31894
خانوادتون گفتن بی خیال؟!
شما که اصلا شرایط ازدواج رو ندارین چطور انتظار دارین که بهتون جواب مثبت بدن؟
با سلام.
قسمت مهم کار انجام شده و نگذارید این نتیجه خوبی که از خواستگاری گرفته اید به این سادگی از دست برود.
به این منظور که ارتباطتان را با خانواده عمه و در خانه ایشان با دختر عمه قطع نکنید.
داستان شغل یک امر مهم برای زندگی هست لذا خانواده دختر مخصوصا برادرشان نسبت به این مسئله نگرانی دارند نه اینکه مخالف باشند
با پسر عمه هم در مورد شغل صحبت کنید و فرایندی از کارها و اموری که مربوط به برنامه شغلی دارید را برای ایشان بیان کنید.
درمورد درس دختر عمه هم به ایشان اطمینان بدهید که نه تنها درس خواندن سخت هست بلکه شما نیز کمک می‌کنید تا ایشان بتواند بهتر و راحت تر درس بخواند. به نوعی ازدواج را مزاحم برای درس نداند.
این مطلب را به خانواده خودتان متذکر شوید که درمورد بیخیال شدن و قطع ارتباط حرفی نزده حتی فکرش را هم نکنند تا شما در یک طرف فقط مشکل داشته و همه سعیتان بر قسمت اول متمرکز شود.
به طوری رفتار کنید هم خانواده دختر هم خانواده شما این ازدواج را حتمی تلقی نموده تا کمتر نسبت به سنگ اندازی اقدام کنند
موفق و موید باشید