چند وقت میشه که با همسرم سرد شدم

مادر همسرت داره خواسته یا ناخواسته تو رابطه تون دخالت میکنه.

اصلا از همسرت پیش مادرش گله نکن. از خودش هم بخواه که هر وقت نقدی به کارت داشت به خودت بگه. خونه شون که میری مدت اقامتت به چند روز نکشه بهتره. تو دوران عقدتون بیشتر سعی کنین با هم بیرون برین. ترجیحا مکان های مذهبی مثل امازاده ها که محیط مناسبی دارن.

انتظاراتت رو از همسرت بهش بگو. سعی کن کم کم بیشتر بشناسین همو. باید صبور باشی.

همسر شما تأثیر پذیر هست از خانوادش و زمان میبره تا به سمت شما کشیده بشه و عاقلانه تر رفتار کنه.

تا دو سه سال بعد از زندگی مشترک هم این روال ادامه پیدا میکنه اما کم شدن وابستگی ایشون رو کم کم احساس خواهید کرد. البته اگر درست رفتار کنید و از احساسات خودتون رو دور کنید.

تو دوران دوستی مشکلات خانوادگی وجود نداره به دلیل اینکه هیچ مراسمی هم برگذار نمیشه که خانواده ها توش دخالتی داشته باشن. اما همین که دو تا دوست -حتی ده ساله- میان ازدواج کنن. -البته نه همه زوج ها- از زمان عقدشون کم کم زن متوجه میشه که مرد روز به روز به خانواده خودش بیشتر وابستگی نشون میده و از ایشون دور میشه. یعنی همین حالتی که شما الآن دچارشی.

سعی کن حرفی از رفتارهای مادرش نزنی. کلا جوری باهاش صحبت کن که اگر همون حرفا رو به خانوادش زد اونا نرنجن. خیلی درمورد خانوادش نظر نده. چون ممکنه حرافاتو به خانوادش انتقال بده و این میتونه وضع رو خراب تر کنه.

سعی کن کلا زن بی عیب و نقصی باشی و تو حرفات عاقلانه و منطقی صحبت کنی. خودت رو با کلاس های دانشگاه و یا کلاسهای آموزشی سرگرم کن تا فکر و خیال رفتارهای اونها اذیتت نکنه.

شاید از سمت خانواده شوهرت باشه .شاید مشکلی و حرفی و پیش اومده که هم شوهرت دلسرد یا ناراحت شده و هم خانواده اش و اینجوری میخان به تو نشون بدن

اگه عروسی گرفتین .میتونی مادرشوهرت نهار و یا شام دعوت کنی .ببینی چطوری رفتارشون

و ازش بپرسی .مامان جان مشکلی پیش اومده .خطای از من سر زده .اینقد سرد برخورد میکنید.اونوقت بی جواب نمی مونی؟؟؟

حالا که شوهرت جوابی نداره بده.اگه از سمت خانواده اش مشکلی نبود بگو به مامانش ............... با زبون نرم و مهربابانه