خانم 50 ساله هم به دوستی خود پایان داد!

11:50 - 1393/04/24

سلام
دختری 23ساله هستم دانشجوی کارشناسی حدود6ماهه که خواهردوقلوم عقدکرده وازوقتی که ایشون ازدواج کردن کلازندگی من بهم ریخته من و خواهرم شدیدا بهم وابسته بودیم طوری که ایشون شبهابدون من خوابش نمیبرد-زندگی من به چالش کشیده شدونمیتونستم دیگه تنهازندگی کنم چون ایشون. دیگه شبیه خواهرمن نبودچه ظاهری چه اخلاقی
وبنظرم خیلی تنهامیومدم!نیازشدیدبه محبت داشتم ولی هیچوقت به جنس مخالف رونیاوردم -بداخلاق شده بودم ونیازداشتم که کسی کمکم کنه خیلی به خدامتوسل شدم امانتیجه نگرفتن باعث کمرنگ شدن اعتقاداتم شد
شبهابرای اینکه به خدانزدیک بشم وسرگرمی خودم برای نمازمیرفتم مسجداونجایه خانم پنجاه ساله ای که باهم رابطه خوبی هم داریم ازم خواست تاازدوستام برای پسرش دختری معرفی کنم منم اینکاروکردم ولی پسندشون نشد میگفت یه عروس میخوام مثل توحرفاشوجدی نمی گرفتم چون قبلابهش گفته بودم بابام دختربه ترک نمیده واوناهم ترک بودند.
مدتی بودکه این خانم بهم محبت میکردن ومنم وابستشون شدم وفکرخودشووپسرش ازذهنم بیرون نمی رفت میگفتم اگردوستم داره چرانمیادخواستگاری!!
تااینکه محبتای خانم تموم شدومن بشدت ضربه خوردم الان چهارماهه درگیراین مسئله هستم ولی خبری نشد
پسرش آدم مذهبی وخوبیه امانمیدونم چطورنظرخانوم روجلب کنم سعی کردم به مسجدرفتنم ادامه بدم البته چندنفرمنوبرای پسرش پیشنهاددادن ولی گفت باباش نمیده اوناگفتن توبروشایدداد.واین که چرابااین تفاسیرنمیادخواستگاریم نمیدونم
منودوست داره ولی ندونسته داره منواذیت میکنه
ممنونم ومنتظرنظراتتون هستم:

http://btid.org/node/33264
تصویر سيما
نویسنده سيما در

به نام خدا/صبور باش.براحساساتت غلبه بكن.رابطه ات رابا خدابيشتربكن.تصوربكن شايداگرازدواج بكني شرايطتت به مراتب بدترو آزاردهنده تراز الان ات بشه.خودت را به يك كاري كه علاقه داري موسيقي.ورزش..كتابخانه...روزه گرفتن..سرزدن به موسسات ايتام كه بچه هاي بي سرپرست نگين ميدارن..وارد شغل هايي باتوانايي هايي كه. داري و مدام خودت رابا خواهردوقلويت مقايسه نكن چون اذيت ميشي خدابراي هيچكدام ازبندگانش بد نمي خواهد.شايدخداچيزبهتري وا براي شما درنظرگرفته.ازاين خانم هاي بيماركه انشاالله خداشفايشان بدهد زياد در مساجد،مترو،اتوبوس...پيداميشه.باوربكن بيشتراوقات وقتي منتظرچيزي نيستي،به سراغت مياد

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

این پست ادامه پست قبلی است: دختری 23 ساله ام دوست 50 ساله دارم

همونطور که دوستان گفتند علت نیومدن ایشون روشنه و اون هم اینه که شما همون اول مستقیم بهش گفتید پدرم به ترک دختر نمیده! طبیعیه که ایشون با شنیدن چنین حرفی دیگه اقدام نکنه.

با این حال یه راهی که میتونید این حرف رو چبران کنین اینه که جریان یه خواستگار ترک رو بهشون بگین و بگید که طرف گزینه خوبیه و داریم روش فکر میکنیم. پدرم هم داره راضی میشه.(البته قبل باید با پدرتون صحبت کنید و اگه ایشون راضی بود بگید وگرنه اگه ایشون مخالف باشه دیگه کار به این جاها هم نمیرسه بلکه کلا باید قیدش رو بزنید). اگه ایشون شما رو مناسب پسرش بدونه و تنها مشکلش حرف شما باشه، با شنیدن این مسئله حتما عکس العملی نشون میده اما اگه دلیل ایشون غیر از این باشه، باید کلا فراموشش کنین تا بیشتر از این گرفتار عشقی که سرانجام نداره نشین. 

پیروز و سربلند

تصویر marjangb aseman

این حرفامال قبل ازمحبتشه

تصویر مهتاب2

به نام خدا

سلام

منم همچین مواردی رو شنیدم و دلیل پا پیش نذاشتن این خانم ها رو متوجه نمی شم، محبت می کنن و حرفهایی غیر مستقیم می زنند ولی خواستگاری نمی کنن و در نهایت هم رابطه رو قطع میکنند خب اگر نمی خواستی برای چی دختر مردم رو الکی امیدوار می کنی؟!!!

اما در مورد شما فکر کنم اشتباه از شما ست چون خودتون گفتین پدرتون دختر به ترک نمی ده اونم شاید برای همین پا پیش نمی ذاره، نظرش جلب شده بوده که گفتین محبت می کنه و می گه عروسی می خوام مثل تو، ولی همین حرف احتمال داره باعث شده باشه که دیگه خواستگاری نکنه، یه جوری بهش بفهمونید پدرتون به این سختی هم نیست که هر ترکی رو قبول نکنه بستگی به طرف مقابل داره و....

تصویر farhud
نویسنده farhud در

سلام
والله من حتی اگه عاشق دختری باشم که خیلی مستقیم برگرده به من یا مادرم بگه بابام گفته به ترکها دختر نمیدم همونجا قضیه برام مختومه میشه. اگه با این گونه ازدواجها مخالفید خیلی محترمانه هم میشه توضیح داد و از کجا معلوم اون خانوم و خونواده شون بخوان از غیرترک زن بگیرن؟
با این طرز تفکر در مورد فرهنگ و قومیت طرف مقابل، و با در نظر گرفتن تفاوتها و احیانا تعارضها در آداب و رسوم و ... به فرض اینکه به خواستگاری بیان و ازدواج هم بکنید چه تضمینی هست برای این که مشکل اساسی به وجود نیاد یا به فرض به وجود اومدن همچو مشکلی شما بتونید از پس اون مشکلات اساسی بربیایید؟

تصویر هانا
نویسنده هانا در

شما تا حالا پسرشو دیدی؟اگر ندیدی و اصلا از طرفه اون آقا حرکتی ندیدی احتمال داره این خانوم از اینکار خوشش میاد. عروس پیدا کردن براش یه تفریحه اصلا شاید پسرش نظرش با این خانوم فرق کنه 

در ضمن هیچ پسری جایی که میدونه جوابه منفی بهش میدن نمیره مگر اینکه روزنه امیدی داشته باشه شما هم که همون اول راحتش کردید دیگه منتظره چی هستید عزیزم فیلم هندی که نیست . هیچوقت دیگه تا قبل از مطمئن شدن از مخالفت پدرتون نگید مخالفه شاید نبود و این آقا میومد خوششون میومد ما تا جایی که دیدیم این ترکا هستن با بیرون از خودشون ازدواج نمیکنن و خیلی هم رو قومیتشون تعصب دارن و واقعا هم خوب هستن پدرتون احتمالا شوخی کردن یا از ته دل نگفتن شما هم تند رفتید بهتره فراموش کنید

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام دوست خو ب من

نمي شه در مورد اين خانم بطور قطع نظر داد ولي من از تجربه هايي برات مي گم كه متاسفانه كم نديدم و نشنيدم .

امثال اين خانم متاسفانه كه تكليفشون با خودشونم مشخص نيست كم نيستند ... كسانيكه نمي دونند دنبال چه مشخصاتي و كي بايد بگردند و هر كي رو كه مي بينن هوس مي كنن عروسشون باشه . چه بسا كه خود آقا پسر هم از اين قضايا خبر نداشته باشه و يا اينكه اصلا قصد ازدواج نداشته باشه  حالا به هر دليلي .

درسته شما به ايشون گفتي كه پدرتون دختر به ترك نمي دن. اما بوده موردايي كه اين حرف ها رو هم نگفتند و مادر آقا پسر متاسفانه از دختري مجرد مي خواد كه مورد براي پسرش معرفي كنه و اين خيلي بده . نمي دونم سخته درك كردن اين موضوع كه اين حرفها رو نبايد با يه دختر مجرد بزنن و بيخودي درگيرش نكنن؟ نمي دونم  چرا بعضي از مردم اينطوري شدند ؟

عزيز من ازدواجتو و هر چيزي كه توي اين دنيا مي خواي هر چندم كه زياد باشه نترس و فقط از خدا بخواه . از بنده هيچ انتظاري نبايد داشته باشيم .

و در ضمن بايد خوشحال باشي از اينكه خواهرت ازدواج كرده و خدا رو شكر خوشبخته . نه اينكه زندگي رو به كام خودت تلخ كني كه چرا نوبت من نشد؟ بخت و قسمت شما شايد الان نبوده و نباشه . پس شما هم تمركزت رو از روي اين موضوع بردار و با شادي زندگي كن و توكل به خدا . از سنت هم نبايد بترسي چون تازه به بهترين سن از نظر ازدواج براي يه دختر خانم رسيدي و انشاءالله شما هم به نيمه گمشده خودت مي رسي .مسجد هم كه مي ري از اين به بعد سعي كن فقط براي خود خدا بري نه اينكه اون خانم رو به فكر كردن به خودت براي ازدواج با پسرش ترغيب كني . و به اون خانم فكر نكن ببين فقط صرف ازدواج كردن كه مهم نيست خوشبختي شماست كه اهميت داره واگه شما تموم تلاشت هم بكني ولي خواست خدا توي اين ازدواج نباشه همون بهتره كه نشه .

شما هم دوستش داشته باش و از ندونم كاريهاي اون خانم بگذر و به عنوان يه كسي بهش نگاه كن كه فقط دوسته و شايد اصلا پسري از اول نداشته .

 

تصویر آقا حمید

شما روز اول رفتی یه حرفی که اصن لازم نیست بگی رو گفتی،

"اینکه بابام به ترک زن نمیده"

این جمله واسه یه ترک خیلی سنگینه

من نمیدونم آخه چه ضرورتی داشت که اینو به ایشون بگی

در صورتی که اصن نظر پدر و مادرتو درباره خونواده اونا نمیدونی

اون بنده خدا هم با درخواستی که از شما برای پیدا کردن دختر خوب داشته به نظرم یه جورایی منتظر چراغ سبز و نرم شدن

شما بوده

اینم توقع زیادیه که شما اصالت طرفو کوبوندی و توقع داری اونا غرورشونو نادیده بگیرن و بیان خواستگاری شما

من اگه خودم طرفم مثلا ترک باشه و بهم بگه که بابام به فارسا زن نمیده خداییش حتی اگه عاشقش هم باشم پشت پا میزنم به همه چی و میرم سراغ یکی دیگه

آخه این مسئله عِــــرق و اصالت من رو خوار و ذلیل میکنه

به نظر من شما دیگه حرفایی که نباید میزدی رو زدی و دیگه بیخیال باش

و از خداوند طرح الهی که برای زندگیت در نظر داره رو درخواست کن

بهت پیشنهاد میدم که کتاب چشم دل بگشا از کاترین پاندر رو مطالعه کنی، بهت خیلی کمک میکنه

البته لازم نیست بری بخریش

از تو نت راحت میتونی کتاب صوتیشو دانلود کنی، موفق و موید باشی

 

تصویر negin90
نویسنده negin90 در

خواهرم شعاع دنیا تو بزرگ کن، تا آدم های کوچک به چشمت بزرگ نیان و تو را آزار ندهند. تو شایسته ی بهترین هایی. از بیکاری خودت را نجات بده و خودت را مشغول کن.

تصویر minaminai
نویسنده minaminai در

منم با هانا موافقم چرا باید خودت رو معطل کسی بکنی که ی قدمم جلو نذاشته و معلوم نیست فردا بیاد یا نیاد و تو فقط منتظر باشی و افراد شاییسته دیگر رو رد کنی

تصویر هانا
نویسنده هانا در

من دقیقا متوجه نشدم چی شد ....شما رو بقیه پیشنهادای ازدواج فکر کنید الکی خودتونو معطله کسی که تکلیفش با خودش روشن نیست نکنید